twitter share facebook share ۱۴۰۲ مهر ۱۸ 411

خدای متعال خطاب به رسول‌خدا(ص) می‌فرماید: «وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ؛ و در حقیقت تو به نیکو خلقی عظیم آراسته‌ای.»[1]

در این آیه مبارکه مجموعه‌ای از دلالت‌های بلاغی به چشم می‌خورد، که بر عظمت اخلاقی رسول‌خدا(ص) تأکید دارد؛ (واو قسم و حرف ان: برای حصر، کاف: خطاب مستقیم، لام: برای تأکید، علی: به معنای علو و برتری، خلق: نکره، و عظیم). تمام اینها تأکیداتی هستند که در علم بلاغت دلالت بر این دارند که رسول‌خدا(ص) انقلاب اخلاقی عظیمی را به ارمغان آورده است. این انقلاب اخلاقی در سیره ایشان تجلی یافته و با استناد به این سیره، برای آموزش اخلاق و ایجاد امت‌های صالح استفاده می‌شود.

رسول‌اکرم(ص) به واسطه الگوی مطمئنی که از خود به عنوان انسانی صادق و امین ارائه داد، موفق شد تحولی شگرف در جامعه ایجاد کند.

به طور قطع تحولات اجتماعی در صورتی ممکن می‌شود که قبل از آن تحولی اخلاقی رخ دهد و صفات والای اخلاقی به عنوان یک ارزش، در رفتار و منش انسان نهادینه‌ شود. نزدیکترین مثال بر این ادعا، شخصی بود که نزد رسول‌اکرم(ص) آمد و از ایشان خواست تا او را نصیحتی کند؛ حضرت سه مرتبه به او گفت:« دروغ نگو». در روایتی دیگر پیامبر(ص) فرمود: «إن الكذب يهدي إلى الفجور، وإن الفجور يهدي إلى النار؛ دروغ انسان را به فساد می‌کشاند و فساد هدایتگر مسیر آتش می باشد». صداقت موجب اعتماد و اطمینان می‌شود و دروغ درهای خیانت و بدی را باز می‌کند؛ بنابراین اساس موفقیت هر جامعه‌ای بر صداقت و اعتماد است

برای مثال اقتصاد یک جامعه اگر مبتنی بر اعتماد نباشد، آن اقتصاد ازهم فرومی‌پاشد. این موضوعی است که ما امروزه از آن رنج می‌بریم. اکثر معاملاتی که در بازار انجام می‌شود، خارج از چارچوب اعتماد است؛ بنابراین کسی را نمی‌یابیم که سرمایه‌گذاری کند، وام دهد یا در حالی که به اعتبار یک کالا اطمینان داشته باشد آن را بخرد؛ پس اطمینان اجتماعی اساس یک اقتصاد موفق است و برخی از کشورهایی که در اقتصاد موفق بوده‌اند، نظامی را ایجاد کرده‌اند که اعتماد بین مشتریان را تضمین می‌کند.

انقلاب اخلاقی، مقدم بر هر تحول بزرگی است. برخی از کشورها شاهد تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بزرگی بوده‌اند، اما این تحولات محکوم به شکست بوده، زیرا نخبگان جامعه به دنبال نهادینه کردن اخلاق و ارزشها نبودند، افراد جامعه تنها به دنبال سود شخصی بودند و سیاسیون تنها به قدرت و غنائم و...فکر می‌کردند؛ لذا این تحول نتیجه عکس داده و ما با یک سیستم فاسد روبرو هستیم.   

نویسنده و آینده‌پژوه معروف (آلوین‌تافلر) در کتابش با نام (شوک‌آینده) می‌گوید: «امروزه با بحرانی بزرگ روبرو هستیم که در آن شاهد گسست بین پیشرفت تکنولوژی و عدم رشد روح و روان انسان می‌باشیم. به‌عبارت دیگر تحول تکنولوژی نتوانسته خود را با روان بشر سازش و همانند کند. ما همراه پیشرفت تکنولوژی، دگرگونی و تغییرات ارزشی و رفتاری را نمی‌بینیم، حال آنکه هر گونه تحولی باید همراه با نهادینه شدن ارزشهای اخلاقی در روح بشر باشد؛ در غیر این صورت آن تحول منجر به اضطراب و اختلالات روانی و نهایتا منجر به شکست می‌شود. پیشرفت‌های اجتماعی که امروزه با کمک شبکه‌های ارتباطی صورت می‌گیرد، تمدنی از هم‌گسیخته و مبهم را به‌وجود آورده‌است.»    

اخلاق، کلید زندگی

در روایات و ادعیه آمده‌است که خدای سبحان هزار اسم دارد و این اسامی معرف اخلاق الهی و راهنمای انسان به سوی آن صفات است. در حدیث آمده است: «تخلقوا بأخلاق الله؛ خود را به اخلاق الهی آراسته کنید». وقتی انسان آراسته به اخلاق الهی شد، ابزاری که منطبق با منش الهی است در اختیار دارد و این ابزار او را برای زندگی نیکو یاری می‌رساند. همانطور که رسول‌خدا با تکیه بر صبر و اخلاق، عظمت یافت و جاودانه شد، ما نیز برای رسیدن به یک زندگی رشدیافته و ارزشمند باید منش ایشان را ملاک و الگو قرار دهیم. «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا؛ یقیناً برای شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوی نیکویی است؛ برای کسی که همواره به خدا و روز قیامت امید دارد؛ و خدا را بسیار یاد می کند»[2]. رسول‌خدا(ص) با رفتارش نمونه‌ای از شخصیت انسان کامل را برای ما ترسیم نمود. این رفتار مبتنی بر (رحمت، بردباری، عفو، مدارا، برادری و همکاری) است، برخلاف جامعه جاهلی که رفتارشان بر پایه (خشونت، استبداد، انتقام، نژادپرستی و نفاق) بود و منجر به تخریب شخصیت انسان و احساس پوچی و بی‌ارزش بودن در او می‌شد.

امام‌علی(ع) در توصیف پیامبر اکرم می‌فرماید: « وَ هُوَ خاتَمُ النَّبيّينَ، اَجْوَدُ النّاسِ كَفّا وَ اَرْحَبُ النّاسِ صَدْرا وَ اَصْدَقُ النّاسِ لَهْجَةً وَ اَوْفَى النّاسِ ذِمَّةً وَ اَ لْيَنُهُمْ عَريكَةً وَ اَكْرَمُهُمْ عِشْرَةً. مَنْ رَآهُ بَديهَةً، هابَهُ وَ مَنْ خالَطَهُ مَعْرِفَةً، اَحَبَّهُ. يَقولُ ناعِتُهُ: لَمْ اَرَ قَبْلَهُ وَ لا بَعْدَهُ مِثْلَهُ؛ او كه خاتم پيامبران بود، بخشنده ترين، پرحوصله ترين، راستگوترين، پايبندترين مردم به عهد و پيمان، نرم خوترين و خوش مصاحبت ترين مردم بود. هر كس بدون سابقه قبلى او را مى ديد، هيبتش او را مى گرفت و هر كس با او معاشرت مى نمود و او را مى شناخت، دوستدارش مى شد. هر كس مى خواست او را تعريف كند، مى گفت: نظير او را پيش از او و پس از او نديده ام.»

اصل دین بر رحمت است، لذا وقتی سیره و منش رسول‌اکرم(ص) بر رحمت قرار گیرد، می‌تواند سازنده شخصیتهایی نیکو و موفق باشد؛ زیرا انسان‌ها فطرتا به سمت رحمت، نرمش، مدارا و اخلاق حرکت کرده و جذب می‌شوند و این چیزی است که آیه قرآن بدان مژده می‌دهد: «إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ، وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا، فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا»[3]. رسول‌خدا(ص) با رعایت اصل اخلاق در رسالت خود پیروز شد و باب تحول در عالم بشریت را نه تنها در حال حاضر، بلکه برای آینده نزدیک و دور باز کرد. انسان در مسیر رشد خود تا به مرحله بلوغ و تکامل برسد، باید اصول اخلاق و سیره پیامبر را بیاموزد؛ لذا بر نهادهای علمی و دینی و فرهنگی واجب است که با نهادینه کردن منش اخلاقی رسول‌خدا و آموزش آن در مراکز علمی، به تربیت چنین انسان‌هایی بپردازند.

قدرت رحمت

ما هرگز در دین اسلام شیوه‌های رفتاریِ افراطی و خشن و سرسختانه نداریم. چنین شیوه‌هایی را دیگران بکار می‌گیرند، اما آن شیوه رفتاری که در آیین راستین اسلام می‌یابیم نرمی، انعطاف‌پذیری و رحمت است. آموزشی که با ارعاب و اجبار همراه باشد فایده‌ای ندارد و نمی‌تواند شخص را با راضی و مجاب به انجام کاری کند؛ ولی آموزشی که با نرمی و رحمت و انعطاف همراه است، بر قلب ادمی نشسته و او را ملتزم می‌کند که اگاهانه و با ایمان راستین به خداوند متعهد گردد.

لذا خدای متعال در وصف رسول‌اکرم(ص) می‌فرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ؛ به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [= مردم‌] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می‌شدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن!»[4] تمام این آیه گویای روش اصلی دین اسلام و قدرت اثرگذاری این روش بر روح و روان انسان‌ها می‌باشد.

ایمان از طریق اختیار حاصل می‌شود؛ لذا متوسل شدن به نیروی افراط‌گری معنا ندارد. در قرآن کریم آمده است: «وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلاَ تَتَوَلَّوْاْ مُجْرِمِينَ؛ و ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او بازگردید، تا (باران) آسمان را پی در پی بر شما بفرستد؛ و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید! و گنهکارانه، روی (از حق) بر نتابید»[5]

این افراد عاجز و ناتوانند که از نیروی زور و وحشت استفاده کرده و دست به هر جنایتی می‌زنند. نیرویی که از جانب خدای متعال نشأت می‌گیرد، نیرویی هوشمندانه و حکیمانه است که مایه سلامت و امنیت و سعادت می‌باشد.

یکی از بزرگترین سندهایی که منش اخلاقی اسلام را آشکار می‌کند، عهدنامه امام‌علی(ع) به مالک‌اشتر است، که در قسمتی از آن آمده: «وَأَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَالْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَاللُّطْفَ بِهِمْ وَلَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً؛ مهربانى و محبت و لطف به رعيت را شعار قلب خود قرار ده، بر رعيت همچون حيوان درنده مباش كه خوردن آنان را غنيمت دانى»[6]. این بیان حضرت نمادی است از تشویق بر رحمت و ترک افراط و خشونت.

عجیب این است که عده‌ای بکارگیری اخلاق را از ضعف می‌دانند، در حالی که اخلاق با فطرت انسان، کرامت و حریت او گره خورده‌است.

از این‌رو باید با بررسی تاریخ ببینیم که آیا منش خشونت طلبانه در پیشبرد اهداف امکان‌پذیر است؟ به خصوص که بعضی از سیاسیون و متفکران و فیلسوفان، چه امروز و چه درگذشته، به این منش و رویکرد سرسختانه ایمان دارند و جنگ‌های جهانی نتیجه این تفکر نژادپرستانه و شیطانی است. لذا باید دید که بشریت در مسیر خشونت‌آمیز به کجا می‌رسد؟

هنگامی‌که منش زور و اجبار، همانند ایدئولوژی و فرهنگ، مورد قبول قرار گیرد، بلاها و بحران‌های بزرگی را به بار می‌آورد. دلیلی که برای توجیه این منش می‌آورند، همان نظریه ماکیاولی است که می‌گوید: «هدف توجیه‌کننده وسیله است». وقتی این نظریه در رأس امور قرار گیرد، همه ارزش‌های اخلاقی و انسانی را درهم می‌شکند، و از چارچوب ایمان و تقوا و صداقت خارج شده، انسان‌ها را گرفتار انواع بلاها و بحران‌ها می‌کند.

پس برای رهایی از گرفتاری‌ها، بنا به فرموده قرآن: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ؛ ای اهل ایمان، خداترس باشید و با مردان راستگوی با ایمان بپیوندید.»[7]

اخلاق پیشرفته و پیشرفت اخلاق

خدای متعال می‌فرماید: «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا...؛ و بدين گونه شما را امتى ميانه (ومعتدل و پیراسته از افراط و تفریط) قرار داديم، تا بر مردم گواه باشيد؛ و پيامبر بر شما گواه باشد»[8]. در این آیه خصوصیتی است که سبب نوزایی و پیشرفت می‌شود، زیرا به ما می‌آموزد که چگونه با ساختن یک الگوی خوب، ملتی درخشان و موفق خلق کنیم.

 وَسَطًا به معنای اعتدال و تعادل و هماهنگی با زبان هستی و خالق آن است. عدم هماهنگی سبب اختلال شده و نتیجه اختلال بحران‌ها می‌باشد. بنابراین خروج از حد وسط، یعنی خروج از توازن مطلوب؛ در این هنگام آدمی دچار افراط یا تفریط شده و هر دو حالت بیچارگی و مصیبت به دنبال دارد. لذا آیه شریفه بر ساختن الگوهای نیکو «لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ»، با استمداد از سیره رسول‌خدا(ص) که الگویی کامل برای انسان‌سازی است، تأکید می‌کند.

امام‌علی(ع) در وصف رسول‌خدا(ص) می‌فرماید: «فَهُوَ إِمَامُ مَنِ اتَّقَى وَبَصِيرَةُ مَنِ اهْتَدَى سِرَاجٌ لَمَعَ ضَوْؤُهُ وَشِهَابٌ سَطَعَ نُورُهُ وَزَنْدٌ بَرَقَ لَمْعُهُ سِيرَتُهُ الْقَصْدُ وَسُنَّتُهُ الرُّشْدُ...؛ اوست پيشواى پرهيزگاران و چشم بيناى هدايت يافتگان. اوست چراغ‏ پرفروغ و شهاب درخشان و آتش‏زنه فروزان. سيرتش ميانه روى است، و آيينش سبب رشد و هدایت»

مسیر حکومت‌داری خوب و رشدیافته به واسطه الگوهای نیکو در جامعه امکان‌پذیر خواهد شد. اخلاق عظیم پیامبر سبب جذب مردم به دین اسلام شد، و به دنبال معجزه اخلاق رسول‌الله بود که پیروزی و قدرت و هدایت میسر گشت و مردم دسته‌دسته وارد دین اسلام شدند. پیشرفت بدون اخلاق امکانپذیر نیست. اولین آیه در قرآن کریم با «بسم الله الرحمن الرحيم» آغاز می‌شود، یعنی همه چیز در چارچوب رحمت شکل می‌گیرد. امروز سیاست بدون رحمت و اقتصاد بدون اخلاق بحران‌زا شده است و گریزی جز بازگشت به اخلاق نیست. دینداری مبتنی بر اعتقاد است، اما کاربرد آن با اخلاق  امکان‌پذیر می‌شود. پیشوایان دینی مدارای با مردم را نصف دین خوانده‌اند، پس از یک طرف پایه و اساس دین و از طرف دیگر رسیدن به اهداف دینی، از طریق ادغام بین عقاید و اخلاق میسر می‌شود.

ما باید در تربیت از شیوه و روشی استفاده کنیم که قران کریم و اهل‌بیت(ع) بر آن تأکید دارند؛ برعکس آن، بکارگیری روش خشونت اساس همه بدیها است. زمانی‌که انسان با زور و خشونت تربیت شود، تبدیل به شخصی ریاکار شده و به دلیل ترسی که دارد، دروغ می‌گوید؛ زیرا وقتی ترس بر انسان غلبه کرده و او را کنترل کند، دیگر شخص نمی‌تواند با صراحت نظر خود را بیان نماید. بعضی معتقدند که تربیت باید همراه با خشونت باشد، در حالیکه تربیت انسان هیچ رابطه‌ای با خشونت نداشته، بلکه نقیض آن است. تربیت همراه با خشونت از کودک شخصی قسی‌القلب و هیولا می‌سازد، و از همین جا معلوم می‌شود که مسئولیت معلم بسیار سنگین است، زیرا او می‌تواند با تربیت از کودک یک فرشته یا یک هیولا بسازد. پس قدم اول در روند تربیت سالم، عدم خشونت است. مربی باید خود را بر داشتن ارزش‌های اخلاقی چون: عفو، گذشت، بردباری و مدارا ملتزم و وادار کند، امام‌علی(ع) در این زمینه می‌فرماید: «إن لم تكن حليما فتحلم فإنه قل من تشبه بقوم إلا أوشك أن يكون منهم؛ اگر بردبار نيستى، خود را به بردبارى وادار، زيرا كم اتفاق افتد كه كسى خود را به قومى شبيه سازد و همانند آنان نشود.»

گفته می‌شود که حلم‌وعقل، لازم و ملزوم یکدیگرند؛ پس انسان خشن عاقل نیست، بلکه مجنون است.

یکی دیگر از نشانه‌های اخلاق پیشرفته، داشتن کلام نیکو است، زیرا کلام نیکو هم بر خود انسان اثر خوب می‌گذارد، و هم بر آرامش جامعه و روح اجتماع تأثیر مثبت دارد «كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ... وَمَثلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ».

از دیگر نکاتی که باید بدان توجه و تأکید کرد، اهمیت تشویق بر کار خیر به هر شکل ممکن است و از جمله آن تلاش برای رفع نیازهای مردم می‌باشد؛ زیرا برکات زیادی مثل سلامت اجتماع، محبت و نزدیکی قلبها را به همراه دارد.

همچنین عشق به کار و واداشتن خود به فعالیت، از صفات خیرین و صالحین است، زیرا فساد نتیجه تنبلی است.

«این مقاله مجموعه‌ای از ایده‌ها و نظراتی است که در همایشی ارائه شده است»


[1] قلم-4

[2] احزاب21

[3] نصر 1-3

[4]   آل‌عمران 159

[5] هود52

[6] نامه 53 نهج‌البلاغه

[7] توبه119

[8]  بقره 143

نظر شما