twitter share facebook share ۱۴۰۲ فروردین ۰۲ 486

اکنون که محمد بن سلمان ولیعهد سعودی مشخص کرده است که در ازای عادی سازی روابط با اسرائیل از واشنگتن چه می خواهد –تضمین های امنیتی ایالات متحده- سؤال این است که آیا مقامات آمریکایی باید خواسته او را بپذیرند؟

عربستان از دولت آمریکا می خواهد در ازای عادی سازی روابط با اسرائیل، رسما متعهد به تأمین امنیت سعودی شود؛ کاری که آمریکا تنها در قبال کشورهایی که با آنها پیمان امنیتی بسته –از جمله اعضای ناتو- انجام می دهد. به عبارت دیگر ریاض در ازای اقدامی که نه برای واشنگتن که برای یکی از شریکان او انجام می دهد، از واشنگتن حمایت می خواهد.

مقامات ریاض از پیوند عمیق آمریکا با اسرائیل آگاه هستند و از این رو تلاش می کنند از این پیوند عمیق به نفع خود بهره برداری کنند. سعودی ها از دیگر کشورهای عرب دوست آمریکا آموخته اند که اگر با اسرائیل به خوبی رفتار کنند، می توانند پاداش بزرگی از واشنگتن دریافت نمایند. عربستان بدنبال کمک مالی از سوی آمریکا نیست بلکه می خواهد در برابر تهدید ایران محافظت شود.

من در سفر اخیرم به عربستان هنگام ملاقات با مقامات ارشد سعودی متوجه شدم که ولیعهد عربستان یک استراتژی امنیتی دو وجهی دارد: او به جای انتخاب بین پکن و واشنگتن، برای ایجاد دفاعی قوی تر در برابر ایران به هر دو تکیه کرده و از ظرفیت های متفاوت دو کشور استفاده می کند.

پادشاهی عربستان در انتظار است تا ببیند که آیا چین –که هفته گذشته میانجی گری توافق بین عربستان و ایران را انجام داد- می تواند تجاوز ایران را مهار کند یا خیر. با توجه به اتکای تهران به سرمایه گذاری های اقتصادی چین و خرید نفت ایران از سوی پکن، این کشور اهرم هایی در برابر ایران دارد؛ لذا اقدام سعودی حرکتی کم خطر و زیرکانه است.

ولی در عین حال بن سلمان می داند که دیپلماسی چین محدودیت هایی دارد؛ اگر ایران به تعهدات خود عمل نکرد و علیه عربستان مستقیما یا توسط نیروهای نیابتی اش در عراق و یمن خشونت ورزید، پکن نه می تواند و نه تمایلی دارد که دست به مجازات ایران زند. از این رو مرحله دوم استراتژی عربستان ضروری است؛ یعنی بستن پیمان دفاعی با واشنگتن.

اما گفتگوی ریاض با واشنگتن در این راستا، باید بر اساس منافع ملی آمریکا باشد نه منافع ملی اسرائیل. عربستان یک قدرت بزرگ و درحال رشد است که نه تنها در خاورمیانه، بلکه در بازارهای انرژی و ژئوپلیتیک جهانی نقش مهمی ایفا می کند. واشنگتن از داشتن قدرتی با این نفوذ و ثروت در کنار خود سود می برد. عربستان برای تأمین امنیت خود نیازمند آمریکا است زیرا بدون امنیت، ولیعهد نمی تواند اصلاحات بزرگ اجتماعی-اقتصادی خود را که در اولویت برنامه هایش قرار دارد دنبال کند. در واقع نه تنها عربستان که هیچ کشوری نمی تواند در شرایطی که مورد حمله موشک ها و پهپاد است، اصلاحات انجام داده و سرمایه گذاری خارجی جذب نماید.

اما علیرغم اهمیت استراتژیک روابط با سعودی، آمریکا نمی تواند در حوزه امنیت با این کشور اتحادی تمام عیار داشته باشد زیرا در مورد روابط دوجانبه با عربستان در واشنگتن اجماع سیاسی وجود ندارد. بستن پیمان امنیتی با یک کشور خارجی مستلزم رضایت و تصویب سنای آمریکا است که در مورد سعودی چنین اجماعی بعید است اتفاق بیفتد.

علاوه بر عدم اجماع سیاستگذاران آمریکا، پیمان رسمی دفاعی با عربستان از نظر استراتژیک اقدام مناسبی به نظر نمی رسد. آمریکا نمی تواند با سعودی یا هر کشور دیگری در خاورمیانه (به غیر از ترکیه که عضو ناتو است) اتحاد دفاعی ایجاد کند و در زمانی که تمام هم خود را بر جلوگیری از سلطه بلامنازع چین در آسیا گذاشته است، به منطقه خاورمیانه منابع نظامی بیشتری اختصاص دهد. این کار با اولویت های جدید سیاست خارجی آمریکا همخوانی ندارد.

اما این یک معضل غیرقابل حل نیست. ریاض نباید درخواست های سیاسی غیرقابل اجرا و چالش برانگیز از واشنگتن داشته باشد. اگر قصد این کشور ارتقای توان دفاعی اش در برابر ایران است، نیازی به پیمان دفاعی با واشنگتن نیست؛ برای مثال اسرائیل با آمریکا پیمان دفاعی ندارد با این حال دو کشور در حوزه امنیت شریک یکدیگر هستند و یکی از قوی ترین همکاری ها را در جهان دارند. اما اگر عربستان می خواهد همچون اسرائیل شریک امنیتی آمریکا شود، باید تعهد بدهد که همکاری اقتصادی و دیپلماتیک خود را با پکن به حوزه نظامی-امنیتی تعمیم نمی دهد؛ این بدان معناست که توافقی بین پکن و ریاض مبنی بر حضور نظامی یا امنیتی چین در پادشاهی صورت نگیرد و عربستان در صنایع موشکی و دفاعی چین سرمایه گذاری نکند.

وقت آن فرا رسیده است که رابطه واشنگتن و ریاض از قیمومیت به مشارکت واقعی تغییر یابد. روزهای عملیات طوفان صحرا گذشته است که اکثر برنامه ریزی عملیاتی و جنگ برای آزادی کویت و دفاع از عربستان در برابر صدام توسط آمریکا انجام می شد. امروز آمریکا به شریکانی نیاز دارد که وارد میدان شوند و مسئولیت بیشتری بپذیرند.

*منبع: فارین پالیسی

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما