twitter share facebook share ۱۳۹۶ مرداد ۲۲ 1818

خواندن خبرهایی که از عزم تحصیل‌کردگان و نخبگان برای ترک کشور روایت می‌کنند آنقدر عادی و طبیعی است که عدد و رقم‌های معنی‌دار آن دیگر حساسیت خاصی هم برنمی‌انگیزد. درست مانند خبری که حالا علیرضا زالی رییس سازمان نظام پزشکی داده و گفته است اکثر دانشجویان رشته پزشکی در ایران، قصد مهاجرت دارند.

به گفته او «امید جامعه پزشکی بسیار کم است» و یاس و ناامیدی آنقدر زیاد شده که دانشجویان سال چهارم و پنجم پزشکی٬ رفتن را به ماندن ترجیح می‌دهند. نداشتن امنیت شغلی از دید رییس سازمان نظام پزشکی مهم‌ترین عاملی است که دانشجویان را به مهاجرت تحریک و تشویق می‌کند.

به پدیده مهاجرت گسترده تحصیلکردگان، دانشگاهیان و دانشمندان یک کشور یا جامعه به کشورهای دیگر، اصطلاحاً «فرار مغزها» گفته می‌شود. فرار مغزها که از منظر آسیب‌شناسان به نوعی استثمار‌شدگی کشورهای جهان سوم توسط کشورهای توسعه یافته محسوب می‌شود، به عنوان مخرب‌ترین بحران اجتماعی شناخته و تعریف شده است که پیامدهای بسیار ناگوار آن غیرقابل تصور می‌نماید.

مساله مهاجرت نخبگان و فرار مغزها پدیده بسیار پیچیده‌اى است و عوامل بسیاری در بروز این آسیب اجتماعی موثرند. از جمله مهم‌ترین دلایل مهاجرت نخبگان ایرانی می‌توان به عواملی چون فرصت شغلی محدود و نبود نظام شایسته‌سالاری، نداشتن امکانات علمی-پژوهشی مناسب و پیشرفته، مسائل اقتصادی و نبودن امکانات رفاهی اشاره کرد.

آمار درباره میزان سالانه فرار مغزها چندان دقیق نیست ولی اغلب برآوردهای موجود نشان می‌دهد که هر سال حدود ۱۵۰ هزار نفر ایرانی در جستجوی زندگی بهتر خانه و کاشانه خود را ترک می‌کنند و از کشور می‌روند. رضا فرجی دانا وزیر سابق علوم و تحقیقات و فناوری گفته بود که این میزان از مهاجرت به معنای خسارت سالانه بالغ بر۱۵۰ میلیارد دلار است. وی در ادامه کشور چین را به عنوان الگویی مناسب برای بستر‌سازی جهت حفظ نخبگان توصیف کرد و گفت: «کشور چین با ۱/۵ میلیارد نفر جمعیت، حرکتی را آغاز کرده که با سه یا چهار برابر کردن پیشنهادهای کاری، نخبگان خود را از آمریکا به چین برمی‌گرداند اما ما فقط نظاره‌گر خروج نخبگان از کشور هستیم.»

سالهایی که محمود احمدی‌نژاد بر کرسی ریاست قوه مجریه نشسته بود را می‌توان سونامی مهاجرت نخبگان نامید. کاهش امید به زندگی و محو شدن چشم‌انداز پیشرفت در وطن از جمله دلایل اصلی و قاطع کسانی بود که طی این سالها چمدان‌های خود را بستند و با وطن‌شان وداع کردند.

آمارهای بنیاد ملی نخبگان ایران نشان می‌دهد، ۳۰۸ نفر از دارندگان مدال المپیاد و ۳۵۰ نفر از برترین‌های آزمون سراسری از سال ۸۲ تا ۸۶ به خارج مهاجرت کردند. طبق آمار رسمی اداره گذرنامه، در سال ۸۷ روزانه ۱۵ کار‌شناس ارشد، ۴ دکتری و سالانه ۵۴۷۵ نفر لیسانس از کشور مهاجرت کردند. همچنین براساس آمار ارائه شده از سوی مجلس‌شورای‌اسلامی، ۶۰ هزار نفر از ایرانیانی که در سال ۱۳۸۹ مهاجرت کرده‌اند در زمره مهاجران نخبه دسته‌بندی می‌شوند. این افراد غالباً دارای مقام‌هایی در المپیادهای علمی بوده و یا جزء نفرات برتر کنکور و یا دانشگاه‌ها می‌باشند.

آمارهای مرکز علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ایران نشان می‌دهد؛ در سال ۱۳۹۱ حدود ۱۵۰ هزار دانشجو تقاضای خروج از کشور را کردند که بیشترشان دانشجوی دوره دکتری بودند. براساس همین گزارش، از ۱۲۵ دانش‌آموز ایرانی که در سه سال گذشته در المپیادهای جهانی کسب رتبه کردند، ۹۰ نفر آن‌ها هم اکنون در آمریکا مشغول تحصیل هستند. همچنین ۶۴ درصد دانش‌آموزان ایرانی مدال‌آور المپیاد طی ۱۴ سال گذشته از ایران مهاجرت کرده‌اند.

انتظار می‌رفت که بعد از روی کار آمدن دولت حسن روحانی این سونامی از حرکت باز بایستد و موج مهاجرت نخبگان کمی آرام بگیرد اما این تصور چندان با واقعیت جور نبوده است.

حسن قشقاوی معاون کنسولی، امور مجلس و ایرانیان وزیر امور خارجه ایران دو سال پیش در دفاع از سیاست‌های دولت گفته بود که «میزان مهاجرت ایرانیان اعم از نخبگان یا غیر نخبگان به خارج از کشور ۳۰ درصد کاهش یافته است.»

ادعای او بدون مناقشه نبود و مهدی سیدی، رییس کارگروه نخبگان شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران آماری کاملا در تضاد با ادعای دولت را طرح کرد. او گفته بود آمار رسمی از مهاجرت نخبگان کشور در فاصله بین ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۵ حدود ۱۱ هزار و سیصد نفر بوده و رشدی ۱۶ درصدی را نسبت به سال قبل از خود نشان می‌دهد.

طبق آمار صندوق بین‌المللی پول٬ در حال حاضر ایران در میان ۹۱ کشور توسعه‌یافته یا در حال توسعه، رتبه اول با سالانه ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر مهاجر در سال را دارد.

تحقیقات بانک‌جهانی نشان می‌دهد از میان کشورهایى که به دلیل در اختیارگذاشتن امکانات پژوهشى و رفاهى به صاحبان اندیشه بیشترین نخبگان ایرانى را به خود جذب کرده‌اند، آمریکا و کانادا به ترتیب رتبه اول و دوم را به خود اختصاص داده‌اند.

مهاجرت نخبگان می‌تواند منجر به از دست دادن خزانه ژنی چنین افرادی در جامعه و کاهش هوش ملی در طی نسل‌ها شود. از سوی دیگر پدیده فرار مغزها منجر به کاهش نیروهای علمی در نتیجه عقب افتادگی کشور و وابسته‌تر شدن به جوامع پیشرفته را بدنبال خواهد داشت.

پیشرفت و توسعه یک کشور مرهون پیشرفت و توسعه فناوری و نیز نیروی انسانی ماهر، نخبه و کارآزموده است. فرار مغزها در واقع، فرار سرمایه‌های انسانی است؛ سرمایه‌هایی که با صرف هزینه‌گزاف به دست می‌آید و فرار این نیروها به آن معناست که جامعه از علم، تخصص و مهارت‌های فنی آنان محروم می‌ماند. درواقع سرمایه بسیار ارزشمندی به نام نیروی انسانی متخصص که هزینه‌های بسیار زیادی صرف تربیت آنها شده است دقیقا در زمانی که باید به ثمر بنشیند با بی‌برنامگی و ضعف‌های ساختاری تقدیم کشورهای توسعه‌یافته می‌شود.

به گفته دکتر رازقی نصرآبادی، عضو هیات علمی موسسه مطالعات و پژوهش‌های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه « احتمالا همچنان شاهد روند افزایشی مهاجرت تحصیلکرده‌ها خواهیم بود زیرا با گسترش ارتباطات و افزایش ارتباط با کشورهای دیگر، افراد نخبه ما می‌توانند از فرصت‌های شغلی دیگر کشورها آگاه شوند، کشورهای دیگر هم این افراد نخبه را شناسایی خواهند کرد. ما با فراهم کردن بسترهایی برای بهادادن و پژوهش اساتید، متخصصان، پژوهشگران، نخبگان و... و استفاده از پژوهش‌ها و تحقیقات آنها می‌توانیم به موضوع مهاجرت نخبگان بپردازیم اما تا زمانی که چنین بسترهایی نباشد روند افزایشی در قشر تحصیلکرده برای خروج از ایران وجود دارد.»

وی با اشاره به این که بازگشت نخبگان مستلزم مشوق‌ها و ایجاد شرایط و انگیزه است می‌گوید: «باید قوانین برای بازگشت آنها تسهیل شود و بازار کار را سامان دهیم تا افراد تحصیلکرده و نخبه راحت‌تر به کشور برگردند. با سامان بازار کار، تسهیل قوانین و ایجاد مشوق‌ها و شرایط می‌توانیم مانع فرار مغزها شویم. تا زمانی که چنین شرایطی فراهم نشود، نگه داشتن آن نخبه در کشور ضرر است هم برای نخبگان و هم برای کل جامعه جهانی.»

نظر شما