twitter share facebook share ۱۳۹۵ آذر ۰۱ 742

در حديث معروف امام حسن عسكری(ع) «زيارت اربعين»، يكی از پنج علامت مؤمن شمرده شده است؛ چه بر سر تربت و مزار سيدالشهدا خوانده شود و چه از راه دور؛ بنابر آنچه به دست ما رسيده است. مهم، توجه به مفاهيم مطرح شده در اين زيارت است. پيش از پرداختن به مضامين بلند اين زيارت شريف، لازم است اشاره ای به سند آن كنيم.

متن زيارت اربعين را حضرت صادق(ع) به صفوان بن مهران (معروف به صفوان جمّال) آموخته است و فرموده كه اين زيارتنامه را هنگامی كه آفتاب روز اربعين برآمد و روز بلند شد، بخواند. اين توصيه، اهميّت اين زيارت مأثور را می رساند.

حديث را سيد بن طاووس با سند خويش از صفوان روايت می كند. متن زيارت، در «اقبال الاعمال» سيد بن طاووس، «المزار الكبير» محمد بن جعفر مشهدی، «المصباح» كفعمی و «مصباح المتهجد» شيخ طوسی آمده است. علامه مجلسی هم در جلد ۹۸ بحارالانوار، به نقل از تهذيب شيخ طوسی آن را نقل كرده است. گرچه در بعضی كلمات، تفاوتهای جزئی ميان نقل‌ها ديده می شود، ولی كليت آن ثابت و يكسان و معتبر می باشد.

بنابراين شايسته است كه در متن و محتوای «زيارت اربعين»، دقت و تدبّر شود، تا زائران و محبان سيدالشهدا از معارف ناب و مفاهيم بلند آن مستفيض شوند. محورهای عمده اين زيارتنامه را می توان چنين برشمرد:

۱. ترسيم سيمای امام حسين(ع)
زيارت اربعين، همچون بسياری از زيارتنامه های ديگر با «سلام» آغاز می شود كه نشانه تولاّی شيعی نسبت به اوليای دين است و مخاطب اين سلام، با اوصاف و القابی ياد می شود كه هر كدام، بُعدی از ابعاد شخصيت سيدالشهدا را نشان می دهد. از آن حضرت، با عناوينی همچون ولیّ خدا، حبيب خدا، خليل خدا، برگزيده خدا، شهيد مظلوم، گرفتار رنج‌ها و مصيبت‌ها و كشته اشك‌ها ياد می شود: «... السلام علي اسير الكُرُبات و قتيل العَبَرات...».
پس از بيان اين اوصاف و مقامات، زائر در پيشگاه خدا شهادت می دهد كه آن امام شهيد، ولیّ خدا و فرزند ولیّ خدا و صفیّ پروردگار و فرزند صفیّ خداست، تا اين گواهی، عمق ايمان و باور زائر را نشان دهد و اين اعتقادات را در جان او بنشاند.

۲. ويژگيهای امام حسين(ع)
در فراز بعد، به برخی از اوصاف ويژه و كرامت‌ها و ارجمنديهای آن امام شهيد اشاره شده است. از جمله اينكه:
آن حضرت، به كرامت الهی در سايه شهادت، نائل آمده است؛
آن حضرت، از سعادت ويژه ای كه عنايت الهی است برخوردار است؛
طينت و سرشت او و ولادتش، پاك و پاكيزه و دور از هر آلودگی است؛
او يكی از سروران و يكی از رهبران و يكی از مدافعان حق و دين است؛
او، ميراثدار خط انبيا و حجّت الهی بر همه بندگان خداست.

۳. فلسفه قيام عاشورا
درباره نهضت عاشورا تحليل های گوناگونی ارائه می شود و اهداف مختلفی برای آن قيام خونين بيان شده است. آنچه در اين زيارتنامه مطرح است، «هدايت و نجات و بيداری امّت» است. آن حضرت در دعوت مردم به راه خدا و سنّت پيامبر(ص) و احكام قرآن چنان عمل كرد كه راه عذر و بهانه را بر همه بست و اتمام حجّت نمود: «فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ، وَمَنَحَ النُّصْحَ».
گاهی بيداری جامعه و شكستن جوّ خفقان و مبارزه با بدعت‌ها و انحراف‌ها، «خون» می طلبد. امام، خون قلب خويش را در راه خدا نثار كرد: «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فيك»، با اين هدف كه مردم را از جهالت و گمراهی درآورد و فضای حيرت و سرگشتگی را بشكند و تكليف بندگان خدا را روشن كند: «لِيسْتَنْقِذَ عِبادَك مِنَ الْجَهالَةِ وَحَيرَةِ الضَّلالَةِ». درباره عبرتهای عاشورا و جهل و بی بصيرتی مردم بسيار سخن می توان گفت. وضع جامعه به گونه ای شده بود كه تنها خون مطهّر فرزند رسول خدا(ص) می توانست انقلابی ايجاد كند و زلزله ای در اركانِ حكومت اموی كه بر پايه جهل مردم استوار بود، بی افكند.

۴. شناخت چهره مخالفان
چه كسانی، با چه ويژگی هايی و با چه اهدافی به جنگ با امام حسين(ع) آمدند و دست به آن جنايت عظيم زدند؟ هدفشان چه بود كه جز با كشتن ثارالله به آن نمی رسيدند؟ در فراز بعدی، ويژگی های گروههای ائتلافی بر ضدّ ولیّ خدا را ـ كه در حقيقت بروز بغض و كينه های ديرينشان از صدر اسلام بود ـ ترسيم می كند:
ـ فريب خوردگان دنيا: «غَرَّتْهُ الدُّنْيا»؛
ـ فروختن آخرت به بهای ناچيز دنيا: «وَشَرى‏ آخِرَتَهُ»؛
ـ هواپرستی: «وَتَرَدّى‏ فى‏ هَواهُ»؛
ـ به خشم آوردن خدا و پيامبر و امام؛
ـ پيروی از منافقان و تفرقه افكنان و گنهكاران.

۵. جهاد تا شهادت
جهاد در راه خدا، همراه با صبر بر ادای تكليف و اخلاص در مبارزه و ادامه جهاد تا مرز شهادت و حتّی پس از شهادت، يعنی اسارتِ آزاديبخش آل الله، تضمين كننده حيات و بقای دين و خنثی كننده توطئه امويان ضد اسلام بود: «فَجاهَدَهُمْ فيك صابِراً مُحْتَسِباً، حَتّى‏ سُفِك فى‏ طاعَتِك دَمُهُ، وَاسْتُبيحَ حَريمُهُ».
احيای دين و مبارزه با بدعت های ضد اسلامی، قربانی و فدايی می خواهد. آنكه گام در اين راه می نهد، هم بايد اهل جهاد باشد، هم صبر و مقاومت، هم اخلاص، هم آمادگی برای فدا كردن خون و تحمّل هتك حرمت‌ها نسبت به خودش و خانواده اش. امام، عزيز خدا و رسول خدا بود، امّا در صحرايی سوزان به محاصره آن نامردان گرفتار شد. تشنگی خود و فرزندان و يارانش، عريان كردن پيكر پاكش، بريدن سرش، بر نيزه كردن سر مطهرش، آتش زدن خيمه‌ها، اسب تاختن بر جسد مطهّرش، غارت خيام، به اسيری گرفتن اهل بيت(ع) و... همه در راه خدا بود و آن حضرت، با گفتن «الهي رضيً بقضائك» خود را برای همه اين مصائب آماده ساخته بود.

۶. لعن و تبرّی از دشمنان
در بسياری از زيارتنامه‌ها، در كنار سلام به عنوان موالات و همسویی، «لعن» دشمنان هم ديده می شود كه نشانه تبرّی از ظالمان و دشمنان اهلبيت(ع) است. هم لعن زائر بر قاتلان و كافران و هم درخواست لعن الهی بر آنان كه نمونه اش در اين زيارت وارد شده است: «اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبيلاً».
درخواست لعنت و عذاب خدا بر جنايتكاران عاشورا، روح معادات و تبرّی را می رساند و زائر را در خطّ دشمنی با دشمنان خدا و پيامبر(ص)، ثابت قدم‌تر می سازد.

۷. پيوند امام با خطّ رسالت
وقتی در زيارت امام حسين(ع)، پيامبر و اميرمؤمنان و خاندان نبوت و عصمت(ع) را می خوانيم، تأكيدی بر ارتباط آن شهيد با اين خاندان رفيع و نورانی است. در زيارت ديگر نيز چنين است كه بر امام حسين(ع) به عنوان فرزند پيامبر، فرزند فاطمه(س)، فرزند امير مؤمنان(ع)، وارث انبيا، امين خدا، فرزند امين خدا، فرزند وصی خدا، فرزند وصی پيامبر سلام می دهيم تا اين پيوند را آشكار و علنی سازيم.

۸. حيات سعادتمندانه
از سخنان امام حسين(ع) است كه فرمود: «موتٌ في عزٍّ خيراًً من حياةٍ في ذلّ»؛ مرگ عزتمندانه بهتر از زندگی ذليلانه است.
در فراز ديگری از زيارت، از آن امام شهيد به عنوان كسی ياد می شود كه زندگی اش سعادتمندانه «عِشتَ سَعيدا» و مرگش ستوده و خدا پسند «مَضيْتَ حميداً» و شهادتش مظلومانه «مظلوماً شهيداً» بود.
خداوند هم وعده نصرت و عزت و حيات ابدی به كشتگان راه خدا و مجاهدان راه حق و هم وعده نابودی مستكبران و كيفر ظالمان را داده است؛ چه به سرعت و چه در زمانی طولانی؛ چه در دنيا و چه در آخرت. اين است كه زائر، بر حتمی بودن وعده های الهی در اين موارد تأكيد می كند: «وَاَشْهَدُ اَنَّ اللهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَك، وَمُهْلِك مَنْ خَذَلَك».

۹. بيزاری از همفكران اهل ظلم
در فرهنگ دينی، هم جنايتكاران و ظالمان مطرود و ملعونند و هم كسانی كه هرچند در ظاهر ساكت بوده اند و با جنايتكاران همكاری نداشته اند، ولی در دل و باطن به كار آنان راضی بوده اند، شريك جرم اند. اين حقيقت، در زيارت های متعددی (از جمله زيارت عاشورا) آمده است. در اينجا هم لعنت خدا بر كسانی است كه امام را كشتند و به او ظلم كردند و بر جماعتی است كه اين واقعه را شنيدند، ولی به آن راضی و خشنود بودند. ساكتان و رضايت دهندگان قلبی به عمل دشمنان خدا و رسول(ص)، با آنان همسو و هم سرنوشت شمرده ميشوند: «وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِك فَرَضِيتْ بِهِ».
از اين رو، شيعه زائر، موضع خود را شفاف و روشن بيان ميكند و خود را در خطّ اولياي خدا و در مقابل دشمنان خدا و اهلبيت اعلام ميدارد و خدا را هم بر اين موالات و معادات، گواه ميگيرد: «اَللّهُمَّ اِنّى‏ اُشْهِدُك اَنّى‏ وَلِىٌّ لِمَنْ والاهُ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ».
و سرانجام اين پيروی از خاندان عصمت آمادگی برای بذل جان خود و پدر و مادر و عزيزانش در راه آنان است: «بِاَبى‏ اَنْتَ وَاُمّى‏ يا بْنَ‏ رَسُولِ اللهِ».

۱۰. باز هم تأكيد بر دودمان پاك
«
اَشْهَدُ اَنَّك كنْتَ نُوراً فىِ‏الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ»
اين فراز، گواهی بر دودمان پاك پيامبر(ص)، طهارت و شرافت نسبت اهلبيت، دوری از آلودگی های اعتقادی و اخلاقی دوران جاهليّت است. آيه تطهير در قرآن (احزاب/۳۳) بر طهارت كامل و عصمت اهلبيت پيامبر(ص) گواهی ميدهد. بحث از نياكان پاك و موحّد ائمّه اطهار و تبار‌شناسی توحيدی اين خاندان، نكته ديگری است كه در اين زيارت بر آن تأكيد شده است.

۱۱. جايگاه والای امامت و ائمّه(ع)
نقشی كه امامان شيعه، از جمله سيدالشهدا(ع) در جامعه اسلامی داشته اند، نقش هدايت، رعايت، اعانت و حفاظت از آيين و اهل ايمان بوده است. اين خاندان، هم تكيه گاه مسلمانان، هم ستونِ اسلام و هم پناهگاه شيعه بودند. امام در اين فقره از زيارت، يكی از دعائم دين، اركان مسلمين و معقِل مؤمنين به شمار آمده و با اوصافی چون: بَرّ، تقی، رضی، زكی، هادی و مهدی معرفی شده است، اين ويژگی ها، به خصوص حجّت بودنشان «والحجّة علي اهل الدّنيا» جايگاه رفيع آنان را در منظومه فكری و عملی و اجتماعی و سياسی امت پيامبر(ص) نشان می دهد و تبعيت از اين نشانه های هدايت را ضامن درستی راه و رسيدن به مقصد ميداند.

۱۲. ايمان، تسليم، تبعيّت
اين سه عنصر، عوامل اصلی هدايت و سعادت در خطّ ائمه(ع) است. ما شيعيان، به امامت آنان ايمان داريم «مؤمن بكم» و رجعت آنان در آخرالزّمان را باور كرد‌ه ايم «وَبِاِيابِكمْ مُوقِنٌ» و با همه آيين‌ها و سنت های دينی آن را ابراز می كنيم و تسليم و محض و تبعيت كامل نسبت به آنان داريم؛ چه در مرحله قلبی، چه در مرحله عملی: «وَقَلْبى‏ لِقَلْبِكمْ سِلْمٌ، وَاَمْرى‏ لِأَمْرِكمْ مُتَّبِعٌ». اين ايمان و تسليم و تبعيّت، عنصر ديگری را می طلبد به نام «نصرت». همانگونه كه ياران امام حسين(ع) در كربلا به او ايمان داشتند و تسليم فرمان و تابع حركت امام بودند و با همه توان از آن حضرت دفاع كردند تا به فيض شهادت رسيدند، زائر حسينی در اربعين هم، همين مراتب و مراحل را ابراز می دارد و همه توان و امكانات خويش را در راه ائمه: قرار می دهد، تا خداوند اذن دهد و دولت كريمه اهل بيت، با رهبری حضرت ولیّ عصر (عج) شكل گيرد: «وَنُصْرَتى‏ لَكمْ مُعَدَّةٌ، حَتّى‏ ياْذَنَ اللهُ لَكمْ».
اينكه امروز ياری ما به اين خاندان چگونه می تواند باشد، جای تأمل و سخن بسيار دارد. كدام عمل، در راستای مواضع ائمّه به شمار می آيد؟ امكانات قابل عرضه ما برای «نصرت» چيست؟

۱۳. اعلام مَواضع
در زيارت جامعه كبيره، زيارت عاشورا و زيارت های ديگر، از جمله در همين زيارت اربعين، اين تعبير ديده می شود: «فَمَعَكمْ مَعَكمْ لامَعَ عَدُوِّكمْ»؛ اين يعنی داشتن موضع، اعلام موضع، پايداری بر سر موضع، همسو نشدن با دشمنان و حمايت از خطّ ائمّه(ع).
اين «معيّت» و همراهی با أئمّه چگونه است؟ اگر امامان در عصر ما حضور داشتند، در جناح بندی های سياسی در كدام جهت بودند؟ در مسائل بين المللی چه موضعی داشتند؟ با گروههای تكفيری چه برخوردی داشتند؟ شناخت ما از ائمّه، موضع آنان را به ما نشان می دهد.
خطّ ائمّه، امروز هم جلوه‌ها و نمادهایی دارد؛ همچنان كه خطّ دشمنانشان نيز، در اشكال گوناگون ظهور و بروز دارد. اين فراز زيارت، باز هم تأكيدی بر تولّی و تبرّی است.

۱۴. درود پايانی
پايان بخش زيارت، اين فراز است: «صَلَواتُ اللهِ عَلَيكمْ، وَعلى‏ اَرْواحِكمْ‏ وَاَجْسادِكمْ، وَشاهِدِكمْ وَغآئِبِكمْ، وَظاهِرِكمْ وَباطِنِكمْ، آمينَ رَبَ‏الْعالَمينَ».
در اين فراز، اوّلاً در احترام و بزرگداشت آنان، «صلوات خدا» را بر آنان خواستار شد‌ه ايم، كه بر‌تر از درودهای ما بندگان است. ثانياً درودهای الهی را نسبت به همه آنان و همه جوانب حياتشان خواستار شد‌ه ايم؛ چه بر روح و جانشان، چه بر پيكرهای مطهرشان، چه بر آنان كه هستند يا نيستند، چه ظاهر و چه باطن، كه شامل امامان معصوم شهيد(ع) نيز می شود كه آمده اند و رفته اند، هم بر امام عصر كه هم «ظاهر» است و هم «شاهد» است.

نتيجه گيري
زيارت اربعين، نوعی «تجديد ميثاق» با امام حسين(ع) و اهلبيت و امامان معصوم(ع) است. ابراز وفاداری نسبت به آنان و راه و مرامشان، ابراز عداوت و برائت نسبت به قاتلان و دشمنان آنان، تولّی و تبرّی، اعلام آمادگی برای جانفشانی در راه مقدّس آنان، بيان مواضع و همبستگی با خطّ نورانی اهلبيت پيامبر، تبعيّت و تسليم و نصرت، شناخت چهره های حق و باطل و رهبران «نور» و «نار» و مسئله جهاد و شهادت و خطّ ايثارگری در راه مكتب و عقيده، كه دستاورد شناخت فلسفه عاشورا و قيام حسينی است.
اين سرفصل‌ها در زيارت اربعين بازگويی می شود و زائر حسينی اين باور‌ها را از دل بر زبان جاری می كند، تا زمينه رسوخ قلبی و نمود اجتماعی آن فراهم آيد.

*جواد محدثی/خبرآنلاین

نظر شما