twitter share facebook share ۱۴۰۲ مهر ۲۰ 461

برای نخستین بار 6 اکتبر 1973 به خاورمیانه رفتم. در فرودگاه بیروت زنی به سمت من آمد و با وحشت گفت: «مصری‌ها از کانال سوئز عبور کرده‌اند». در یک حمله غافلگیرانه، مصر و سوریه از دو جبهه مخالف به اسرائیل حمله کردند. جنگ یوم کیپور تقریبا سه هفته به‌طول انجامید. اعراب از نظر نظامی شکست خوردند ولی بر این باور بودند که از نظر روانی و سیاسی پیروز شده‌اند و اسرائیل را مجبور کرده‌‌اند تا بپذیرد که آسیب‌پذیر است و با دشمنان خود صلح کند. پنجاه سال بعد حماس –که در مقایسه با نیروهای مصر و سوریه یک گروه شبهه نظامی درجه سوم است چه رسد به وقتی که با ارتش و زرادخانه پیشرفته اسرائیل مقایسه شود- بار دیگر ضربه روانی سنگینی را به اسرائیل وارد کرد.

اسرائیل برای انتقام و حذف حماس وارد عمل شده ولی حتی یک پیروزی قاطع نظامی، بعید است به چالش های امنیتی پیش روی این کشور پایان دهد. به گفته دن کوتزر سفیر سابق آمریکا در اسرائیل «شکی نیست که اسرائیل می‌تواند صدمات سنگینی به غزه –زیرساخت‌ها و مردمش- وارد کند و رهبران حماس را هدف قرار دهد اما جنبش‌ها بازسازی می‌شوند و گاهی رهبر بعدی، تندروتر از رهبر قبلی است». به عنوان نمونه القاعده پس از حمله هوایی آمریکا در سال 2006 و مرگ بنیانگذارش در عراق، در سال 2013 به داعش بدل شد.

حماس به برخی از اهداف خود در ایجاد ترس در اسرائیل و ضعیف نشان دادن کشوری که مدتها در منطقه شکست‌ناپذیر به نظر می‌رسید، رسیده است. به گفته کورتز «اگر جنگ امروز به‌پایان برسد یا حتی بعد از ویرانی غزه، پایان یابد، این حماس است که عملا پیروز شده و به اهداف فوری خود رسیده است». حماس با حمله خود موفق شد دیپلماسی آمریکا برای میانجی‌گری بین اسرائیل و عربستان را خنثی کند؛ چنانکه شاهد بودیم عربستان در پی حمله حماس «ادامه اشغالگری، محرومیت مردم فلسطین از حقوق مشروع خود و تکرار تحریکات اسرائیل علیه مقدسات فلسطینیان» را محکوم کرد.

عملیات حماس ترس از گسترش جنگ و درگیر شدن شبه نظامیان و کشورهای دیگر از جمله ایران و آمریکا را افزایش داده است. مایکل هرتزوگ سفیر اسرائیل در سازمان ملل روز یکشنبه گفت: «ما به دست های پشت پرده ایران در این عملیات مشکوک هستیم» ولی آمریکا سعی کرد اوضاع را آرام کند و بلینکن وزیر خارجه آمریکا گفت: «ما مدرکی نداریم که نشان دهد ایران مستقیما در این حمله، در برنامه‌ریزی یا انجام آن دخالت داشته است». وی اذعان کرد که «حماس بدون حمایتی که ایران طی سالیان سال از آن داشته، حماس نمی‌شده است». اواخر یکشنبه نیز وال‌استریت‌ژورنال گزارش داد که سپاه به این حمله چراغ سبز نشان داده است.

تهران مدتها تأمین کننده اصلی سلاح، کمک مالی و آموزش نظامی به نیروهای حماس بوده و نمی‌تواند این ائتلاف را انکار کند. یحیی سینوار رئیس حماس در غزه در سخنانی که پس از آخرین جنگ بزرگ بین حماس و اسرائیل در سال 2021 ایراد کرد، گفت: «ایران در این سالها از هیچ کمکی به ما دریغ نکرده است و از آن متشکریم». آمریکا بیش از 400 شخص حقیقی و حقوقی را به دلیل حمایت از حماس تحریم کرده است.

جو بایدن روز شنبه به گروههای متخاصم با اسرائیل هشدار داد که از این تنش دوری کنند و فکر نکنند که می‌توانند از آن به نفع خود بهره‌برداری کنند. روشن است که خطاب او به ایران و نیروهای نیابتی‌اش در لبنان، سوریه و عراق بود. همچنین پنتاگون روز یکشنبه یک ناو جنگی را به منطقه فرستاد.

