twitter share facebook share ۱۳۹۷ آبان ۰۱ 2000

این حج مسلمانان، یا مراسم کومب ملای[1] هندوها یا مراسم‌های مشابه آن نیست. این مراسم که به اربعین موسوم است، یک همایش پرجمعیت جهانی است که شاید هرگز نظیر آن را ندیده باشید. نه تنها شرکت کنندگان در آن در حقیقت پنج برابر شمار زیارت کنندگان مکه در مراسم حج هستند، بلکه مراسم اربعین در سه سال اخیر، بسیار با شکوه‌تر از مراسم کومب ملای هندو‌ها برگزار شده است. به طور خلاصه، در اربعین سال گذشته، دست کم بیست میلیون نفر صف‌آرایی کردند. این جمعیت، درست 60% جمعیت کل عراق است و هر ساله رشدی بیش از سال قبل دارد. با در نظر داشتن مطالب فوق، راهپیمایی اربعین بی‌نظیر است؛ زیرا علی رغم همه‌ی بی‌نظمی‌ها و خطرات سیاسی پشت صحنه، همچنان با شکوه هرچه تمام‌تر برگزار می‌شود. داعش (دولت اسلامی عراق و شام) که شیعه را به عنوان دشمن خونی‌ خود می‌دانند، از هیچ فعالیتی در جهت برانگیختن خشم گروه‌های تروریستی بر ضد این همایش زیارتی شیعه فروگزار نمی‌کند تا خود را صاحب ایمان برتر جلوه دهد.

خصیصه‌ی ویژه دیگری که در اربعین وجود دارد آن است که با وجودی که این زیارت، یک تمرین روحی شاخص نزد شیعیان است، اهل سنت، مسیحیان، یزیدیان، زرتشتیان و صابئیان نیز نه تنها در زیارت شرکت می‌کنند، بلکه با همان کیفیت، مخلصانه خدمت نیز می‌کنند. این سرشت منحصر به فرد در یک مراسم مذهبی، فقط یک معنا دارد و آن این است که مردم، صرف نظر از رنگ یا کیش و اعتقاد، امام حسین ع را به طور کلی بدون مرز و محدودیت درنظر دارند و او را اسوه‌ی آزادگی و شفقت می‌دانند.

علت اینکه شما احتمالاً هرگز چیزی درباره این مراسم و کارهایی که در آن صورت می‌گیرد نشنیده‌اید، این حقیقت است که مطبوعات، بیشتر از پرداختن به جنبه‌های مثبت این پویش و روایات الهام بخشی که در ارتباط با آن در اسلام آمده است، با شایعات منفی، این حرکت عظیم را جنایت‌آمیز و خونبار جلوه داده‌اند. این در حالی است که اگر چند صد معترض ضد مهاجرت در لندن به خیابان آمده و تظاهرات کنند، آنها این مطلب را تیتر روزنامه‌هاشان قرار می‌دهند. یا با همین رویکرد به یک راهپیمایی طرفدار دموکراسی در هنگ کنگ و یا تجمع ضد پوتین در روسیه اعتبار می‌بخشند. این در حالی است که اجتماع عظیم بیست میلیونی در همایشی پرهیاهو برعلیه وحشت و بی‌عدالتی، حتی در حد صدای تیک تیک اخبار تلویزیون هم نمایش داده نمی‌شود! تحمیل تحریم غیررسمی رسانه در این رویداد عظیم با وجود داشتن تمام عناصر حیاتی داستان، چشمگیر است. با وجودی که اجتماع اربعین، دست کم به لحاظ شمار حیرت‌آور شرکت‌کنندگان، اهمیت سیاسی، پیام‌های انقلابی، پس‌زمینه‌های زمانی نیز از همان اندازه اعتباری که سایر اخبار از آن بهره‌مند هستند، برخوردار است. اما وقتی سرمقاله‌ی تحریریه‌ی رسانه‌های بزرگ، بسیار کمرنگ به این موضوع می‌نگرند، مشکوک بودن رویکرد آنان، احتمالاً برای افراد بیشتری ملموس و قابل درک می‌شود.

چندین سال پیش، در میان افراد بی شماری که به توفیق این راهپیمایی عظیم نائل آمدند، یک مرد جوان استرالیایی را ملاقات کردم که به اسلام گرویده بود. بدیهی است، هیچ کس چنین تصمیمی را که می‌تواند زندگیش را تغییر دهد، از روی بی علاقگی نمی‌گیرد. لذا مطابق گفته‌ی او، همه چیز در سال 2003 با یک کنجکاوی آغاز شد. یک شب، به تماشای اخباری مشغول بودم که در جریان حرکت میلیونی به سمت شهر مقدسی موسوم به کربلا، شعاری به نام مردی که هرگز نامش را نشنیده بودم، نواخته می شد: حسین. این برای اولین بار، در طول چند دهه‌ی اخیر بود که در یک برنامه جهانی تلویزیونی، جهان به شور مذهبی شدیدی که قبلاً در عراق پایمال می‌شد، نگاهی اجمالی می‌انداخت.

با سرنگونی رژیم سنی بعث عراق، تماشاگران غربی مشتاق بودند ببینند مردم عراق به دوره‌ی جدید آزادی از آزار دیکتاتوری چه واکنشی نشان می‌دهند. جمهوری وحشت از هم پاشیده بود و دیو فرار کرده بود. او با دیدن برنامه‌ی تلویزیونی از خود پرسید: کربلا کجاست؟ و چرا هرکسی رو به سوی آن دارد و در پی آن است؟ این حسین کیست که مردم را به مبارزه با نابرابری می‌خواند و چهارده قرن پس از شهادتش، مردم هنوز برای سوگواری او از کشورهاشان خارج می‌شوند؟

او در آن 60 ثانیه گزارش، پویش ویژه‌ای را شاهد بود؛ زیرا آنچه او در این تصاویر تلویزیونی می‌دید، اصلاً با تصویرسازی ذهنیش همخوانی نداشت. شور پیوستن به خیل زائرانی که در ازدحام، همگی همانند براده‌های آهن در میدان مغناطیسی حسین جذب می‌شدند، سراسر وجودش را فراگرفت. در همین حال، گوینده‌ی برنامه گفت:

  اگر می‌خواهید زندگی و نفس کشیدن دین زنده را ببینید، به کربلا بیایید.

 چطور می‌شود مردی که 1396 سال پیش، کشته شده است، هنوز این چنین زنده باشد و حضورش، امروزه به گونه‌ای حس شود که علت اجتماع میلیون‌ها نفر شود که همگی بر این باورند که باید به او ادای دین کنند؟

 مردم یا حداقل کسانی که در زمان‌های قدیم می‌زیسته‌اند، در بینش به جهاد همانند هم نیستند، مگر اینکه توجه و علاقه‌ی شخصی به موضوعی داشته باشد. از سوی دیگر، اگر کسی که برای آزادیخواهی به مبارزه بر حق پرداخته است، در حقتان به عدالت و کریمانه رفتار کند، نسبت به او احساس دِین خواهید کرد، پس سعی در یاری و همدردی او می‌کنید. امکان تغییر باورها در تعامل با چنین فردی، چندان دور از ذهن نخواهد بود. این‌ها همگی افکاری بود که با دیدن برنامه‌ی تلویزیونی، در ذهنش مرور می‌شد.

سرانجام سوگواری

حسین، نوه پیامبر اکرم، صلی الله علیه و آله، توسط مسلمانان سید الشهداء خوانده می‌شود. او در کربلا در روزی که به عاشورا- دهم ماه محرم الحرام- موسوم است، به خاطر سرباز زدن از بیعت با یزید ستمگر و فاسد کشته شد.

30,000 نفر نیروی نظامی، او، خانواده و اصحابش را بدون آب و غذا، محاصره کردند، سپس به فجیع‌ترین شکل سر بریدند. سخنوران، هرساله روایتی از تکه‌تکه شدن پیکرهای آنان را در روز شهادت‌شان برای مردم به تصویر می‌کشند. مطابق با بیان تاریخ‌نویس انگلیسی، ادوارد گیبون، با وجود فاصله‌ی زمانی و آب و هوایی، صحنه‌ی غم انگیز شهادت حسین، سردترین خواننده‌ها را برای همدردی بیدار خواهد کرد.

