درحالی که ایران و ایالات متحده درحال ارزیابی خسارات ناشی از حملات هوایی آمریکا به سوریه و عراق در روز جمعه بودند، این سؤال مطرح شد که آیا ایران به این حملات پاسخ می دهد یا مسیر کاهش تنش را در پیش می گیرد.
از دیدگاه واشنگتن، تهران راه دوم را انتخاب می کند زیرا هیچ سودی در جنگ با قدرتی بسیار بزرگتر از خودش نمی بیند؛ ولی روشن نیست که آیا نیروهای نیابتی ایران نیز منافع خود را در عقب نشینی و کاهش تنش خواهند دید یا خیر.
حوثی ها علیرغم اینکه از سوی آمریکا مورد حمله قرار گرفتند، به حملات خود به کشتی ها در دریای سرخ ادامه دادند.
حملات روز جمعه در تلافی حمله پهپادی شبه نظامیان مورد حمایت ایران در 28 ژانویه بود که سه سرباز آمریکایی را در اردن کشت. ایالات متحده با 85 حمله هدفمند به مواضع شبه نظامیان پاسخ داد. واشنگتن اصرار داشت که برای این حمله هیچ گفتگویی با تهران انجام نداده و بین دو کشور توافقی مبنی بر اینکه آمریکا مستقیما به ایران حمله نمی کند، وجود نداشته است.
جان کربی سخنگوی شورای امنیت ملی، جمعه شب پس از انجام حملات تلافی جویانه آمریکا، در گفتگو با خبرنگاران گفت: «از زمان حمله هیچ ارتباطی با ایران نداشته ایم»
پنج ماه پیش بایدن امیدوار بود که با ادامه تنش زدایی در خاورمیانه بتواند تمرکز خود را روی مسئله چین و جنگ اوکراین بگذارد؛ ولی تحولات به گونه ای دیگر پیش رفت. حالا بایدن درگیر انتخابات است و هر حرکتی نشان دهد، می تواند از سوی رقیبانش نشانه ضعف او قلمداد شود. وی در ابتدا می خواهد در منطقه بازدارندگی ایجاد کند و سپس به تنظیم آتش بس در غزه و تبادل گروگان ها بپردازد.
ایرانیان مرتبا اعلام می کنند که خواهان تشدید تنش نیستند؛ گرچه هدف آنها برای بیرون راندن آمریکا از منطقه بدون تغییر باقی مانده است. اولین پاسخ انها به حملات نظامی آمریکا بسیار ملایم بود؛ ناصر کنعانی سخنگوی وزارت امور خارجه گفت: «حمله به عراق و سوریه اقدامی ماجراجویانه و یک اشتباه راهبردی دیگر از سوی آمریکا است که نتیجه ای جز افزایش تنش و بی ثبات کردن منطقه ندارد».
تا جمعه شب اقدامات نظامی آمریکا بسیار محتاطانه بود؛ ولی مرگ سه سرباز آمریکایی، دولت بایدن را تحت فشار گذاشت تا برای از بین بردن قابلیت محور مقاومت گام های محکمتری بردارد. مشاوران بایدن معتقد بودند باید تأسیسات سپاه پاسداران هدف حمله قرار گیرد ولی رئیس جمهور تصمیم گرفت ایران را مستقیما مورد حمله قرار ندهد.
تعلل آمریکا، به ایران و نیروهای نیابتی اش فرصت داد تا فرماندهان ارشد و سایر پرسنل را از پایگاههای خود خارج کرده و به محل های امن منتقل کنند.
از نظر منتقدان بایدن نوع واکنش او، احتیاط بیش از حد وی را نشان می داد. به گفته کوری شاک مقام دفاعی سابق در دولت جورج دبلیو بوش: «درست است که دولت نگران تشدید تنش است، ولی به این فکر نمی کند که احتیاط بیش از حد، دشمنان ما را تشویق می کند تا از نگرانی ما سوء استفاده کنند».
سابقه ایران در تلافی کردن حملات آمریکا و سخنان ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران در روز جمعه مبنی بر اینکه: «اگر یک قدرت ظالم و قلدر بخواهد قلدری کند، جمهوری اسلامی پاسخ قاطع خواهد داد»، این نگرانی را در بین برخی ایجاد کرد که ایران دست به اقدام تلافی جویانه زند و تنش ها را در منطقه بالا ببرد. ولی نشانه هایی وجود داشت که خلاف این را نشان می داد.
ایرانیان پس از حمله روز جمعه به سرعت واکنش نشان ندادند و سخنگوی وزارت خارجه در بیانیه خود، بیش از آنکه به آمریکا اشاره کند، به جنگ غزه پرداخت: «ریشه تنش و بحران منطقه به اشغالگری رژیم اسرائیل و نسل کشی و تداوم عملیات نظامی این رژیم در غزه برمی گردد».
همچنین هنگامی که کتائب حزب الله –گروهی که سازمان اطلاعاتی آمریکا معتقد است در حمله مرگبار به پایگاه آمریکا در اردن دست داشته- اوایل هفته اعلام کرد که دیگر نیروهای آمریکایی را هدف قرار نخواهد داد، به وضوح نشان داد که از سوی ایران و عراق تحت فشار قرار گرفته است.
رویدادهای منطقه نشان دهنده دو استراتژی ایران است: راهبرد کوتاه مدت ایران به جنگ غزه برمی گردد. در این راهبرد نیروهای نیابتی ایران جبهه های متعددی را علیه اسرائیل گشوده اند و حمله به پایگاههای آمریکا را تشدید کرده اند تا واشنگتن را –به عنوان حامی اسرائیل- برای برقراری آتش بس تحت فشار قرار دهند. به گفته یکی از مقامات ارشد آمریکایی، هنگامی که ماه نوامبر وقفه ای در جنگ صورت گرفت و بخشی از گروگان ها مبادله شدند، نیروهای نیابتی حملات خود را متوقف کردند.
راهبرد بلندمدت ایران نیز بیرون راندن نیروهای آمریکایی از منطقه با کمک شبه نظامیان نیابتی در عراق و سوریه است. به گفته افشین استوار دانشیار امور امنیت ملی دانشکده نیروی دریایی: «حمله آمریکا به عراق وسوریه، برای ایران لحظه خطیر و مهمی نیست؛ ایران تلفات نیابتی های خود را متحمل می شود و احساس وظیفه نمی کند که مرگ آنها را تلافی نماید. ولی اگر ایرانیان کشته شوند قضیه فرق می کند».
وی افزود: «برای ایران این جنگی طولانی است و ربطی هم به غزه ندارد. ایران استراتژی مداوم و طولانی مدتی را برای بیرون راندن نیروهای آمریکایی و تضعیف متحدان واشنگتن در سراسر خاورمیانه در پیش گرفته است».
شواهد چند سال گذشته نشان می دهد که اقدام نظامی آمریکا ممکن است توانایی ایران و نیابتی هایش را کاهش دهد ولی بازدارندگی طولانی مدت ایجاد نمی کند. پس از ترور سلیمانی ترامپ مدعی شد که این حمله، ایران و نیروهای نیابتی اش را از حمله به آمریکا و متحدانش بازمی دارد ولی این حملات صرفا با وقفه مواجه گشت و متوقف نشد.
واقعیت این است که تأثیر مذاکره برای متوقف کردن حملات بیشتر بوده است. زمانی که واشنگتن و تهران با میانجیگری عمان و قطر سال گذشته برای آزادسازی 6 میلیارد دلار درامد نفتی مسدود شده در ازای مبادله زندانیان مذاکره کردند، حملات به پایگاههای آمریکا در عراق و سوریه به شکل قابل توجهی کاهش یافت؛ اما این امر پس از حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر متوقف شد. ایران و گروههای نیابتی اش اعلام کرده اند که اگر آتش بس دائمی در غزه برقرار شود، اوضاع دوبار آرام می گردد؛ ولی تاریخ خاورمیانه نشان داده که آرامش هیچگاه طولانی مدت نیست.
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما