دين اسلام زمانی دين اصلی و مهم و حداقل دين اكثريت مردم قسمتی از جهان بود كه بيش از نصف جهان متمدن در سه قاره آسيا، آفريقا و اروپا را تشكيل می داد.
انتشار اسلام در بين ملل گوناگون و در سرزمينهای مختلف، كه در مواردی ابتدا حتی با مقاومت و مخالفت شديد ساير اديان موجود قبل از اسلام مانند مسيحيت، يهوديت و دين زرتشتی روبرو شد، مرهون عوامل و شرايط و خصوصيات مختلف و شايد به طور اصلی و اساسی علل معنوی و روانی بوده است نه معلول زور و فشار؛ چراکه مردم را می توان به اكراه و زور وادار كرد تا عملاً و حتماً كاری را انجام دهند، ولی نمی توان آنان را مجبور نمود تا اصل، نظريه، فلسفه، عقيده، مكتب و مذهبی را باور كنند و آن را با دل و جان بپذيرند.
درباره كشف رموز و اسرار پيشرفت اسلام در بدو طلوعش سخن بسيار است، ولى آنچه حائز اهميت است اينكه چگونه پيامبر اكرم در آن زمان اندك و در آن جهان به تاريكى كشيده توانستند آن پيشرفت جهانى و گسترده را تحقق بخشند؟
نوشته اند: نيكسون، استالين را به كشتن بيست ميليون نفر متهم كرد و شوروى، كشتن سى و نه ميليون انسان در چين را به مائو (رهبر چين) نسبت داد. نيز در نوشته ها آمده است كه در آلمان، مسيحيان پروتستان در مقابل كاتوليكها قرار گرفتند و با يكديگر جنگيدند تاجایی كه چهار ميليون نفر كشته حاصل اين رويارويى مرگبار بود.
اين قبيل آمار نشانگر خشن بودن جوامع گذشته دنياست كه نمونه هاى مذكور در اواخر آن دوران اتفاق افتاده است. از اين رو سؤال اين است كه با آن دنياى پر از ظلم و جور، چگونه پيامبر اسلام توانستند با آن سرعت شگرف در جوامع بشرى نفوذ كنند و مردم را اطراف خود جمع نمایند تا بدانجا كه مى توان گفت هرچه حكومت استشارى (پارلمانى) در دنياى امروز وجود دارد، از بركات پيامبر اسلام است؟
شخصى سوره نصر را نزد منصور دوانيقى چنين خواند: «إذا جاء نصر اللّه والفتح ورأيت الناس يخرجون من دين اللّه افواجا». منصور خطاب به وى گفت: چرا آيه قرآن را عوض كرده اى؟ صحيح آن اين است: «وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِى دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا»؛ «و ببينى كه مردم دسته دسته در دين خدا در آيند». گفت: درست همين است كه مى گويى، ولى [اين مربوط به زمان پيامبر است و] از وقتى كه تو به خلافت رسيده اى، مردم، فوج فوج در حال خروج از دين خدا هستند.
پنج عامل پيشرفت
از زمان حضرت رسول اكرم، بنيانگذار اسلام، تا زمان ائمه عليهم السلام ظواهر اسلام در اجتماع محفوظ بود و غير از خلفا و امثال آنان، مسلمانان غالبا پنج ركن اساسى اسلام را مراعات مى كردند كه عبارت بود از:
1. اخوت اسلامى
پيامبر اكرم در ميان تمام مسلمانان، اخوت و برادرى را به گونه اى رواج دادند كه همه برادر شدند، لذا شخص كافر با گفتن شهادتين وارد دين مقدس اسلام شده و شخصيت اسلامى پيدا مى كرد و برادر دينى مسلمانان مى شد.
يكى از عوامل اساسى پيشرفت اسلام اين بود كه تمام مسلمانان، از كوچك و بزرگ با اخوت و برادرى، مسئوليت مسلمان بودن را بر دوش مى كشيدند و حضرت رسول اكرم با قرار دادن اخوت اسلامى كه در آيه مباركه قرآن به آن اشاره شده است توانستند تنها ظرف 23 سال و با وجود دو ابر قدرت آن روز، يعنى امپراتورى روم و امپراتورى فارس (ايران) كه گستره اسلامى را از غرب و شرق در ميان گرفته بودند، ابراز موجوديت كنند و با تسخير قلوب مردم، كشور وسيع اسلامى را زير سلطه و نفوذ اسلام قرار دهند.
2. يكپارچگى اسلامى
خداى متعال در قرآن مى فرمايد:
«وَ إِنَّ هَـذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَ حِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ»؛ و در حقيقت، اين امت شماست كه امتى يگانه است و من پروردگار شمايم، پس، از من پروا داريد.
بنا بر آموزه هاى اسلامى در بين مسلمانان حد و مرزى نيست و همه در مقابل قوانين الهى برابرند. در كتاب بحار الأنوار آمده است كه در زمان امام زين العابدين عليه السلام تعداد افرادى كه به حج مى رفتند به چهارونيم ميليون نفر مى رسيد و اين نشانه وجود امت واحده مسلمانان در آن زمان است، چون هركس مى خواست، بدون وجود حدود و مرز جغرافيايى روانه خانه خدا مى شد.
در زمان هارون عباسى جمعيت بغداد به ده ميليون نفر رسيد. آيا اين به سبب وجود امت واحد اسلامى نبود؟ شهر كوفه را عمر ساخت و در زمان حضرت اميرمؤمنان عليه السلام كه پانزده سال بيشتر با زمان عمر فاصله نداشت جمعيت كوفه به چهار يا شش ميليون نفر رسيد و وسعت آن در حدود ده فرسخ شده بود.
آقا شيخ حبيب اللّه در كتابش نوشته است: پس از آن كه متوكل سامرا را ساخت، مدت زيادى نگذشت كه وسعت آن به هشت فرسخ رسيد.
جرجى زيدان در اين زمينه نوشته است: اندك زمانى پس از ساخت شهر واسط، آن شهر داراى هشتاد هزار خيابان رئيسى (اصلى) شد.
3. رعايت آزادى در سايه اسلام
اسلام هرچه مى گويد و ارائه مى دهد، درست و بر اساس و مبناى منطق استوار است و اگر آزادى را مايه كرامت انسان مى داند، سخنى به جا و به دور از گزافه گويى است. خداى متعال همگان را به همراهى راستگويان فرا خوانده، مى فرمايد:
«يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّـدِقِينَ»؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا پروا كنيد و با راستان باشيد.
بر همين مبنا اسلام به بشر در همه چيز ـ به جز محرمات ـ آزادى عطا فرموده است. مؤيد اين مطلب منش پيامبر است، چه اين كه اگر حضرت رسول اكرم از روز آغاز رسالتشان آزادى هاى مشروع را از مردم مى گرفتند، مسلما تا اين حد در جهان پيرو نداشتند و اسلام اين همه پيشرفت نمی کرد.
4. رعايت احكام اسلامى
احكام اسلام عبارت است از: معاملات، عبادات، حكومت و جز آن كه تماما برآمده از قرآن است. درباره قرآن روايت شده است كه: من ابتغى به بدلا أذلَّه اللّه؛ كسى كه بجاى [احكام ]قرآن چيز ديگرى برگزيند، خدا خوارش كند.
آرى، حضرت رسول اكرم و ائمه عليهم السلام تمام احكام و جزئيات قرآن را پياده كردند، لذا ما نيز بايد آن احكام را پياده كنيم تا نور آن جلوه گر شود و گرنه با يك شمع دنيا روشن نمى شود، چنانكه با يك گل بهار نمى گردد.
خوب به ياد دارم كه در پنجاه سال قبل شريعت اسلامى ـ اعم از عبادات، معاملات، قضا و اغلب احكام اسلام ـ بر طبق موازين اسلام اجرا مى شد، لذا همه در راحتى و آسايش به سر مى بردند.
5. رعايت رفتارى حكومت اسلامى
حضرت رسول اكرم طورى با مردم مدارا و رفتار مى كردند كه مردم در محضر آن حضرت جرأت و جسارت مى يافتند. آن حضرت در واپسين دم هاى زندگى و در بستر بيمارى نيز با اخلاق نيكو به حاضران كه در محضرش به گفتگو و نزاع مشغول بودند و عمر بن خطاب آن سخن موهن را بر زبان آورد، فرمودند: «قوموا عني فإنه لاينبغي عندي التنازع؛ از نزد من خارج شويد، زيرا در حضور من نزاع شايسته نيست». و به همين جمله اكتفا كردند. بلى چنين اخلاقى بود كه آن جناب را در رديف اولين مردان بزرگ دنيا قرار داد.
سوره منافقون در شأن عبداللّه بن أبى، سركرده منافقين نازل شد، ولى پيامبر خدا با وى چنان مهربانانه رفتار مى كردند كه او جرأت پيدا كرده بود به كارهاى خود ادامه دهد. و هنگامى كه مُرد، حضرت رسول اكرم عباى خويش را براى تكفينش دادند، او را تشييع كردند و بر او نماز خواندند تا جايى كه عمر به پيامبر صلى الله عليه وآله گفت: «الم ينهك اللّه عن هذا؛ [اى رسول خدا] آيا خدا تو را از اين كار نهى نكرده بود؟ حضرت فرموند: «تو نمى دانى من در نماز چه گفتم؟»
شيوه حكومتى اسلام، در آغاز كار توانست اسلام را به ايران، مصر و كشورهاى ديگر برساند و مردم آن كشورها، با روى گشاده از مسلمانان استقبال كنند.
مسلّم اين كه مسلمانان با عمل به پنج شرط اساسى پيش گفته ـ كه حضرت رسول اكرم در جامعه گستراندند ـ می توانند خود را از بدبختى هايى كه اكنون در آن غوطه ورند نجات دهد و تا اين چراغ پر نور اسلام با اين جوانب خمسه (پنج گانه) در عالم متجلى نشود، بى ترديد مشكلات امروز مسلمانان همچنان پابرجا خواهد بود.
برگرفته از کتاب از چشمه سار معرفت نوشته آیت الله سید محمد شیرازی
نظر شما