مسلمانان شیعه، شهادت حسین را به ویژه در روز عاشورا و سپس، چهل روز بعد، در اربعین سوگواری می‌کنند. مدت سوگواری چهل روز، در بسیاری سنت های مسلمانان مرسوم و رایج است. امسال اربعین، مطابق با جمعه 12 دسامبر است.

سفر سخت و طولانی

من به کربلا، زادگاه ابا و اجدادیم، سفر می‌کنم تا خود را بیابم. چرا که این شهر سرمستم می‌کند. این سفر، به من به عنوان یک شاهد عینی، ثابت کرد که قوی‌ترین لنزهای دوربین برای به تصویر کشیدن روح هیاهو و ازدحام این همایش صلح‌آمیز، ناتوان است. نگاه که می‌کنی بهمنی از مرد، زن و کودک، را می‌بینی. البته بیشتر زنانی روبنده زده که چشمانشان را به صورت افقی از یک طرف تا طرف دیگر پوشانده‌اند در میان سیل جمعیت به چشم می‌خورند. جمعیت به قدری عظیم است که صدها مایل راه بندان شده است.

425 مایل بین جنوب بصره و کربلا، با ماشین هم راهی بس طولانی است؛ اما پیاده رفتنش غیرقابل تصور است. زیارت با پای پیاده، دو هفته کامل زمان می‌برد. مردم از هر رده‌ی سنی، به آهستگی در زیر آفتاب سوزان روز و در سرمای استخوان سوز شب حرکت می‌کنند. آن‌ها سراسر این زمین‌های ناهموار را از میان سنگرهای تروریستی و مرداب خطر به طرف پایین ناهمواری طی می‌کنند.

ناهار، شام و صبحانه نذری(رایگان)...

بخشی از زیارت که هر زائری را مبهوت می‌کند، دیدن هزاران خیمه‌‌ی مجهز به آشپزخانه‌های موقتی است که توسط روستائیان محلی که در مسیر زیارت سکونت دارند، برپا شده است. این چادرها که به موکب موسومند، جاهایی هستند که ملزومات زائرین، از غذای تازه برای خوردن و جا برای استراحت گرفته تا تلفن رایگان بین‌المللی برای تماس زائرین با بستگانشان، پمپرس نوزادان، شارژ رایگان را برای رفاه حال زائرین به آنان ارائه می‌دهند. در حقیقت، زائرین در طول 400 مایل مسافرت به جز لباس تنشان، به چیز دیگری نیاز ندارند.

چگونگی دعوت زائرین به غذا و نوشیدنی، در این سفر از هر آنچه تاکنون بیان کردم جذاب‌تر است. برپاکنندگان موکب در مسیر، جلوی زائران را می‌گیرد تا از آنها خواهش کنند که پیشکش (نذری) آنها را که اغلب شامل یک اتاق پر از تجهیزات مجلل، شامل ماساژ پا، یک وعده غذای گرم لذیذ نذری است، بپذیرند. موکب‌داران از شما دعوت می‌کنند تا در موکب آنها استراحت کنید، سپس پس از یک چرت خواب، لباس‌هایتان را شسته و اتو زده به شما برمی‌گردانند. این میزبانی و میهمان‌نوازی تحسین‌برانگیز است.

این در حالی است که درنظربگیرید: برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد در پی زلزله هایتی و حمایت و همدردی جهانی، حداکثر امداد خود را عرضه نیم میلیون وعده غذایی اعلام کرده است. ارتش ایالات متحده، به عملیات یکپارچه اقدام نمودند و منابع عظیمی از نمایندگی‌های متحد گردآوری کردند و اعلام نمودند که در طی پنج ماه فاجعه‌ی انسانی، 9/4 میلیون وعده غذایی تحویل اهالی هایتی داده‌اند. حال این مطالب را با 50 میلیون وعده غذایی در روز در طول مراسم اربعین مقایسه نمایید که معادل 700 میلیون وعده غذایی در طول این سفر زیارتی است که نه تنها هزینه‌ی آن، توسط سازمان ملل متحد یا خیریه‌های بین المللی تامین نشده است، بلکه توسط ساکنان فقیر و کشاورزانی تامین شده است که برای اطعام زائرین گرسنگی را تحمل کرده‌اند و تمام سال را پس‌انداز کرده‌اند تا رضایت خاطر زائران را فراهم سازند. از سوی دیگر، اساساً امنیت توسط رزمندگان داوطلبی که با یک چشم داعش را می‌پایند و با چشم دیگر مسیر زیارت را حفاظت می‌کنند، فراهم شده است. فردی که یکی از این موکب‌ها را برپاکرده بود، می‌گفت: مطابق آموزه های اسلام، به عمل چند صد تروریست وحشی نگاه نکن، بلکه خودت را فدای نمایش میلیونی زیارت اربعین نما.

در حقیقت، اربعین باید در چندین قسمت از کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت شود: بزرگترین همایش سالیانه، بزرگترین سفره پیوسته اطعام، پرشمارترین اطعام‌کنندگان به صورت رایگان، بزرگترین گروه داوطلبانه خدمت رسانی به یک رویداد واحد؛ از سوی دیگر، توجه به این نکته حائز اهمیت است که همگی این موارد در شرایط تهدید بمب‌گذاری‌های انتحاری قریب الوقوع صورت می‌گیرد.

از خودگذشتگی بی نظیر

شما نیز فقط با نگاهی بر جمعیت کثیر رهسپاران، مشتاق خواهید شد. نکته‌ی جالب توجه آن است که هرچه قدر که شرایط بدتر می‌شود، انگیزه‌ی مردم برای مقابله با تهدیدهای تروریستی و گام نهادن در راه مبارزه‌طلبی بیشتر و بیشتر می‌شود. بنابراین، زیارت صرفاً یک تمرین دینی نیست، بلکه یک اعلام مقاومت است. ویدئوهای ارسالی اینترنتی نشان می دهد که چطور یک بمب‌گذار انتحاری خودش را در میان زائرین منفجر می‌کند، صرفاً به این خاطر که جمعیت کثیری در هم آوا سر دادن این شعار متحد شده‌اند که:

اگر آنها پاها و دست هایمان را ببرند، ما به سوی سرزمین مقدس خواهیم خزید!

صدای مهیب ترکیدن بمبی که در سال جاری به گوش رسید و بیش از همه، زائرین شیعه و شمار زیادی از ساکنان را هدف قرار داده بود، خطراتی که شیعیان عراق با آن مواجه هستند و عدم امنیتی که کشورشان را به ستوه آورده است را نشان می دهد. هنوز به نظر نمی‌رسد که خطر مرگ قریب‌الوقوع، مردم را اعم از جوان و پیر، عراقی و غیر عراقی، از سفر پر خطر به اماکن متبرکه ترسانده و برحذر داشته باشد.

برای کسی که از بیرون به صحنه‌ی این پویش عظیم بنگرد، درک احساسی که به زائرین الهام می‌شود، آسان نیست. زنانی که کودکشان را در آغوش گرفته و حمل می‌کنند و پیرمردانی روی صندلی چرخ‌دار و مردمانی دست بر عصا و بالاتر از همه این‌ها نابینایانی که با عصای مخصوص خود حرکت می‌کنند را در این مسیر خواهید دید. من با چشم خود، پدری را دیدم که سراسر راه از بصره تا کربلا با پسر فلج دوازده ساله‌اش که دچار فلج مغزی شده بود و نمی توانست بدون کمک راه برود، سفر کرده بود. در قسمت هایی از سفر، پدر پاهای پسرش را روی شانه‌اش می‌گذاشت و همان طور که او را بغل کرده بود، پیاده به راهش ادامه می‌داد. این گونه داستان‌ها فراتر از فیلم‌های برنده جایزه اسکار است، اما به نظر می‌رسد دلیری دلاورانی که هالیوود بیشتر بر روی ساخت فیلم زندگی آنها متمرکز شده است، به پای شجاعت و تعهد دلاورمردان زندگی واقعی نمی‌رسد.

گنبد طلایی حسین

زائرین حرم مقدس امام حسین ع و برادرش حضرت ابالفضل العباس ع، فقط با شور و هیجان به زیارت نیامده‌اند. آنها از یادآوری بیرحمانه‌ی شهادت آن دو بزرگوار می‌گریند و با انجام این کار، با آرمان‌های آنان، تجدید میثاق می‌کنند.

اولین چیزی که در زیارت حرم از نزدیک انجام می‌شود، ازبرخواندن و موزون خواندن زیارت‌نامه‌ای[2] است که در آن حسین، وارث آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی معرفی می‌شود. مفهوم عمیقی در این عبارت وجود دارد که نشان می دهد پیام راستی، عدالت و عشق به ستمدیدگان توسط حسین، نمایی از گستره‌ی جدایی‌ناپذیر ماموریت الهی انبیاست.

مردم به هدف لذت بردن از مناظر طبیعی یا بهره بردن از نخل‌های خرما یا تحسین شکوه و عظمت فیزیکی بارگاه‌ها یا خرید، سرگرمی و تفریح یا دیدن اماکن تاریخی به کربلا نمی‌روند. آنها برای گریه کردن می‌روند. برای سوگواری و بوییدن رایحه‌ی پاک حسین می‌روند. آنها ضجه‌زنان و گریان در حالی که برای بزرگترین و ایثارگرانه‌ترین عمل تاریخ سوگواری می‌کنند، به حرم مقدس وارد می‌شوند.

به هرحال، هرکس با آن بزرگمردی که هرگز او را ندیده است، رابطه‌ی خصوصی برقرار می‌کند. مردم با او سخن می‌گویند و نامش را نجوا می کنند؛ ضریح مطهرش را در دست گرفته و کف ورودی به حرم را می‌بوسند؛ دیوارها و درهای حرمش را آن چنان لمس می‌کنند که گویی رخسار یار گمگشته‌شان را در دست گرفته‌اند. این‌ها همه، دورنمایی بدیع از یک حماسه است. آنچه مردم را برمی‌انگیزد، نیاز به درک شخصیت و موقعیت امام حسین ع و رابطه روحی با اوست؛ مردم برای وسعت بخشیدن به معرفت خویش از شرح زندگی او پای به این سفر می‌نهند.

اگر مردم جهان، حسین، پیام و فداکاریش را بشناسند، درک ریشه‌های تاریخی داعش و مرگ و انهدامش آغاز خواهد شد. قرن‌ها پیش در کربلا، بشریت شاهد پیدایش کینه های کور بود که در به شهادت رساندن حسین تجسم یافت و پنجمین چراغ تابناک هدایت تاریک شد. به خاطر یک دنیا تقوا و پاکدامنی است که امروزه، یاد حسین اینگونه نیرومند است و حضورش اصل ساختن و پرداختن به هر عملی در زندگی مردم شده است. یادش برای آنان دلگرم کننده و الهام بخش است و برای بهتر شدن دلگرمشان می‌کند و هیچ سیاه‌نمایی نمی‌تواند نورش را خاموش کند.

این حسین کیست؟ برای صدها میلیون از پیروانش، این سوال عمیقاً مطرح است که چه چیزی می‌تواند باعث شود کسی در را هدفی از هرآنچه دارد از جان و مال و فرزند چشم بپوشد؟ فقط وقتی با پای پیاده به سمت حرم امام حسین ع بروید، پاسخ این سؤال را درخواهید یافت.

سید مهدی مدرسی-24 نوامبر 2014

مترجم: ط.مکارمی

 ................................
 [1] مراسم آیینی کومب ملا که هر دوازده سال یکبار برگزار می‌شود در ۱۱ آگوست ۲۰۱۶ به پایان می‌رسد. روز شروع مراسم بنا بر سنت ستاره شناسی روز سعد برای غسل کردن در رودخانۀ گنگ و جمنا است. مراسم ملا ۵۶ روز به طول خواهد انجامید و انتظار میرود میلیونها نفر از راه‌های دور و نزدیک خود را به رودخانه گنگ برسانند. دولت به منظور حفظ آرامش و نظم این مراسم تدابیر امنیتی ویژه ای را ترتیب داده است. مردم در این مراسم با غسل کردن در رودخانۀ گنگ آماده ورود به قلمرو الهی و پاکی میشوند. چهار شهر هاریدوار، الله آباد، ناسیک و اوجان در مدت برگزاری مراسم میزبان زائران خواهند بود و در آب گنگ که از این چهار شهر می‌گذرد مراسم انجام غسل برگزار می‌شود.
[2] نوشته روحانی خاصی که خلاصه ای از وضعیت امام حسین را ارائه می دهد.

نظر شما