این نوشتار میکوشد فلسفه تاریخ و قواعد اجتماع سیاسی را از این خطبه استخراج کند؛ خطبهای که در آن، حضرت زهرا(س) درباره بازگشت به نقطه شروع به شکلی درست سخن میگوید، درباره لزوم پالایش ذهن از قفلهایی که تدبر را میبندند، و درباره ضرورت تشخیص حق از باطلی که در لباس حق ارائه میشود، تا جامعه بتواند با آگاهی و تحت رهبری هدایتگر از امواج فتنهها عبور کند.
مقدمه: خطبه فدکیه بهمثابه منشور اداره جامعه
خطبه فدکیه را نمیتوان به موضوع «زمین فدک» یا اختلاف بر سر ارث محدود کرد. نگاهی عمیق به این خطبه نشان میدهد که ما با "یک بیانیه بنیادین" روبهرو هستیم؛ سندی که مسیر سلامت جامعه و خطرهای بیتوجهی به قوانین الهی و تاریخی را نشان میدهد.
حضرت زهرا(س) در این خطبه، "آیندهنگرانه" سخن میگوید. او از همان آغاز، ریشههای انحراف و نشانههای سقوط را بیان میکند. خطبه، ما را به فهم قوانین ثابت تاریخ فرا میخواند؛ قوانینی که بر تضاد میان حق و باطل، میان رهبری الهی و هرجومرج، و میان آگاهی و فریب استوار است. در این خطبه، رهبری الهی جایگاهی محوری دارد؛ رهبریای که نه تنها قانون دین، بلکه شرط پایداری جامعه است، زیرا طاعت امام معصوم نظام امت را شکل میدهد و عدالت او دلها را به هم نزدیک میکند. خطبه همچنین دلایل سقوط تمدنی را بیان میکند: پشت کردن به حقیقت، بیاعتنایی به قوانین الهی، و تسلیم شدن در برابر مغالطات سیاسی و رسانهای.
رهبری الهی؛ ستون نظم اجتماعی
در نگاه حضرت زهرا(س)، هیچ جامعهای بدون رهبری درست قوام نمییابد. اکمال دین و سلامت جامعه تنها با رهبری الهی معنا پیدا میکند. هنگامی که میفرماید: «وَطاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ، وَإِمامَتَنا أماناً لِلْفُرْقَةِ؛ اطاعت از ما رشته سامان ملّت، و امامت ما مايه ايمنى از تفرقه است»، در حقیقت قانونی تاریخی را بیان میکند؛ قانونی که بر ضرورت وجود رهبری آگاه و معصوم تأکید دارد. همانگونه که کشتی در دریای مواج به ناخدایی ماهر نیاز دارد، جامعه نیز برای عبور از فتنهها و بحرانها به رهبرانی الهی و بصیر نیاز دارد. هرگاه این محور الهی از جای خود برداشته شود، جامعه از درون متلاشی میگردد.
عدالت نیز در این خطبه مفهومی فراتر از قانون دارد. هنگامی که میفرماید: «وَ الْعَدْلَ تَنْسِيقاً لِلْقُلُوبِ؛ خداوند عدالت را برای هماهنگی قلبها قرار داد»، روشن میشود که عدالت نوعی مهندسی اجتماعی است که آرامش، اعتماد و انسجام درونی را شکل میدهد. جامعهای که میان آن و رهبر عادل پیوندی حقیقی برقرار باشد، رفتارش هماهنگ و قلبهایش همدل خواهد شد؛ و جامعهای که از عدالت محروم گردد، به سوی تنش، نزاع و چندپارگی رانده میشود.
ساختار اخلاقی و دینی؛ سپر امنیت جامعه
حضرت زهرا (س) پس از تبیین جایگاه رهبری، در این خطبه از نقش احکام اخلاقی و عبادی در ساخت اجتماع سخن میگوید. «فَجَعَلَ اللَّهُ الإيمانَ تَطهيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ، وَالصَّلاةَ تَنْزيهاً لَكُمْ عَنِ الْكِبْرِ، وَالزَّكاةَ تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ وَنَماءً فِي الرِّزْقِ، وَالصِّيامَ تَثْبيتاً لِلإخْلاصِ؛ خداوند ایمان را برای پاک ساختن شما از شرک قرار داد، و نماز را برای دور کردن شما از تکبر، و زکات را برای تزکیه نفس و رشد رزق، و روزه را برای استوار ساختن اخلاص…»
بیان حضرت زهرا(س) از ایمان، نماز، زکات، روزه و دیگر احکام شرعی، بیان مجموعهای از قواعد اخلاقی-تمدنی است. هنگامی که ایمان را پاککننده از شرک میخواند، منظور تنها شرک ظاهری نیست، بلکه شرک سیاسی و روانی نیز هست؛ یعنی رها کردن انسان از بندگی قدرتها و هوسها. حضرت نماز را راهی برای زدودن تکبر معرفی میکند؛ زیرا تکبر سرچشمه استبداد و تضادهای طبقاتی است. زکات را عامل رشد و تزکیه میداند، زیرا با طهارت نفس و گردش سالم ثروت از بروز تنشهای اقتصادی جلوگیری میکند. این نگاه نشان میدهد که عبادات وسیله اصلاح فرد و بنیانگذاری یک جامعه عادلانهاند و فروپاشی این نظام اخلاقی، مقدمه فروپاشی سیاسی جامعه است.
تقوا در این خطبه بهعنوان سازوکاری برای ایجاد مصونیت اجتماعی مطرح میشود. جامعهای که افراد آن دچار خودخواهی و بیپروایی باشند، هرگز نمیتواند به سوی عدالت حرکت کند؛ حتی اگر قوانین و ساختارهای پیچیدهای بر آن حاکم باشد.
چگونگی انحراف امت و آغاز سقوط
یکی از مهمترین ابعاد خطبه، تحلیل روند انحراف امت پس از پیامبر(ص) است. حضرت از بازگشت به ریشههای جاهلی سخن میگوید و بیان میکند که این انحراف ناگهانی نبوده، بلکه ریشههایی پنهان داشته که با کنار گذاشتن رهبری الهی بروز یافتند و مسیر امت را تغییر دادند. «أقُولُ عَوْداً وَبَدْواً؛ آنچه میگویم، بازگشت به همان آغازهاست.» امت وقتی از امتداد طبیعی رسالت ـ یعنی امامت ـ جدا میشود، میان گذشته و آینده خود شکافی ایجاد میکند که نتیجه آن سرگردانی تاریخی است.
بیان حضرت در خطاب به مردم که میفرماید: « مَعاشِرَ النّاسِ الْمُسْرِعَةِ إِلى قِيلِ الْباطِلِ، الْمُغْضِيَةِ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبِيحِ؛ ای مردمی که شتابان به سخن باطل میگرایید و بر زشتیها چشم میبندید»، مسئولیت سقوط را تنها بر دوش حاکمان نمیگذارد، بلکه مردم را نیز در این روند شریک میداند. جامعهای که بدون تحقیق سخن میپذیرد، یا در برابر ظلم سکوت میکند، عملاً به رشد انحراف کمک میکند. سکوت در برابر اولین خطا، مقدمه عادی شدن خطاهای بزرگتر است.
خطبه همچنین بر این حقیقت تأکید میکند که مخالفت با سنن الهی ـ چه در سطح اخلاق، چه در سطح اجتماع ـ سرانجامی جز نابودی ندارد. همانگونه که بیتوجهی به قانون جاذبه جسم را به زمین میکوبد، بیتوجهی به قوانین عدالت، امانت و حقمداری نیز جامعه را از درون فرو میپاشد.
جنگ مغالطات؛ ابزار قدرت برای تحریف حقیقت
یکی از ژرفترین بخشهای خطبه فدکیه، پردهبرداری حضرت زهرا(س) از شیوههای فریب و مغالطهای است که قدرت برای توجیه انحرافات خود به کار گرفت. حضرت با صراحت اعلام میکند که هیچیک از سخنان و مواضعش از روی اشتباه یا تندروی نیست. ایشان میفرماید: «لا أقول ما أقول غَلَطاً، ولا أفعل ما أفعل شَطَطاً؛ آنچه میگویم از روی خطا نیست، و آنچه انجام میدهم از سر افراط نیست.»
این جمله مقدمهای است برای ردّ همه روایتسازیها و تهمتهایی که میکوشیدند اعتراض او را بیاعتبار جلوه دهند.
حضرت سپس به مهمترین مغالطهای میپردازد که حاکمان برای کنار زدن حق به آن متوسل شدند؛ همان ادعای مشهور «ترس از فتنه». آنان مدعی بودند که اگر در مسأله خلافت دخالتی نکرده و آن را به سرعت در میان خود سامان نمیدادند، جامعه دچار آشوب میشد. حضرت این توجیه را چنین نقد میکند: «ابْتِداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ، أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا؛ شما پیشدستی کردید و پنداشتید که از فتنه بیم دارید؛ آگاه باشید که خود در همان فتنه سقوط کردید.»
این عبارت نشان میدهد که بزرگترین فتنه نه در حفظ حق، بلکه در کنار زدن آن است؛ و تلاش برای توجیه باطل با «مصلحتاندیشی ظاهری» خود، فتنه بزرگتری میآفریند. قدرتها در طول تاریخ همین روش را به کار گرفتهاند: ساختن ترسی خیالی برای توجیه سرپیچی از فرمان الهی و مصادره حق.
حضرت سپس به مغالطه مهم دیگری اشاره میکند: بدتفسیر کردن امور و استفاده ابزاری از نصوص برای مشروعیت دادن به تصمیمات سیاسی. میفرماید: «ولَبِئْسَ ما تَأَوَّلْتُمْ؛ و چه بد تأویلی کردید!»
این جمله کوتاه، اما بسیار عمیق است؛ زیرا نشان میدهد که مشکل تنها یک تصمیم سیاسی نبود، بلکه دست بردن در فهم دین و قرار دادن «باطل» در لباس «حق» بود. حضرت هشدار میدهد که بدترین گونه انحراف، انحراف در سطح تفسیر و تأویل است؛ زیرا ذهن مردم را از درون تغییر میدهد.
در ادامه نیز به مغالطهای اشاره میکند که از جنس فریب روانی است؛ اتکای نادرست به آرزوها و خیالپردازیهای سیاسی: «وغَرَّتْكُمُ الأماني؛ آرزوهای خام شما را فریب داد.»
یعنی گروهی که خلافت را به دست گرفتند، بر اساس واقعیت و مسئولیت عمل نکردند، بلکه اسیر رؤیاهای قدرت، جاهطلبی و تصورهای نادرست شدند؛ تصوراتی که آنان را از سنن الهی و معیارهای حق دور کرد.
مجموع این عبارات نشان میدهد که از نگاه حضرت زهرا(س)، سقوط امت از لحظهای آغاز شد که: مغالطات سیاسی جای حقیقت را گرفت؛ توجیه باطل به نام «حفظ نظم» انجام شد؛ تأویلهای نادرست به ابزار مشروعیتسازی تبدیل شد؛ و آرزوهای خیالی بر محاسبات الهی و عقلانی غلبه کرد.
این بخش از خطبه در واقع نقشهای است برای فهم کارکرد «تبلیغات سیاسی»، «روایتسازی»، و «تحریف مفاهیم دینی» در شکلگیری انحرافات تاریخی.
راه نجات؛ برنامه اصلاح از نگاه حضرت زهرا(س)
نظام اصلاحی که حضرت ترسیم میکند، بر چند اصل استوار است. نخست، بازگشت به توحید و اخلاص؛ یعنی پاکسازی نیتها و بازگشت به آغاز درست. سپس بازگشت به رهبری الهی، زیرا بدون آن، هیچ برنامه اصلاحی پایدار نمیماند. اصل دیگر، تربیت عقل نقّاد و آگاه است؛ جامعه باید بتواند میان حق و باطل تفکیک قائل شود و در برابر موجهای رسانهای و سیاسی منفعل نباشد. احترام به قوانین اخلاقی، صداقت، وفای به عهد و عدالت نیز ستونهایی هستند که هر جامعهای برای پیشرفت به آن نیاز دارد. و سرانجام، شجاعت در برابر زشتیها و انحرافات شرط بقای جامعه است؛ زیرا سکوت مردم زمینه رشد فساد و استبداد را فراهم میکند.
سخن پایانی
خطبه فدکیه یک متن تاریخی معمولی نیست، بلکه نقشهای برای درک قوانین سقوط و بقاست. خطبه نشان میدهد که عدالت ستون هر جامعهای است، نه قدرت؛ و رهبری الهی عامل وحدت است، نه ابزار سلطه. همچنین هشدار میدهد که مغالطات و فریبهای رسانهای و سیاسی خطرناکترین ابزارهای تحریفاند و جامعهای که قدرت تشخیص نداشته باشد، دیر یا زود گرفتار انحراف میشود.
این خطبه یادآوری میکند که نتایج تلخ اجتماعی و سیاسی، همیشه ریشه در مقدمات نادرست دارند. حق در نهایت پیروز است و باطل هرچند پر سر و صدا باشد، سرانجام فرو میریزد. امروز که امت اسلامی با بحران رهبری، هویت و آگاهی روبهروست، بیش از همیشه نیازمند بازخوانی پیام فاطمی است؛ پیامی که دعوت میکند جامعه از سرگشتگی فاصله بگیرد و به مسیر روشن هدایت الهی بازگردد.


نظر شما