twitter share facebook share ۱۳۹۶ دی ۲۹ 3699

برنان بر پایهٔ پژوهشهای آماری دقیق وبررسی نتایج انتخابات برگزار شده در کشورهای دموکراتیک جهان وهمچنین بررسی شاخص های قدرت گرفتن احزاب دست راستی در اروپا وآمریکا، این روند را روندی هشدار دهنده یافته ونسبت به کمرنگ تر شدن ارزشهای دموکراتیک در سایهٔ افزایش شکاف طبقاتی وبی عدالتی های ناشی از جهانی شدن هشدار می دهد.

نسخهٔ برنان برای مقابله با این روند بر خلاف دیگر همکاران وی از چپ گرایان نسخه ای مبتنی بر کند کردن روند جهانی شدن با توسل به ابزارهایی همانند افزایش خدمات اجتماعی ویا بیمه های بیکاری وغیره نیست. راهکار او برای مقابله با این روند بر ضرورت هضمِ خشم در ساختارهای تعریف شده وقوام یافتهٔ سیاسی ومدیریت این خشم استوار است. وی با گوشزد کردن کر وکور بودن قیام توده های عاصی از فقر وبیکاری واحتمال ذبح آزادی در پای نان، نسبت به خطر به محاق رفتن ارزشهای حقوق بشری که دستاورد چندین قرن مبارزهٔ بی امان اندیشمندان ونخبگان سیاسی واجتماعی بوده است، هشدار می دهد.

نویسندهٔ توده های خشمگین وسیاست آغوش باز، نگاه از بالا، تحقیر وسرکوب را ساده ترین ودر عین حال وحشتناک ترین شیوه های تعامل با این خشم اجتماعی می داند. پیشنهاد وی برای مدیریت این خشم اجتماعی پیشنهادی آسان والبته در عین حال نیازمند زیرساختهای سیاسی مستحکمی است که یا باید ایجاد شوند ویا باید آنها را فعال کرد.

راه حل برنان، آنچنانکه او خود نامیده است، سیاست آغوش باز است. در این استراتژی نمایندگان، رهبران وجریانهای سردمدار عصیان اجتماعی در ساختار سیاسی موجود ادغام شده وبرنامه ها وراهکارهای ادعایی خود در جهت بهبود شرایط شهروندان را در بوتهٔ آزمون می گذارند. در عین حال روشنفکران جامعه ومدافعان ارزشهای حقوق بشری بواسطهٔ نهادهای جامعهٔ مدنی، مطبوعات ورسانه های آزاد، شبکه های اجتماعی، پارلمان واحزاب رقیب وحتی بهره برداری از تضادهای اقلیمی وبین المللی در صورت لزوم، بر احزاب توده گرای حاکم در مقابل دست اندازی به ارزشهای دموکراتیک مغرب زمین قید می زنند.

برنان در اثبات کارائی این راهکار، به آنچه اکنون در ایالات متحده می گذرد، اشاره می کند واز توفیق نسبی آمریکا در کنترل خشم طبقهٔ متوسط ِ ضعیف شده وفرودستان شاهد می آورد. به باور برنان، هاضمهٔ فراخ سیستم سیاسی آمریکا که او آن را دستان ناپیدای خدا توصیف می کند در کنار اعتماد به نفس فوق العادهٔ این سیستم تا این لحظه سبب شده است که هم به وضعیت اقتصادی طبقهٔ محروم آمریکا سر وسامان داده شود واز شورشهای کور اجتماعی آتی جلوگیری شود وهم بر عدم امکان زیست اندیشه های افراط گرایانانه ودیگر ستیز در چهارچوب ساختار وبافت سیاسی وقانونی موجود تأکیدی مجدد شود.

به باور برنان، ترامپ امروز با ترامپ یکسال قبل تفاوتی مهم وقابل توجه کرده است. ساختار سیاسی به او آموخته است که اگر به دنبال حفظ پایگاه اجتماعی موجود وتوسعهٔ آن برای انتخابات آتی است، باید بر امتیاز نسبی خود در ادارهٔ کشور یعنی اقتصاد تکیه کرده واموری مانند برخورد وتعامل با اقلیتها، مهاجران وتغییرات اقلیمی را از مجاری قانونی وبا تعامل با نهادهای جامعهٔ مدنی حل کند.

وقتی خواندن کتاب را به اتمام رساندم، آرزو کردم چقدر جای چنین سیاستگذاری هایی در میان سیاستگذاران کشور ما خالی است؛ کسانی که به جای زباله خواندن محرومان به خشم آمده، به دنبال یافتن راهی میانه برای مدیریت این غضب اجتماعی بر می آمدند ودست کم با تأسی به مولای متقیان، امیرمؤمنان علی علیه السلام در عهد ایشان به مالک اشتر در پی کسب رضایت توده های خشمگین برمی آمدند؛ ... وَ لْيَكُنْ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَوْسَطُهَا فِي الْحَقِّ وَ أَعَمُّهَا فِي الْعَدْلِ وَ أَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِيَّةِ فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ يُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّةِ وَ إِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ يُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ... - بايد محبوبترين امور نزد تو ميانه‏ ترينش در حق، و همگانى‏ ترينش در عدالت، و جامع‏ ترينش در خشنودى رعيت باشد، چرا كه خشم عموم خشنودى خواص را بى‏ نتيجه مى‏ كند، و خشم خواص در برابر خشنودى عموم بى‏ اثر است.

نظر شما