سفر جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به خاورمیانه، در لحظه حساسی انجام میشود. آخرین تلاشها برای احیای مذاکرات بین ایران و آمریکا شکست خورده است؛ تهران برنامه هستهای خود را تسریع کرده و بیش از پیش به موقعیت آستانه نزدیک شده است.
اسرائیل مدتهاست که میگوید ایران مجهز به سلاح هستهای را تحمل نمیکند و به تنهایی برای رسیدن به این هدف تلاش میکند. در همین راستا اسرائیل دست به ترور دانشمندان هستهای و مقامات نظامی ایران زده، به اهداف ایران در سوریه حمله هوایی کرده و قابلیتهای تهاجمی خود را افزایش داده است. اسرائیل همچنین با حمایت آمریکا بدنبال جلب نظر تعدادی از کشورهای عربی و ایجاد یک اتحاد نظامی علیه ایران است. به گزارش والاستریت ژورنال آمریکا ماه مارس با مقامات امنیتی مصر، اسرائیل، اردن، قطر، بحرین، عربستان و امارات جلسهای گذاشت و در خصوص به اشتراک گذاشتن اطلاعات و دفاع هوایی مشترک در مقابل تهدیدات هوایی ایران گفتگو کرد.
دولت بایدن همیشه استدلال میکرد که احیای برجام بهترین راه برای کنترل برنامه هستهای ایران است اما با تحولات اخیر به نظر میرسد که خود را برای همراهی با رویکرد فعلی اسرائیل در صورت شکست مذاکرات آماده کرده است. واشنگتن حاضر است حلقه محاصره اقتصادی را علیه ایران تنگتر کند تا این کشور را به طور کامل از بازار نفت خارج نماید و از اقدامات اسرائیل در حمله به اهدافی در داخل خاک ایران و ائتلاف دفاعی بین اسرائیل و کشورهای عرب حمایت کند.
این وضعیت برای ما یادآور دهه 1970 است؛ زمانی که ریچار نیکسون رئیس جمهور آمریکا حفظ امنیت خاورمیانه را به شاه ایران واگذار کرد. این بار هم دولت بایدن وظیفه مهار ایران را بر عهده اسرائیل گذاشته است اما این رویکرد خطرات خود را دارد؛ زیرا بر خلاف پنجاه سال پیش، پلیسی که این بار آمریکا برای خاورمیانه تعیین کرده است تلاشی برای اجتناب از وقوع درگیری ندارد، بلکه با اقدامات خود بر تنشها میافزاید. واشنگتن باید راهبرد متفاوتی اتخاذ کند تا از وقوع درگیری در منطقه اجتناب شود؛ برای مثال میتواند کشورهای عرب را تشویق کند تا روابط دیپلماتیک قویتری با ایران برقرار کنند.
اسرائیل قول داده است که نگذارد ایران به قدرت هستهای تبدیل شود. نفتالی بنت نخستوزیر مستعفی اسرائیل معتقد بود که احیای برجام منابع مالی بیشتری برای پیگیری جاهطلبیهای هستهای و منطقهای ایران در اختیار این کشور قرار میدهد لذا تلاش برای خرابکاری در برنامه هستهای ایران را افزایش داد.
اوایل ژوئن و در پی محکومیت دولت ایران توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی به دلیل عدم همکاری با بازرسان آژانس، بنت به کنست گفت: «روزهایی که ایران با مصونیت به اسرائیل حمله میکرد و تروریسم را از طریق نیروهای نیابتیاش در منطقه گسترش میداد، تمام شده است»
استراتژی بنت علیه ایران شامل خرابکاری، ترور، جنگ سایبری و حمله به پرسنل و زیرساختهای نظامی ایران و متحدان این کشور در عراق، سوریه و لبنان بود. به این ترتیب رویکرد جدید صرفا به هدف قراردادن تأسیسات هستهای ایران محدود نمیشد و تهاجمیتر و پیچیدهتر بود. برای مثال در هفتههای اخیر اسرائیل اهداف ترور خود را فراتر از اهداف مرتبط با برنامه هستهای ایران برد و یک سرهنگ سپاه را در تهران به قتل رساند. پس از آن نیز گزارشهای زیادی از مرگها و انفجارهای مشکوک به گوش رسید.
به گفته برخی منابع، اسرائیل برای انجام عملیاتهای خود در خاک ایران، به پایگاههایی که در جمهوری آذربایجان و کردستان عراق دارد متکی است. همچنین توافق ابراهیم امکان دسترسی اسرائیل به خلیجفارس را فراهم ساخته است. این کشور اکنون درحال انعقاد توافقنامههای تجاری با امارات است و سیستمهای پیشرفته دفاع هوایی، رادار و فناوریهای سایبری در اختیار متحدان خود در خلیج فارس قرار میدهد. از سوی دیگر واشنگتن نیز مصر و اردن را به تعمیق روابط امنیتی با اسرائیل تشویق کرده و برای وارد کردن عربستان به ائتلاف دفاعی اسرائیل و کشورهای عربی برای مهار ایران تلاش میکند. این موضوعی است که در سفر بایدن به خاورمیانه در دستور کار قرار خواهد گرفت.
اما ایران بدنبال خرید زمان است؛ لذا از رویارویی مستقیم با اسرائیل اجتناب میورزد تا با خرید زمان، برنامه هستهای، موشکی و پهپادی خود را تقویت کند و توانایی نظامی خود را در عراق، سوریه و یمن گسترش دهد. مقامات ایران معتقدند که اگر با اسرائیل وارد درگیری شوند، دولت بایدن مجبور به مداخله نظامی خواهد شد و دولتهای عرب بیش از پیش به سمت اتحاد با اسرائیل سوق پیدا میکنند.
به همین منظور ایران سعی میکند حمله به اسرائیل را از طریق نیروهای نیابتیاش همچون حماس و حزبالله انجام دهد. طی چند ماه گذشته حزبالله یک پهپاد را در داخل اسرائیل به پرواز درآورد، شبهنظامیان عراقی همسو با ایران به فرودگاه اسرائیل یک حمله سایبری انجام دادند و حماس نیز موشکهایی به سمت هواپیماهای اسرائیلی پرتاب کرد. ایران همچنین تمایل خود را برای هدف قراردادن پایگاههای اطلاعاتی اسرائیل در نزدیکی مرزهای خود و افزایش هزینه برای آن دسته از کشورهای همسایه که عملیات اسرائیل را در خاک ایران تسهیل میکنند، نشان داده است. برای مثال زمانی که دو فرمانده سپاه در سوریه در حملات هوایی اسرائیل کشته شدند و یک مرکز نظامی در غرب ایران هدف حمله پهپادهایی قرار گرفت که از کردستان عراق به پرواز درآمده بودند، تهران در مرز خود با جمهوری آذربایجان مانور نظامی انجام داد و به اهدافی در کردستان عراق –از جمله ویلایی که ادعا میشد پایگاه موساد است- حمله کرد.
در ادامه، تهران متحدان عراقی خود را برای تصویب قانونی که عادیسازی رابطه با اسرائیل را جرمانگاری میکند، زیر فشار گذاشت. هدف این قانون این است که تبدیل شدن عراق را به حوزه نفوذ اسرائیل بگیرد و دولت نیمهمختار اقلیم کردستان را برای کاهش همکاری خود با اسرائیل تحت فشار قرار دهد. اسرائیل نسبت به اقدامات ایران بیتوجه نبوده است؛ پس از حمله اسرائیل به فرودگاه دمشق، دولت اسرائیل به شهروندان خود توصیه کرد که از سفر به ترکیه خودداری کنند زیرا ایران قصد حملات تلافیجویانه به اتباع این کشور را دارد.
فشار و تحریمهایی که دولت ترامپ علیه تهران اعمال کرد، باعث شد که ایران برای فروش نفت به تجارت زیرزمینی و بازار سیاه رو اورد و از آنجا که سپاه مدیریت این کار را در دست داشت، بخش عمدهای از درآمد حاصل از فروش نفت، نصیب سپاه شد. بنابراین افراد بانفوذ سپاه انگیزه بسیاری برای مخالفت با توافق هستهای دارند زیرا اگر فروش نفت به روال طبیعی خود برگردد و به شکل قانونی انجام شود، درامدهای حاصل از آن نصیب دولت خواهد شد و این تغییر در زمانی که سپاه بدنبال افزایش توان نظامی خود برای حفظ برابری با اسرائیل است، خوشایند نخواهد بود.
در شرایطی که نارضایتی مردم ایران رو به فزونی گرفته است، حصول توافق، جانی به اقتصاد کشور میدهد و فرصتهای تجاری گستردهای را با همسایگان ایران ایجاد میکند. اگر وعدههای اقتصادیای که ضمن توافق هستهای داده میشود خوب باشد و به ایران اطمینان دهد که وعدهها محقق شدنی است، در آن صورت آن دسته از رهبران ایران که حامی توافق هستند، میتوانند بر مخالفان توافق غلبه کنند.
رویکرد آمریکا در هفتههای آینده برای جلوگیری از توسعه جنگِ در سایه بین ایران و اسرائیل و از کنترل خارج شدن آن، بسیار مهم است. تشدید حملات اسرائیل و نیروهای نیابتی ایران میتواند به یک رویارویی بزرگ منجر شده، تنشهای منطقه را از شام گرفته تا شبهجزیره عربستان گسترش دهد، بحران سیاسی عراق و لبنان را عمیقتر کند، آتشبس شکننده بین حوثیها و عربستان را به پایان رساند و جنگ سوریه را دوباره شعلهور کند. اتفاقاتی که اگر رخ دهد باعث میشود که آمریکا که قصد داشت حضور خود را در منطقه کمرنگتر کرده و بیشتر روی روسیه و چین تمرکز کند، مجبور شود دوباره به خلیج فارس بازگردد.
برای جلوگیری از این پیامدها، دولت بایدن باید خطوط قرمزی را برای دولت اسرائیل مشخص کند و بر محدود شدن حملات این کشور به ایران اصرار ورزد. آمریکا اگر بهدنبال برقراری ثبات در خاورمیانه است، نباید صرفا بدنبال مهار ایران یا کاهش قیمت نفت باشد بلکه باید چارچوبی را برای جلوگیری از جنگ و درگیری مشخص کند. بهترین راه برای رسیدن به این چارچوب، انعقاد توافق هستهای با ایران است البته مطمئنا چنین توافقی آنقدر گسترده و محکم نیست که بخواهد اسرائیل را راضی کند یا فعالیتهای سپاه و نیروهای نیابتی ایران را متوقف نماید اما با کند کردن روند پیشرفت برنامه هستهای ایران، باعث میشود که دیگر اسرائیل نیازی به اقدام فوری نبیند و به تبع آن اقدامات تلافیجویانه ایران در منطقه از جمله حمله به نفتکشها و تأسیسات نفتی کاهش پیدا میکند.
توافق هستهای همچنین میتواند روابط ایران و همسایگانش را در خلیج فارس متحول کند. تهران تلاش کرده است تا روابط خود را با کویت، عمان و قطر تقویت کند و مشتاق به بهبود رابطه با ریاض و ابوظبی نیز هست. پس از پنج دور مذاکره بین ایران و عربستان، آتشبس یمن اکنون وارد سومین ماه خود شده است. توافق هستهای به ادامه این مذاکرات انگیزه میدهد درحالیکه تحریمهای بیشتر و حمله احتمالی اسرائیل به برنامه هستهای ایران، باعث توقف تلاشهای ایران برای بهبود رابطهاش با همسایگان شده و تنشهای منطقه را افزایش میدهد.
حتی اگر توافق هستهای حاصل نشود، آمریکا باید اعراب را تشویق کند تا به تعامل خود با ایران ادامه دهند؛ چون بهبود رابطه میتواند جلوی فعالیتهای تهاجمی تهران را در منطقه بگیرد. گرچه پادشاهیهای خلیجفارس از ایران میترسند و روابط امنیتی خود را با اسرائیل افزایش دادهاند، اما خواهان جنگ بین ایران و اسرائیل نیستند و میترسند که پیامدهای تقابل ان دو کشور، دامنشان را بگیرد. فارغ از نتایج مذاکرات برجام، کشورهای خلیج فارس دوست دارند که درگیریهای منطقه از جمله جنگ یمن پایان یابد و ادامه اتشبس یمن مستلزم ادامه گفتگوهای عربستان و ایران است.
فشار آمریکا بر کشورهای عرب برای تقویت روابط دیپلماتیک با ایران، امنیت بیشتری را برای منطقه به همراه میآورد. واشنگتن با همکاری نزدیک با کشورهای عرب که منافعشان در امنیت خلیج فارس و دریای سرخ نهفته است، میتواند تشدید تنش بین ایران و اسرائیل را کنترل کند. اسرائیل، اعراب را برای پیوستن به پیمان دفاعی و امنیتی ضد ایران تشویق میکند و ایران هم دلایل زیادی برای منصرف کردن اعراب از این اقدام دارد. در چنین شرایطی کشورهای عرب میتوانند از این اهرم فشار برای تشویق هر دو طرف برای دست کشیدن از اقدامات تحریکآمیز و پرمخاطره خود و کنترل جنگ در سایه همکاری فیمابینشان استفاده کنند. بایدن باید در سفر خود، کشورهای عرب را تشویق به استفاده از این اهرم کند.
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما