طه حسین(۱۹۷۳-۱۸۸۹) یکی از ستارگان پرفروغ نواندیشی معاصر است که در گستره فرهنگ و اندیشه عربی درخشید. نویسنده و منتقد ادبی که نه تنها بخشی از فرهنگ و زیست اندیشه عربی را نمایندگی میکند بلکه سمبل نوآورانی است که اندیشه و فرهنگ عمومیعربی را ساخته و پرداخته کرده و آنچنان سنگ بزرگی را در آبهای راکد اندیشه عربی افکنده است که امواج آن تا کنون مفاهیم و روشهای اندیشه مدرن عربی را تحت تاثیر قرار داده است. وی با طرح سوالاتی جدی، روش خوانش سنت، تحجر، جمود و افتخار به گذشته موهوم را به چالش کشید و خواهان ریشهیابی استبداد فراگیر، مفهوم وجود، مفهوم من عربی، مفهوم شرق و غرب و دست یابی به آزادی و پیشرفت شد. پیشگامیاو در فراخواندن نخبگان و جامعه عربی به سوی پیشرفت و خارج شدن از لاک گذشتهگرایی و بازسازی اندیشه و سنت عربی، سبب شکلگیری موجی گسترده از نوگرایی در جهان عرب شد و جریانی که وی آغازگر راهش بود تاکنون فعال و تاثیرگذار است.
زندگی و تکون فکری طه حسین
طهبنحسینبنعلیبنسلامه نوامبر ۱۸۸۹ در روستایی اطراف شهر مغاغه از توابع استان منیا مصر در خانوادهای فقیر متولد شد. کودک سه ساله ای که در اثر یک خطای پزشکی نور دیدهاش برای همیشه خاموش گردید. پدر او را به مکتبخانه روستا سپرد تا قرآن بیاموزد اما پیشرفت خارقالعادهاش همگان حتی والدین را شگفت زده کرد. پدر علیرغم نداشتن امکانان مالی گسترده تمام توان را برای پیشرفت طه به میدان آورد و در سال ۱۹۰۲ فرزند را به الازهر سپرد. چهار سال برای فارغ التحصیلی از الازهر کافی بود اما خودش از این مدت به چهل سال طاقتفرسا یاد میکند. او عدم نوآوری اساتید، روشهای ناکارامد تدریس و دیگر عقب ماندگیهای آموزشی را سبب سختی آن دوران میداند.
سال ۱۹۰۸ برای طه فرخنده بود زیرا دانشگاه مصر در آن سال افتتاح شد و او جز اولین کسانی بود که برای ورود به آن پیشقدم شد. وی توانست در دانشگاه علوم جدید را فراگیرد و با تمدن اسلامی، تاریخ، جغرافیا، فلسفه و برخی زبانهای شرقی مانند حبشی، عبری و سریانی آشنا شود. هنگام تحصیل در دانشگاه، به الازهر نیز برای استفاده از برخی دروس تردد داشت و در برخی سمینارها با موضوعات ادبی و زبانشناسی شرکت میجست. برنامه دانش اندوزی طه تا سال ۱۹۱۴ که وی موفق به کسب دانشنامه دکتری شد، بین کسب علوم جدید و قدیم در نوسان بود. دانشگاه مصر برای یک دوره مطالعاتی او را به دانشگاه مونپولیه فرانسه اعزام نمود و بعد از یک سال به مصر بازگشت سپس مجددا به پاریس عزیمت نمود و از رساله دکتری دوم خود در پاریس با موضوع فلسفه اجتماعی ابنخلدون دفاع کرد.
در اگوست ۱۹۱۷ با بانویی فرانسوی سوئیسی به نام سوزان بریسو ازدواج نمود که بیشترین تاثیر را بر حیات علمیاو داشت. دلبر جوان، بسیاری از آثار فرانسه و لاتین را برای همسرش قرائت نمود تا او بتواند با این منظومه دانش نیز آشنا شود. وی همچنین بسیاری از کتابهایی را که با خط بریل نگارش شده بود را برای طه فراهم نمود. این یار همراه، مورد توجه و علاقه خارق العاده طه حسین بود و او یک بار گفته بود از زمانی که صدای سوزان را شنیدهام، قلبم معنای غم و درد را نچشیده است.
سال ۱۹۱۹ با نمره ممتاز، رساله دکتری دوم خود را دفاع نمود و به مصر بازگشت که خیلی سریع به عنوان استاد تاریخ یونانی و رومیفعال شد. او بارها به عنوان رئیس دانشکده ادبیات و نیز رئیس دانشگاه اسکندریه منصوب شد. همچنین بارها در کسوت استادی دانشکده ادبیات عرب، مشغول تدریس شد و به عنوان. مستشار عالی وزارت علوم و معارف مصر نیز منصوب گردید. طه حسین در سال ۱۹۴۴ بازنشسته شد اما از تلاش علمیو کوشش برای تربیت شاگردان و نیز انتشار آثار علمیارزشمند باز نایستاد. اگر سمتهای علمیو اجرایی که او بعد از بازنشستگی در آنها انجام وظیفه نمود را گرد آوریم تبدیل به لیستی بلند بالا میشود که از حضور در کمیسون مشترک ادبی ایتالیا و سوئیس تا فعالیت در کمیته مشترک علمیادبی مصر و هند در لیست به چشم خواهد آمد. او دو بار از سوی دولت مصر برای کسب جایزه نوبل کاندید شد و در سال۱۹۷۱ از طرف یونسکو کنفرانس گرامیداشتی برای وی در اروگوئه برگزار شد که شاید در تاریخ یونسکو بینظیر باشد. طه حسین اکتبر ۱۹۷۳ بدرود حیات گفت.
تالیفات و آثار
مجموعه تالیفات طه حسین بیش از پنجاه جلد شامل ادبیات داستانی تصحیح برخی آثار ادبی و نیز نگارش کتابهای تاریخی تحلیلی میباشد. مقالات بیشماری نیز در معتبرترین مجلات مصر و دیگر کشورهای عربی منتشر نمود و همچنین بسیاری از کتابها و نمایشنامهها را نیز ترجمه نمود[۱]. جان مایه میراث مکتوب طه حسین را میتوان در سه محور اساسی معرفی نمود. او سعی کرده است پیرامون الف: تاریخ ادبیات و نوآوریهای ادبی ب: سنت اسلامیو ج: نقد اجتماعی و فرهنگی قلم فرسایی کند و پروژهای سهگانه را در عرصه فکری مصر به پیش برد.
در محور نخست، در پی به کارگیری روشهای مدرن تحلیل تاریخی است تا با کمک آنها میراث اسلامیرا بازخوانی کند. این متدولوژی عموما در خوانش سنت یهودی و مسیحی به کار گرفته شده بود و طه حسین تمایل داشت که پروژهاش تکرار تجربه عصر روشنگری در میراث اسلامیباشد.
در محور دوم وی میخواست نظام آموزشی را به گونهای متحول سازد که خروجی سیستم، دانشورانی باشند که مدرنیته مصری را پیریزی نمایند.
در محور سوم او برجسته سازی برخی سنبلهای ادبی و نیز متون سنتی را دنبال میکرد تا طلیعه داران روشنگری و مدرنیته در عرصه اجتماع و فرهنگ فاقد پشتوانه نظری و ادبی نباشند. تولید ادبیات متناسب با الزامات مدرنیته و بنا نهادن روشهای انتقادی از اولویتهای این مرحله بود.
پژوهشگری که خواهان مشاهده محور نخست پروژه طه حسین است باید کتاب پیرامون شعر جاهلی را جستجو کند. این کتاب در سال ۱۹۲۶ منتشر شد و مجادلات بسیاری را سبب شد تا آنجا که کار به دادگاه و برخی ادعاها در خصوص نسبت دادن کذب به انبیا نیز رسید. وی در این اثر میکوشد با ابزار نقد ادبی مدرن، سنت ادبی عربی اسلامیرا واکاوی کند. پیرامون شعر جاهلی، یک اثر انتقادی که محصول برخورد ذهن نقاد طه حسین و متنی از گذشته با مدد روش دکارت است. او بسیار استادانه روش رنه دکارت فیلسوف فرانسوی را به خدمت میگیرد هر چند با سنت فلسفه اجتماعی فرانسه آشنا بوده و شاگردی کسانی هم چون دورکهیم را در پرونده دارد اما ترجیح میدهد روش شک محور دکارت را به کارگیرد. زیرا دکارت به درستی حلقه وصل سدههای میانه و مدرنیته است و همواره بر عدول خود از روشهای متداول در سنت فلسفی قدیم اصرار دارد و فاعل شناسا را محور دانسته و متدولوژی علمیراه یافته از علوم تجربی را ارج مینهد. طه حسین مایل است همان نقشی که دکارت در سنت فلسفی غرب ایفا نمود را در سنت اسلامیبازآفرینی کند و بنیانگذار نوعی فهم مدرن و فلسفی از سنت اسلامیو عربی باشد و پایههای مدرنیته را از نظر تئوریک غنا و قوام بخشد. اما واکنشها به پروژه او آنقدر طوفنده بود که او قانع شد تا در نقشه کلی راه تجدید نظر کند و با در نظر داشتن جوهر مدرنیته، اسب روشهای مدرن را بر میراث ادبی و فکری عربی آرامتر براند.
پیرامون محور دوم کلان پروژه طه حسین، باید به کتاب مستقبل الثقافه فی مصر[۲] نظر افکند. این اثر که سال ۱۹۳۷ منتشر شد در پی طراحی برای مدل مدرنیزاسیون کشور به ویژه حوزه تعلیم، تربیت و فرهنگ است. نقشه وی یک بسته کامل بود که میتوان گفت از یک طرف کلیه جریانهای مشابه را مدد میرساند و از سوی دیگر آنها را در مینوردد. جریان لیبرالی که از اوایل قرن نوزدهم شکل گرفته بود و در حوزه سیاست، حزب الوفد آنرا نمایندگی میکرد و نیز جریان اصلاح دینی متمایل به لیبرالها که علی عبد الرازق صاحب کتاب مشهور الاسلام و اصول الحکم، چهره بارز آن بود و همچنین بخش فلسفی جریان نوگرا که احمد لطفی السید و مصطفی عبدالرازق نمایندگانش بودند، همگی تحت تاثیر قرار گرفتند . طه حسین هر چند به این اشخاص و جریانها نزدیک بود اما علیرغم برخی اشتراکات مهم، پروژهاش یک بسته خاص بود و پیشاهنگی کل این جریان را عهدهدار شد. او به روشنی میخواست شخصیت و من مصری را به گونهای در فرایند تمدنی اروپایی وارد کند که به تمام قد از نظر فلسفی و تاریخی با کاروان غرب همراه و هم آوا شود. سپس بعد از گذر از این مرحله، اسلام را به مثابه یک دین و فرهنگ، لباس مدرنیته بپوشاند و به عنوان یک عنصر جدید با کاروان معرفتی غرب همراه کند.
آخرین محور این پروژه را باید در اسلامیات او هم چون کتاب الفتنه الکبری[۳] و مرات الاسلام[۴] جستجو نمود. او با کمک گرفتن از داستانهایی که در متون کهن وجود دارد، فارغ از آنکه به صحت و سقم اصل واقعه بپردازد، ارزشهای انسانی را برجسته و توضیح میدهد. او بدون توجه به اینکه از نظر متن و یا اسناد درون دینی، یک واقعه چه مقدار صحت تاریخی دارد به ارایه تحلیلی انسانی از آن حوادث مبادرت ورزید. او غنای ادبیات داستانی و نیز بازسازی و پردازش ارزشهای اخلاقی مد نظر خود مانند تساهل و تسامح را از طریق بازنویسی و بازخوانی حوادث و اسطورههای تاریخی دنبال نمود.
زمینه و زمانه
دورانی که طه حسین در آن میزیست، عصر پرتلاطم بعد از فروپاشی عثمانی و اوج رویارویی جهان اسلام با مساله مدرنیته و عقب ماندگی است. مصر با حمله ناپلئون بناپارت و حضور مستشرقان اروپایی به ویژه فرانسوی با لایههایی از فرهنگ غربی آشنا شده بود. برخی بر این باورند که تلاشهای بعدی جهان عرب برای فهم ماهیت مدرنتیه، خصوصا مصریها ماهیت فرهنگی دارد. از دیگر سو ظهور و بروز جریانهای مختلف فکری در دوران معاصر در بستر سیاست تحقق یافته است. جریانهای خواهان استقلال سیاسی در کشورهای مهم عربی هم چون عراق و مصر، عمدتا دارای خواستگاه مدرن هستند. مفاهیمیهم چون آزادی و استقلال در بستر تفکرات مدرن متولد شدند. یکی از مهمترین احزاب فعال در عرصه استقلال سیاسی در مصر حزب الوفد میباشد که دارای گرایشهای پانعربیستی بود. طه حسین به بزرگان این جریان بسیار نزدیک بود و آثار او به فربه شدن عقبه تئوریک این جریان و گروههای همسو بسیار مدد رساند. اصول و مفاهیمیهم چون آزادی، ملیت، جدایی دین از سیاست و نظام دموکراتیک حکومتی، رسما توسط حزب الوفد اعلام شده و خود را به آن ملتزم میدانست. در فضای فروپاشی خلافت و تلاش برای استقلال و مبارزه با وجوه استعماری حکومتهای موجود عربی این دست افکار بسیار مترقی و دلربا محسوب میگردید. طه حسین به عنوان یک نویسنده و ادیب روشنفکر تمام این تلاشها را وابسته به پذیرش مبانی مدرنیته میدانست. استقلال برای طه حسین مهم است اما آنرا هدف نهایی نمیداند بلکه وسیله ایست که باید مدنیت و تغییر زیست جهان مصری را در پیداشته باشد.
اروپا از نظر طه حسین تجسم تمدن بشری، ارزشهای انسانی و دموکراسی است. باور داشت که غرب توانسته است خود را پیشتاز کاروان سعادت بشری سازد که مرهون عقلانیت و روح علمیحاکم بر این تمدن است. تمدن جدید یعنی غرب و غرب یعنی جهان جدیدی که مصر باید جزیی از آن باشد. او با هرگونه غیریت سازی در مقابل تمدن غربی مخالف بود و هر تلاشی که منجر به شکلگیری تمدنی مصری در مقابل تمدن غربی باشد را پروژهای شکست خورده میدانست و معتقد بود، تنها راه موفقیت، قرار گرفتن کامل مصر در مدار تمدن و جهان جدید است. وی برای تحقق این آرزوی بزرگ نقشه ای کامل طراحی کرده بود. اولین قدم برای طی طریق، شناخت تاریخ و آموختن از گذشته است. مصری باید بداند که او در گذشته نیز غربی بوده و هرگز در منظومه معرفتی شرقی تعریف نمیشده است. این اظهار نظر متعلق به زمانی است که دوگانه شرق و غرب در تحلیل تاریخ تمدن پذیرفته شده بود. کتاب الشرق و الغرب احمد امین که ده سال بعد منتشر میشود، گواهی بر این مدعاست. در این دوگانه شرق مظهر ادیان و مسائل روحانی و معنوی و غرب سمبل عقلانیت علمیو ابزاری است. طه حسین میگوید من(الانا) و هویت مصر اساسا غربی است و ملاک در این تقسیم، جغرافیا و موقعیت مکانی نیست، بلکه هویت مصری همیشه متاثر از روم باستان و غرب بوده است. در این دوگانه هر چه دیگر کشورهای عربی از فرهنگ و عرفان هند و ادیان شرقی متاثرند، مصر از نظر طه حسین مقهور روابط عمیق تاریخی، جغرافیایی و هویتی غربی است و نمیتوان آن را در شرق دسته بندی کرد. فهم این نکته تاریخی و اندماج کامل در غرب و جزیی از غرب شدن، تنها راه رسیدن به کمال است. او تاریخ مصر را متکون در بطن تاریخ یونان و روم میداند و برای این مهم، به ارایه شواهد تاریخی از متون باستانی اقدام میکند.
اما یک سوال باقی میماند که چرا پروسه تکامل مصر متوقف و دچار انحطاط شد و همپای تمدن بشری پیشرفت نکرد. در آن دوران یک پاسخ کلیشهای به این سوال کلیدی داده میشد. کلیه جریانهایی که به نحوی غربگرا محسوب میشدند، عمده دلیل عقب ماندگی را به سیطره عثمانی و انحطاط خلافت نسبت میدهند. وی نیز دلیل عقب ماندن از کاروان پیشرفت و اروپایزه نشدن مصر را دولت عثمانی میداند.
طه حسین بعد از انتشار کتاب پیرامون شعر جاهلی و بازخوردی که از جامعه دریافت کرد، در مورد اسلام و نقش دین در عقب ماندگی بسیار با احتیاط سخن میگفت و همواره از ورود به این عرصه پرهیز مینمود. او دوران سیطره خلافت بر مصر را به دوران سیطره کلیسا قبل از عصر روشنگری تشبیه میکند و بر این باور است که خسارت این سیطره به مراتب کمتر و دورانش کوتاهتر است. از نظر وی اسلام، توانست دو تمدن ایرانی و رومیرا اسلامیزه کند لذا اکنون مصر میتواند تمدن غربی را کاملا بپذیرد بدون آنکه دین درون این تمدن یعنی مسیحیت را قبول کند. او دین را بسیار شخصی و محدود میبیند و خواهان جدایی نهاد دین و دولت و عدم دخالت دین در حوزه تقنین است به این جهت بر عناصر هویتی، فرهنگی و تاریخی اسلام تاکید دارد.
در آستانه قرن بیستم، جوامع اسلامیزایمان دردناکی داشتند و از پس آن موجودی عظیم الجثه و با ابهت، فرزندان خرد و کلانی را به دنیا آورد و کشورهای عربی بعد از عثمانی پا به عرصه سیاسی گذاشتند. در قاموس مفاهیم آن دوران، امت عبارت بود از گروه مسلمانانی که به یک کیش و آیین واحدی باور دارند. امت یعنی گروه مسلمانان که خلافت، نماینده رسمیو عینی آن بود. بعد از فروپاشی، برخی بر احیا خلافت اصرار ورزیدند و برخی بر گذر از آن اما هر دو گروه به پشتوانه نظری و ساخته و پرداخته کردن مفاهیم مختلف نیازداشتند. دنیای مدرن، مفهوم ملت و ملیت را به ارمغان آورده بود و این برهاضمه جهان اسلام سنگینی میکرد. طه حسین واژه امت در زبان عربی را به گونهای دیگر بازسازی نمود. امت برای او معنایی جز مصر و مصری بودن و تعلق خاطر به مساحت جغرافیایی مصر، فارغ از هر دین و مذهبی نداشت. سرزمین واحد و عشق ورزیدن به آن، ملاک شهروندی است و همه شهروندان با هم در حقوق و مزایا برابرند. او خواهان وحدت و یکپارچگی مصر برای زیست مسیحیها و مسلمانان بود. دین نیز از بعد فرهنگی و کارکرد اجتماعی، آن مقدار که برای این وحدت میکوشید ارج مییافت. ارزش اجتماعی اسلام در توانایی ساختن احساس ملی مشترک است. نظام آموزشی وظیفه دارد این احساس مشترک را نهادینه کند و مبانی میهن پرستی را توسعه دهد.
شاید بتوان گفت برخورد طه حسین با دین دو سویه است. از طرفی مخالف حضور دین به عنوان منبع قانونگذاری است و دنیای مدرن و عقل ابزاری را نقطه عزیمت برای تقنین میداند. اما از دیگر سو، سعی در ارایه خوانشی مدرن از سنت دینی است. او در تالیفات پرشمار خود اقدام به بازخوانی تاریخ اسلام نموده و سعی در نمایش تصویری مدرن از تاریخ است تا طبقه روشنفکر و تحصیل کرده مصری را خوش آید. به عنوان نمونه او از پیامبر یک قهرمان داستانی در معنای مدرن آن میسازد و عثمان را سمبلی برای ضعف نوع بشر معرفی میکند. با قرائتی کلان از تاریخ اسلام کلیت آن را نزاع فضیلت و خیر با عالم شر روایت میکند. در کتاب الفتنه الکبری او مسلمانان نخستین را هم چون انقلابیون عدالت خواهی تصویر میکند که میخواهند راه سومیبین سوسیالیسم و کاپیتالیسم را بپیمایند. او بر جنبههای احساسی و عاطفی و معنوی دین تاکید میکند و مایل نیست مفهوم امت و یا ملت بر اساس دین ساخته شود و دین را در این رهگذر ناتوان مییابد. طه حسین زبان عربی را یکی از ارکان هویت میداند که بهترین میراث گذشتگان، برای مصر نوین است. او به خلاف اسلامگرایان که زبان عربی را بهعنوان ابزاری برای تبلیغ دین و زبان اسلام میدانند آنرا صرفا عامل مشترک مبارکی میداند که میتواند مانند ملاتی مرغوب، جامعه مصری را هویت واحدی بخشد. زبان عربی بود که توانست در دوران ترکان عثمانی هویت و فرهنگ مصر را حفظ کند.
جمع بندی
شکوفایی طه حسین در کوران آشنایی جوامع مسلمان با مفهوم روشنگری و عقلانیت بود و این تکاپو شرایط خاصی را بر جامعه فرهنگی مصری حاکم نمود. او تفکری را نمایندگی میکرد که خواهان حضور مفهوم روشنگری (تنویر) در بطن تحولات فرهنگی جهان عرب بود. گویی بعد از قرنها به تازگی مصر و جهان اسلام، وارد عصر روشنگری و رنسانس شدهاند و باید اندیشمندانی تنویر و یا روشنگری را معنا کنند و از برای حدود و ثقورش طرحی نو دراندازند. طه حسین از پیشگامان پرداختن به این مفهوم در جهان عرب است. او در برخی وجوه، بسیار به کسانی مانند تقی زاده و کسروی در تاریخ ایران شبیه است. وی نمیخواست مصر راه دیگری را برای پیشرفت طی کند و یا باور نداشت که امکان دارد راهی به جز مسیر غرب وجود داشته باشد. طه حسین و همفکرانش، بنیانگذاران تجدد در جهان عرب هستند که با حضور آنان چرخهای مارکسیست، لیبرالیسم و پان عربیسم به گردش درآمد. آنان یک درد مشترک داشتند که چرا غرب پیش رفت و ما بازماندیم. اما پاسخها مبتنی بر دانشی بود که از مغرب زمین آمده و کاملا طبیعی است به پاسخی دست یابند که مبتنی بر اندیشههای غربی باشد. علیرغم آنکه در مغرب زمین دو نحله چپ و راست و یا مارکسیسم و لیبرالیسم در تقابل بودند اما در مصر و دیگر کشورهای عربی اسلامیدر کنار هم به عنوان پاسخ به پرسش عقب ماندگی مطرح میشدند. در جامعه مصر، اسلامگرایان نیز در پاسخ گویی به پرسش عقب ماندگی از نظر تئوریک و عملی توفیقی نداشتند. از اوایل قرن بیستم تا کنون که این دو طیف از احزاب اسلامگرا و غربگرا با تمام تنوعی که دارند، نتوانستد پاسخی در خور دهند. تاکنون هیچ حزب و نحلهای نتوانسته است، جوامع بحرانزده خاورمیانه را به سلامت از نزاع سنت مدرنیته عبور دهد. بسیاری از بحرانهای پیشین و کنونی خاورمیانه، در فقر تئوریک این جوامع ریشه دارد. همفکران طه حسین در برههای قدرت یافتند اما نتوانستند این کشتی طوفان زده را به ساحل نجات رهنمون شوند. تجربه حکومتهایی هم چون جمال عبدالناصر، سادات و حسنی مبارک که گرایشهای غربی داشتند نه تنها به توسعه یافتگی و حل شکافهای اجتماعی ختم نشد بلکه با گذر از استبداد پادشاهی سنتی به استبداد مدرن و جمهوریهای پلیسی مادام العمر تغییر ظاهر داد. احزاب اسلامگرا نیز بعد از سالها حضور در حاشیه قدرت، علیرغم داشتن ادعاهای بزرگ اما در مقام نظر، نتوانستند عقبه تئوریک قابل قبولی را تولید کنند. همچنین در مقام عمل هرزمان که قدرت یافتهاند، همان تجربه شکست خورده دیگران را تکرار کردهاند. هنوز هیچ جامعه اسلامینتوانسته است میوهای در خور را از درخت نظریات اندیشوران بومیخود بچیند و با لذت از گلو فرو برد.
[۱] . برخی از مهمترین کتابهای وی به این شرح است.
فتنه بزرگ، عثمان ۲. فتنه بزرگ، علی و فرزندانش۳ . پیرامون شعر جاهلی ۴. آینده فرهنگ در مصر ۵. همراه با ابی العلا در زندان ۶. فلسفه ابن خلدون ۷. اودیب ۸. آینه اسلام ۹. شیخین . ۱۰. عشق گمشده ۱۱. رنگها
[۲] .آینده فرهنگ در مصر
[۳] فتنه بزرگ
[۴] آیینه اسلام
نظر شما