مشارکت اجتماعی عبارت است از شرکت آگاهانه، ارادی، خودانگیخته و هدفمند گروهها و افراد در فرآیندها و امور اجتماعی جامعه به منظور تسهیم و نقشداشتن در کارها، تسهیل و تسریع امور جامعه و بهره برداری از نتایج آنها و کمک به اهداف توسعه اجتماعی.
دین اسلام توجه ویژه ای به مسأله اجتماع و تقویت روابط اجتماعی دارد که دعوت به همفکری و مشورت، صله رحم و دستگیری از نیازمندان را می توان در این زمره دانست. خداوند در آیه 2 سوره مائده همگان را به همیاری و مشارکت گروهی در کارهای نیک و مفید دعوت نموده، می فرمایند: «وتعاونوا علی البر و التقوی ولا تعاونوا علی الاثم والعدوان»
سیره حکومتی اميرمؤمنان على(ع) نیز بر اين بود كه همگان در حكومت مشاركت كنند و نقش داشته باشند، چنان كه فرمود: «لَيْسَ امْرُؤٌ ـ وَ إِنْ عَظُمَتْ فِي الْحَقِّ مَنْزِلَتُهُ، وَ تَقَدَّمَتْ فِي الدِّينِ فَضِيلَتُهُ ـ بِفَوْقِ أَنْ يُعَانَ عَلَى مَا حَمَّلَهُ اللهُ مِنْ حَقِّهِ. وَ لاَ امْرُؤٌ ـ وَ إِنْ صَغَّرَتْهُ النُّفُوسُ، وَ افْتَحَمَتْهُ الْعُيُونُ ـ بِدُونِ أَنْ يُعِينَ عَلَى ذلِکَ أَوْ يُعَانَ عَلَيْهِ؛ هيچكس ـ هر چند جايگاهش در حق بسى بزرگ بُوَد، و برترى او در دين بسى پيشتر از ديگران باشد ـ بالاتر از آن نيست كه در گزاردنِ حقّى كه خداوند بر عهده او گذشته است از يارى ديگران بىنياز باشد. و هيچكس ـ هر چند مردمان او را كوچك شمارند و در ديده آنان بىمقدار به حساب آيد ـ خُردتر از آن نيست كه نتواند ديگران را در گزاردن حق يارى دهد يا نخواهد كه بر انجام دادن وظيفه او را يارى دهند.
و افزود: «وَ اعْلَمْ أَنَّ الرَّعِيَّةَ طَبَقَاتٌ لاَ يَصْلُحُ بَعْضُهَا إِلاَّ بِبَعْضٍ، وَ لاَ غِنَى بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْضٍ؛ و بدان كه شهروندان گروه هايى هستند كه كار برخى جز به برخى ديگر به سامان نمى رسد، و هيچ گروهى از گروه ديگر بى نياز نيست.»
علی رغم تأکید اسلام بر امر مشارکت جمعی و استفاده بهینه از سرمایه انسانی، در برنامه های توسعه و نوسازی در ایران، توجه زیادی به مشارکت مردم و ایجاد سازوکارهایی جهت واگذاری برخی اختیارات تصمیم گیری و اجرایی به آنها نشده است؛ برنامه ریزی همچنان خصلت از بالا به پایین دارد و سازمان ها و نهادهای مشارکتی موثری به وجود نیامده اند. این ایجاد محدودیت برای مشارکت مردم و تسلط حوزه دولتی بر بخش خصوصی سبب شده است که از تعلق خاطر افراد به مصالح جمعی و امور عمومی کاسته شده و منافع فردی در اولویت قرار گیرد.
اما این تنها دلیل اقبال کم مردم ایران به مشارکت های جمعی نیست. بلکه عضویت و همکاری افراد جامعه در تشکل های غیر دولتی و فعالیت های اجتماعی تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد که فرهنگ متعالی، اعتماد اجتماعی و ساختار حکومت از جمله آن است.
علت اصلی مشارکت اندک شهروندان در اداره امور جامعه، قبلاز هرچیز، مسئلهای فرهنگی است، میزان مشارکت اجتماعی و به عبارتی فرهنگ کار گروهی یکی از ملاک هایی است که کشورهای توسعه یافته را از کشورهای در حال توسعه مجزا می کند و در نتیجه بهره وری و کیفیت کار افزایش می یابد و زمان کمتری برای انجام کارها صرف می شود. کار گروهی حتی در کاهش منابع هم موثر است و باعث می شود فشار کاری کمتری بر افراد تحمیل شود. مشارکت واقعی در گرو آگاه نمودن اعضای جامعه نسبت به منافع مشترکشان است و فرهنگ متعالی در کسب این آگاهی نقش بسزایی دارد.
