فیدل کاسترو رهبر انقلاب کمونیستی کوبا درگذشت. تلویزیون دولتی کوبا خبر درگذشت فیدل را جمعه شب ساعت 7 غروب به وقت محلی از زبان برادرش رائول بیان کرد. کاسترو در سالهای گذشته به دلیل بیماری از منصب اجرایی فاصله گرفته و از سال 2006 قدرت را به برادر کوچکترش «رائول» واگذار کرده بود. فیدل 10 سال پیش به دلیل بیماری خود را بازنشست و برادرکوچکترش را جانشین خود کرد. به گزارش الجزیره، کاسترو از رهبرانی بود که عمرش آنقدر کفاف داد تا دوران 11 رئیسجمهور آمریکا را درک کند. او سرانجام در 90 سالگی درگذشت.
کاسترو از معدود رهبرانی بود که انقلابش الهامبخش بسیاری از انقلابهای دنیا بهویژه در آمریکای لاتین بود. الجزیره مینویسد: «مرگ فیدل تاثیری بسیار احساسی بر کوباییها خواهد داشت. پایان عصر کاسترو شروع شد.» خانواده فیدل کاسترو به رسانهها گفتند که جنازه وی صبح روز شنبه (دیروز) بنا بر آیینهای رایج کوبا سوزانده شد. رویترز میافزاید: فضای غریبی بر کوبا حاکم است. خیابانهای این کشور خلوت است اما در میامی بهعنوان محل تجمع کوباییها، پرچم این کشور از سوی بسیاری به اهتزاز در آمده است. برخی دیگر هم به رقص و پایکوبی مشغولند و جملات و پستهای خندهدار میفرستند.
از مبارزه تا مرگ
کاسترو از رهبران قرن بیستم بود که اقداماتش محصور در کوبا نبود. سیانان مینویسد: «افراد اندکی در قرن بیستم بودند که به اندازه فیدل بر کشور خود تاثیر داشتند. او کوبا را از نو شکل داد.» بر همین اساس برخی معتقدند کوبا را میتوان به دو دوره قبل و پس از فیدل تقسیم کرد. کاسترو این بخت را داشت تا شاهد استحاله انقلابی باشد که با شعار ضداستعمار روی کار آمده بود. او در دوران حیات خود شاهد آب شدن یخهای روابط کشورش با آمریکا شد به گونهای که پس از بیش از نیم قرن دو طرف سفارتهای خود را در کشورهای یکدیگر گشودند و باراک اوباما نیز بهعنوان اولین رئیسجمهوری آمریکا طی نیم قرن گذشته در اوایل سالجاری از این کشور دیدن کرد.
به گزارش الجزیره، دولت آمریکا طی سالهای متمادی بیش از یک میلیارد دلار خرج کرد تا فیدل را یا بکشد، یا تضعیف کند یا وی را وادار به ترک قدرت کند. نقشههای آمریکا نقش بر آب شد تا فیدل به اراده خود و به دلیل بیماری عنان قدرت را به برادرش بسپارد. حامیان فیدل او را «مدافع خستگیناپذیر فقرا» مینامند. آگوستین دیاز، 85 ساله که در سال 1953 برای حمله به شرق کوبا و آغاز انقلاب به کاسترو پیوست، میگوید: «او غول جهان سوم بود. هیچکس به اندازه فیدل به جهان سوم خدمت نکرد.» با این حال، کاسترو از نسل آخرین رهبرانی بود که در راستای عملی کردن ایدههای انقلابی خود کشوری را به خاک سیاه نشاند. به گزارش الجزیره، منتقدانش میگویند او کشور را وارد ویرانی اقتصادی کرد، آزادیهای اساسی 11 میلیون کوبایی را بر باد داد و باعث شد بیش از یک میلیون نفر به تبعید بروند. هکتور مسدا، 72 ساله و زندانی سیاسی سابق، میگوید: «فیدل هیچ کاری برای کمک به مردم کشورش و ارتقای وضعیت حقوق بشر انجام نداد. من باوری به این رژیم ندارم و به آن اعتماد نمیکنم.» بیتردید کاسترو میراثی از خود به جای گذاشت که تا سالها مورد بحث خواهد بود. او به مدت 5 دهه کوشید تا کشورش را به نماد برابری و عدالت اجتماعی تبدیل سازد. دولت او دهها هزار پزشک و معلم به وجود آورد و باعث شد نرخ مرگ و میر کودکان و بیسوادی در کوبا به پایینترین حد خود در منطقه آمریکای لاتین برسد. اما کوبا هرگز نتوانست وابستگی خود به دلارهای خارجی و اقتصاد دولتی را بگسلد و بنابراین، در ایجاد رفاه و موفقیت برای کشورش ناکام ماند. فیدل در سال 2010 طی دیدار با یک روزنامهنگار آمریکایی گفت: «مدل کوبایی دیگر برای ما کارگر نیست.» با این حال، سیانان به نقل از «وین اسمیث»، دیپلمات آمریکایی در کوبا از 1979 تا 1982، مینویسد: «کوبا تا پیش از کاسترو هیچ نبود و کسی به لحاظ سیاسی و تاریخی روی این کشور حساب نمیکرد.»
مسیر ورود به قدرت
در سال 1959 مرد ریش خاکستری 32ساله را کسی نمیشناخت. او به همراه تعدادی از انقلابیون سرسخت توانست «فالگنسیو باتیستا»، دیکتاتور کوبا را شکست دهد و جیپها و تانکهای انقلابیون را وارد هاوانا سازد. کاستروی جوان مورد استقبال صدها هزار کوبایی قرار گرفت که او را ناجی کشور میدانستند. مردمی که از دیکتاتوری باتیستا به تنگ آمده بودند جذب وعده فیدل جوان برای دموکراسی شدند تا سرکوب را خاتمه دهند. سیانان مینویسد: «البته کاسترو اولین کسی بود که به وعدههای انقلاب خود خیانت کرد. حضور 47 ساله او در قدرت آرزوهای مردم را نقش بر آب کرد و هیچ حزبی در این کشور غیر از حزب کمونیست کوبا به رهبری فیدل وجود نداشت.» نظامی که او وعده داد به سوسیالیسمی تخیلی در غلتید که وعده برابری و عدالت در آن سخنی پوچ به حساب میآمد. در اوج جنگ سرد، کاسترو با ترکیب «کاریزما» و «سرکوب» اولین و تنها حزب کمونیست را در کوبا و در نیمکره غربی بهوجود آورد. با متشنج شدن و در نهایت قطع روابط کوبا و ایالاتمتحده، اتحاد جماهیر شوروی خلأ را پر کرد. روابط کوبا- شوروی در 8 می1960 برقرار شد. کاسترو بسیاری از بدبختیهای کشورش را به گردن آمریکا انداخت. هر چه روابط هاوانا- واشنگتن بحرانیتر میشد، روابط با شوروی تقویت میشد بهگونهای که کوبا غرق در یارانههای پرداختی از سوی شوروی شد. «جیم سوشلیکی»، مدیر موسسه مطالعات کوبا- آمریکا در دانشگاه میامی میگوید: «کاسترو با این اعتقاد به قدرت رسید که میخواهد انقلابی تمامعیار در کوبا به راه اندازد. هدف او مبارزه با امپریالیسم بود. فیدل به پدر نیاز داشت و این پدر کسی نبود جز شوروی.» با این حال، برخی کاسترو را یکی از نمادهای انقلاب کمونیستی در آمریکای لاتین و جهان معاصر به شمار میآورند. حامیانش او را «قهرمان سوسیالیسم»، «ضد امپریالیسم» و «بشردوست» و کسی که توانسته استقلال کوبا را در برابر امپریالیسم آمریکا حفظ کند، میدانند.
واشنگتن بهدنبال انتقام از فیدل
کاسترو در سیاستهای خود آمریکا را نوک پیکان خود قرار داد. رویترز مینویسد کاسترو با برقراری اولین دولت کمونیستی در بیخ گوش آمریکا و بر تن داشتن یک یونیفورم نظامی نوک پیکان خود را به سوی واشنگتن نشانه رفته بود. الجزیره مینویسد کاسترو خاری در چشم ساکنان کاخ سفید بود. سازمان سیا بارها تصمیم به ترور فیدل گرفت و در این کار از هر روشی استفاده کرد: از صدفهای انفجاری گرفته تا قارچهای کشنده. همچنین آمریکا با قطع تمام روابط با کوبا و حمایت از مخالفان ضدفیدل و کنشگران دموکراسی خواه درصدد اعمال فشار بر فیدل بود اما طی دوران 11 رئیسجمهور از دوایت آیزنهاور تا اوباما هیچیک از برنامههای واشنگتن جواب نداد. دان اریکسون، مشاور ارشد مسائل نیمکره غربی در وزارت خارجه آمریکا، به سیانان میگوید: «فیدل به مدت بیش از نیم قرن آمریکا را رنجاند.» این رنجش بارها نزدیک بود به قیمت جان او تمام شود. از دهه 60 به این سو «سیا» تشنه خون فیدل بود و او هر بار از خطر میگریخت. او در سال 2000 گفت: «من از مرگ نمیترسم. دغدغهام مرگ نیست.»
بهشت سوسیالیسم
به نوشته سیانان، او تا لحظه آخر به دو مساله باور اکید داشت: مدل اقتصادی سوسیالیستی و حکومت تک حزبی کمونیستی. مدافعان کاسترو میگویند او در پیشرفت اجتماعی مانند ادغام نژادی، آموزش و تحصیل و بهداشت و درمان فراگیر موفق بود. آنها به جای اینکه به ضعفها و ناکارآمدیهای مدل سوسیالیستی خود بنگرند، تقصیر را به گردن آمریکا انداخته و این کشور را مسوول فلاکتهای اقتصادی خود میدانستند. خوزه رامون فرناندز، معاون سابق رئیسجمهور میگوید: «آنچه فیدل در زمینه نظم اجتماعی به آن دست یافت هیچ کشور فقیر یا ثروتمندی نتوانست به آن دست یابد.» بهشتی که فیدل وعده داده بود به جهنمی برای منتقدان تبدیل شد که نتیجه آن حدود یک میلیون تبعیدی کوبایی است. برخی از این تبعیدیها/ مهاجران که از دوران کودکی به همراه والدین خود به آمریکا مهاجرت کردند، میگویند: «تصور نمیکردیم فیدل اینقدر حکومت کند و ما از کشورمان دور بمانیم. روزها به هفتهها، هفتهها به ماهها و ماهها به سالها رسید و ما هنوز نتوانستهایم به کشورمان بازگردیم.» در فاصله 1965 تا 1973 کاسترو بسیاری از مخالفان را از کشور اخراج کرد. این اخراج البته شکلی انسان دوستانه داشت. آنها «مجاز» بودند که کشور را ترک کنند. حدود 260 هزار کوبایی در این دوران در خطوط حمل و نقل هوایی آمریکا مشغول به کار شدند. او اجازه داد تا 125 هزار نفر دیگر هم با قایق از کشور خارج شوند که در میان آنها تعدادی مجرم نیز حضور داشت. بسیاری از این آوارگان به مقصد نرسیدند. انقلابی که کاسترو به راه انداخت، دموکراسیای که وعده داد و عدالتی که از آن دم میزد باعث شد اقتصاد کوبا به شدت زمینگیر شود. برخی معتقدند زمین گیر شدن اقتصاد کوبا نتیجه نیم قرن سیاستهای سوسیالیستی است. همین امر شرایط را فراهم کرد تا در نهایت بار دیگر کوبا به آغوش سرمایهداری بازگردد. بازگشت کوبا به آغوش سرمایهداری برخی را به این باور رسانده که سوسیالیسم در کوبا به آخر راه رسیده و مرگ کاسترو آغازگر فصلی جدید در حیات سیاسی این کشور خواهد بود.
نماد یک دوران
فیدل کاسترو در ۱۳ اوت ۱۹۲۶ در شهر بیران در استان سابق اورینته کوبا متولد شد. خانواده وی از زمینداران مرفه بودند. او بعد از گذراندن دوره ابتدایی در روستا به مدرسهای خصوصی واقع در شهر سانتیاگو د کوبا و سپسهاوانا رفت و پس از آن از دانشکده حقوق دانشگاههاوانا فارغالتحصیل شد. کاسترو زمانی که دانشجو بود به یک گروه دانشجویی پیوست که علیه فساد سیاسی مبارزه میکردند. او در سال ۱۹۴۷ میلادی عضو حزب مردم کوبا شد که به حزب ارتدوکس هم شهرت داشت. وی سپس رهبر جناح چپ حزب شد و همان سال داوطلب عضویت در یک گروه مسلح برای مبارزه علیه نظام رافائل تروخیو در جمهوری دومینیکن شد. او در ۱۹۵۹ میلادی توانست نظام فالگنسیو باتیستا را شکست دهد و حکومت کوبا را دست گیرد. فیدل از سال ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۶ علاوه بر رهبری انقلاب کوبا بهعنوان نخستوزیر و سپس بهعنوان رئیسجمهوری کوبا از سال ۱۹۷۶ تا ۲۰۰۸ مشغول فعالیت بود. کاسترو ماه آوریل در اقدامی نادر در آخرین روز کنگره حزب کمونیست کوبا حاضر شد و سخنرانی کرد. او در آن سخنرانی به کهولت سن خود اشاره کرد اما گفت که مفهوم کمونیسم کوبا همچنان «معتبر» است و مردم کوبا «پیروز خواهند شد.» فیدل کاسترو، به علت بیماریهای رودهای و نارساییهای مربوط به کهولت سن جمعه شب در 90 سالگی درگذشت. رهبران جهان هم به درگذشت کاسترو واکنش نشان دادند. میخائیل گورباچف، از رهبران شوروی سابق، ضمن ادای احترام به فیدل کاسترو گفت: «من واقعا از اینکه دوران فیدل به پایان رسید، اندوهگینم. او بهعنوان سیاستمدار و مردی برجسته و دوست ما باقی خواهد ماند.» فرانسوا اولاند، رئیسجمهوری فرانسه، کاسترو را «بازیگر دوران جنگ سرد...او برای مردم کوبا مظهر غرور و نپذیرفتن نفوذ و تسلط خارجی» خواند.ولادیمیرپوتین، رئیسجمهور روسیه از فیدل کاسترو بهعنوان «نماد یک دوران» و یک دوست صمیمی و قابل اعتماد برای روسیه نام برد.
منبع: دنیای اقتصاد
نظر شما