twitter share facebook share ۱۳۹۵ دی ۱۸ 1448

پنجاه و هفتمین نشست علمی و دینی گوهر معرفت با موضوع موانع و مقتضیات تربیت در نهج البلاغه روز پنج شنبه با سخنرانی دکترمصطفی دلشاد تهرانی استاد دانشگاه در اصفهان  برگزار شد

مصطفی دلشاد تهرانی در این نشست اظهار کرد: فعلِ تربیت با رفع موانع و ایجاد مقتضیات به عنوان زمینه تربیت سامان مى‌یابد، و تا چنین نشود، تربیت به‌درستى تحقق نمى‌یابد. اگر آن‌چه فعلِ تربیت را دشوار مى‌سازد و راه تربیت را سد مى‌نماید شناخته و رفع نگردد و نیز آن‌چه زمینه‌هاى تربیت را هموار مى‌نماید، دریافته و فراهم نشود، تلاشها و زحمتهاى تربیتى بى‌ثمر یا کم‌ثمر خواهد بود و تربیت به‌درستى اِعداد نمى‌شود.

موانع و مقتضیات تربیت بر اساس آموزه های نهج البلاغه عبارتند از :

1. مانع و مقتضى اصلى تربیت

2. موانع و مقتضیات فردى تربیت

3. موانع و مقتضیات اجتماعى تربیت

4. موانع و مقتضیات سیاسى تربیت

5. موانع و مقتضیات اقتصادى تربیت

 

1 . مانع و مقتضى اصلى تربیت

در سخنان نورانى على (ع) یک چیز به عنوان مانع اصلى تربیت فطرى و رسیدن آدمى به کمالات حقیقى ذکر شده و ترک همان چیز به عنوان مقتضى اصلى معرفى شده است، و آن «دنیا» و «وابستگى به دنیا» است :

«مِنْ هَوَانِ الدُّنْیَا عَلَى اللهِ أَنَّهُ لاَ یُعْصَى إِلاَّ فِیهَا، وَ لاَ یُنَالُ مَا عِنْدَهُ إِلاَّ بِتَرْکِهَا.» حکمت 385

در خوارى دنیا نزد خدا همین بس که جز در دنیا نافرمانى او نکنند و جز با وانهادن دنیا به پاداشى که نزد خداست نرسند.

«دنیاى نکوهیده » مانع اصلى رسیدن آدمى به کمالات انسانى و ارزشهاى الهى و پاداشهاى اخروى است و جز با ترک آن نمى‌توان به حقیقت خود روى کرد و مربّاى تربیت فطرى شد. امیرمومنان على (ع) در این باره با صراحت تمام فرموده است :

«إِنَّ الدُّنْیَا وَ الاْخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ وَ سَبِیلاَنِ مُخْتَلِفَانِ؛ فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْیَا وَتَوَلاَّهَا أَبْغَضَ الاْخِرَةَ وَ عَادَاهَا، وَ هُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، وَ مَاشٍ بَیْنَهُمَا؛ کُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الاْخَرِ.»  حکمت 103

همانا دنیا و آخرت دو دشمنند نافراهم، و دو راهند مخالف هم. آن که دنیا را دوست داشت و مِهر آن را در دل کاشت، آخرت را نپسندید و دشمن انگاشت؛ و دنیا و آخرت چون خاور و باخترند و آن که میان آن دو رود، چون به یکى نزدیک گردد، از دیگرى دور شود.

البتّه باید توجّه داشت که دنیاى نکوهیده، زندگى این جهانى و کار و تلاش و مبارزه نیست، بلکه دنیاى نکوهیده، آن نسبتِ پست و نفسانى است که انسان با چیزى از امور این عالم برقرار مى‌کند و تا این نسبتِ پست رفع نشود، انسان از پستیها به سوى والاییها سیر نمى‌کند.

بهترین زمینه تربیت کمالى، دریافتى درست از دنیا و تصحیح بینش آدمى نسبت بدان و گسستن از پستیها و پیوستن به والاییها در زندگى این جهانى است؛ یعنى انسان بیاموزد که با هر امرى از امور این عالم نسبتى اخروى برقرار کند و نه نسبتى دنیایى، و چنین بینشى را در عمل تحقّق بخشد و در عین زندگى و کار و تلاش و بهره‌مندى، از دنیاى نکوهیده و بندهاى آن آزاد باشد.

 

2 . موانع و مقتضیات فردى تربیت

براى آنکه انسان متصف به صفات کمالى شود، خود باید در این راه تلاش نماید و این راه را با پاى خود برود. تا انسان خود نخواهد که از اسارت دنیا آزاد شود، چه کسى مى‌تواند او را آزاد سازد؟ رفتن به سوى کمال با پاى خود، خواستِ خود را مى‌طلبد، نه خواستِ دیگران را. دیگران مى‌توانند زمینه فراهم کنند و نقش اِعدادى داشته باشند، ولى بهره‌گیرى از زمینه‌هاى تربیت به دست خود انسان است. امیرمومنان على (ع) همگان را فرا خوانده است تا براى نجات خویش از دنیاى نکوهیده، عزم خود را جزم کنند، و خود راهِ تربیت خویش را هموار کنند :

«یَا أَسْرَى الرَّغْبَةِ، أَقْصِرُوا؛ فَإِنَّ الْمُعَرِّجَ عَلَى الدُّنْیَا لاَ یَرُوعُهُ مِنْهَا إِلاَّ صَرِیفُ أَنْیَابِ الْحِدْثَانِ. أَیُّهَا النَّاسُ، تَوَلُّوْا مِنْ أَنْفُسِکُمْ تَأْدِیبَهَا، وَ اعْدِلُوا بِهَا عَنْ ضَرَاوَةِ عَادَاتِهَا.»  حکمت 359

اى اسیرانِ آز! باز ایستید که گراینده دنیا را آن هنگام بیم فرا آید که بلاهاى روزگار دندان به هم ساید. اى مردم! کار تربیت خود را خود برانید و نفس خود را از عادتها که حریص است باز گردانید.

آدمى خود باید بخواهد تا از هدایت الهى و راهنمایى هدایتگران بهره‌مند شود و راه خود را به سوى کمال حقیقى سیر نماید.

 

3 . موانع و مقتضیات اجتماعى تربیت

تربیت امرى صرفاً فردى نیست و به شدّت به امورى دیگر وابسته است. روابط اجتماعى، فرهنگ حاکم بر یک جامعه، ارزشها، عادات، آداب و سنن اجتماعى، باورها و رفتارهاى اجتماعى نقش مانع یا مقتضى را در تربیت انسانها دارند؛ هر چه مناسبات و روابط و ارزشها و فرهنگ اجتماعى به سمت تعالى پیش رود، بستر تربیت متعالى انسان بیشتر فراهم مى‌شود و هر چه این امور منحط‌تر باشد، موانع رشد و تعالى انسان بیشتر مى‌شود و حرکت انسان به سمت مقاصد والاى انسانى کُندتر مى‌گردد. امیرمومنان على (ع) نقش موانع و مقتضیات اجتماعى را چنان مهم دانسته که در نامه‌اى به حارث هَمْدانى  او را از سکونت طولانى در محیط هاى اجتماعى نامردمى و به دور از مناسبات انسانى، و محیط هاى فرورفته در بیدادگری ها و غفلت ها پرهیز داده و چنین فرموده است :

«وَ اسْکُنِ الامْصَارَ الْعِظَامَ فَإِنَّهَا جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ؛ وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَالْجَفَاءِ وَ قِلَّةِ الاعْوَانِ عَلَى طَاعَةِ اللهِ.»   نامه 69

در شهرهاى بزرگ سکونت کن که جایگاه فراهم آمدن مسلمانان است؛ و بپرهیز از جایهایى که در آن ]از یاد خدا[ غافلند، و آنجا که به یکدیگر ستم مى‌رانند، و بر طاعت خدا کمتر یاورانند.

 

4 . موانع و مقتضیات سیاسى تربیت

مهمترین موانع و مقتضیات تربیت موانع و مقتضیات سیاسى است که عبارتند از: نوع حکومت و حاکمیت، مناسبات سیاسى، فضاى سیاسى حاکم، نوع سلوک زمامداران، مسئولان و کارگزاران، استبداد و آزادى، عدالت و بى‌عدالتى، ماهیت قدرت حاکم و هر امر سیاسى و حکومتى. امیرمومنان على (ع) نقش مانع یا مقتضى بودن سیاست و حکومت، و قدرت و سیادت را چنان مهم دانسته که در نامه تربیتى خود به امام مجتبى (ع) چنین تعبیر کرده است :

«إِذَا تَغَیَّرَ السُّلْطَانُ تَغَیَّرَ الزَّمَانُ.»   نامه 31

هرگاه قدرت تغییر یابد، روزگار تغییر مى‌یابد.

با تغییر اقتدار، قدرت سیاسى و حکومت، زمانه دگرگون مى‌شود و دگرگونی هاى تربیتى فراهم مى‌گردد. مردمان تحت حکومتى مستبد، ناچار از ملاحظاتى خواهند بود که این خود موانعى در تربیت آنان ایجاد مى‌کند، و حکومتى آزادیخواه بستر مناسبى براى تربیت مردمان فراهم مى‌سازد. نقشى که سیاست و حکومت در تربیت به صورت مانع و مقتضى بازى مى‌کند، نقشى انکارناپذیر است. در این باره از امیرمومنان على (ع) چنین وارد شده است :

«الْمَلِکُ کَالنَّهْرِ الْعَظِیمِ، تَسْتَمِدُّ مِنْهُ الْجَدَاوِلُ؛ فَإِنْ کَانَ عَذْبًا عَذُبَتْ، وَ إِنْ کَانَ مِلْحًا مَلُحَتْ.»   شرح ابن أبی الحدید 20 / 279

زمامدار همچون رودخانه پهناورى است که رودهایى کوچک از آن جارى مى‌شود؛ پس اگر آب آن رودخانه پهناور، گوارا باشد، آب درون رودهاى کوچک گوارا خواهد بود، و اگر شور باشد، آب درون آنها نیز شور خواهد بود.

 

5 . موانع و مقتضیات اقتصادى تربیت

امور اقتصادى نیز از مهمترین موانع و مقتضیات تربیت آدمى است، یعنى مناسبات اقتصادى، نوع معیشت، تولید، توزیع، مصرف، نوع کسب، درآمد؛ دیدگاهها و روابط و فرهنگ اقتصادى و جز اینها، همه و همه به اعتبارى امور تربیتى‌اند. رابطه امور اقتصادى و فرهنگ و تربیت رابطه‌اى تنگاتنگ است به گونه‌اى که تأمین درست نیازهاى اقتصادى در برنامه تربیت ایمانى از مهمترین جایگاه برخوردار است. از منظر امام على (ع) رفاهتِ زندگىِ آدمى مایه سامان‌یابى تربیت و سلامت اجتماعى است، چنانکه پیشواى موحّدان، على (ع) در عهدنامه مالک اشتر بدین حقیقت توجّه داده و فرموده است :

«ثُمَّ أَسْبِـغْ عَلَیْهِمُ الارْزَاقَ، فَإِنَّ ذلِکَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلاَحِ أَنْفُسِهِمْ، وَغِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَیْدِیهِمْ، وَ حُجَّةٌ عَلَیْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَکَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَکَ.»   نامه 53

پس روزى ایشان را فراخ دار! که فراخى روزى نیرویشان دهد تا در پى اصلاح خود برآیند؛ و بى‌نیازشان سازد تا دست به مالى که در اختیار دارند نگشایند، و حجّتى بُوَد بر آنان اگر فرمانت را نپذیرفتند، یا در امانتت خیانت ورزیدند.

کمبود و نادارى، انسان را در اسارت خود مى‌گیرد و به صورت مانعى جدّى در تربیت حقیقى عمل مى‌نماید. در منظر امیرمومنان على (ع) کمبود و نادارى، مرگى سخت‌تر از مرگ طبیعى است، زیرا انسان گرفتار فقر و مسکنت در بهره‌مندى از تربیت فطرى و سیر به سوى کمال حقیقى پیوسته با دشوارى روبه رو مى‌گردد و شکوفایى استعدادهایش آسیب مى‌بیند و هیچ ستمى به انسان بالاتر از این نیست که استعدادهایش سرکوب شود و از زندگى معقول و معتدل و بستر مناسب براى سیر به سوى کمال حقیقى خود محروم بماند. امام على (ع) در حکمتى نورانى فرموده است :

«الْفَقْرُ الْمَوْتُ الاکْبَرُ.»   حکمت 163

تنگدستى بزرگتر مرگ است.

امام (ع) با بیانى استعارى بدین حقیقت اشاره کرده است که انسان تنگدست از خواسته‌ها و مطلوبهاى خویش که سرمایه زندگى مادّى است محروم مى‌شود و از این‌رو دچار تألّم و تأثّر مى‌گردد و بالطبع از مقاصد خویش باز مى‌ماند و این مرگى بزرگتر از مرگ طبیعى است، زیرا اندوهها و سختیهاى تنگدستى پیاپى انسان تنگدست را در طول زندگى‌اش در بر مى‌گیرد و متأثّر مى‌سازد، امّا مردن یک بار است و مصیبت آن نیز یک مرتبه.  با این نگرش است که از امام (ع) روایت شده است که فرمود:

«الْقَبْرُ خَیْرٌ مِنَ الْفَقْرِ.»   الکافی 8 /21

در گور رفتن از تنگدستى بهتر است.

در پایان لازم به ذکر است که کمبود و نادارى انسان را در تنگناهاى گوناگون قرار مى‌دهد و وجوه مختلف حیات معقول و انسانى او را تهدید مى‌کند. پیشواى عدالتخواهان، على (ع) در سخنى والا به فرزند خود محمد بن حنفیّه درباره تنگدستى و پیامدهاى مصیبت بار آن چنین فرموده است :

«یَا بُنَیَّ، إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ الْفَقْرَ، فَاسْتَعِذْ بِاللهِ مِنْهُ، فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّینِ، مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ، دَاعِیَةٌ لِلْمَقْتِ.»  

حکمت 319

پسرم، همانا از تنگدستى بر تو بیمناکم؛ پس، از آن به خدا پناه ببر که تنگدستى دین را زیان دارد و خِرَد را سرگردان کند و دشمنى پدید آرد.

*جماران

 

نظر شما