بنابراین باید با اصلاح سیستم آموزشی، برنامه های درسی، سریال های تلویزیونی، تغییر نوع دخالت و مشارکت مردم در امور جامعه، رواج انجمن ها و شوراهای محلی و سایر سازمان ها و مراکز، روحیه همفکری، مشورت، تعامل و کار جمعی را در جامعه تقویت نمود.
یکی از مهم ترین پایه های مشارکت جمعی در هر جامعه ای، وجود اعتماد بین افراد آن گروه یا جامعه است زمانیکه اعتماد عمومی به عنوان یک سرمایه اجتماعی در جامعه پررنگ باشد، می توان انتظار داشت افراد با انگیزه و هدفی مشترک در انجام کار یا تصمیمی بطور جمعی همفکری داشته باشند.
دكتر محسن رنانی معتقد است: اعتماد اجتماعی زمانی ايجاد می شود كه دولت و مردم به يكديگر اعتماد كنند. اگر دولت به مردم اعتماد نداشته باشد يا مردم از دولت سلب اعتماد كنند، سرمایه اجتماعی قابليت توليد را ندارد، پس عدم فساد، عدم رشوه دادن، صداقت در مناسبات، اعتماد و نظاير اين ها، همه بخش هايی از سرمايه اجتماعی هستند و زمانی افزايش می يابند كه هم مردم و هم دولت به آن پايبند باشند و در انباشته كردن آن بكوشند.
سرمايه اجتماعی وقتی بالاست كه اعتماد در ميان مردم بالا باشد، همبستگی اجتماعی شديد باشد، تعهد به منافع ملی و منافع اجتماعی جدی باشد، احساس نوعدوستی و همياری جمعی قوی باشد، قانون حرمت داشته باشد و كسی جرأت نكند آشكارا در جامعه، خلاف قانون رفتار كند، مردم به حكومت و قوانين آن و مجريان آن به چشم حامی و خادم بنگرند نه به چشم غاصب و ظالم، مردم نسبت به دردها و مصائب همنوعان خود در جامعه حساس باشند و واكنش نشان دهند، بی تفاوتی اجتماعی حداقل باشد و مردم در ناهنجاری ها و مشكلات اجتماعی خود را مسئول بدانند و نظاير اين ها.
دکتر امان الله قرایی مقدم، جامعه شناس نیز ضعف کارگروهی در جامعه ایرانی را ریشه در تاریخ و ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این کشور برشمرده، می گوید: وجود حکومت های خودکامه و استبدادی در طول تاریخ دو هزار و 500 ساله کشور، یکی از مهمترین دلایل قوت نگرفتن فرهنگ مشارکت جمعی در جامعه است. کار گروهی و مشارکت جمعی تنها در جوامع غیر استبدادی رشد و تقویت می شود، حکومت های استبدادی در طول تاریخ ایران از ترس اینکه جامعه از طریق کار جمعی در امور مختلف به همبستگی، همفکری و تعاون دست یابند و در نتیجه آن علیه این حکومت ها قیام کنند و خطرآفرین شوند، سعی می کردند مردم را از کارهای جمعی منع و آنها را به فردیت و بی تحرکی سوق دهند.
افراد جامعه در چارچوب ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، فعالیتها و رفتارهای خود را شکل میدهند. بنابراین اولین شرط مشارکت جمعی در هر جامعه ای وجود دموکراسی و آزاد اندیشی در جامعه است. در واقع نهادهای مبتنی بر دموکراسی به دلیل اینکه افراد را به اختیار و بدون اجبار به کار میگیرند، روحیه کار جمعی ناخودآگاه در بین آنها گسترش مییابد. همچنین در صورتیکه نهادهای گوناگون جامعه بر اساس اندیشه و مشارکت اکثریت مردم اداره نشود یا در صورتیکه ساختارهای اجتماعی نتوانند احساس عدالت و برابری را در بین افراد شکل دهند، افراد در چنین ساختاری نگرش، انگیزش و تمایل کافی برای کار جمعی را نخواهند داشت.
پژوهش های مختلف تأییدکننده رابطه مثبت و معنادار رضایتمندی سیاسی و رضایتمندی اجتماعی با مشارکت اجتماعیـ سیاسی است که نشان میدهد جلب مشارکت مردمی در عرصه های خالی از رضایتمندی تحقق نمیپذیرد، بلکه نیازمند پندار مثبت فرد درباره اوضاع سیاسی و اجتماعی جاری است تا آن را به تجربه مشارکت تبدیل کند
کوتاه سخن اینکه حل بسیاری از مشکلات کشور از برف روبی معابر و کمک به زلزله زدگان گرفته تا رفع معضل کودکان کار و حفظ محیط زیست نیازمند همیاری و مشارکت جمعی است اما تا اعتماد از دست رفته بین مردم و نهادهای حکومتی بازنگشته و نارضایتی سیاسی و اجتماعی مردم رفع نگردد، امید به مشارکت جمعی ایرانیان رنگ تحقق به خود نخواهد گرفت.
messages.comments