مرگ ما برای کسی اهمیت ندارد
در محله دشت برچی در غرب کابل، زهرا که 21 سال دارد مجبور است بیشتر اوقاتش را در خانه بگذراند. وی روزهایش را با خواندن رمان و نوشتن داستان سپری میکند و اینها تنها فعالیتهایی است که از زمان سلطه طالبان به حفظ سلامت روحی او کمک کرده است.
زهرا به عنوان عضوی از قوم هزاره میگوید که دیدن رنج بیپایان مردمش دشوار است؛ هزارهها طی نسلها با خشونت و آزار روبرو بودهاند.
بسیاری از زنان جوان افغان، سرنوشتی همچون زهرا دارند و با تشدید محدویدتهای جنسیتی که توسط طالبان اعمال شده و ترس از آینده دستوپنجه نرم میکنند. برای هزارهها که مدتها هدف حمله بوده و اسیر و کشته شدهاند، این عدم اطمینان و ترس دوچندان است.
هیچگاه سرشماری کاملی در مورد گروههای قومی افغان در این کشور صورت نگرفته است و بنابراین تعداد هزارههای افغانستان را نمیدانیم اما ویژگیهای ظاهری و گویش فارسی، این قوم را از دیگر اقوام افغانستان متمایز کرده است. ضمن اینکه آنها به جامعه شیعه تعلق دارند درحالیکه افغانستان کشوری با اکثریت سنی است.
تاریخ هزارهها آمیخته با آزار و اذیت از سوی سایر گروهها است و اکنون نیز این گروه گرفتار حملات دولت اسلامی خراسان شدهاند. به گفته ناکس تیمز فرستاده سابق وزارت خارجه در امور اقلیتها، بازگشت طالبان برای هزارهها فاجعهبار بود «هزارهها جامعهای رنج کشیده هستند که در طول تاریخ خود، بارها سرکوب و مورد حمله قرار گرفتهاند».
سارا که 26 سال دارد و در محله دشت برچی زندگی میکند بارها شاهد حملات و کشتارهای هدفمند در این محله بوده است «یکی از بستگانم در حمله به بیمارستان دشت برچی کشته شد. برادرم نیز به مدرسهای میرفت که ماه گذشته مورد حمله قرار گرفت و 6 نفر طی ان کشته شدند».
هم در دولت اشرف غنی و هم در حکومت طالبان، هزارهها هیچ پشتیبانی نداشتهاند؛ همچنین مشخص کردن اینکه چه گروههایی پشت حمله به هزارهها قرار دارند دشوار است. متأسفانه کشتار جمعی این اقلیت همچنان ادامه دارد؛ ماه رمضان امسال جامعه هزاره در کابل، مزار شریف و قندوز هدف حملات مرگبار قرار گرفت. حملات زیادی نیز به مدارس، بیمارستانها و مساجد شیعیان رخ میدهد.
سارا میگوید «هزارهها دیگر در خانههای خود نیز احساس امنیت نمیکنند. پیشتر مردم زیاد به مسجد میرفتند اما اکنون کسی جرأت مسجد رفتن ندارد زیرا احتمال حمله تروریستی به مساجد وجود دارد»
به گفته ناکس تیمز مایه تأسف است که جامعه آسیبپذیر هزاره به حال خود رها شده است. آنها یکی از آسیبپذیرترین جوامع جهان در برابر جنایات جمعی هستند. هزارهها روی تحولاتی که افغانستان در بیست سال اخیر و در پی حضور آمریکا و جامعه بینالملل به خود شاهد بود، حساب ویژهای باز کرده بودند.
هزارهها در دو دهه گذشته علیرغم موانع و چالشهای سیستماتیک و اجتماعی که با ان مواجه بودند، استقامت کردند و به موفقیتهای زیادی رسیدند. پیشرفتهای آموزشی و تحصیلی به آنها امکان داد تا جایگاه اجتماعی خود را ترقی ببخشند و در کشوری که پیشتر در آن صدایی نداشتند و به انزوا کشیده شده بودند، قدرت و نفوذی پیدا کنند.
به گفته تیمز «این اقلیت دست به ساخت گروههای شبهنظامی نزدند و سعی کردند از طریق آموزش و مشارکت سیاسی جامعه خود را به جلو برند. ولی حالا در دست طالبان و داعش اسیر شدهاند. بسیاری بدنبال فرار هستند اما جای چندانی برای رفتن وجود ندارد؛ آینده پیش روی هزارهها نامشخص و تاریک است»
دشت برچی از ناامنی رنج میبرد اما حتی رسانهها نیز مسئله هزارهها را کم اهمیت جلوه میدهند. به گفته سارا «شاید دلیل این امر این باشد که مردم هزاره کسی را ندارند تا برایشان لابی کند یا آنها را نمایندگی نماید. در دولت گذشته چند نماینده هزاره بودند که متأسفانه کمک خاصی به جامعه هزاره نکردند. بهترین چیز برای ما این است که نسلکشی هزارهها به رسمیت شناخته شود؛ باید ریشه مشکل را پیدا کرد تا بتوان از آن جلوگیری نمود»
بسیاری از فعالان هزاره و اعضای جامعه مدنی خواهان به رسمیت شناختن نسلکشی هزارهها هستند. ماه اوت سال گذشته موزه هولوکاست ایالات متحده با صدور بیانیهای نسبت به خطر جدی نسلکشی و کشتار جمعی هزارهها هشدار داد.
فعالان حقوق بشر معتقدند که سازمانهای زیادی وجود دارند که میتوانند با طرح موضوع هزارهها، بر طالبان فشار آورند تا اصلاحاتی انجام دهند.
سازمان همکاری اسلامی نقش مهمی در تحت فشار قرار دادن طالبان برای محافظت از هزارهها در برابر خشونت دارد. به گفته تیمز طالبان به آمریکا و غرب گوش نمیکند اما ممکن است به سخنان اعضای سازمان همکاری اسلامی گوش دهد.
تا زمانی که نهادهایی مانند سازمان همکاری اسلامی تلاشی برای تغییر نکنند، هزارهها در افغانستان به زندگی در این شرایط ناامن ادامه خواهند داد. به گفته زهرا: «کاش جامعه بینالملل، طالبان را وادار کند تا گروههای قومیِ دیگر را نیز وارد دولت کند و اجازه نقشآفرینی را به تاجیکها، ازبکها و هزارهها بدهد». اما سارا امیدوار است که طالبان کاملا از بین برود «میخواهم دولتی جدید جایگزین طالبان شود؛ دولتی که همهشمول باشد و به امنیت مردم اهمیت دهد»
اینکه آیا صدای افرادی همچون زهرا و سارا به گوش سیاستگذاران و سازمانهای بینالمللی میرسد یا نه مشخص نیست. آنچه روشن است این است که زندگی برای جامعه هزارهها همچنان با رنج خواهد بود.
قطر، پیشرو در علم ژنتیک
محققان سال 2003 از آنچه با عنوان توالی کامل ژنوم انسان نام برده میشود رونمایی کردند. در این پروژه اولین ژنوم کامل انسانی نقشه برداری شد. از ان زمان تاکنون محققان اقدام به توالییابی 1 میلیون ژنوم کرده و نقشه ژنتیکی انسان را اصلاح نمودهاند؛ اما بیشتر این توالیسازیها روی افرادی انجام شده است که تبار اروپایی دارند و کمتر از یک درصد از ژنومهای توالی یابیشده متعلق به مردمان خاورمیانه است. حالا محققان برنامه ژنوم قطر با حمایت مالی همسر امیر سابق، پروژهای را برای توالییابی ژنوم مردم این کشور در دست اجرا دارند.
بیش از نیمی از قطریها، اماراتیها و سعودیها با خویشان خود ازدواج میکنند تا از این طریق ارتباطات خویشاوندی را مستحکمتر کرده و میراث و داراییهای خود را درون خانواده نگه دارند. اما این ازدواجهای فامیلی باعث ایجاد طیفی از اختلالات ارثی میشود. در این نوع از ازدواجها احتمال اینکه زن و شوهر جهش ژنتیکی مشترک داشته باشند بیشتر است و اگر کودک دو نسخه جهش یافته از یک ژن را به ارث ببرد، ممکن است مبتلا به بیماری شود. برخی از بیماریهای ژنتیکی در این منطقه به شدت شایع است. زوجهایی که میخواهند در قطر، کویت و عربستان ازدواج کنند باید ابتدا برای بررسی جهشهای ژنتیکی مرتبط با بیماریهای ارثی همچون تالاسمی، آزمایش شوند. اگر نتیجه آزمایش مثبت بود ممکن است ازدواج صورت نگیرد یا بارداری از طریق لقاح آزمایشگاهی با جنینهای سالم انجام شود (هزینه این نوع بارداری توسط دولت پرداخت میشود)
تعیین توالی ژنوم مردمان خلیج فارس، به سلامت نسلهای آینده کمک میکند. دانستن توالی ژنتیکی بیماران ممکن است روزی به پزشکان کمک کند تا اقدام به تجویز داروهای بهتر یا آزمایشات ژنتیکی کاملتری قبل از ازدواج کنند. امروزه زوجهای قطری قبل از ازدواج چند آزمایش محدود برای چند بیماری ژنتیکی میدهند اما دانشمندان قطری امیدوار هستند که تا دو سال آینده آزمایشهای جامعتر و مقرون به صرفهتری ارائه کنند.
ازدواجهای فامیلی در بسیاری از کشورها همچون سودان رایج است اما کشورهای اندکی همچون قطر هستند که میتوانند به مدد ثروت خود، برای بسیاری از مردمشان اقدام به توالییابی ژنومها کنند. نتایجی که قطر از طریق تحقیقات ژنومیک بدست میآورد، میتواند ازدواجهای فامیلی را در تمام کشورها امنتر کند.
آیا اسرائیل خواهان پیوستن ایران به توافق هستهای است؟
با توجه به رویدادهای اکراین و تورم و رکودی که بر اقتصاد آمریکا حاکم شده، موضوع توافق هستهای با ایران تقریبا به محاق رفته است و این درحالی است که پرونده هستهای ایران نگرانی نخست امنیت ملی ایالات متحده میباشد.
یائیر لاپید وزیر خارجه اسرائیل ماه اکتبر در کنفرانس مشترک خبری با انتونی بلینکن و وزیر خارجه امارات گفت: «ایران علنا میگوید که بدنبال نابودی اسرائیل است؛ ما اجازه این کار را نمیدهیم». آویو کوچاوی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح اسرائیل نیز «بازگشت به توافق هستهای 2015 یا توافقی مشابه با آن را بد و اشتباه» خواند.
سال گذشته 1800 ژنرال بازنشسته اسرائیلی و کارکنان سابق موساد به بایدن نامه نوشتند و از او خواستند برای احیای برجام با ایران مذاکره نکند. بنی گانتز وزیر دفاع اسرائیل در کنفرانس سیاستگذاری هرتزلیا گفت که «تنها چند هفته تا دستیابی ایران به مواد مورد نیاز برای ساخت بمب فاصله است»؛ اسرائیل برای مقابله با ایران هستهای نمیتواند امید به کمک سایر کشورها داشته باشد و «باید به خودش تکیه کند».
حالا سؤالاتی که ما با آن روبرو هستیم این است که خط قرمزی که ایران با عبور از آن باعث میشود اسرائیل به آن کشور حمله کند چیست؟ اگر اسرائیل به ایران حمله کند، به هدفش میرسد؟ اسرائیل حملات موشکی نیروهای نیابتی ایران را که در پاسخ به حملات این کشور صورت میگیرد، چگونه تحمل خواهد کرد؟
در جلساتی که اخیرا با رهبران امنیتی، نظامی، اطلاعاتی و سیاسی اسرائیل داشتم دیدم که آنها نظر متفاوتی در خصوص بازگشت به برجام دارند. البته این اجماع در بین آنان وجود داشت که توافق هستهای باعث بهتر شدن رفتار ایران نمیشود و این کشور همچنان از آمریکا و اسرائیل متنفر خواهد بود.
به عقیده سرتیپ بازنشسته یوسی کوپرواسر در صورت اجرایی شدن توافق، اسرائیل کارزاری مخفیانه را علیه آن آغاز خواهد کرد. در این مرحله اقدام آشکار علیه تأسیسات هستهای ایران ضروری نیست. در روزها و ماههای اغازین توافق، ایران کمی از برنامه هستهای خود عقبنشینی خواهد کرد؛ اسرائیل باید از این زمان استفاده کند و توانایی نظامی خود را برای مقابله با برنامه هستهای ایران افزایش دهد.
سرلشکر یائیر گولان معاون سابق رئیس ستاد ارتش اسرائیل نیز طرفدار بازگشت به برجام است؛ اما به این دلیل که این توافق به اسرائیل کمک میکند تا زمان خریده و آمادگی بیشتری برای مقابله با ایران پیدا کند.
بنابراین علیرغم اینکه دولت فعلی اسرائیل ارتش آمادهتری را در مقایسه با دوران نتانیاهو در اختیار دارد، نظر اغلب کارشناسان این است که اسرائیل به زمان بیشتری جهت آمادگی برای استفاده از گزینه نظامی نیاز دارد.
دکترین مناخیم بگین نخستوزیر سابق اسرائیل این بود که هرگز به هیچ دشمنی اجازه دستیابی به سلاح هستهای را ندهید. از آن زمان تاکنون سیاستمداران اسرائیلی از این دکترین پیروی میکنند و بنابراین زندگی در کنار ایران هستهای را امکانپذیر نمیدانند. از سوی دیگر با توجه به اینکه کارشناسان، اسرائیل را آماده اقدام در مقابل ایران نمیدانند، از آمریکا میخواهند برای رسیدن به توافق با ایران مذاکره کند و از این طریق برای اسرائیل زمان بخرد.
اینکه خط قرمز اسرائیل چیست؟ چه زمانی آماده استفاده از گزینه نظامی میشود و در صورت استفاده از این گزینه تا کی میتواند برنامه هستهای را به عقب بیاندازد؟ سؤالاتی است که پاسخ روشنی ندارد.
مترجم: فاطمه رادمهر
messages.comments