در باره شبهه فوق من در کتاب «شعاع من نور فاطمه سلام الله علیها[1]» چهاده پاسخ بیان نموده ام.پاسخهای ارائه شده به این مسئله همه درست و پذیرفتنی است و من گزینه ای دیگر بر آن می افزایم:
کسی که بر مساله شفاعت اشکال وارد می کند از رحمت بی منتهای الهی غافل است. شفاعت از بارزترین مظاهر رحمت به شمار می رود، چرا که خداوند نمی خواهد بندگانش را عذاب کند، بلکه مایل است بهشت و نیکیها را به آنها عطا فرماید. اما مقوله عذاب و عقوبت، برای ترساندن است و نوعی استثناء به شمار می رود برای کسانی که سزاوار عذاب الهی شده اند. در حدیث قدسی آمده است: «قُلْ لِعِبَادِي لَمْ أَخْلُقْكُمْ لِأَرْبَحَ عَلَيْكُمْ وَلَكِنْ لِتَرْبَحُوا عَلَي[2]» ای پیامبر، به بندگان من بگو شما را نیافریدم تا از شما بهره ای برم بلکه افریدم تا شما به وسیله من از نعمتها بهره مند شوید»
اما به هر حال برخی، به دلیل باطن ناسالمی که دارند به سمت خشونت رفته و چه بسا بسیاری از مردم، ناخوداگاه تحت تأثیر عملکرد حاکم ستمگر و دادگاه های بی رحمانه نظامی و مدنی قرار گرفته باشند. اما باید گفت که قوانین آسمانی متفاوت است زیرا اساس آنها بر رحمت و مهربانی، بخشش و گذشت استوار است. شفاعت، رحمت بی پایان خداوندی است و کسی که بر مساله شفاعت اشکال وارد می کند، در واقع فلسفه خلقت را نمی داند.
برای مثال، گاهی میان دو قبیله اختلاف و درگیری رخ می دهد حتی ممکن است به جنگ و کشتار نیز بینجامد؛ در چنین زمانی اکابر و بزرگان قبیله، دست به دامان یک میانجی می شوند که این میانجی غالبا از سادات و بزرگان شهر انتخاب می گردد. اگر اختلاف شدید باشد، نه یک نفر بلکه گروهی از سادات به همراه پرچم حضرت ابالفضل العباس علیه السلام نقش میانجی را ایفا میکنند و به این شکل اختلاف را حل و فصل می نمایند. این شیوه حل نزاع که جایگزینی بهتر بر آن یافت نمی شود، روشی متمدنانه و به دور از خشونت می باشد که اساس آن بر شفاعت و عقلانیت استوار بوده و گامی است مؤثر در راستای ساخت یک جامعه سالم.
حال چنانچه کسی میانجیگری را نپذیرد و بخواهد کشتار و مقابله به مثل کند، گرچه حق با او باشد اما به درگیری و اختلاف دامن خواهد زد؛ راه حل خردمندانه ای که در اینجا می توان در پیش گرفت، پرداخت خون بها یا بخشش ولی دم است. خداوند متعال می فرماید: « وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلاَ تَنسَوُاْ الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ »[3] بخشش شما به تقوا نزديكتر است و در ميان خود، فضل و احسان را فراموش نكنيد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام خواهان این بودند که فرزندانشان نقشی سازنده در بنای یک جامعه سالم داشته باشند، به همین دلیل قدرت و اختیاراتی به آنان عطا شد تا مردم انها را بدلیل فوائدی که برای اجتماع دارند ارج نهند و احترام گذارند. از جمله این اختیارات، میانجیگری و برقراری صلح و آرامش در جامعه می باشد همچنین انها دیگران را تشویق به برآورده کردن نیازهای برادران دینی خود می کنند.
اما این اختیارات مخصوص سادات نمی باشد، بلکه مؤمنان نیز از جایگاه ویژه ای در جامعه اسلامی برخوردارند و برای مثال همانگونه که سادات می توانند در رفع حوائج مردم کوشیده و آنان را شفاعت نمایند، مؤمنان نیز این ویژگی را دارند؛ هرچند جامعه اسلامی غالبا این وجاهت ایمانی را نمی پذیرد، درحالیکه اگر مؤمن هنگام بروز اختلاف، واسطه برقراری صلح و آشتی گردد، بر امت اسلامی واجب است که از این میانجیگری استقبال کنند.
در فقه اسلامی، موارد بسیاری در این زمینه وجود دارد مثلا در این حدیث می خوانیم: «الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ، تَتَكَافَأُ دِمَاؤُهُمْ، و هُمْ يَدٌ عَلى مَنْ سِوَاهُمْ، يَسْعى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ[4]» مؤمنان برادرند، خونشان برابر و در برابر دشمن، یکدست و متحدند و کوچک ترین آنها می تواند از طرف دیگران عهد ببندد حتی در جنگ مسلمین با کفار، یک سرباز عادی می تواند به یک نفر از دشمنان یا حتی کل سپاه کفر برای یک مدت معین امان دهد و در حقیقت شفیع انها شود.
شفاعت مفهومی بروز و متناسب با جوامع پیشرفته بشری است، با اینحال برخی انرا برنمی تابند، زیرا اگاهی اندکی از سرچشمه احکام الاهی که همان عطوفت، انسانیت و رحمت واسعه الاهی است دارند. حال که شفاعت چنین جایگاهی دارد، شایسته است نه تنها در میان قبایل بلکه در همه اقشار جامعه؛ انرا گسترش دهیم تا به این وسیله، عفو و گذشت در همه عرصه های زندگی حاکم شود و تمامی تنشها و اضطرابهای جامعه را درمان نماید.
[1] . این کتاب پژوهشی است در ارزش و فایده ای که محبت حضرت زهرا سلام الله علیها برای شیعیان در پی دارد.
2.إرشاد القلوب إلى الصواب ج1 ص110.
[3] . سوره بقره آیه 237
[4]. الكافي (دار الحديث) ج2 ص338.
messages.comments