بیلبوردی در یکی از اتوبان های تل آویو نصب شده است که تصویر نتانیاهو را در کنار «دیوید بن گوریون» نخستین نخست وزیر و از بنیانگذاران اسرائیل نشان می دهد. پیامی که این بیلبورد -که با هزینه شهرک نشینان تندرویِ مخالف تشکیل کشور فلسطین نصب شده است- می رساند، لزوم الحاق کرانه باختری به خاک اسرائیل است.

به نظر می رسد که منطقه، به نقطه سرنوشت سازی رسیده است. دولت نتانیاهو می گوید که اول ژوئیه رسما به سمت الحاق یکجانبه بخش هایی از کرانه باختری -که اسرائیل سال 1967 در جنگ بین اعراب و اسرائیل از اردن گرفت- حرکت خواهد کرد؛ اما اینکه چه گام هایی در این زمینه خواهد برداشت، هنوز مشخص نیست. مسئله این است که اظهارات مکرر نتانیاهو در خصوص الحاق، برای این کشور و معدود شریکانش در منطقه، هزینه زیادی در بر دارد.

آنچه فرصت الحاق کرانه باختری را برای نتانیاهو فراهم نمود، نقشه صلح دونالد ترامپ بود که امکان ایجاد صدها شهرک یهودی نشین را در خاک کشور فلسطین فراهم می کرد. اما الحاق یکجانبه، حتی اگر با هماهنگی امریکا انجام شود، چشم انداز تشکیل کشور فلسطین را نابوده کرده و دموکراسی اسرائیل را به نظامی آپارتاید بدل خواهد کرد. این کار همچنین خشم مردم ساکن در سرزمین های اشغالی را شعله ور خواهد کرد، صلح اسرائیل با اردن را به ورطه نابودی خواهد کشاند و روابط با رهبران کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را که به تازگی به سمت عادی سازی رفته است، به حالت سابق برخواهد گرداند.

صحبت از الحاق، بر همکاری های فیمابین «محمود عباس» رئیس جمهور فلسطین و دولت نتانیاهو تأثیر منفی گذاشته است و مقامات اردن و امارات تهدید کرده اند که در رابطه خود با اسرائیل تجدیدنظر خواهند کرد. به گفته «اوفر زالزبرگ» تحلیلگر گروه بین المللی بحران «حرکت سریع نتانیاهو برای الحاق کرانه باختری، باعث شکاف در جامعه اسرائیل شده و همکاری های امنیتی و مدنی بین دو دولت را به شدت کاهش داده است. تصمیمِ نتانیاهو، این حس را در رهبران اردن و فلسطین و کشورهای حاشیه خلیج فارس قوت داده است که برای تضمین بقای خود، باید با مسئله الحاق مقابله کنند و لذا مجبور هستند که روابط خود را با اسرائیل کاهش دهند».

با در نظر گرفتن پیامدهای منفی ای که الحاق برای اسرائیل دارد و با توجه به دو نظرسنجی اخیر که نشان می دهد کمتر از 5% مردم اسرائیل، الحاق کرانه باختری را جزء اولویت های خود می دانند؛ سؤال این است که چه چیز محرک تلاش نتانیاهو برای الحاق کرانه باختری شده است؟

به گفته «یوسی کلین هالوی» نویسنده اسرائیلی-آمریکایی فعال در زمینه صلح در خاورمیانه «آخرین مرز مهم اسرائیل که هنوز مشخص نشده است، مرز شرقی است. نتانیاهو فکر می کند که اگر او نخست وزیری باشد که موفق شود تکلیف این مرز را مشخص کند، تاریخ از او به نیکی یاد خواهد کرد». اما تصمیم وی هزینه هایی در پی دارد: الحاق یکجانبه، گفتگوهای صلح با محمود عباس را بی معنا می کند و فشار روی دولت عباس را برای دادن پاسخ مناسب به تصمیم نتانیاهو افزایش می دهد؛ چنانکه هم اکنون هم طبق نظرسنجی ای که ماه ژوئن انجام شده 71% فلسطینیان از قطع روابط با اسرائیل و خروج از توافقنامه صلح اسلو که 26 سال پیش به امضا رسید، حمایت می کنند.

از انجا که الحاقِ بخش هایی از کرانه باختری، احتمال تشکیل کشور فلسطین را کم می کند، ملک عبدالله پادشاه اردن نگران است که اکثریت جمعیت فلسطینی کشورش بر خاک اردن ادعای مالکیت کنند. به این دلیل است که ملک عبدالله و سایر مقامات اردن، طی شش ماه گذشته چندین بار به اسرائیل و آمریکا هشدار داده اند که الحاق، خط قرمز است و گذر از آن سبب نقض معاهده صلح بین دو کشور خواهد شد. به گفته «محمد مؤمن» وزیر سابق امور رسانه در اردن «اردن به معاهده صلح متعهد است و آن را به نفع منافع استراتژیک خود می داند، اما اگر طرف مقابل طبق معاهده رفتار نکند، احتمالا اردن نیز در این پیمان تجدیدنظر نماید». درحالیکه اردن به همکاری های خود با اسرائیل در خصوص اماکن مقدس مسیحیان و مسلمانان در بیت المقدس ادامه می دهد، مقامات نزدیک به دولت امان می گویند که این کشور همکاری های خود را در زمینه خدمات عمومی با اسرائیل کاهش داده است.

مقامات کشورهای حاشیه خلیج فارس و ناظران سیاسی این کشورها، نتانیاهو را متهم می کنند که رابطه گرم رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس با اسرائیل را، به خاطر سیاست های داخلی و منفعتی که الحاق در داخل اسرائیل برای او دارد، به خطر انداخته است. نتانیاهو با همکاری آمریکا، موفق شد بدون اینکه با فلسطینیان به توافق صلحی برسد، با تکیه بر منافع مشترکی که با اعراب در مقابله با ایران داشت، به سمت عادی سازی روابط با آنان پیش رود. کشورهای حاشیه خلیج فارس حتی به معامله قرن دولت ترامپ مشروعیت دادند، بدان امید که این امر منجر به توافقی برای تشکیل کشور فلسطین شود. اما الحاق یکجانبه، این دولت ها را در خطر قرار می دهد و احتمال ایجاد ناآرامی به ویژه در آن دسته از کشورهای منطقه که از نظر اقتصادی دچار مشکل هستند را بالا می برد.

«یوسف العتیبه» سفیر امارات در آمریکا، در اقدامی غیر معمول اقدام به نوشتن مقاله ای در یک روزنامه اسرائیلی کرد. او نوشت که الحاق کرانه باختری، همکاری های امنیتی بین دو کشور را متوقف کرده و عادی سازی رابطه را غیرممکن می کند. «عبدالخالق عبدالله» تحلیلگر سیاسی اماراتی می گوید «پیام امارات بسیار واضح است: یا الحاق یا عادی سازی روابط؛ اگر دولت نتانیاهو واقعا به سمت الحاق کرانه باختری پیش رود، باید انتظار داشته باشد که رابطه با کشورهای منطقه عقبگرد کرده و به حالت سابق بازگردد.»

نتانیاهو هنوز وسعت و دامنه الحاق را مشخص نکرده است، زیرا او در داخل اسرائیل از چند جهت با مخالفت هایی روبرو است؛ یکی از طرف شهرک نشینان یهودی که مخالف طرح ترامپ برای تشکیل کشور فلسطین هستند و گروه دیگر، کارشناسان امنیتی اسرائیل هستند که به طرح الحاق نتانیاهو انتقاداتی دارند. او همچنین با فشارهایی از جانب کشورهای اروپایی روبرو است و در آمریکا نیز مخالفت اعضای حزب دموکرات که حامی اسرائیل هستند اما معتقدند که با الحاق ارزش های دموکراتیک زیرپا گذاشته می شود را می بیند.

ناظران سیاسی نمی دانند که آیا نتانیاهو مرزهای اسرائیل را واقعا به نحوی ترسیم خواهد کرد که 30% از کرانه باختری که محل اسکان صدها هزار شهرک نشین یهودی است را شامل شود، یا تصمیم او بیشتر نمادین بوده و تنها به توسعه قانون اسرائیل به مناطق شهرک نشین اکتفا خواهد کرد.

آنگونه که «تال شالو» ستون نویس سیاسی والانیوز می گوید: نتانیاهو فرزند یک استاد تاریخ است و باور دارد تا وقتی دولتی در آمریکا بر سر کار است که بیشترین حمایت را از اسرائیل در بین سایر دولت های امریکا دارد، باید از فرصت استفاده کند. نتانیاهو همچنین هشدارهایی که در منطقه در مورد بروز ناآرامی و ایجاد چندپارگی در جهان عرب داده می شود را پوچ می داند «او هیچ دستاورد سیاسی ای برای ثبت در کتاب های تاریخ نداشته است؛ می خواهد این حرکت به نام او نوشته شود؛ مطمئن نیست که ترامپ با آن دیدگاههای حامی اسرائیلی اش دوباره انتخاب شود، پس فکر می کند که فرصت کمی برای تغییر امور، بین فلسطینیان و اسرائیلیان دارد».

محمود عباس با معضل بزرگی روبرو است که در آن الحاق، باعث می شود رقیب شبه نظامی اسلام گرایش «حماس» که غزه را در کنترل دارد، تقویت شود. اما تأیید و همراهی با مقاومت مسلحانه علیه اسرائیل و قطع کامل روابط با نتانیاهو هم خطر از بین رفتن خودمختاری و قدرت سیاسی اش را بدنبال دارد.

اما ناظران سیاسی معتقدند که در نهایت نتانیاهو با به تأخیر انداختن الحاق، تلاش خواهد کرد رضایت همه را بدست آورد و شاید هم صرفا به اعلام نمادین حاکمیت خود، روی شهرک نشین های اطراف بیت المقدس اکتفا نماید. حالت دوم، در عمل تغییرات کمتری بدنبال دارد، از جانب جامعه بین الملل و همسایگان عرب اسرائیل پذیرفته تر است و نام او را در تاریخ اسرائیل نیز ثبت خواهد کرد.

*منبع: کریستین ساینس مانیتور

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما