بردباری از ویژگی های اولیای دین است و رسول اکرم(ص) در سخنی خطاب به امیرمؤمنان فرمودند: هرکه از شما خوش اخلاق تر و بردبارتر باشد به من شبیه تر است.

اهل بیت علیهم السلام بر مزین شدن به این ویژگی تأکید فراوان دارند. در حدیثی از امام علی(ع) آمده است: «در برابر آنچه بر تو می گذرد، بردبار باش که بردباری عیب ها را می پوشاند». انسان بردبار در انجام کارها سستی نمی ورزد و به هنگام بروز سختی ها افسرده و دلتنگ نشده، از پروردگار خویش شکوه نمی کند.

از مواقعی که صبر و پایداری بر مشکلات اهمیت دو چندان یافته و بر آن سفارش شده است، صبر در راه تبلیغ دین است. خداى متعال خطاب به پیامبر می فرماید: «هم‏چنان كه پيامبران اولوالعزم‏ صبر كردند، صبر كن و درباره ايشان شتاب مكن» و پس از آن می افزاید: «اگر تو را تكذيب كردند، پيش از تو نيز پيامبرانى را دروغگو شمردند و آنان بر تكذيب و آزار شكيبايى كردند». بدين ترتيب پيغمبر خدا و پيامبران پيش از او مورد تكذيب مردم واقع شدند و علاوه بر تكذيب، در راه حق آزار ديدند. اما در راه تبليغ فرمان خدا صبر پيشه ‏كردند.

شایسته است که ما نیز در داستان زندگى پيامبران بزرگ تأمل كنيم و ببينيم اين بزرگواران چگونه در راه تبليغ دين سختى‏ ها را به جان مى ‏خريدند.

بايد دانست كه صبر به عنوان فضيلتى اخلاقى درهمه جا واجب نيست، بلكه به احكام پنج‏گانه حرام، حلال، مكروه، مستحب و مباح تقسيم مى ‏شود. بنابراين گاهى اوقات صبر واجب مى ‏گردد. به عنوان مثال در امر تبليغ دين و احكام،صبر درحد اتمام حجت برطرف مقابل واجب است. اين صبر به عنوان مقدمه وجود، واجب است. بنابراين، صبر در مقابل دشمن، در مقابل بلاهايى كه در راه تبليغ بر سر انسان مى ‏آيد، و نيز در مقابل دوستان نادانى كه چوب لاى چرخ مى‏ گذارند، واجب است و حكم فريضه را دارد و اگر كسى تا اين حد صبر پيشه نكند طبق فرمايش فرزند رسول خدا، ترك دين خدا كرده و از دين خارج شده است. همان‏طور كه نماز، حج، خمس و مانند آن جزء دين است، صبر نيز جزء دين است. ترك صبر گناه است و هركس مرتكب شود مستوجب خشم الهى مى‏ گردد

روايتى به اين مضمون از طريق عامه و خاصه نقل شده است كه روزى يكى از همسران رسول خدا با ايشان تلخى و داد و بيداد كرد و گستاخى را به جايى رسانيد كه به رسول خدا گفت «لا انظر في وجهك أبدا؛ ديگر هيچ وقت به صورت تو نگاه نمى‏ كنم». بر اساس بررسی های صورت گرفته، قضيه همان‏جا خاتمه يافت و پيامبر هيچ عكس ‏العملى از خود نشان ندادند. خُلق خوش محمدى و بردبارى ايشان تا روز قيامت براى تمام انسان‏ها سرمشق است. صبر براى اتمام حجت، بهتر از هر كس ديگرى در اخلاق رسول خدا مشهود مى ‏باشد و ايشان بهترين اسوه براى مسلمانان است.

در جنگ بدر، پيامبر اكرم تمام غنايم اعم از اسلحه، لباس، اسب، طلا، جواهر را بین سپاهیان تقسيم فرمودند و هيچ چيز براى خودشان بر نداشتند. در گيرودار تقسيم، يك قطيفه سرخ رنگ از غنائم گم شد. يكى از مسلمان‏ها كه در جنگ شركت كرده بود، و پشت سر رسول خدا نماز مى ‏خواند، شايع كرد كه خود پيامبر آن قطيفه را دزديده است. این امر باعث دو دستگى بين مسلمانان شد. رسول خدا با آن‏كه مى ‏دانستند چه كسى اين حرف را زده، رسوايش نكردند.

در ميان خصوصيت ‏هاى اخلاقى رسول خدا، خسته و مأيوس نشدن از كوشش، از ديگر ويژگى ‏هاى ايشان برجسته ‏تر بود. يكى از مسلمان‏ها مى‏ گويد: پيامبر از بس به من اصرار كرد، من از روى ايشان خجالت كشيدم و اسلام آوردم.

باصبر وشكيبايى پيروزى حاصل مى ‏گردد. تزكيه نفس نيز محتاج صبر و پایداری است. آرى، درست است كه صفات پسنديده با يك بار و دوبار تمرين به دست نمى‏ آيند، اما با صد بار و هزار بار، به دست مى‏ آيند! بر اثر تمرين بسيار سرانجام موفقيت حاصل مى ‏شود. علماى گذشته با سختى مطالعه مى ‏كردند، به سختى مطلبى ياد مى ‏گرفتند و با چه خون دل خوردن، كتاب مى ‏نوشتند، تا به دست من و شما برسد. پشتوانه اين همه زحمت چه بوده است؟

مرحوم شيخ جوادبلاغى يكى از علماى بزرگ اسلام است كه كتاب‏هاى نفيس و گران‏قدرى، همچون الرحلة المدرسية و الهدى الى دين المصطفى را در رد آيين يهود و مسيحيت به رشته تحرير در آورده است.

از مرحوم [آيه ‏اللّه‏ ميرزا مهدى شيرازى]، نقل شده است كه ايشان براى نوشتن اين كتاب‏ها نياز به فراگيرى لغت عبرى داشتند؛ چرا كه تورات و انجيل به زبان عبرى است و آن زمان مانند امروز دانشگاهى نبود كه اين زبان را آموزش دهند و اين كتاب‏ها را دقيق ترجمه كنند. در نتيجه ايشان براى آنكه بدانند ترجمه ‏هاى عربى و فارسى با اصل كتابها فرقى دارند يا نه، تصميم مى‏ گيرند لغت عبرى را بياموزند. در آن زمان اسرائيل وجود نداشت و يهودى‏ ها در همه جاى جهان از جمله در سامرا پراكنده بودند. در اين شهر بازارى وجود داشت به نام سوق اليهود، كه يهودى ‏ها و بچه ‏هايشان در آن به زبان مادرى‏ گفت ‏وگو مى ‏كردند. ايشان ابتدا مى ‏خواستند عبرى را از بزرگان و علماى يهود ياد بگيرند، ولى آنها آموزش نمى ‏دادند؛ زيرا معلوم بود هدف شيخ از يادگيرى عبرى، استفاده از آن عليه يهوديت است. بازاريان و تجار نيز از آموزش زبان عبرى به شيخ خوددارى مى ‏كردند. مرحوم بلاغى گاهى اوقات براى فهميدن معناى يك كلمه مجبور مى ‏شد سر ظهركه هيچ كس در آن گرماى سوزان عراق بيرون نمى ‏آمد و همه در سرداب‏ها مشغول استراحت بودند، به محله يهودى ‏ها برود و با پول نهار و شامش آب نبات مى ‏خريد و به بعضى از بچه يهودى ‏ها مى ‏داد تا يك كلمه ازكتاب تورات برايش معنا كنند. اين معناى صبر در تبليغ است.

صبر تصميم مى ‏خواهد. اگر كسى تصميم گرفت و صبر نيز پيشه كرد، موفق خواهد شد، اما اگر صبر نكرد، نه تنها موفق نمى‏ شود، بلكه خود را در معرض نابودى قرار مى ‏دهد. در امر تبليغ صبر مقدمه واجب است و بايد صبر به خرج داد تا حجت بر طرف مقابل تمام شود. كافرى كه شما را نمى ‏شناسد، و مغزش از انديشه ‏هاى باطل و انحرافى آكنده است، مطمئنا با يك بار دعوت كردن مسلمان نمى ‏شود و گفته شما را نمى ‏پذيرد.

بايد يك مطلب را به قدرى با انواع شيوه‏ ها و براهين خردمندانه و استوار، تكرار كرد كه طرف مقابل قانع شود. حال اگر پذيرفت كه هدايت شده، و اگر نپذيرفت دست‏كم حجت بر او تمام شده است و گوينده نيز تكليف خود را انجام داده است.

انسان بايد صبر را جزء زندگى خود قرار دهد؛ صبر در مقابل پدر و مادر، زن و بچه، برادر و خواهر. گاهى مبلغانِ دين را به سخره مى‏ گيرند، گاهى به آنان ناسزا مى ‏گويند، به هر حال بايد صبر پيشه كرد. «يَاحَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ؛ دريغا بر اين بندگان! هيچ رسولى بر آنان نيامد مگر اين‏كه او را ريشخند مى‏ كردند».

برگرفته از کتاب درسنامه امام صادق، نوشته آیت الله سید صادق شیرازی

نظر شما