حرکت امام حسین(ع) دارای قداستی است که هیچ چیز نمی تواند با آن برابری کرده یا حتی مشابه آن باشد. این حرکت دارای بالاترین قداست است، و در واقع هر آنچه مربوط به این نهضت است، از اصول و ارزش ها گرفته تا اهداف و شعائر و... در اوج تقدس قرار دارد

اما چرا؟

زیرا همه این قداست ها از منبع خاصی به نام (سید شباب اهل الجنه) سرچشمه می گیرد. وجودی که ذاتا حجت الهی است[1]، لذا موصوف به حجه الله است، یعنی به شکل مطلق (در قول و فعل و تقریر) نماینده و راهنمای الهی شناخته می شود. پس کل این حرکت و نهضت و هر آنچه به آن مربوط است، به امامی مستند می شود که در تمام ابعاد بر همه خلایق حجه الله است (أشهد أنك حجة الله). [2]او امامی است که در اوج قداست و طهارت در تمام معانی آن است «إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ البَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا؛ خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.» [3]و «أشهد أنك طُهرٌ طاهِر مُطهَّر، من طُهر طاهِر مُطهَّر، طهُرتَ وطهُرت أرض أنت بها؛ شهادت می دهم که تو پاک و پاکیزه ای و از پاک و پاکیزه ای بوجود آمدی، پاک شدی و زمینی که در آن هستی نیز پاک شد.» [4]شخص معصوم در جمیع جهات، در بلندترین مرتبه پاکی و طهارت و تقدس و حقانیت قرار گرفته است؛ لذا حتی در فکر و نیت، خطورات قلبی و حتی حدیث نفس پاک و طاهر می باشد.

این قداست برخاسته از ذات امام(ع) و حقیقت نورانی اوست. او با چنین حقیقتی، این نهضت الهی و مسیر مبارک را رهبری کرد و به این ترتیب جاودانگی و بقای اسلام را تضمین نمود. زیرا هستی و ظهور اسلام به واسطه حضرت محمد(ص)، عزت و شرفش به واسطه امیرالمؤمنین(ع) و بقاء و استمرارش به واسطه امام حسین(ع) است.

به بیان دیگر: منشأ قدسیت افراد معمولا به جوهر آنها باز نمی گردد، بلکه به میزان اتصاف و آراستن نفس به اخلاقیات و فضایل بستگی دارد، برخلاف امام حسین و سایر معصومین(علیهم السلام) که منشأ قدسیت آنها به ذات و جوهرشان است- علاوه بر مکارم اخلاق و برخورداری از فضائل و صفات نیکو- زیرا آنان ذاتا نور و خود پاکی هستند (بدون نیاز به تلاش اضافی)، همانطور که روایات زیادی دلالت بر این مطلب دارد: «خلقكم الله أنواراً فجعلكم بعرشه محدقين؛ خداوند شما را [به صورت] نورهايى آفريد و گِرداگِرد عرشش قرارتان داد.» [5]بنابراین ائمه اطهار (ع) در کنار قرآن کریم وزنه ای سنگین به شمار می آیند. در حدیث ثقلین که یکی از روایات مهم و معتبر در اسلام است، پیامبر اکرم(ص) به اهمیت پیروی از قرآن و اهل بیت در کنار یکدیگر اشاره می کند: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً؛ من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها می‌گذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترتم را. تا وقتی که به این دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد». در برخی روایات آمده است که پیامبر اکرم(ص) با قرار دادن دو انگشت سبابه و میانی در کنار هم، تصریح نمودند که عترت طاهره و قرآن کریم دو وزنه هم سنگ و برابر هستند.

این قداست و درخشش آنقدر قوی است که حتی در دل سخت ترین دشمنان که نسبت به ایشان کینه و نفرت دارند نیز نفوذ نموده، و برخلاف نور ضعیف که قدرت نفوذ به اعماق تاریکیها را ندارد، از موانع هر چند ضخیم و سنگین عبور می کند.

بنابراین درمی یابیم که سید شباب اهل الجنه(ع) به دلیل داشتن آن صفا و درخشندگی قوی و دلربا، حتی در دل سخت ترین دشمنان، که دشمنی در دلشان مستحکم شده و شیطان بر آنها مسلط گشته نیز نفوذ کرده، و علیرغم اینکه دشمنان ایشان، دلشان بر این خواسته نبود، اما در مدح و حقانیت عصمت طهارت(ع) سخن می راندند. 

شواهدی بر صدق گفتار:

1- اقرار عمر بر ولایت تکوینی

روشن است که عمر بن خطاب در طرف مقابل و مخالف امام حسین(ع) است[6]. روایتی در کتاب (الإصابة في تمييز الصحابة) که از کتابهای معتبر اهل سنت است آمده، که خود مؤلف به این روایت اعتماد داشته و آن را معتبر می داند. روایت از این قرار است:

عمر بن خطاب به امام حسین(ع) می گوید: «فإنّما أنبت ما ترى في رؤوسنا الله ثم أنتم؛ آنچه می بینی در سرهای ما روییده است، از خداست و سپس از شما »[7]. در حقیقت عمر در این روایت اقرار می کند که: شما واسطه فیض الهی هستید، و هر نعمتی که ما داریم، ابتدا از خداوند و سپس از سوی شما است، به معنای دیگر یعنی شما از سوی خداوند ولایت تکوینی دارید و ولایت شما در طول ولایت الهی است.

2- (ابوهریره) شخصی است که صدها یا حتی هزارها روایت دروغ را به خاطر منافع زودگذر مادی به پیامبر اکرم(ص) نسبت داده است و تا آنجا که توانسته، سعی در پنهان کردن فضائل اهل بیت (ع) داشته است. با این وجود نور حقیقت همیشه قوی تر است «فَللهِ الحُجَّةُ البَالِغَةُ؛ برای خدا حجت بالغه و رساست»[8]و حجت الهی به همه رسیده است، حتی اگر گمراهان و ظالمان آن را انکار کنند. داستانی را از تاریخ ابن عساکر نقل می کنیم [9]که بهترین شاهد است بر اینکه حجت به آنها رسیده است، و نشان می دهد که قدسیت امام حسین(ع) به حدی بوده که حتی کسانی که سعی در پنهان کردن فضائل او داشتند، تحت تأثیر قرار می گرفتند:

«امام حسین(ع) در تشییع جنازه ای شرکت کرده بود، اما در راه خسته شد و نشست - به طور معمول اشراف از نشستن در کنار جاده خودداری کرده و تکبر می ورزند، لذا ما نمی بینیم که وزیر یا استاد دانشگاهی یا هر شخصیت بزرگ دیگری در کنار جاده بنشیند. اما این موقعیت از امام(ع) نشان دهنده تواضع ذاتی ائمه اطهار(ع) است. لذا می بینیم که مولا علی(ع) در پیشگاه خدای متعال با تواضع بر زمین می نشست، و به همین دلیل پیامبر اکرم(ص) ایشان را «ابوتراب» نامید- ابوهریره که شاهد نشستن امام(ع) بر زمین بود، از فرصت استفاده کرد و با گوشه لباسش خاک را (برای تبرک) از پاهای امام(ع) پاک کرد. امام(ع) به او گفت: ای ابوهریره! تو هم این کار را می کنی؟-البته که امام(ع) به دلیل این کار آگاه بود، و شاید سؤال امام(ع) و تعجب ظاهری ایشان برای نشان دادن قدرت حق و ایجاد فشار وجدان حتی بر ابوهریره بوده باشد، زیرا وجدان در بسیاری از مواقع حتی بر سرسخت ترین مخالفان فشار آورده، تا حقیقت بر زبانشان یا رفتارشان ظاهر شود. و به خدا قسم این از نشانه های خداوند است که باطل را مجبور به اعتراف به حق کرده، خواه بخواهند یا نخواهند. مولا علی(ع) در این باره می فرماید: «ما اضمر أحد شيئا إلاّ وظهر على فلتات لسانه وصفحات وجهه؛ هیچ کس چیزی را در دل پنهان نمی کند، مگر اینکه بر زبانش جاری و در چهره اش ظاهر شود» [10]-ابوهریره در جواب امام(ع) گفت: مرا رها کن، که به خدا قسم اگر مردم از فضائل تو آنچه را من می دانم می دانستند، تو را بر دوش خود حمل می کردند. (این مطلب نشان می دهد که ابوهریره به خوبی از فضائل اهل بیت(ع) آگاه بوده، اما از ترس استقبال مردم از ایشان آنها را پنهان می کرده است.)

اما آشکارکردن فضائل اهل بیت(ع)، برای ابوهریره و امثال او چه ضرری داشته؟ پاسخ روشن است: آنها مطیع حکومت های ظالم بودند «وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا؛ و گفتند:پروردگارا ! ما از سران و بزرگان خود پیروی کردیم و آنها ما را گمراه کردند.» [11]لذا این عمل را مغایر با منافع دنیوی و امیال و شهوات خود می دیدند. «ولكن حليت الدنيا في أعينهم وراقهم زبرجها؛ ولى دنيا در نظرشان آراسته جلوه مى كرد و زر و زيورهاى آن فريبشان داده بود.»  [12]سخن در این زمینه بسیار است و ما به همین مقدار اکتفا می کنیم.

پس قداست ائمه اطهار(ع) در تمام هستی بی نظیر است. این قداست در درجه اول از ذات و جوهر ایشان سرچشمه می گیرد، و در مرتبه بعد از فضائل و کمالاتی که تجلی آن را در منتهای مراتب در ایشان مشاهده می کنیم. این فضائل و مناقب در آیات متعددی از قرآن کریم از جمله آیه تطهیر و... به چشم می خورد؛ روایات فراوان و متواتری نیز در این زمینه وجود دارد. فضایلی که موجب می شود ابوهریره و امثال او چه بخواهند و چه نخواهند، از اعماق وجود خود در برابر ایشان خضوع کنند، حتی اگر در طول زندگی در ظاهر با آنها دشمنی ورزند.

محوریت نهضت حسینی

ما اشاره کردیم که نهضت امام حسین(ع) با تمامی اصول و ارزشها و شعائرش به واسطه امام حسین(ع) بالاترین نوع قداست و مشروعیت را یافته است. همچنین باید بدانیم با بهره مندی از این قداست، این نهضت مبارک در عالم تکوین و در عالم واقع محوریت خواهد داشت. لذا همانطور که رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) برای پیروانشان قطب و محور به شمار می آیند، نهضت پربرکت امام حسین(ع) نیز از محوریت و جایگاه خاصی در برنامه زندگی انسان مؤمن برخوردار است. انسان باید در طول سال و نه فقط ده روز اول محرم، به ارزش ها و اصولی که در این نهضت مقدس موجود است، لحظه به لحظه بیاندیشد و بسته به نوع برنامه اش آنها را محور زندگی خود قرار دهد.

اما سؤال همین جاست که: چگونه می توانیم به طور دائم نهضت حسینی را محور زندگی خود قرار دهیم؟ برای این امر مهم راههای متعددی موجود است که به اختصار به یکی از مهمترین آنها اشاره می کنیم:

توسعه کمی و کیفی حسینیه ها

حسینیه ها جایگاه نهضت حسینی و مایه برکت آن است؛ لذا سزاوار است که از لحاظ کمی و کیفی هر چه بیشتر تکامل یابد، به این صورت که به شکل تخمینی، به طور متوسط به ازای هر دویست نفر یک حسینیه وجود داشته باشد. مثلا برای یک میلیون نفر جمعیت، پنج هزار حسینیه لازم است؛ پس کشوری مانند عراق با سی میلیون جمعیت، صد و پنجاه هزار حسینیه نیاز دارد و.. سزاوار است که حسینیه ها در تمام کشورهای اسلامی و غیر اسلامی افزایش یابند، تا بتوانند صدها میلیون نفر را با برنامه های خود در سراسر جهان جذب کنند. این از نظر کمی است.

اما از نظر کیفی: حسینیه ها باید نیازهای مردم اعم از مادی یا معنوی را برآورده کنند و فرقی هم نمی کند که نیازها مربوط به یک فرد یا یک خانواده یا یک ملت باشد.

ابعاد چهارگانه در وجود انسان

ابعاد چهارگانه وجود انسان شامل جسم، نفس، روح و عقل است. این را هم اضافه کنیم که نفس با روح متفاوت است و روح با عقل. این موضوع را در کتاب (الضوابط الكلية لضمان الإصابة في الأحكام العقلية) شرح داده ایم.

حال هر کدام از این ابعاد وجودی نیازها و مطالبات خاص خود را دارند:

الف: (روح) که نیاز به رشد و تعالی در بعد معنوی و ابعاد الهی دارد.

ب: (عقل) که نیاز به تغذیه علمی مستمر و پایدار دارد.

ج: (نفس) که نیاز به تهذیب و تزکیه و تطهیر دارد.

د: (بدن) که نیازهای طبیعی خود را از جمله غذا، لباس، مسکن و... دارد.

محوریت حسینیه ها در تمام امور زندگی

حسینیه ها باید در تمام این جهات محور باشند، برای این منظور باید در تمام امور دینی و دنیوی و زندگی مردم نقش داشته باشند. پس در ابتدا حسینیه ها باید به شکلی ساخته شوند که علاوه بر بخش های مردان و زنان، سالن ها و اتاق های متعددی داشته باشند و برای برآورده کردن نیازهای مادی و معنوی مؤمنان از آنها استفاده شود. برای نمونه:

الف: مراکز و مؤسسات در حسینیه ها

- مرکز مطالعات برای مقابله با شبهاتی که در عصر حاضر افزایش یافته اند.

- مؤسسه ای برای مراقبت از یتیمان، فقراء و مستضعفان، که شامل تأمین مالی و دادن قدرت و توانایی به آنها می شود.

- مرکزی برای جذب و استخدام استعدادها

- مرکزی مخصوص کودکان

-مرکزی برای جوانان و...

ب- دوره های تربیتی، فکری و آموزشی

سزاوار است در حسینیه ها دوره هایی در تفسیر قرآن کریم، آموزش نهج البلاغه و دیگر کتابهای روایی، آموزش احکام شرعی برای اقشار مختلف جامعه، آموزش دوره های عقیدتی و آموزش اخلاق و آداب اسلامی برگزار شود.

همچنین دوره های مدیریتی، مثل چگونگی مدیریت خانواده ضروری است. بسیاری از زوج ها دچار اختلاف و نزاع می شوند، که در حل و مدیریت آن ناتوان بوده و عاقبت منجر به طلاق می شود. امروزه نرخ طلاق در برخی از کشورها به 40 درصد در سال رسیده، چرا؟ زیرا زن ومرد نمی دانند چگونه با یکدیگر تعامل کنند. یا می بینیم والدین نمی دانند چگونه فرزندان صالح تربیت کنند. لذا بسیاری از نوجوانان منحرف شده و به سمت مواد مخدر یا فسادهای دیگر می روند.

ج-آموزش اقتصاد و کسب درآمد

همچنین حسینیه ها باید نقش اساسی در پیشرفت اقتصادی و خودکفایی داشته باشند. این کار نه تنها با رسالت حسینیه ها منافاتی ندارد، بلکه اصل و سرفصل اهداف است، زیرا عزت اقتصادی باعث عزت و کرامت مؤمن است، همانطور که در دعای مکارم الاخلاق از قول امام سجاد(ع) می خوانیم:

«ولا أفتقرنّ ومن عندك وُسعي؛ پروردگارا به تو پناه می برم از نیازمندی( نیازمند نشوم) و از نزد تو وسعت و گشایش می طلبم.». بنابراین حسینیه ها باید دوره های آموزشی؛ همچون آموزش دوره های رایانه، آموزش هنرهای مختلف، آموزش زراعت یا پرورش دام و طیور( با توجه به صدها روایاتی که در اهمیت و فواید کشاورزی و دامپروری وارد شده) و.... برگزار کرده و روش های بهره برداری و کسب درآمد از آنها را نیز آموزش دهند.

حسینیه ها باید علاوه بر نقش واجبی که در احیای شعائر حسینی و برگزاری مجالس پربار فکری، تربیتی برای تهذیب و تزکیه نفوس دارند، به پرورش استعدادها و توانایی های مردم در زمینه های اقتصادی نیز همت گمارند. باید این مکان مقدس را محور زندگی زنان و مردان، کودکان و جوانان و حتی مدیران و نیروهای متخصص جامعه قرار داد، و حسینیه ها را به حصاری محکم در برابر تهاجم شرق و غرب و قطبی برای جذب جوانان تبدیل خواهد کرد. به این ترتیب مردم به ویژه جوانان به حسینیه ها روی خواهند آورد، چرا که این مکان را پناهگاهی برای دین و دنیای خود خواهند یافت« فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا البَيْتِ * الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآَمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»[13]

بنابراین مدیران و مسئولان حسینیه ها باید به این جنبه ها توجه داشته و حسینیه ها را به محوریت کامل برای دین و دنیای مردم تبدیل کنند.

سلسله سخنرانیها در تفسیر قرآن کریم؛ آیت الله مرتضی شیرازی


[1]  مراجعه شود به کتاب (الحجه معانیها و مصادیقها) که سید بزرگوار در این کتاب به پنج قسم حجیه به خصوص دو قسم اخیر پرداختند.

[2]  کامل الزیارات-ص197

[3]  سوره احزاب-33

[4]  کامل الزیارات-ص235 و مصباح کفعمی-ص491

[5]  من لایحضره الفقیه-ج2-ص613

 [6]  این مطلب در کتابهای(الغدیر) و ( النص و الاجتها) و(لیالی بیشاور) و (عبقات الانوار) و... کاملا روشن است.

[7]  الاصابه تحقیق البجاوی-ج2-ص77  و تهذیب الکمال و...

[8]  سوره انعام-149

[9]  تاریخ ابن عساکر-ص214-شماره حدیث191 و طبقات الکبری-حدیث33

[10]  نهج البلاغه-کلمات قصار26

[11] سوره احزاب-67

[12] نهج البلاغه-خطبه شقشقیه

[13]  سوره قریش-3و4

نظر شما