قدیر نصری، دانشآموخته اندیشه سیاسی اسلام و غرب، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی و مدیر گروه روندهای فکری مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گفتوگوی خود با خبرگزاری ایکنا گفت: گروههای تکفیری یعنی گروههایی که مخاطب خود را به سرعت و سهولت کافر و بیاعتقاد به خدا و کتاب و سنت نبوی اعلام میکنند، سابقهای دیرینه در تاریخ اسلام دارند و امروز این گروهها با عناوینی همچون داعش، القاعده و سلفیهای رادیکال فعالیت میکنند و اساسا تمدن مدرن و کل پروژه مدرنیزاسیون را منحوس و نامشروع تلقی میکنند.
وی افزود: این گروهها معتقدند علیه تمدن مدرن باید به سه دلیل به پا خاست و شورید؛ اول انسانسالاری به جای خداسالاری که از این منظر تمدن مدرن تمدنی است که انسان در آن مرجع امور است و بشر به جای آن که بنده باشد، شهروند است و به جای این که مکلف به اجرای احکام الهی باشد، پرسشگر است.
نصری تصریح کرد: دومین دلیل شورش گروههای تکفیری علیه تمدن مدرن عبارت است از پدیدهای به نام استعمار و دستنشاندههای استعمار در کشورهای اسلامی، از این منظر دنیا به دو دسته دارالاسلام و دارالکفر تقسیم میشود. در دارالاسلام باید یک خلیفه واحد بر سراسر امپراطوری اسلامی در برابر دنیای کفر حکمرانی کند.دارالکفر یا دنیای کفر هم به عقیده تکفیریها دنیایی است که در آن بشر مهم است و انسان جای خدا را گرفته است.
وی ادامه داد: سومین دلیل شورش گروههای تکفیری علیه تمدن مدرن غریبگی یا احساس غریبگی در دنیای جدید و ناامیدی و یأس نسبت به تحولات پیش روست. گروههای تکفیری با استناد به شریعت و با اتکا به سه دلیل ذکر شده کافرخواندن یا کافر نامیدن دیگران را به عنوان یک استراتژی و رسالت انتخاب کردهاند و از مقوله تکفیر به عنوان یک سلاح استفاده میکنند یعنی اگر کسی کافر خوانده شد، جان، مال و ناموس وی مباح است و میتوان در آن تصاحب، تصرف و آن را مصادره کرد.
قدیر نصری بیان کرد: نتیجه تکفیر این است که مخالفان این گروههای رادیکال یا تندرو خود را در معرض خطری بسیار اساسی میبینند و راهی جز مقابله یا تسلیم در پیش ندارند.
چرا گروههای تکفیری نوظهور، رشد یافتهاند؟
1ـ فروماندگی دولتهای مرکزی
عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در پاسخ به این سؤال که «چرا گروههای تکفیری نوظهور، رشد یافتهاند؟» گفت: اولین دلیل این مسئله ناشی از فروماندگی دولتهای مرکزی در تثبیت مشارکت مردم و تدارک رقابت بین گروههای سیاسی است، به عبارت دیگر دولت اساسا یا کارآمد است یا فرومانده. دولت کارآمد دولتی است که بتواند اولا امنیت را در همه مناطق کشور برقرار کند، ثانیا خدماتی مثل بهداشت و آموزش را در سراسر کشور ارائه دهد. ثالثا نگهبان مقتدری برای ارزشهای ملی باشد. در مقابل دولت فرومانده، دولتی است که به جای توسعه خدمات آموزشی، بهداشتی، درمانی و رفاهی، حامیپروری کند، یعنی وفاداران خود را بالا بکشد، ثانیا در مقابل تحولات و تحرکات فراملی عاجز باشد، ثالثا برخلاف دولت کارآمد از تدارک و تعمیق امنیت عاجز مانده و به جولانگاه گروههای جنگسالار تبدیل شده باشد. پس هر جا دولتی فرومانده باشد، گروههای تکفیری کارویژههای دولت را انجام میدهند، مانند فروماندگی دولت در افغانستان، عراق و سوریه.
2ـ استراتژی قدرتهای منطقهای
نصری تصریح کرد: دومین دولیل رشد گروههای تکفیری به استراتژی بعضی از قدرتهای منطقهای برای تنبیه رقیب و توسعه عمق استراتژیک خود مربوط میشود؛ به عبارت واضح و عینی کشوری مانند عربستان سعودی که خود متشکل از دو بلوک سلطنتی و عقیدتی است، موفق شده است در بسیاری از کشورهای اسلامی شبکهای از مساجد و مراکز مذهبی را تأسیس و مدیریت کند و از این طریق امپراطوری عقیدتی اسلام رادیکال را راهاندازی کند. مثلا عربستان در کشورهای مختلف از مالزی تا سومالی، جیبوتی، جمهوری آذربایجان، تاجیکستان، سوریه و حتی بوسنی وهرزگوین هزاران مسجد مجهز بنا کرده است تا بتواند هنگام ضرورت از آنها علیه رقبای خود بهرهگیری کند. در بعضی مواقع نیروهای پرورشیافته در این مساجد، از کنترل خود سعودیها هم خارج و تبدیل به گروههای تکفیری میشوند.
3ـ توسعهنیافتگی و عقبماندگی فقهی
وی سومین دلیل رشد جریانهای تکفیری را توسعهنیافتگی اجتماعی و عقبماندگی فقهی در بین بخشی از مردم در کشورهای پاکستان، افغانستان، عراق و برخی کشورهای آفریقایی عنوان و تأکید کرد: به عبارت دیگر در بعضی از کشورها مهمترین مسئله و دغدغه فقها و گروههای مرجع، مباحث متعارفی مانند اختلاف محلی، قبیلهای، تعارض عشیرهای طلاق و ازدواج و نزاع بر سر ملک و امثال آن است نه شهامت مدنی و آزادی و کرامت انسانی، این گروههای مرجع جامعه را عقبمانده نگه میدارند و از آموزش مسائل مترقی به آنها هراس دارند و همین انسانهای هراسناک طعمه بسیار خوبی هستند برای تروریستهای تکفیری. هزاران کودک یتیم در افغانستان، پاکستان و عراق توسط همین گروهها شناسایی و استخدام میشوند و آموزش میبینند تا بتوانند در قالب گروههای رادیکال فعالیت کنند.
4ـ جامعهپذیری ناقص و محدود
قدیر نصری جامعهپذیری ناقص و محدود و راندهشدن افراد و اقشاری از جامعه به وادی فقر و تبعیض را چهارمین و آخرین دلیل رشد جریانهای تکفیری برشمرد و یادآور شد: بدین ترتیب که با توسعهگرایی ضربتی و یکجانبه از سوی برخی حکومتها، بعضی اقشار اساسا فراموش میشوند و به دامن گروههای تکفیری پناه میبرند.
راهکارهای مقابله با تکفیر
1ـ سدبندی و تحرک بهنگام
نصری با تبیین راهکارهای مقابله با جریانهای تکفیری و شناسایی تکفیریها گفت: در سه سطح میتوان با تکفیر مقابله کرد؛ نخست سدبندی و تحرک بهنگام، مؤثر و کیفی برای محاصره و شناسایی گروههای تکفیری که این سطح، کوتاهمدت، کمثمر و معطوف به نتیجه عینی است.
2ـ جذب گروههای در معرض خطر
وی افزود: سطح دوم جذب و در برگیری گروههای در معرض خطر و جلوگیری از پناهبردن آنان به گروههای تکفیری و انحرافی است. برای تحقق این هدف باید به چهار شکل عمل کرد؛ اول ارتقای آگاهی فقهی اجتماعی و سیاسی. دوم اجرای سیاست منع فقر و استراتژی امیدآفرینی. سوم پیگیری تدابیر میانهرو و اعتدالی به جای وابستگی مطلق به غرب و همچنین ایدهآلیسم افراطی در آسیای غربی. چهارم سیاست درگیرسازی به معنای وابستگی متقابل بین افراد و اقشار اجتماعی و اجتناب از تمرکز روی هویت و تعدیل مطالبات هویتی.
قدیر نصری مفهوم تهدید هویتی را تبیین کرد و گفت: منظور از تهدید هویتی این است که در سه سطح به گروههای مختلف اجتماعی احساس امنیت را تزریق کرد؛ اول امنیت بقا و موجودیت، دوم امنیت در سطح هویت و سوم امنیت در سطح آزادی بیان. هر گروهی که احساس کند موجودیت و هویت و شخصیت و تفکرش در معرض انقراض است، روش غیرمتعارفی را برای مقاومت اتخاذ میکند، به ویژه اینکه با دسترسی آسان، ارزان و انبوه به سلاحهای پیشرفته اکنون این خطر مضاعف نیز شده است.
3ـ همکاری بازیگران مؤثر منطقهای
عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی تصریح کرد: سومین روش برای مقابله با تکفیریها، در پیشگرفتن سیاست همکاری بین بازیگران مؤثر و مقتدر منطقهای با هدف جلوگیری از تدارک جنگهای نیابتی بدین معنا که اگر نخبگان منطقه به این جمعبندی برسند که اختلال در نظم کنونی به زیان خود آنها است، آنگاه از پشتیبانی گروههای خطرناک بهرهای نخواهند برد، به طور کلی برای برخورد با گروههای تکفیری باید توجه داشت که این پدیده مولود چه عواملی است و با شناساسایی این عوامل(تبعید اجتماعی، غریبگی سیاسی، یائسگی فرهنگی، احساس تهدید هویتی، فروماندگی دولت و...) میتوان حیات و تلاش این گروهها را به کنترل درآورد.
وی افزود: برخی بازیگران مرموز محلی مانند اسرائیل بیشترین بهره را از کشمکشهای عقیدتی و تکفیر متقابل مسلمانان میبرند، از این رو اساسا بعید نیست که چنین بازیگری نسبت به تمهید (زمینهسازی)، تجهیز، تقویت و توسعه چنین گروههایی کمک برساند؛ چرا که گروهی مانند داعش کاری با سوریه کرد که ارتش اسرائیل و دولت آن باید صدها میلیارد دلار هزینه تقبل میکرد تا سوریه را به کشوری ویران و سوریها را به ملتی پریشان تبدیل کند.
*خبرآنلاین
نظر شما