twitter share facebook share ۱۴۰۰ خرداد ۰۳ 1601

وقتی جنگ بین گروههای شبه نظامی در غزه و ارتش اسرائیل بالا گرفت، رهبران حماس از ایران تقاضای کمک کردند. اسماعیل هنیه به رهبر ایران نامه نوشت و خواهان «اقدام فوری و بسیج مسلمانان، اعراب و جامعه بین الملل، برای وادار کردن صهیونیست ها به متوقف کردن جنایات، ضد مردم محاصره شده غزه شد» وی همچنین تلفنی با وزیر خارجه ایران گفتگو کرد.

اما رهبران ایران علیرغم نفرتی که از اسرائیل دارند، نهایت تلاش خود را می کنند تا وارد جنگ مستقیم با آن کشور نشوند. این امر در مورد حزب الله نیز صادق است؛ گرچه یکی از معترضان نزدیک به حزب الله که همراه با عده ای دیگر قصد حمله به مرز اسرائیل-لبنان را داشت، توسط ارتش اسرائیل کشته شد، و چهار بار موشک هایی به سمت مرز اسرائیل-لبنان شلیک شد، اما به احتمال زیاد این موشک پراکنی ها را یک گروه فلسطینی انجام دادند. رهبران حزب الله از ترس وقوع جنگی تمام عیار با اسرائیل، دست به اقداماتی نمی زنند که می دانند ایران نیز حمایتی از آن نمی کند.

رهبران ایران ریسک نمی کنند؛ از یکسو اوضاع استراتژیک منطقه را زیر نظر دارند و از سوی دیگر نگاهشان به انتخابات ریاست جمهوری کشورشان است که قرار است ماه ژوئن برگزار شود. آنان در جنگ اخیر که یازده روز به طول انجامید، محتاط بودند؛ برای نشان دادن مبارزه طلبی و همبستگی خود با فلسطینیان، در انتخاب کلمات با نهایت دقت رفتار کردند و از نظر گام های عملی نیز بسیار کمتر از آنچه خواسته هنیه بود پیش رفتند.

گرچه توان موشک پراکنی حماس و جهاد اسلامی به اورشلیم و تل آویو، مدیون حمایت و آموزش نظامی از طرف ایران است اما روشن نیست که آیا تصمیم به استفاده از چنین سلاح هایی تأیید ایران را داشته یا بر اساس محاسبات داخلیِ گروههای فلسطینی و در پی حمله پلیس اسرائیل به نمازگزاران در مسجد الاقصی انجام شده است. انگیزه این موشک پراکنی ها هرچه که بوده، نباید از نظر دور داشت که می توانست تهران را در موضع سختی قرار دهد. حمایت ایران از شبه نظامیان فلسطینی شمشیر دو لبه است، زیرا این گروهها محاسبات سیاسی و استراتژیک خود را دارند و اینگونه نیست که تمام تصمیمات و اقدامات خود را در مشورت با ایران بگیرند.

اظهارات رهبران ایران نشان می دهد که تهران با دقت از این شمشیر استفاده می کند؛ انان در اظهارات خود نشان دادند که متوقف شدن جنگ را وابسته به دیپلماسی بین المللی می دانند. برای مثال هنیه در گفتگوی تلفنی با ظریف اظهار تمایل کرد که تهران اقدامی عملی انجام دهد اما وزیر خارجه ایران با تکرار حمایت ایران از فلسطینیان، هیچ وعده ای نداد. دو روز قبل از این مکالمه تلفنی، ظریف موضع ایران را در نشست مجازی سازمان همکاری اسلامی روشن کرد؛ وی گفت «فلسطین یک مسئله عربی یا اسلامی نیست، بلکه یک مسئله بین المللی است؛ جامعه بین الملل وظیفه دارد اسرائیل را مجبور به پایان تخریب و محاصره غزه کند.» این اظهارات چند روز پس از آن مطرح شد که حسن روحانی در تماس تلفنی با امیر قطر شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، از سازمان همکاری اسلامی خواست «نقش فعال تری در تحولات اخیر ایفا کند.» این پیام ها توسط سخنگوی وزارت خارجه ایران تکرار شد؛ وی از شورای امنیت خواست که مسئولیت بیشتری در قبال حوادث اخیر بر عهده بگیرد.

گرچه تمرکز بر چندجانبه گرایی، یکی از ویژگی های سیاست خارجی ایران است؛ اما رهبران تندرو در ایران نیز نشان دادند که در مواضعشان در قبال فلسطین تفاوت چندانی با دولت و وزارت خارجه ندارند. محمدباقر قالیباف رئیس مجلس ضمن محکوم کردن اسرائیل با عنوان «شر اصلی در منطقه» از تمام رهبران منطقه خواست تا در اسرع وقت به نیروهای مقاومت کمک کنند. سرتیپ یدالله جوادی معاون امور سیاسی سپاه نیز به فلسطینیان اطمینان داد «رژیم صهیونیستی توان تغییر اوضاع به نفع خود را ندارد؛ آینده متعلق به مردم فلسطین است» و هیچ نشانه ای از اینکه ایران در کوتاه مدت به دنبال ایفای نقش مستقیم نظامی است در حرف های وی دیده نمی شد.

به نظر می رسد ایت الله خامنه ای نیز با این سخنانِ محتاطانه همراه است. به اعتقاد وی فلسطینیان «باید خود را توانمند سازند، مقاومت کنند و دست به مقابله زنند تا دشمن را وادار کنند از جنایات خود دست کشیده و تسلیم حق و انصاف شود». اما وقتی از آنچه باید کرد سؤال می شود، می بینیم که ایشان نیز بر لزوم اتخاذ موضعی واحد توسط جامعه اسلامی تأکید دارد. این امر گویای این است که ایران برای مداخله بیشتر در موضوع فلسطین و پاسخ مثبت به تقاضای شبه نظامیان فلسطینی، آمادگی ندارد.

نگرانی ایران این است که جنگ غزه به بروز جنگی گسترده تر در منطقه دامن زند و این امر برای ایران هزینه گزافی داشته باشد. این جنگ می تواند در لبنان آغاز شود؛ مقامات لبنان و رهبران حزب الله می دانند که اگر حزب الله به حیفا یا تل آویو موشک پرتاب کند، اسرائیل با تمام قوا انتقام می گیرد. این امر می تواند سبب تشدید تنش ها شده و آتش جنگ و ناآرامی را به سوریه و عراق بکشاند و ایران را به شکلی گسترده درگیر کند. این سناریویی است که ایران نمی خواهد و می کوشد تا از تحقق آن اجتناب کند.

از این رو می بینیم مقامات لبنان نیز بارها تأکید کرده اند که رهبران حزب الله تمایلی به کشیده شدن جنگ غزه به داخل لبنان ندارند. نعیم قاسم معاون دبیرکل حزب الله موضع رسمی حزب را در ماه مارس اعلام کرد و گفت «حزب در موقعیت دفاعی است و قصدی برای شروع جنگ ندارد». از ماه مارس تاکنون نشانه ای مبنی بر تغییر موضع حزب الله دیده نشده است.

در جبهه منطقه ای، جنگ غزه فرصت بالقوه ای برای ایران جهت کسب امتیازات دیپلماتیک فراهم کرد. اظهارات رهبران ایران که خواهان پاسخ مشترک رهبران اسلام و عرب به موضوع اسرائیل و فلسطین هستند، نشان می دهد که به دنبال منزوی کردن آن دسته از کشورهای عرب هستند که توافق عادی سازی را با اسرائیل تحت نام صلح ابراهیم امضا کردند، و می کوشند با حمایت از غزه و اتخاذ موضعی مغایر با کشورهای امضا کننده توافق، خود را به عنوان سخنگوی جهان اسلام معرفی کنند.

در جبهه جهانی نیز بحث گفتگوهای وین در جریان است و به نتیجه رسیدن این مذاکرات در گرو ایجاد آرامش می باشد.

مشکلی که ایران با آن مواجه است این است که از آمادگی برای همکاری با کشورهای منطقه برای امنیت جمعی سخن می گوید، ولی در شرایطی که کشورهای عرب راه حل دو کشور را پذیرفته اند؛ موضعی کاملا مغایر با جامعه بین الملل دارد.

 *منبع: عرب سنتر

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما