twitter share facebook share ۱۴۰۰ تیر ۱۲ 723

مقامات آمریکا روز جمعه از تعطیلی پایگاه هوایی خود در بگرام خبر دادند؛ پایگاهی که نقشی محوری در عملیات های نظامی ایالات متحده در افغانستان داشت. آخرین نیروها و تجهیزات آمریکا درحالی از افغانستان خارج شد که فضایی آمیخته با ناباوری بر دولت و سراسر شهر کابل حاکم شده است.

آمریکایی ها سالها بود که حضور ملموسی در شهر نداشتند، بنابراین خروج آنها بر جریان عادی زندگی مردم تأثیر چندانی نگذاشته است؛ بازارها و خیابان ها همچنان شلوغ است و نانوایی ها تا پاسی از شب به فروش خود ادامه می دهند. اما زیر پوست شهر، از اینکه طالبان آرام آرام به سوی کابل در حال پیشروی است، حس ناامیدی و ترسی وجود دارد.

زبیر احمد 23 ساله که مغازه فروش مواد غذایی دارد می گوید: «هیچ امیدی نیست؛ افغان ها در حال ترک کشور هستند. نمی دانم که ده دقیقه دیگر سالم خواهم بود یا خیر».

اداره گذرنامه در روزهای اخیر، شلوغی بی سابقه ای را تجربه کرده است و این شلوغی علیرغم محدودیتی است که مردم افغانستان در گرفتن ویزای سایر کشورها دارند. برخی از سازمان های بشردوستانه که زندگی مردم به وجود و کمک های آنان وابسته است، می گویند که با پیش بینی وخامت اوضاع، کارکنانشان به خارج رفته و با کمبود نیرو مواجه شده اند.

برخی از تحلیلگران می گویند: امنیتی که آمریکا طی دو دهه برای کشور فراهم کرد، سبب رکود و انفعال دولت شد. حالا کنترل بخش های مختلف، یکی پس از دیگری از دست دولت خارج می شود و روشن نیست که آیا دولت نقشه ای برای مقابله با پیشروی طالبان دارد یا خیر.

سرویس مخفی افغانستان تخمین می زند که دولت طی شش ماه تا دو سال سقوط کرده و به دست طالبان می افتد. چشم انداز پیش رو برای آقای غنی و اطرافیانش روشن و امیدوارکننده نیست و تاریخ هم بر این امر صحه می گذارد؛ چنانکه چندین تن از کسانی که پیش از او مقامات عالی کشور را عهده دار بودند، پایانی دردناک داشتند.

وزیر دارایی سابق «عمر زخیلوال» با اشاره به جو ترس و وحشتی که بر دولت حاکم است می گوید «فضا به شدت متشنج است؛ سوء مدیریت ما را به اینجا کشاند».

به گفته مقامات و کارشناسان امنیتی، مشکلات در دولت غنی به دلایل ذیل عمیق تر شد: این توهم در بین نظامیان و دولتمردان شکل گرفت که امنیت کشور توسط آمریکایی ها تأمین می گردد و آنان هیچگاه به شکل کامل از افغانستان خارج نمی شوند. دولت به شخص اشرف غنی و تعدادی از یارانش -که همگی در خارج آموزش دیده و خانواده هایشان در خارج در ایمنی به سر می برند- تقلیل یافت.

تکیه به آمریکا و ایجاد این تصور که واشنگتن آماده است هر زمان که لازم باشد طالبان را به عقب براند، باعث شد حس لزوم ایجاد نیروی دفاعی قوی و تکیه بر ارتش و نیروهای داخلی از بین برود. به گفته ژنرال «هلال الدین هلال» معاون پیشین وزیر دفاع «دولت برنامه استراتژیکی برای دوران پس از خروج آمریکا از کشور نداشت».

دکتر عبدالله عبدالله رئیس شورای عالی آشتی ملی افغانستان نیز به تازگی اعتراف کرد که «ما در قبال تصمیمی که آمریکا برای خروج نیروهایش از افغانستان گرفت، آماده نبودیم».

طالبان از اوایل ماه می موفق شدند بیش از یک چهارم از 421 ولسوالی کشور را  تصرف کنند و مراکز برخی از استان ها، هم اکنون در محاصره این گروه قرار دارند. در برخی از مناطق، نیروهای دولتی بدون هیچگونه مقاومتی تسلیم می شوند زیرا مهمات ندارند و دولت هم اقدام به ارسال تجهیزات و نیروی کمکی برای آنان نمی کند.

سوء مدیریت در ارتش افغانستان و نیروهای پلیس، چیزی است که در جنگ علیه گروههای شورشی در چهل سال گذشته بارها تکرار شده است. به گفته «تمیم عاصی» معاون سابق وزیر دفاع که اکنون ریاست یکی از اندیشکده های کابل را بر عهده دارد «ما ارتشی بسیار متمرکز داریم که علیه شورشیان چریکی و غیرمتمرکز وارد جنگی نامنظم شده است؛ روشن است که این شیوه از جنگ، به فاجعه می انجامد».

به گفته «هادی خالد» ژنرال بازنشسته «مسئله شخص اشرف غنی نیست؛ مسئله کل دستگاه حاکم است. بخش امنیتی افغانستان فکر نمی کرد که وظیفه دارد برای دفاع آماده باشد».

در روزهای اخیر، نیروهای دولتی کنترل برخی از محله های مهم شهر قندوز را بازپس گرفته اند؛ اما از زمانی که اشرف غنی دست به انتصابات جدیدی در کابینه زده است، بیش از ده حوزه استحفاظیِ دیگر، به دست طالبان سقوط کرده است.

طالبان در این پیروزی ها موفق شده است که سلاح ها و مهمات بسیاری بدست آورد و در فیلم هایی که در شبکه های اجتماعی خود منتشر می کند، فاتحانه این مهمات را به نمایش می گذارد. شورشیان که اغلب در جنوب افغانستان فعال هستند حالا توانسته اند به استان های شمالی نیز راه پیدا کنند و مناطقی که در نیمه دهه 1990 به سختی از آن خود کردند را، این بار به راحتی تصرف نمایند.

با این حال به نظر می رسد که مقامات دولتی توجهی به وضعیت سربازان و شهروندان ندارند و آنگونه که برخی از شاهدان عینی به نیویورک تایمز گفتند، در محلات مرفه نشین کابل، به بازی پوکر مشغول بوده و در شرایطی که کشور درگیر بحران های گوناگون است، شرط بندی های بالای 120 هزار دلار می کنند.

ماه گذشته در مراسم یادبود کشتار 70 دانش آموز دختر در جریان یک بمبگذاری در کابل، حتی یک مقام رسمی حضور نیافت. مادران عزادار در لباس های مشکی به آرامی اشک می ریختند و دولت تنها کاری که کرد، ارسال چند افسر پلیس برای حفاظت از عزاداران بود که از اقلیت آسیب پذیر هزاره بودند.

در نتیجه این اوضاع، تشکیل گروههای شبه نظامی متشکل از شهروندان افغان رو به افزایش است و گروههای مختلف قومی و منطقه ای برای دفاع از خود در برابر پیشروی های طالبان بسیج می شوند.

ایجاد این گروهها ممکن است این امید را در برخی ایجاد کند که سقوط کشور به دست طالبان به سرعت نخواهد بود؛ اما برای بسیاری از افغان ها، مسلح شدن مردم و تشکیل گروههای شبه نظامی یادآور دوران ویرانگر جنگ داخلی است و بسیاری از این می ترسند که این گروهها خود سبب هرج و مرج در کشور شوند.

مقامات رده میانی کاخ ریاست جمهوری، از اینکه هیچ برنامه ای برای مقابله با طالبان در صورت حمله این گروه به آنها وجود ندارد، ابراز نگرانی می کنند اما برخی مقامات بر اینکه دولت طرحی در دست اجرا دارد اصرار دارند. به گفته یک دیپلمات غربی، ظاهر امر نشان می دهد که استراتژی دولت رها کردن محله های غیر استراتژیک و روستایی در برابر طالبان و تمرکز نیروها در شهرها و اماکنی است که برای دولت ارزشمند است.

دولت در بیانیه هایی که می دهد صرفا به محکوم کردن طالبان و تعهد به شکست آنها اکتفا می کند و هیچ برنامه ای ارائه نمی دهد. در نتیجه بر ابهام و نگرانی شهروندان افزوده می شود و اعتماد خود را به دولت از دست می دهند. آنگونه که آقای عاصی می گوید «آنها استراتژی ای برای مقابله با حملات طالبان ندارند» اگر هم استراتژی نظامی در دستور کار باشد، برای سربازانی که در خط مقدم جنگ هستند، این استراتژی روشن نیست.

پس از آنکه پایگاه نظامی اندر در استان غزنی در اواسط ماه ژوئن به کنترل طالبان درآمد، یکی از اعضای شورای ولایتی گفت که نیروهای محاصره شده درخواست کمک کردند؛ اما هیچکس صدای انها را نشنید. سربازان همه در مقابل طالبان رها شدند و پس از کشته شدن پنج نفر از آنها، بقیه خود را تسلیم کردند.

در کاخ ریاست جمهوری به گفته دستیاران فعلی و اسبق رئیس جمهور، وی ساعت 5:30 از خواب بیدار شده، جریان گزارشات را می خواند و با تعدادی از دستیاران نزدیکش مشورت می کند. رئیس جمهور صرفا به حلقه کوچکی از مشاورانش که در غرب آموزش دیده اند اعتماد دارد و اعضای کابینه از اینکه در مخالفت با او نظری ابراز کنند، می ترسند. او که مدتی است دچار بی خوابی شده، در بیشتر مواقع در جریان رخدادهای مهم کشور، غایب است و جز اظهار نظرهای گهگاهی که پیرامون اقتصاد یا فساد دارد، چیز دیگری از او نمی بینیم.

*منبع: نیویورک تایمز

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما