twitter share facebook share ۱۴۰۱ خرداد ۲۹ 985
فرار مغزها از آفریقا

آیوا اونی 18 ساله ساکن در لاگوس، از ناامنی وحشتناک نیجریه می‌گوید و آن را یکی از دلایل خود برای مهاجرت می‌داند. سال گذشته عده‌ای در روز روشن تلاش کردند او را بربایند. وقتی از مغازه تعمیر تلفن به خانه بر می‌گشت، چند نفر به او نزدیک شدند و از او خواستند تا کیفش را تحویل دهد. او مقاومت کرد و بر سرعت قدم‌هایش افزود؛ در یکی از مغازه‌های همان حوالی، عده‌ای حضور داشتند که آیوا را تشویق می‌کردند به آنها پناه ببرد. در همین حین یک راننده اتوبوس سر رسید و به او گفت که افراد حاضر در مغازه آدم‌ربا هستند و با سوار کردن آیوا، او را نجات داد.

به گفته یک اندیشکده مستقر در لاگوس، نیجریه با بحران آدم‌ربایی و باج‌گیری مواجه است. عاملان این آدم‌ربایی‌ها، از این طریق میلیون‌ها دلار بدست آورده‌اند.

ایوا می‌گوید که والدینش به او اجازه نمی‌دهند شب‌ها بیرون برود؛ برای رفت‌وآمدش زمان تعیین کرده‌اند و او باید هرشب ساعت 18:30 در خانه باشد.

نرخ بالای بیکاری، بهداشت ضعیف، استانداردهای پایین زندگی و فرصت‌های کم شغلی، از دیگر دلایلی است که او را مشتاق به ترک کشور کرده است. اکثر دوستانش حسی همچون او دارند و 90% می‌خواهند از کشور بروند.

به گفته آیوا «از اینکه بعد از فارغ‌التحصیلی از رشته کامپیوتر شغلی پیدا کنم، خوش‌بین نیستم. اکثر فارغ‌التحصیلان هیچ گزینه‌ای جز رقابت برای مشاغلی اندک ندارند و اغلب کارمندان با استفاده از روابط خویشاوندی و فساد حاکم بر ادارات استخدام شده‌اند».

سال 2022 بنیاد خانواده Ichikowitz در آفریقای جنوبی اقدام به نظرسنجی از جوانان 15 کشور آفریقایی کرد؛ داده‌های این نظرسنجی بدبینی آیوا را تأیید می‌کند. در بین کشورهای قاره افریقا، جوانان نیجریه منفی‌ترین نگاه را نسبت به مسیر و آینده کشور خود دارند و 95% معتقد هستند که وضعیت خوب پیش نمی‌رود. همچنین از بین تمام افراد مورد بررسی، تنها 28% نسبت به مسیر کشور احساس مثبتی داشتند.

ایوور ایچیکوویتز که مسئولیت انجام این نظرسنجی را بر عهده داشت، معتقد است جهان باید در آفریقا سرمایه‌گذاری کند تا جوانان آفریقایی حس نکنند که مجبور هستند برای تحقق رویاهای خود مهاجرت کنند.

وی افزود: «این مسئله فراتر از فرار مغزها است. جوانان 18 تا 24 ساله می‌خواهند زندگی خود را بهبود ببخشند و اگر مجبور شوند، از کشور خود مهاجرت می‌کنند. بنابراین با ادامه شرایط فعلی، شاهد وقوع بحران مهاجرت خواهیم بود».

آفریقای جنوبی برای بسیاری از جوانان مصاحبه شونده، کعبه امال است به نحوی که برخی از آفریقای جنوبی به عنوان مقصد مهاجرت خود نام می‌برند. اما برای جوانانی که در آفریقای جنوبی زندگی می‌کنند، وضع فرق می‌کند و بسیاری از آنها خواهان مهاجرت به اروپا و آمریکا هستند.

ایچیکوویتز افزود: «تا سال 2030 جوانان آفریقایی 42% از جوانان جهان را تشکیل می‌دهند و به نفع جهان است تا کاری کنند که این جوانان در آفریقا بمانند و مشغول به کار شوند».

این دقیقا کاری است که برخی از جوانان غنا در حال انجامش هستند. در آفریقا مردم غنا بعد از رواندا دومین کشوری هستند که به آینده کشور خود خوش‌بین هستند و 56% از آنها از شرایط کشور خود ابراز رضایت می‌کنند.

به گفته ارنست لارمی تاجر 33 ساله غنایی «اینجا خانه من است؛ اگر بتوانم مشکلات اینجا را حل کنم، نسل بعد هم از کار من سود می‌برد».

اما این سخنان پرشور همه را راضی به ماندن نمی‌کند. ماه مارس آفریقای جنوبی نرخ بیکاری بالای 35.3% را ثبت کرد.

یک زن جوان آفریقای جنوبی می‌گوید که نرخ بالای جرم و جنایت در کشور و تلاش‌های بی‌نتیجه‌اش برای یافتن شغل پس از فارغ‌التحصیلی، او را به مهاجرت واداشته است. وی افزود که سال 2019 درحالی که از دانشگاه به خوابگاه می‌رفت، مورد تجاوز قرار گرفت و از آن زمان به بعد دیگر احساس امنیت نمی‌کند.

قبل از همه‌گیری یعنی بین سال‌های 2018 تا 2019 تعرض جنسی و تجاوز، جرایمی بود که بیشترین افزایش را در آفریقای جنوبی داشت «مشکلات زنان جوان بیشتر است؛ نه می‌توانیم با خیال راحت در خیابان رفت‌وآمد کنیم و نه شغلی داریم».

*منبع: بی بی سی

 

امید اسد به احیای برجام

به موازات جنگ سوریه، درگیری بین اسرائیل و ایران نیز ادامه دارد. اسرائیل برای جلوگیری از استقرار ایران در نزدیکی مرزهای خود، حملات بی‌شماری را به نیروهای تحت حمایت این کشور در سوریه از جمله فاطمیون و حزب‌الله آغاز کرده است.

از آنجا که روسیه مانع حملات اسرائیل علیه منافع تهران نشده و آمریکا نیز بی‌قیدو شرط از جنگ افروزی تل‌آویو حمایت می‌کند، اسرائیل توانسته است با مصونیت کامل در سوریه عمل کند.

با این تفاصیل حمله اسرائیل به فرودگاه بین‌المللی دمشق و تعطیلی آن شوک بزرگی نبود. رسانه‌های اسرائیلی گزارش دادند که این اقدام از آن رو انجام شد که ایران از طریق فرودگاه، به سوریه سلاح منتقل می‌کرد.

این حملات در شرایطی صورت می‌گیرد که مذاکرات برجام به بن‌بست خورده و توافق مجدد در حال حاضر بعید به نظر می‌رسد.

اما اگر مذاکرات هسته‌ای شکست بخورد، چه معنایی برای دولت اسد و آینده رویارویی‌های اسرائیل و ایران در سوریه دارد؟

زمانی که سال 2015 توافق هسته‌ای امضا شد، اسد با خوشحالی از آن استقبال کرد و امضای برجام را دستاوردی تاریخی خواند. در مقابل شورشیان ضد اسد از اینکه این توافق منجر به افزایش نفوذ ایران در منطقه شود ابراز نگرانی می‌کردند.

اکنون هم اگر برجام احیا شود، اسد خوشحال خواهد شد زیرا توافق با آمریکا منجر به خروج ایران از انزوای بین‌المللی شده و این به نفع اسد است. چنین سناریویی بر نگرانی‌های مخالفان سوری مورد حمایت ترکیه می‌افزاید.

نیروهای مخالف اسد که سلطه خود را بر بخش‌هایی از ادلب حفظ کرده‌اند، نگران هستند که کاهش فشار آمریکا بر تهران، اسد را تشویق کند که برای تصرف بخش‌هایی از خاک سوریه که در کنترلش نیست، تلاش کند.

دولت سوریه که به شدت به ایران و روسیه وابسته است، از تحریم کمتر اقتصاد ایران سود می‌برد؛ به‌ویژه که می‌کوشد مناطقی که در جنگ داخلی ویران شده را بازسازی کند.

به گفته راندا سلیم مدیرحل مناقشه مؤسسه خاورمیانه «لغو تحریم‌ها به تهران این امکان را می‌دهد که از بالارفتن قیمت نفت سود برد و شرایط مالی بهتری برای کمک به بازسازی سوریه داشته باشد». همچنین تجارت بین دو کشور افزایش می‌یابد زیرا شرکت‌های سوری طرف تجارت با ایران، دیگر خطر تحریم را در نزدیکی خود حس نمی‌کنند.

ولی با توجه به بن‌بستی که در مذاکرات ایجاد شده، هر روز که می‌گذرد اسد دلایل کمتری برای خوش‌بینی پیدا می‌کند و عدم احیای برجام نیز بر تنش‌های منطقه می‌افزاید.

به گفته سلیم «شکست مذاکرات هسته‌‌ای تنش بین ایران و اسرائیل را تشدید خواهد کرد. اخیرا شاهد افزایش سرعت و دامنه حملات اسرائیل در سوریه بوده‌ایم».

کامیل اطراقچی متخصص امور سوریه در مونترال نیز معتقد است «در دمشق حس بدبینی و ناامیدی موج می‌زند. اگر واشنگتن و تهران نتوانند برجام را احیا کنند، دولت اسد در داخل و از سوی متحدان منطقه‌ای خود همچون ایران و حزب‌الله تحت فشار قرار می‌گیرد تا گزینه رویارویی نظامی با اسرائیل را به طور جدی بررسی کند». بسیاری از تحلیلگران امیدوار هستند که همین گزینه آمریکا را بر آن دارد تا برای پایان دادن به جنگ سوریه و برقراری صلح در آن کشور وارد عمل شود.

یکی از گلایه‌های مخالفان توافق هسته‌ای این است که با توافق، پول بیشتری در اختیار دولت ایران گذاشته می‌شود و سپاه منابع مالی بیشتری برای انجام فعالیت‌های خود در کشورهای عرب از جمله سوریه و لبنان و یمن پیدا می‌کند.

البته نمی‌توان انکار کرد که لغو تحریم‌ها پول بیشتری را روانه تهران می‌کند اما می‌توان ادعا کرد که شکست مذاکرات، به فعالیت بیشتر ایران در منطقه منجر می‌شود.

کارولین رز تحلیلگر سیاسی می‌گوید: «شکست مذاکرات، ایران را در تعقیب سیاست خارجی خود از جمله حضور بیشتر در شام و فعالیت علیه اسرائیل و سایر رقیبانش در خلیج فارس جسورتر می‌کند. درست است که عدم لغو تحریم‌ها بر اقتصاد ایران فشار می‌آورد اما باعث می‌شود که سپاه به دنبال اتخاذ رویکردی جسورانه‌تر در بین نیروهای نیابتی خود در عراق و سوریه و لبنان و یمن باشد».

*منبع: الجزیره

 

اصلاح افغانستان وظیفه ما نیست

نیروی هوایی آمریکا روز دوشنبه خدمه یک هواپیمای نظامی را که 16 اوت 2021 از فرودگاه افغانستان پرواز کرد و پس از فرود آمدن، قطعات بدن چند افغان لای چرخ‌هایش پیدا شد، تبرئه کرد. این هواپیما در شرایطی افغانستان را ترک کرد که تعداد زیادی از مردم آن را احاطه کرده بودند؛ به این ترتیب این صحنه‌های رقت‌انگیز به نماد شکست آمریکا تبدیل شد.

سیاست‌مداران هر دو حزب آمریکا، دید درستی در رابطه با جنگ افغانستان نداشتند و اشتباهات بسیاری مرتکب شدند. در نهایت آمریکا تنها دو راهکار پیش روی خود داشت که هیچ‌کدام انتخاب درست و مطلوبی نبود: یا باید به طور دائم در افغانستان می‌ماند و یا همان کاری را می‌کرد که بایدن انجام داد و صرف نظر از هزینه‌های سیاسی و انسانی، در تاریخی معین از افغانستان خارج می‌شد.

وقتی تصاویر پرواز هواپیمای نظامی آمریکا از باند فرودگاه کابل به رسانه‌ها مخابره شد، نمایندگان کنگره از شهرت و اعتبار آسیب‌دیده آمریکا و کاهش نفوذ این کشور سخن گفتند. افغانستان گورستان امپراتوری‌ها بود و این بار آمریکا در آن به زانو درآمده بود. آمریکا پس از زخمی که در پی یازده سپتامبر برداشت، افغانستان را هدفی آسان برای انجام عملیات مستقیم نظامی دید و خواست از این طریق قاطعیت خود را برای ایجاد تغییرات مورد نیاز در منطقه نشان دهد، القاعده را از پناهگاه امنی که برای خود در افغانستان ساخته بود بیرون براند و در ادامه این جنگ، دموکراسی را در این کشور برقرار کند. ولی به همان اندازه که اقدام آمریکا در بیرون راندن القاعده معقول می‌نمود، برنامه‌هایش برای مشق دموکراسی در افغانستان دور از منطق بود.

تلاش برای نوسازی افغانستان ضروری نبود. در طول سال‌های حضورِ آمریکا، بیشتر شاخص‌های توسعه از جمله حقوق زنان، آزادی رسانه‌ها، مراقبت‌های بهداشتی و آموزش بهبود یافت، ولی آمریکا نتوانست قلب و ذهن مردم را تسخیر کند.

در این مدت، افغانستان کشوری روستایی، ویران و تحت سلطه مفسدان اقتصادی و جنگ سالاران باقی ماند. بیرون راندن طالبان و سرازیر شدن پول از طریق کمک‌های اقتصادی، زندگی شهرنشینان را تا حدودی بهبود بخشید و هم فرصت‌طلبان و مفسدان و هم نخبگان و دغدغه‌مندان کشور را بهره‌مند ساخت. اما در بهبود زندگی و معیشت اکثر جامعه تأثیری نداشت و همین باعث شد که آنها از ظهور مجدد طالبان استقبال کنند. از این رو سرعت پیشروی طالبان در ماه اوتِ گذشته، ناراحت کننده بود ولی شگفت‌آور نبود

اکنون سؤال این است که چه باید کرد؟ این آمریکا نبود که شرایط بازگشت به قدرت را برای طالبان فراهم کرد و اکنون نیز تعهدی برای ادامه تلاش و بیرون آوردن افغانستان از این وضعیت تاریک ندارد. افغانستان اهمیت استراتژیک کمی برای آمریکا دارد، اهرم فشاری نیز در اختیار آمریکا نمی‌گذارد تا برای رسیدن به اولویت‌های منطقه‌ای خود از آن استفاده کند.

اکنون آمریکا به جای اصلاحات سیاسی بلندمدت، باید به ارائه کمک‌های بشردوستانه اضطراری بپردازد. ظلم و بی‌کفایتی طالبان، منجر به رنج مردم و تلاش آنها برای مهاجرت می‌شود. تحریم طالبان این گروه را وادار به تغییر رویکرد خود نمی‌کند؛ پس جامعه بین‌الملل باید به جای تحریم، بر ارائه کمک‌های بشردوستانه فوری متمرکز شود.

نگرانی‌ها در مورد تخریب شهرت و اعتبار آمریکا نیز بی‌مورد است، به‌خصوص که بیشتر ناظران سیاسی انتظار دیگری جز خروج فوری از افغانستان از دولت آمریکا نداشتند. ولی سرنوشت آمریکا در افغانستان درس‌هایی به ما می‌دهد که از جمله آن توجه به هشدارها و نشانه‌ها است. در جنگ ویتنام سیاستمداران به علائم هشدار توجه نکردند و در باتلاق ویتنام گرفتار شدند. نیم قرن بعد بار دیگر به همان پیام‌ها بی‌اعتنایی کردند، تنها به دنبال کسب اعتبار برآمدند، اخبار بد را نادیده گرفتند و به خود قبولاندند که در کوتاه مدت و با پرداخت هزینه‌های جانی کم می‌توانند به یک دستاورد بزرگ و همیشگی برسند؛ غافل از اینکه صرف امیدواری و آرزومندی، امتیاز مثبتی نیست.

*منبع: هیل

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما