برنامههای ما، انتخابهای ما هستند که در مجموع مسير زندگيمان را رقم ميزنند. انتخابهايی که شايد در وهله نخست، ناچيز به نظر بيايند ولی استمرار آن ميتواند تاثيرات کوچک و بزرگی بر آينده ما بگذارد. برخی از اين تصميمات برای شروع فعاليتی جديد است و برخی ديگر برای ترک عادات بد قديمی. به عنوان مثال تصميم برای ترک سيگار و يا اصلاح عادات غذايی نامناسب، گرچه تصميمی ساده به نظر ميرسد، اما ميتواند در سلامتی و طول عمر افراد تاثير گذار باشد. به طور يقين، همين تصميمات کوچک ميتواند آينده متفاوتی را برايمان رقم بزند و نبايد آنها را کوچک برشمرد.
با اين حال، بسياری از اين تصميمها در حد فکر و انديشه باقی ميماند و هيچگاه از اين مرحله فراتر نميروند. چرا و چگونه است که ما توانايی اتخاذ تصميمات درست در زندگی را داريم، ولی در اجرای آن ناتوانيم؟ يا دست کم توان اجرای کامل تصميمات خود را نداريم؟
منصور، 30 ساله ميگويد: بارها برای شروع ورزش روزانه تصميم گرفته ام. با اينکه می دانم نرمشهای روزانه چقدر روی کار و روحيهام تاثير مثبت دارد، ولی هيچ وقت نتوانستهام اين برنامه را عملی کنم. تقريبا هر ماه با خودم تصميم ميگيرم و مصمم روزی را برای شروع انتخاب ميکنم، ولی تقريبا هيچ وقت عملی نميشود و به کوچکترين بهانه ای برنامه را کنسل ميکنم. اين مهندس عمران ادامه ميدهد: البته چندين بار شروع کردم و هر بار چند روز نرمشهای روزانه را تکرار کردم ولی هيچ وقت نتوانستم برای مدت طولانی ادامه بدهم.
از شنبه!
تعيين تاريخ برای شروع يک فعاليت جديد يا ترک يک عادت قديمی، خود عادتی قديمی است! بسياری از ما، اول هفته، اول ماه يا اول سال را روز خوبی برای شروع فعاليتهای جديد خود ميدانيم و برای آن برنامهريزی ميکنيم.
خانم ز. الف، خانهدار است. او در اين باره ميگويد: در طول هفته تصميمهای مهمی ميگيرم که اجرای آن را به روز اول هفته آينده موکول ميکنم ولی تقريبا هيچ وقت اين اول هفته فرا نميرسد! هر بار موضوعی پيش ميآيد و آن را به هفته بعد موکول ميکنم. اين بانو ميافزايد: سالهاست در انتظار فرارسيدن اين شنبه هستم! او موارد مورد نظر خود را، بيدار شدن سر وقت و اصلاح عادات غذايی عنوان ميکند و توضيح ميدهد: قصد دارم طبق يک برنامه غذايی، ميزان روغن از غذاهای خانواده را کم کنم. چندين بار هم امتحان کردهام، ولی هيچ وقت نشده برای يک هفته مطابق با برنامه پيش بروم.
ترک عادت موجب مرض است؟
متاسفانه برخی از ضرب المثلهای فارسی تعبير درستی نشدهاند و بعضا به نظر ميرسد افراد را به سکون و عدم تغيير و تحرک دعوت ميکنند. اين تعابير نادرست در برخی موارد به دليل ناآگاهی از ريشه و داستان ضرب المثل سوء برداشت شده است و در بعضی موارد ديگر، به نوعی نگاه تاريخی ما وابسته است. ضرب المثلهايی شبيه «ترک عادت موجب مرض است»، «چو فردا رسد، فکر فردا کنيم» و... از اين دسته ضرب المثلها هستند.
حميد 45 ساله، کارشناس ارشد روانشناسی است. او معتقد است: عادت به مسئوليت پذيری و برنامهريزی نداريم. اين دليل واقعی است که نميتوانيم مطابق با تصميمهای خودمان پيش برويم. وقتی برنامه ريزی نداريم، حرفی ميزنيم که چندان برايمان مهم نيست، برای همين هنوز به مرحله اجرا نرسيده از يادمان ميرود. برای رسيدن به علم، بايد روش علمی داشت، ما چنين روندی را در زندگی خود نداريم. وی ادامه ميدهد: نظم در جامعه ما نهادينه نيست. اين نشان ميدهد جامعه ما منطقی نيست و به اين ترتيب، افراد تصميم خود را بر اساس واقعيت نميگيرند. از طرفی ما به شکل تاريخی به آينده خود اطمينان نداشتهايم، برای همين عادت برنامه ريزی در فرهنگمان جا نيفتاده است. مضمونی با عنوان چو فردا شود فکر فردا کنيم، به آموزههای ما وارد شده و عموما آن را يک اصل پنداشتهايم.
اراده اول مسير نيست!
اراده اولين واژهای است که در چنين مواقعی به ذهن ما ميرسد. چرا نميتوانيم برای حرکت در مسير برنامه ريزی شده اراده کنيم؟
داوود خدابخشی، کارشناس ارشد امور تربيتی در اين باره ميگويد: اراده اول مسير نيست، بلکه در ميان روند قرار دارد. برای اينکه به انجام کاری اراده کنيم، پيش نيازهايی لازم است. در بسياری از موارد به دليل فقدان اين پيش نيازها، تصميمها اجرايی نميشوند، يا به عبارت ديگر اراده لازم برای انجام آن فعاليت صورت نميگيرد.
اين مشاور امور تحصيلی ميافزايد: يکی از پيش نيازها، مشخص بودن اهداف و فردی بودن آن است. مثلا ورزش کردن امری پسنديده است که برای همه افراد نتايج مثبتی به همراه دارد. اما نکته مهم اينجاست که فردی که تصميم به شروع ورزش گرفته، اين تصميم را بر اساس نياز فردی خود و تلاش برای بهبود وضعيت جسمی اتخاذ کرده يا اينکه چون ديگران ورزش ميکنند و ورزش کردن مُد جامعه است اين تصميم را گرفته است. به عبارت ديگر، وقتی ميتوان از اراده سخن گفت که هدف فرد برای خودش قابل قبول و مشخص باشد.
به گفته خدابخشی، قبل از اراده بايد از خودم بپرسيم علت تصميمی که گرفتهايم چيست. ورزش ممکن است جبر اجتماعی باشد و فرد به اين باور نرسيده باشد که به اين تصميم نياز دارد. مثلا فردی که کمردرد را تجربه کرده، به اين باور رسيده که نياز به نرمشهای روزانه دارد. اين يک باور نهادينه شده است و اراده در جهت آن فعال ميشود.گام اول برای اينکه فرد بتواند از اراده خود استفاده کند، مشخص و فردی بودن هدف است.
تصميم گيری پيش نياز دوم
تصميم گيری فرايندی است که در ذهن انسان با توجه به پارامترهای آگاهانه و ناآگانه اتفاق ميافتد. بسياری از ما به طور تجربی فرايند تصميم گيری را آموختهايم. اما آموزش صحيح اين فرايند، ميتواند کار را ساده تر کند.
داود خدابخشی با اشاره به اين مطلب ميافزايد: پيش نياز دوم براي اينکه اراده فرد در خدمت انتخاب باشد، تصميم گيری درست است. تصميم گيری يک مهارت است و لازم است همه ما اين مهارت را دارا باشيم. يونسکو در سال 2000 از همه کشورها عضو خواست تا آموزش مهارت تصميم گيری را در دروس رسمی يا غيررسمی اضافه کنند. پيش نياز دوم اراده، تصميم گيری صحيح است. تصميم گيری صحيح اجرايی بودن هدف را تضمين ميکند. برای اينکه مطمئن باشيم تصميم درستی گرفتهايم، بايد ببينيم فرايند تصميم گيری طی شده است يا نه.
خدابخشی برای اين موضوع مثالی ميزند و ميگويد: مثلا يکی از سئوالات مهم برای فرايند تصميم گيری اين است: آيا هزينه و زمان لازم برای رسيدن به اين هدف را دارم يا فقط تصميم گرفتهام؟ اگر قرار است ورزش را شروع کنم، آيا به هزينه آن، زمانی که برای آن نياز است واقفم؟ آيا در نزديکی محل زندگی من باشگاه وجود دارد؟ پس قبل از اينکه به مقوله اراده برسيم، بايد ببينيم روند تصميم گيری درست طی شده و تصميم اتخاذ شده منطقی و عملی هست يا نه. اگر تصميم عقلانی نباشد و قابليت اجرا نداشته باشد، موضوع اراده در ميان نيست و نميتوان گفت فرد اراده لازم را برای اجرای آن نداشته است.
شخصيت افراد متفاوت است
مسئله ديگر در مورد اينکه چرا ما نميتوانيم اراده لازم را برای رسيدن به اهدافمان داشته باشيم، تفاوتهای شخصيتی است. معمولا آدمهای عجول، افرادی با اراده نيستند. کسی که بخواهد اراده کند بايد صبر و بردباری داشته باشد.
خدابخشی، کارشناس ارشد امور تربيتی با بيان مطلب بالا ميافزايد: ما هميشه به دانش آموزان توصيه ميکنيم بردباری و ممارست داشته باشند و اين هم يکی ديگر از مهارتهای تحصيلی است. مثلا من بارها از دانش آموزان پرسيدهام برای حل يک مسئله رياضی، چقدر وقت ميگذاريد. تقريبا همه کمتر از 5 دقيقه وقت ميگذارند. هيچ کدام زمانی را برای پيدا کردن راه حل ابتکاری اختصاص نميدهند و اگر همان راه حل ابتدايی به نتيجه نرسيد، کار را رها ميکنند. پس يکی ديگر از پيش نيازهای موفقيت در تصميم گيری، نوع تيپ شخصيتی است.
خدابخشی ادامه ميدهد: شکيبايی هم در اخلاقيات توصيه شده و خداوند آن را از صفات انبيا دانسته است. ما بايد صبر و بردباری را ياد بگيريم. افرادی که صبر و حوصله ندارند به هدف نائل نميشوند. اراده با پشتکار و صبوری محقق ميشود.
جامعه کوتاه مدت
اينکه ما به طور تاريخی اهل برنامه ريزی نبوده ايم، موضوع اين گزارش نيست. اما بد نيست اشارهای به آن شود. دکتر همايون کاتوزيان، محقق علوم اجتماعی و استاد دانشگاه در کتاب «جامعه کوتاه مدت» ميگويد: از آنجا که تداوم درازمدتی نداشتيم، جامعه ايران در فاصله دو دوره کوتاه تغييراتی اساسی به خود ديده و به اين ترتيب تاريخ آن بدل به رشتهای از دورههای کوتاه مدت بهمپيوسته شده است. بنابراين اگر به اين معنی بگيريم تغييرات اين جامعه فراوان بوده و چنانکه گفتيم تحرک اجتماعی در درون طبقات گوناگون بسيار بيشتر از جوامع سنتی اروپايی بوده است. اما در اين جامعه تغييرات انباشتی درازمدت، از جمله انباشت درازمدت مالکيت، ثروت، سرمايه و نهادهای اجتماعی و خصوصی، حتی نهادهای آموزشی، بسيار دشوار بوده است. بديهی است که اين نهادها در هر دوره کوتاه مدت وجود داشته يا به وجود آمده است، اما در دورههای کوتاه مدت بعد يا بازسازی شده يا دستخوش تغييراتی اساسی شده است.
او در بخش ديگری از اين کتاب ميافزايد: ما ايرانيان هرازچندگاه با يک انقلاب و دگرگونی بنيادی در نظام سياسی، تمام دستاوردها و تجربههای سازنده و سرمايههای فرهنگی، تاريخی و اجتماعی که در دوران پيش از آن را داشتهايم، نابود ميکنيم و همه چيز ناگهان به نقطه صفر و آغازين آن باز ميگردد. اين به آن معناست که ما هرازچند گاهی عمارتی نو ميسازيم اما پس از مرور زمان اين ساختمان نو به عنوان عمارتی کلنگی و کهنه، ويران و نابود ميشود.
از گفتههای اين استاد دانشگاه، ميتوان نتيجه گرفت، يکی از دلايل نداشتن تمايل ما به برنامه ريزی، تحولات پيوسته و نداشتن ساختاری ممتد است. دليلی که در ساحت فردی، به زندگی در زمان حال و فقدان دورانديشی تبديل شده است.
اراده چيست؟
«کلی مکگونيگال» روانشناس دانشگاه استنفورد، در کتابش به نام «غريزه اراده» ميگويد: در اصل «اراده» رقابتی بين دو بخش از شماست: بخشی از شما که به اهداف بلندمدت فکر ميکند و بخش ديگرتان که به خوشحالی و لذت آنی ميانديشد. بسته به ميزان استرس، انرژيی و طرز تفکرتان، مغز شما راههای متفاوتی را برای مواجهه با هر چالشی که نيازمند اراده است، انتخاب ميکند.
اگر ما همه تصميمهای خود را بر اساس لذتهای آنی بگيريم، معمولا در زندگی دستاورد بزرگی نخواهيم داشت. «اراده» نقش مهمی در موفقيت شغلی، سلامت جسمی، ارتباط با ديگران و موفقيت اقتصادی بازی ميکند.
چگونه اراده قوی داشته باشيم؟
تا اينجا اساس و بنياد اراده را بررسی کرديم و فهميديم اراده پيش نيازهايی دارد. همچنين به ريشههای تاريخی دلايل نظم ناپذيری جامعه اشاره مختصری شد. با همه اين اوصاف، بايد ديد چه راهکاری برای تقويت اراده و ممارست در رسيدن به هدف وجود دارد. راهکارهای ساده که به گفته کارشناسان ميتواند در تقويت اراده تاثير داشته باشد، شامل موارد زير است:
الف) خواب کافی؛ خواب کافی باعث ميشود مغز بهتر در مقابل تصميمهای آنی ايستادگی کند. تا به حال دقت کردهايد که پس از يک شب کمخوابی چه راحت حواستان از کارها پرت ميشود؟ در حقيقت وقتی کمبود خواب داريد، بخشهايی از مغز که مسئول اراده است، خاموش ميشود. در اين مواقع «ضعف اراده» باعث ميشود نتوانيد کارهای خود را به درستی انجام بدهيد و اهداف را دنبال کنيد.
ب) تمرين تمرکز ذهنی کنيد. مديتيشن يا تمرکز ذهنی بخشهايی از مغز را که مسئول اراده هستند، تقويت ميکند. حتی روزانه 10 دقيقه مديتيشن هم پس از 2 ماه به طور محسوسی باعث تقويت اراده ميشود. در واقع با مديتيشن ميتوانيد فيزيولوژی اراده را تغيير دهيد.
ج) تحرک داشته باشيد. فوايد ورزش را دست کم نگيريد. بسياری تصور ميکنند ورزش تنها برای عضلات و استخوانها مفيد است. در حاليکه ورزش علاوه بر فوايدی که براي جسم دارد، به عملکرد مغز نيز کمک ميکند. تنها 2 ماه پس از ورزش منظم، بخشهايی از مغز که در اراده نقش دارند بزرگتر، قويتر و هماهنگتر ميشوند. در نتيجه راحتتر ميتوانيد به حواسپرتيها نه بگوييد و اهداف خود را با شور و اشتياق بيشتری دنبال کنيد.
د) غذاهای سبک مصرف کنيد. افت و خيز بيش از حد قند خون، بر عملکرد مغز تأثير منفی دارد. بر اساس مطالعات صورتگرفته، رژيم غذايی گياهی ميتواند عملکرد مغز را بهبود بخشد. افزايش مصرف گياهان ميتواند به عملکرد مغز کمک کند.
تمرينهای رفتاری
هر کاری که نياز به خودکنترلی داشته باشد، اراده را خسته ميکند. در نتيجه در مشکلات بعدی، خودکنترلی کمتری خواهيد داشت. اگر کسی در محل کار باعث رنجش شده باشد و شما خودتان را کنترل کنيد، بخشی از انرژی ارادهتان تحليل ميرود. بنابراين وقتی که به خانه ميرويد به جای خوردن سالاد، کيک خامهای ميخوريد. يا در صورتی که همسر يا فرزندتان عمل آزاردهندهای انجام دهد، حفظ خونسردی دشوارتر خواهد شد.
اما شما ميتوانيد اراده را نيز تقويت کنيد. موارد بعدی به شما کمک ميکند تا ارادهتان را تقويت کنيد و از خستگی زودهنگام آن جلوگيري کنيد.
الف) کارهای مهمتر را اول انجام دهيد. وقتی که صبحها پس از يک خواب کامل بيدار ميشويد، اراده حداکثر قدرت را دارد. بنابراين بهتر است کارهای مهمتر يا کارهايی را که انجامشان نياز به اراده دارد، در ساعات ابتدايی صبح به انجام برسانيد.
ب) بعضی کارها را به عادت تبديل کنيد. بعضی کارها بايد در زندگی تبديل به عادتتان شود و ديگر برای انجام آنها نياز به اراده ويژه نباشد. به عنوان مثال مسواک زدن امری است که بايد تبديل به عادت شود و بدون فکر کردن صورت گيرد. برای اين کار، فقط کافی است کاری را به طور منظم انجام دهيد تا تبديل به عادت زندگی شود.
ج) محيط اطرافتان را تغيير دهيد، اگر چيزی بهطور مداوم شما را وسوسه کند، باعث تضعيف اراده خواهد شد. به عنوان مثال اگر ميخواهيد از خوردن هله هوله اجتناب کنيد، بهتر است اين غذاها را جلوی چشم نگذاريد. زيرا ديدن اينها و مقاومت برای نخوردنشان، اراده را ضعيف ميکند.
د) دور و اطرافتان را با افرادی پر کنيد که با شما خواستههای مشترک دارند. اگر در اطرافتان افرادی با صلابت و جديت وجود داشته باشند، طبعا نوع کنش و رفتار آنها، شما را نيز به تحت تاثير قرار خواهد داد و در نوع نگرش شما به کار و محيط کار تاثير گذار خواهد بود. عکس اين موضوع نيز صادق است و اگر اطراف شما افرادی باشند که کنترل زيادی بر اراده خود نداشته باشند، در دراز مدت، ميتوانند تاثيری منفی بر رسيدن به اهدافتان بگذارند.
*سجاد تبريزی/ اطلاعات
نظر شما