ایران از زمان آغاز جنگ حمایت خود را از حماس اعلام کرده است. به گزارش رسانه‌های ایران ابراهیم رئیسی آخر هفته با رهبران حماس و جهاد اسلامی گفتگو نمود. وی در پیامی از کشورهای مسلمان خواست تا از مردم فلسطین حمایت کنند. از دهه 1980 ایران یک اتحاد غیررسمی متشکل از شبه‌نظامیان در لبنان، سوریه، عراق و یمن موسوم به محور مقاومت تشکیل داده است. همه آنها دارای موشک، راکت و پهپاد هستند و می‌توانند اسرائیل را هدف قرار دهند. زرادخانه حزب‌الله حداقل 150 هزار موشک و راکت دارد و بسیار بزرگتر از زرادخانه حماس است.

از زمان جنگ یوم کیپور جنگ‌های اسرائیل همه با شبه‌نظامیان بوده است. سال 1982 این کشور با سازمان آزادی‌بخش فلسطین در لبنان جنگید؛ سال 2006 با حزب‌الله و در سال‌های 2008، 2014 و 2021 نیز با حماس وارد جنگ شد. شکست دادن بازیگران غیردولتی بسیار پیچیده‌تر از جنگ و صلح با یک کشور است. بلینکن در سخنانی اشاره کرد «برخلاف جنگ 1973 حمله جدید حماس یک حمله تروریستی گسترده بود که غیرنظامیان را هدف قرار داد». آمریکا با چالش‌های جنگ با بازیگران غیردولتی –در مواجهه با طالبان در افغانستان و داعش در عراق- آشناست.

دورنمای آتش‌بس موقت دور از دسترس است. به گفته هافمن «حماس به عهد خود برای محو اسرائیل پایبند است ولی این گروه از نظر سیاسی پراکنده به‌نظر می‌رسد. یک شاخه نظامی دارد که در غزه است و برخی از رهبران آن در اردوگاه آوارگان فلسطینی به‌سر می‌برند و برخی دیگر نیز در قطر هستند. رهبرانی که در دوحه هستند با جهان خارج تعامل دارند ولی آنانکه عمر خود را صرف حفر تونل در داخل غزه و ساخت سلاح می‌کنند، خواهان جنگ می‌باشند»

مسئولیت توسعه و قدرت‌یابی حماس در گام نخست برعهده اسرائیل است. اواسط دهه هشتاد اسرائیل از ادغام گروه‌‌های اسلا‌مگرا به عنوان جایگزینی برای سازمان آزادیبخش فلسطین حمایت کرد زیرا سازمان آزادیبخش، جنبشی ملی‌گرا بود و اسرائیل روی کار آمدن گروههای مذهبی را در مقایسه با گروه‌های ملی‌گرا به نفع خود می دید. اسرائیل همچنین از تحولات منطقه و اینکه چگونه شبه نظامیان متجاوز می‌توانند دولت‌های قدرتمند را به‌چالش بکشند، درس نگرفت. آمریکا سال 2006 با اصرار بر انتخابات دموکراتیک برای تشکیل یک دولت فلسطینی، به ظهور حماس کمک کرد. حماس اکثر کرسی‌های پارلمان را بدست آورد و در نهایت کنترل غزه را از دست فتح –که به تعامل دیپلماتیک با اسرائیل مایل‌تر بود- خارج نمود. این امر دولت فلسطین را به دو بخش –در کرانه باختری و غزه- تقسیم کرد و عملا روند صلح را متوقف نمود.

منبع: نیویورکر

شکست حماس صلح پایدار را به ارمغان نمی‌آورد

سازمان حماس یک سازمان ترکیبی شناخته می‌شود که از برخی جهات شبیه ارتش جمهوری‌خواه ایرلند است و از جهتی دیگر شبیه به گروه افراطی مذهبی داعش می‌باشد.

اعضای شاخه فلسطینی اخوان‌المسلمین، حماس را در جریان انتفاضه 1987 تأسیس کردند. برخی از تحلیلگران ادعا می‌کنند که اسرائیل به‌طور ضمنی اجازه تشکیل این گروه را داد و حتی ایجاد آن را به عنوان وزنه‌ای در برابر ناسیونالیست‌‌های سکولار سازمان آزادی‌بخش فلسطین، تشویق کرد.

حماس خیلی زود مورد حمایت نسل جوان فلسطینی‌هایی قرار گرفت که از سازمان آزادی‌بخش فلسطین در پیشبرد اهدافش ناامید شده بودند. حماس توافقنامه اسلو را که تشکیلات خودگردان برای اداره مناطق خودمختار کرانه باختری و غزه امضا کرده بود، رد کرد

سال 2006 حماس 76 کرسی از 132 کرسی پارلمان را بدست آورد و سال 2007 پس از یک مبارزه کوتاه با تشکیلات خودگردان، کنترل غزه را بدست گرفت.

حماس از حمایت گسترده در میان فلسطینی ها برخوردار است. یک نظرسنجی که ژوئن 2021 انجام شده نشان می دهد 53% از شرکت کنندگان معتقدند حماس بیش از همه سزاوار نمایندگی و رهبری مردم فلسطین است. این حمایت در غزه بیشتر است و احتمالا از زمان روی کار آمدن دولت راست افراطی نتانیاهو، بیشتر هم شده است.

گروهی که با این میزان از حمایت مردمی بر سرزمینی حکومت می‌کند را، نمی‌‌توان یک سازمان تروریستی دانست ولی درعین حال نمی‌توان انکار کرد که حماس یک برنامه افراطی مشابه با برنامه داعش دارد. منشور این گروه آن را یک جنبش اسلامی متعهد به نابودی اسرائیل و جایگزینی آن با یک دولت اسلامی محافظه‌کار، تعریف می‌کند.

تهاجم روز شنبه آمیزه‌ای از عملیات متعارف و تروریستی بود. شکست حماس ضروری است ولی صلح را برای اسرائیلی‌ها و فلسطینیان به ارمغان نمی‌آورد مگر اینکه علل مناقشه حل شود.

این حملات پس از ماهها افزایش تنش از زمان روی کار آمدن دولت راست افراطی در اسرائیل در دسامبر گذشته صورت گرفت. برای جلب حمایت احزاب راست افراطی، نتانیاهو مجبور شد راه‌حل دو کشوری را رد کند و با گسترش شهرک‌های اسرائیلی در سرزمین‌هایی که فلسطینیان و جامعه بین‌الملل ان را سرزمین‌های اشغالی می‌دانند، موافقت نماید. از زمان روی کار آمدن نتانیاهو ساخت شهرک‌های جدید افزایش یافته است.

بازدید از محوطه مسجدالاقصی توسط ایتامار بن گویر وزیر جدید امنیت ملی فوق محافظه‌کار، توسط فلسطینیان به عنوان اقدامی تحریک‌آمیز و عمدی تلقی شد. حماس یورش به مسجدالاقصی را یکی از دلایل آغاز حملات خود می‌داند. سرمقاله هاآرتص تأکید دارد که نتانیاهو مسئول جنگ اسرائیل و غزه است، نه تنها به‌دلیل نادیده گرفتن علائم هشداردهنده حملات بلکه به‌دلیل تشکیل یک دولت تندرو و انتصاب اسموتریچ و بن گویر در مناصب کلیدی و در پیش گرفتن سیاستی که آشکارا موجودیت و حقوق فلسطینیان را نادیده می‌گیرد. اقداماتِ سیاستمداران اسرائیلی، حمله روز شنبه را توجیه نمی‌کند ولی به توضیح آن کمک کرده و راه‌حل مناقشه را نشان می‌دهد.

پس از بمباران، تهاجم گسترده زمینی به غزه ضروری است. اقدام هوایی به تنهایی نمی‌تواند حماس را از بین ببرد و قطعا بسیاری از غیرنظامیان را می‌کشد. قطع ذخایر آب، غذا و برق یک روش غیرانسانی است که به مردم بی‌گناه آسیب می‌رساند. با این حال اعزام نیرو منجر به درگیری‌های خیابانی شدید شده و جان سربازان و شبه‌نظامیان اسرائیلی و غیرنظامیان گرفتار شده در تیراندازی را می‌گیرد.

حدودا 100 گروگان اسرائیلی در جریان حمله حماس گروگان گرفته شده‌اند و این امر واکنش اسرائیل را پیچیده‌تر می‌کند. حماس می‌تواند از آنها به‌عنوان سپر انسانی استفاده کند؛ با این وجود اسرائیل چاره‌ای جز ورود به غزه ندارد و پس از آن باید غزه را اداره کند، به فلسطینیان غزه کمک‌‌های اقتصادی ارائه دهد و امنیت اسرائیلی‌هایی که در نزدیکی مرز زندگی می‌کنند را تأمین نماید.

انجام این امور زمان‌بر و پرهزینه است و به‌خودی خود به خشونت‌ها پایان نمی‌دهد. از سال 1948 هر درگیری که بین اسرائیلی‌ها و فلسطینیان به‌وقوع پیوسته، یک چیز را به خوبی نشان داده است: هیچ چیز جز یک راه‌حل سیاسی، تضمین کننده صلح پایدار نیست. با این حال احتمال اینکه دولت فعلی اسرائیل یا حماس این راه‌حل را بپذیرند، دور به نظر می‌رسد.

همانطور که یایر لاپید رهبر مخالفان در سال 2015 اعلام کرد «هدف اسرائیل باید دستیابی به توافقی منطقه‌ای باشد که به روابط کامل و عادی با جهان عرب و ایجاد یک کشور مستقل غیرنظامی فلسطینی در کنار اسرائیل، منجر شود»

برای احیای مذاکرات باید تا پایان دور فعلی درگیری‌ها صبر کرد. اسرائیلی‌ها در دفاع از کشور خود متحد هستند اما زمانی که آرامش برقرار شود و احتمالا حماس از بین برود، باید راهی را برای حل ریشه ای مناقشه بیابند. اگر دو طرف صلح پایدار نخواهند، آنوقت باید به جنگ دائمی تن دهند.

منبع: هیل

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما