سياست حكيمانه اميرمؤمنان علی عليه السلام

بخش چهارم: برابري در سياست اميرمؤمنان (عليه السلام)

اميرمؤمنان سلام الله عليه ـ همچون پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله ـ سياست خويش را بر شالوده برابرى عادلانه ميان افراد مختلف امّت قرار داد وبيت المال را كه همگان در آن يكسانند ميان آنان به يكسان تقسيم مى كرد. واين از ويژگيهاى برجسته على بن ابى طالب سلام الله عليه بود به طورى كه در يكى از زيارتهاى آن حضرت، وقتى صفات نادر او شمارش مى شود از اين ويژگى هم نام برده مى شود: «القاسم بالسوية، والعادل في الرعية؛ قسمت كننده (بيت المال) به يكسان، وعدالت گستر در ميان رعيت».اجراى اين سياست دردسرهاى زيادى براى امام سلام الله عليه به همراه داشت وباعث جداييها، جنگها، پراكنده شدن بعضى سران وبزرگان از گرد او شد، اما اميرمؤمنان سلام الله عليه كه در صدد پياده كردن مو به مو ودقيق اسلام بود، به هيچ يك از اين ها اهميتى نداددر اين جا، به ذكر نمونه هايى از مساوات طلبى اميرمؤمنان سلام الله عليه كه تاريخ ثبت كرده است، مى پردازيم:

آغازنمودن از خود

اميرمؤمنان سلام الله عليه رعايت برابرى را نخست از خويشتن آغاز كرد وآن گاه درباره ديگران پياده نمود تا مردم بهانه اى براى اعتراض نداشته باشند.
پس از آن كه عثمان كشته شد ومسلمانان با اميرمؤمنان سلام الله عليه بيعت كردند، حضرت در مسجد رسول خدا صلى الله عليه وآله منبر رفت وخطبه اى ايراد كرد ودر آن، مردم را به پرهيزگارى وترس از خدا دعوت نمود وسپس به تشريح سياستهاى خويش درباره كشور ومردم پرداخت. آن گاه از منبر فرود آمده دستور داد بيت المال را گشودند، وبه عمار فرمود: «اى عمار! به بيت المال برو وبه هر نفر سه دينار عطا كن وسه دينار هم براى من بياور.عمار وابوالهيثم با جمعى از مسلمانان به بيت المال رفتند واميرمؤمنان سلام الله عليه خود، به مسجد قبا رفت تا نماز بگزارد... طلحه وزبير وعقيل از پذيرفتن سه درهم ابا كردند».
سهل و غلامش یکسانند

سهل بن حنيف، از انصار وصحابى رسول خدا صلى الله عليه وآله وكسى بود كه همراه پيامبر صلى الله عليه وآله در جنگ بدر و... شركت داشت.
از امام صادق سلام الله عليه روايت شده است كه آن حضرت از سهل بن حنيف ياد كرد وفرمود: «كان من النقباء؛ او از مهتران بود». سپس فرمود: «ماسبقه أحد من قريش ولا من الناس بمنقبة وأثنى عليه؛هيچ يك از افراد قريش وساير مردمان در منقبتى از او پيشى نگرفتند و او را ستود».اين حصر ـ به تعبير فقها ـ حصر اضافى است. يعنى نسبت به شركت كنندگان در جنگ بدر، يا انصار ويا باقى ماندگان از انصار چنين است، واز اين افراد كسى در هيچ فضيلتى بر او پيشى نگرفته است، نه اهل بيت پيامبر صلى الله عليه وآله. در بزرگداشت سهل از سوى اميرمؤمنان سلام الله عليه، روايت شده است كه وقتى از دنيا رفت، حضرت بيست وپنج تكبير بر او گفتند. اين مرد بزرگ با اين مقام والا نيز مشمول عدالت وبرابرى حضرت على سلام الله عليه قرار گرفت وحضرت به او وغلام سياهش كه به تازگى آزادش كرده بود حقوق يكسان از بيت المال داد.شيخ مفيد قدس سره در «الاختصاص» از ابن دأب روايت كرده است كه: «حضرت على سلام الله عليه بيت المال مدينه را به عمار بن ياسر وابو الهيثم بن تيهان سپرد ونوشت: عرب وقريش وانصارى وعجم وهركس از هر قبيله عرب ونژاد عجم كه مسلمان است يكسانند.سهل بن حنيف غلام سياه خود را آورد وگفت: به اين چقدر مى دهى؟اميرمؤمنان سلام الله عليه فرمود: تو، خود، چند گرفتى؟عرض كرد: سه دينار. بقيه مردم نيز همين مقدار گرفته اند.
حضرت فرمود: به غلامش هم، به اندازه خودش، سه دينار بدهيد».

خواهر حضرت و کنیزش یکسان حقوق می گیرند

شيخ مفيدرضوان الله عليه به نقل از ابن دأب، در حديثى طولانى آورده است: «ام هانى بنت ابى طالب، خواهر اميرمؤمنان سلام الله عليه بر آن حضرت درآمد وحضرت بيست درهم به او داد. ام هانى از كنيزش كه غير عرب بود، پرسيد: اميرمؤمنان سلام الله عليه به تو چقدر داد؟گفت: بيست درهم.ام هانى با ناراحتى [و براى اعتراض] برگشت. حضرت على سلام الله عليه به او فرمود: برو، خدايت رحمت كناد. ما در كتاب خدا برتريى براى اسماعيل بر اسحاق نيافتيم».
برتری ندادن اشراف و بزرگان

مرحوم علاّمه مجلسى به نقل از شيوخ جليل القدر: مفيد وكلينى وطوسى وابن ادريس رضوان الله عليهم با سندهاى مختلف آورده است كه: چون مردم از گرد حضرت پراكندند وبسيارى از آنها براى رسيدن به مال ومنال دنيا نزد معاويه گريختند، گروهى از شيعيان نزد اميرمؤمنان سلام الله عليه آمدند وگفتند: يا اميرمؤمنان! اين اموال (بيت المال) را عطا كن واين بزرگان عرب وقريش را بر موالى وغير عربها، ونيز كسانى را كه بيم آن مى رود با تو مخالفت كنند وبه معاويه بپيوندند، برترى ده(و حقوق بيشترى از بيت المال پرداخت كن)، وقتى كارها سر وسامان يافت وبر اوضاع مسلّط گشتى دوباره به يكسان تقسيم كن و با مردم عدالت نما.اميرمؤمنان سلام الله عليه فرمود: واى بر شما! به من مى گوييد پيروزى را با ستم كردن بر مسلمانانى كه زير دست منند، بجويم؟ نه، به خدا سوگند كه تا چرخ روزگار مى چرخد ودر آسمان اخترى مى تابد چنين نخواهم كرد. به خدا اگر اين اموال مال خود من بود به يكسان ميانشان تقسيم مى كردم، چه رسد كه اموال آنها  (مردم) است.

بحث با طلحه و زبیر

طلحه وزبير از رفتار اميرمؤمنان سلام الله عليه با آنان ورعايت برابرى ميان آن دو با ساير مسلمانان در پرداخت از بيت المال ناراحت شدند و با آن حضرت به بحث پرداختند؛ اما در منطق اميرمؤمنان سلام الله عليه حقّ بالاتر از اين دو نفر وبه پيروى شدن سزاوارتر است.در «مناقب آل ابى طالب»، به نقل از ابوالهيثم بن تيهان وعبدالله بن ابى رافع آمده است كه: «طلحه وزبير نزد اميرمؤمنان سلام الله عليه آمدند وگفتند: عُمَر به ما اين گونه عطا نمى داد. حضرت فرمود: رسول خدا صلى الله عليه وآله به شما چگونه عطا مى كرد؟آن دو خاموش ماندند.حضرت فرمود: مگر نه اين كه رسول خدا صلى الله عليه وآله به طور برابر ميان مسلمانان قسمت مى كرد؟
گفتند: چرا.فرمود: به نظر شما آيا روش رسول خدا صلى الله عليه وآله اولى به تبعيّت است يا روش عمر؟گفتند: روش رسول خدا.اما ادامه دادند: يا اميرمؤمنان! ما حق پيشگامى (در پذيرش اسلام) وخويشاوندى داريم ورنج برده ايم.
حضرت فرمود: شما پيشگام تريد يا من؟گفتند: تو.فرمود: شما [با پيامبر] خويشاوندتريد يا من؟گفتند: تو.فرمود: شما بيشتر [در راه اسلام] رنج برده ايد يا من؟گفتند: تو.حضرت به كارگرش اشاره كرد وفرمود: به خدا سوگند كه من واين كارگرم يكسان هستيم».

اين است روشى كه اميرمؤمنان سلام الله عليه در پيش گرفت تا مشعلى باشد فرا راه نسلهاى آينده، وچراغ اميدى براى ستمديدگان ومستضعفان، ومهارى براى كنترل سركشى مستكبران وطغيانگران. نه دارا را بر نادار ترجيحى است، نه سفيد را بر سياه، نه عرب را بر غير عرب، نه شريف را بر وضيع و... مگر با تقوا، آن هم در قيامت، نه به دادن حق اضافى از بيت المالى كه خداوند آنان را در آن برابر قرار داده است.

نظر شما