یکی از عملکردهای مکرر و همیشگی غرب ایجاد نزاع و درگیری در جهان است. جالب آنکه هرکدام از این کشمکش ها علی رغم منشأ و علت متفاوتی که دارد به نحوی طراحی و برنامه ریزی شده است که تمام اقشار و گروههای جامعه را در بر می گیرد. هدف جهان غرب از دامن زدن به اختلافات و شعله ور ساختن جنگ و درگیری آن است که حس ترس و ناامنی از وقوع حوادث و آسیب های قریب الوقوع را در مردم ایجاد کنند؛ پس برای رسیدن به این منظور از احتمال خطراتی که ممکن است در آینده رخ دهد سخن می گویند و برای ایجاد این باور در اذهان مردم سازمانی تحت عنوان مدیریت بحران تشکیل می دهند.
در تعریف این سازمان چنین آمده است: «نوعی فعالیت است که سعی میکند بلاها و خطرات و بحرانها را مدیریت کرده و تا حد قابل قبولی پیامدهای آن را کاهش دهد»؛ به عبارت دقیقتر: «روشی برای محدود کردن و کاستن و تسلط بر پیامدهای ناشی از یک بحران که میتواند یک پروژه و در سطح وسیع تر حتی یک منطقه را تهدید کند».
مدیریت بحران در ابتدا به منظور تحقق اهداف اقتصادی و اداره و کنترل شرکتها و ارگانها به وجود آمد اما به تدریج دامنه فعالیت این سازمان گسترش یافت و تمام انواع خطرات و بحرانها را دربرگرفت. در خصوص چرایی این گسترش گفته شده است که هدف، اندازهگیری و ارزیابی خطرات و بحرانهاست تا بتوان با به روز کردن استراتژی به مقابله با این مشکلات پرداخت، و اگر امکان دوری از خطرات و بحران نیست، حداقل تبعات و پیامدهای منفی آن را به حداقل رسانید و با وضع موجود به نحوی کنار آمد.
ذکر تمامی مشکلات و خطراتی که کشورهای غربی ایجاد کننده آن بودند موجب اطاله کلام خواهد شد اما از آن میان می توان به عنوان نمونه به موارد زیر اشاره کرد: بیماری ابولا، ویروس ایدز، آنفولانزای پرندگان، آنفولانزای خوکی، از بین رفتن یکی از ماهوارهها که به زودی جو زمین را شکافته و سقوط میکند و حتی وجود یک سیاره سرگردان در منظومه شمسی که به سمت زمین در حال حرکت است و با آن برخورد خواهد کرد همگی از این دست بحران آفرینی هاست.
درک تهدیدات و خطراتی که غرب باعث و بانی آن بوده است تقریبا از زمانی که ادعا شد شهاب سنگهایی در حال حرکت به سمت زمین هستند آغاز گشت و با فعالیتهای ویرانگر آتشفشانها، ویروسها و بیماریهای فراگیر جهانی، جنگهای هستهای، تغییرات شدید آب و هوا، جهشهای ژنتیکی در انسان و جانوران و گیاهان، خطرهای ناشی از تکنولوژی نانو که میتواند رباتهایی ایجاد کند که بر انسان برتری یابد، از بین رفتن اکو سیستم، فروپاشی سیستم جهانی، چیرگی گروههای افراطی و خشونت طلب بر جهان و پیامدهای ناشی از زبالههای صنعتی و غیره ادامه یافت.
بدین ترتیب جهان غرب مرتباً در سخنرانیهای خود از آینده ناگوار بشر و خطرات و مشکلات پیش روی آن می گوید و با بیان سناریوهای وحشتناکی که میتواند زندگی را بر روی کره زمین به پایان رساند آدمی را در مقابل این احتمالات، آسیب پذیر و شکننده می داند.
حتی بعضی از بزرگترین و مشهورترین دانشمندان جهان در انتشار و گسترش این ترس همگانی مشارکت جستند، که از جمله این دانشمندان پروفسور مشهور «استفان هاوکینگ» است. وی تاکنون چندین بار در مورد خطراتی که زندگی بشر را تهدید میکند سخنرانی کرده است، در یکی از این سخنرانی ها میگوید: بشر ممکن است تا 100 سال آینده بهطور کامل از بین برود و قرن آینده خطرناکترین سده در تاریخ بشر است. پیشرفتهای علمی و تکنولوژی میتوانند در به وجود آمدن سناریوهایی که به از بین رفتن جهان منتهی میشود دخیل باشند، برای مثال سلاحهای هستهای و ویروسهای تولید شده تهدیدی جدی به شمار میآیند. بعضی از ارگانها و سازمانهای علمی و پژوهشی تحقیق در این مورد را به عهده گرفته و به بررسی افزایش احتمالات در این زمینه میپردازند. دانشمندان مؤسسه «آینده بشریت و چالشهای جهانی» در دانشگاه آکسفورد لیستی را آماده کردهاند که در آن 12 عامل از عواملی که میتواند به زندگی روی کره زمین پایان دهد اشاره شده و ما پیشتر تعدادی از این عوامل را نام بردیم.
یکی از خطرات و چالش هایی که کشورهای غربی نسبت به وقوع آن هشدار می دادند این بود که تعدادی سیاره به دلیل جاذبه خورشید و سیارههای دیگر منظومه شمسی از مسیر خود خارج شده و به سمت کره زمین در حال حرکت هستند که ممکن است با زمین برخورد کرده و آن را از بین ببرند. آنان با استناد به پیش بینی سومری ها در خصوص سیاره مجهول از سیاره ای سخن گفتند که یا از کنار زمین عبور کرده و موجب تغییرات آب و هوایی خواهد شد و یا با زمین برخورد کرده و آن را از بین خواهد برد؛ حتی طبق آنچه که در تقویم قوم «مایا» آمده بود پایان کره زمین را تخمین زده و آن را مصادف با سال 2012م اعلام کردند؛ موضوعی که تمام رسانههای خبری و ارگانها و مؤسسات تحقیقی و پژوهشی به نشر و گسترش آن پرداختند و در نهایت نیز تحقق نیافت. در دورهای دیگر نیز شاهد بودیم که به پیشبینیهای «نوسترا داموس» که در قرن پانزدهم میزیست روی آوردند و آن را اساس تحولات و رویدادهای آینده قرار دادند؛ حال آنکه تمام زمانبندیهایی که تاکنون اعلام کرده اند اشتباه بوده و پیشبینیهای آنان تحقق نیافته است.
درحقیقت تمام احتمالات و پیش بینی های جهان غرب بر اسطورههای قدیم استوار است و آنان می کوشند تا با ارائه این تحلیل ها به شیوه ای نوین ادعاها و سخنان خود را به نسل جدید بقبولانند؛ برای مثال از سیاره مجهول سخن گفتند و ادعا کردند که این سیاره را در اوایل دهه هشتاد قرن گذشته در پس منظومه شمسی کشف کرده اند. این سیاره توسط دستگاههایی که با اشعه مادون قرمز کار میکند شناسایی شده و توسط مجموعهای از سیارات کوچک که به «کمربندکوپر» معروف است محافظت میشود. آنگونه که ادعا کردند این سیاره به سرعت در حال حرکت به سمت زمین است و در سال 2012م به سیارههای نزدیک به خورشید یعنی عطارد و زهره و مریخ و زمین نزدیک میشود و پیامدهای ناگواری را به همراه خواهد داشت که گرمتر شدن زمین و افزایش تعداد و قدرت زلزلهها و طوفان خورشیدی از این قبیل است و در نهایت نیز این اتفاقات به زندگی روی زمین پایان خواهد داد.
اما همانطور که گفتیم با پشت سر گذاشتن سال 2012م بدون هیچ مشکل و رویداد غیر منتظره ای، پوچ و بی اساس بودن تمام ادعاها و پیشبینیهای آنها آشکار شد.
آنچه پیداست این است که آنان می خواستند با بیان چنین سخنانی داستانهای قرآن را به تمسخر بگیرند و هلاکت دستهجمعی قوم عاد و ثمود و ابرهه و قوم نوح و دیگران را افسانه جلوه دهند و بگویند که این حوادث تنها بلاهایی طبیعی است که در گذشته بوده و تا حال نیز ادامه دارد فقط درجه شدت و ضعف آن متفاوت است و ربطی به خشم و غضب پروردگار ندارد. اما فراموش کردند که خداوند متعال به آنچه در دریا و خشکی روی میدهد آگاه است، هر چیزی را به اندازه خلق نموده و اوست که طوفان و پرستو و دیگر مخلوقات و پدیده های طبیعی را در پنجه قدرت خویش دارد. آنها نتوانستند آنچه در سوره عنکبوت آمده را به خوبی درک کنند آنجاکه میفرماید: «و هر یک (از ایشان) را به گناهش گرفتار (عذاب) کردیم از آنان کسانی بودند که بر (سر) ایشان بادی همراه با شن فرو فرستادیم و از آنان کسانی بودند که فریاد (مرگبار) آنها را فرو گرفت و برخی از آنان را در زمین فرو بردیم و بعضی را غرق کردیم و (این) خدا نبود که به ایشان ستم کرد بلکه خودشان بر خود ستم میکردند». و دیدگاه علمی را در حدیث اسباب و مسببات درک نکردند.
پس جهل و نادانی باعث شد که در مورد سیاره ای سخن بگویند که به زعم آنان سرگردان و خارج از محدوده قدرت الهی است و انفجار آن موجب ایجاد جهانی تازه خواهد شد، مانند آنچه در سوره انبیا آمده است: «روزی که آسمان را همچون پیچیدن صفحات نامه درهم میپیچیم همانگونه که بار نخست آفرینش را آغاز کردیم دوباره آن را باز میگردانیم، وعدهای است بر عهده ما که ما انجامدهنده آنیم». بنابراین انفجار یک سیاره به تنهایی نمی تواند به آفرینش یک جهان جدید بینجامد بلکه وسیلهای در دست قدرت الهی است که به وسیله آن این هدف محقق میشود آن هم در زمانی که او بخواهد نه آنچه قوم مایا و غیره پیشبینی کردهاند.
کوتاه سخن اینکه پروژههای بزرگی توسط دانشمندان مطرح شده و مورد بحث و بررسی قرار می گیرند، پروژه هایی که در ظاهر دارای پشتوانه فنی و علمی است و مردم به آنها اطمینان کرده و مورد استناد قرار می دهند؛ اما با گذشت زمان روشن می شود که این پروژه ها احتمالات و پیشبینیهایی بیش نبوده که براساس اسطورههای باستان تدوین شده است.
ازاینرو نباید به آنچه میشنویم بسنده کنیم و آنچه مطرح میشود را چشم بسته قبول نماییم بلکه باید عقل، آگاهی، فرهنگ و ایمان خود را شاخص و معیار در تشخیص حقیقت قرار دهیم چراکه بین حق و باطل تنها چهار انگشت فاصله است.
مترجم: سید محمد منوری
نظر شما