طالبان کنترل افغانستان را در دست گرفته، اما آرامشی که این گروه شاهد آن است –به جز پنجشیر که هنوز دارد در برابر طالبان مقاومت می کند- در حقیقت آرامش قبل از طوفان می باشد. چالش هایی که طالبان به ارث برده و اشتباهاتی که در طول ماه گذشته مرتکب شده است، مشروعیت این گروه را تضعیف کرده و در مسیر این گروه برای اداره کشور اختلال ایجاد خواهد کرد. بنابراین می توان گفت که ماه عسل طالبان دارد پایان می پذیرد
اشتباهات اخیر طالبان
اولین اشتباه طالبان آزاد کردن تمام زندانیان بعد از تصرف زندان ها و بازداشتگاههای تحت اداره دولت در سراسر افغانستان بود. اگر طالبان تنها اعضای خود را آزاد می کرد قابل درک بود، اما آزادی هزاران جنایتکار و تروریست از جمله عمر فاروق رهبر دولت اسلامی خراسان و سایر اعضای این گروه را هیچگونه نمی توان توجیه کرد. بنابراین در شرایط فعلی شمار زیادی از تروریست ها که تهدیدی مهم علیه امنیت محسوب می شوند آزاد هستند و معلوم نیست که آیا طالبان توانایی و اراده لازم برای بازداشت مجدد آنها را دارد یا نه
دومین اشتباه طالبان حمله به پنجشیر به جای تلاش برای گفتگو و رسیدن به راه حلی با مردم این استان بود. بسیاری از افغان ها درک نمی کنند که چرا طالبان توانست دو سال با آمریکایی ها مذاکره کند اما دو هفته هم حاضر به گفتگو با پنجشیری ها نشد. گرچه طالبان بر پنجشیر اعلام پیروزی کرده، اما پیروزی کامل هنوز بدست نیامده است. احمد مسعود رهبر نهضت مقاومت ملی که خود اهل پنجشیر است و راههای این استان را به خوبی می شناسد، هنوز کوهستانهای منطقه را در کنترل خود دارد. از بین بردن نهضت مقاومت کار سختی است که نمی توان موفقیت طالبان را در رسیدن به این هدف تضمین شده دانست
اگر نهضت مقاومت به ایستادگی خود در برابر طالبان ادامه دهد، ممکن است مقاومت در برابر این گروه به بخش های دیگر افغانستان نیز تسری پیدا کند. طالبان در بین گروههای قومی غیرپشتون از جمله تاجیک ها، ازبک ها، هزاره ها و ترکمن ها پشتیبانی مردمی ندارد و تاکنون برای ایجاد آرامش و صلح با مردم غیرپشتون که 55 تا 60 درصد از جمعیت کشور را تشکیل می دهند اقدامی نکرده است
اشتباه سوم طالبان این بود که علناً به ژنرال فائز حمید رئیس سازمان اطلاعات پاکستان ISI اجازه حضور در کابل داد. مردم افغانستان معتقدند که طالبان برای منافع پاکستان کار می کند؛ گرچه هم پاکستان و هم طالبان این ادعا را رد می کنند. اما دیدار حمید از افغانستان به وجهه ی طالبان بیش از پیش آسیب زد و سؤالاتی اساسی پیرامون نفوذ ISI بر این گروه ایجاد نمود. هر هدف و انگیزه ای که پشت دیدار حمید از کابل بوده است، مدتها طول می کشد تا طالبان بتواند از زیر بار این ننگ به در آید
چهارمین و مهم ترین اشتباه طالبان اعلام کابینه ای تک قومیتی بود. پشتون ها که 40 تا 45 درصد از جمعیت افغانستان را تشکیل می دهند 90% از مقام های کابینه را در اختیار دارند و هیچ زن، شیعه و هزاره ای در آن دیده نمی شود. برای خاموش کردن صدای منتقدان داخلی و خارجی، طالبان این کابینه را موقت نامید اما با توجه به سابقه این گروه در دروغگویی و زیرپا گذاشتن وعده ها، این بار هم امیدی وجود ندارد که طالبان تغییراتی در ترکیب کابینه اعمال کند
کابینه طالبان علاوه بر تک قومیتی و پشتون محور بودن، کاملا تحت سلطه ملاهای بی سواد است. اکثر اعضای کابینه هیچگونه تحصیلات عالی و حرفه ای ندارند؛ حتی مدارکی که مبنی برداشتن تعلیمات مذهبی ارائه می دهند، واقعی به نظر نمی رسد؛ زیرا اکثر آنها قادر نیستند به زبان عربی صحبت کنند، حال آنکه زبان تدریس در مدارس دینی افغانستان و پاکستان عربی است. زمانی هم که برای انجام مذاکره با آمریکا در قطر بودند، برای ارتباط با میزبانان قطری خود از مترجم استفاده می کردند
چالش هایی که طالبان با آن روبرو هستند
نخست آنکه: شورش و ایجاد هرج و مرج در کشور یک چیز است و اداره کشور و حکومتداری به ویژه در افغانستان که متشکل از اقوام و زبان های مختلف می باشد چیز دیگری است. اعلام کابینه تک قومی طالبان کمکی به کنترل وضعیت شکننده کشور نمی کند. علاوه بر این خواسته مردم برای حقوق بیشتر و مشارکت جوانان -به ویژه زنان- در جامعه را نمی توان نادیده گرفت. طالبان در حال حاضر می توانند برای سرکوب مخالفان به خشونت متوسل شوند اما تاریخ افغانستان نشان داده است که اتخاذ این شیوه پیامدهای ناگواری به همراه دارد و دامن حاکمان سرکوبگر را خواهد گرفت
دوم: از آنجا که افغانستان همیشه دولتی ضعیف داشته، فروپاشی دولت اشرف غنی سبب هرج و مرج گسترده نشد اما افغانستان اکنون در آستانه فروپاشی اقتصادی است. مسدود شدن دارایی های این کشور در ایالات متحده و کاهش شدید کمک های مالی بین المللی، به مردم عادی افغانستان آسیب می زند. برای مثال پرداخت وجه با کارت اعتباری در افغانستان امری نادر است و تقریبا همه پول نقد می دهند. تا زمان نگارش این مقاله، بانک های افغانستان که فقط در کابل و چند شهر بزرگ دیگر در دسترس هستند، برداشت های هفتگی را حداکثر به 20000 افغانی (250 دلار) محدود کرده اند. از آنجا که نقدینگی بانک ها و تعداد زیادی از افغان ها به دلیل مسدود شدن دارایی های افغانستان رو به اتمام است، دور نیست که حتی افغان هایی که در دولت کرزی و غنی وضع مالی خوبی داشتند، دچار کمبود نقدینگی و مشکلات اقتصادی شوند
شمار زیادی از افغان های ساکن در مناطق شهری در گذشته کارگر روز مزد بودند و اگر در طول روز مزدی نمی گرفتند، شب چیز زیادی برای خوردن نداشتند. اغلب کارگران روز مزد بیش از یک ماه است که کاری پیدا نکرده اند و حالا با گرسنگی روبرو هستند. علاوه بر این کارمندان دولت، معلمان و استادان دانشگاه از ماه ژوئیه حقوق خود را نگرفته اند. در نتیجه ی حمله طالبان، هزاران غیرنظامی به کابل و شهرهای بزرگ دیگر روانه شدند؛ حالا این آوارگان به سختی می توانند هزینه لازم برای خورد و خوراک خود را تأمین کنند و این امر به افزایش سطح فقر در شهرها منجر شده است. در چنین شرایطی جنگجویان طالبان غیرنظامیان را مجبور می کنند که به آنها غذای رایگان بدهند
در کنار رویکرد ناامید کننده طالبان در اداره کشور، وقوع خشکسالی های شدید، و کووید 19 نیز مزید بر علت شده و افغانستان را در آستانه فروپاشی کامل اقتصادی قرار داده است. هم اکنون یک سوم مردم افغانستان با گرسنگی روبرو هستند. زمستان پیش رو و بارش شدید برف هم وضعیت را بدتر می کند. اگر به مردم کمک فوری صورت نگیرد، به ویژه در مناطقی از کشور که بارش برف باعث مسدود شدن راهها تا بهار آینده می شود، هزاران نفر از گرسنگی جان خواهند داد
سوم: اوایل اوت 2021 سازمان ملل گزارش داد که بیش از 10000 جنگجوی خارجی در افغانستان حضور دارند. این آمار قبل از آن بود که طالبان صدها (و شاید هزاران) جنگجوی خارجی دیگر را از زندان های دولتی آزاد کنند. به نظر می رسد که طالبان کنترل چندانی بر این جنگجویان -به ویژه جنگجویان دولت اسلامی خراسان که طالبان آنها را دشمنان خود می داند- ندارند. ضمن اینکه در این میان، گروه تحریک طالبان پاکستان هم هستند که از طالبان افغانستان انتظارات و توقعاتی دارند
پاکستان بدنبال آن است که از حملات گروه تحریک طالبان پاکستان از خاک افغانستان به این کشور جلوگیری کند و در این زمینه از طالبان اطمینان گرفته است. اینکه آیا طالبان به وعده اش عمل می کند یا نه، هنوز معلوم نیست. طالبان و تحریک طالبان پاکستان –که با رهبر طالبان افغانستان بیعت کرده- از یک قوم هستند و بیشتر اعضای دو گروه را پشتون هایی که در مرز دو کشور سکونت دارند تشکیل می دهند. ایدئولوژی هر دو گروه مشابه است و هدفشان تحمیل و اجرای شریعت در دو کشور افغانستان و پاکستان می باشد؛ بنابراین حوزه های فعالیت دو گروه با یکدیگر همپوشانی دارد.
چهارم: از منظر تاریخی افغان های خارج از کابل توجه چندانی به حکومت ندارند. آنها بیشتر به بزرگان محلی، منطقه ای و قبیله ای خود وفادار هستند و از آنها دستور می گیرند تا از کسانی که در کابل در رأس قدرت هستند. بنابراین در مقابل هرگونه تغییری که از پایتخت بر آنها تحمیل شود، مقاومت خواهند کرد. مناطق کوهستانی افغانستان، جمعیت ناهمگون و متنوع، دولت های مرکزی ضعیف و عدم وفاداری و احترام مردم به حاکمان در کابل، تمرکززدایی از پایتخت و تفویض اختیارات به ولایت های دیگر را ضروری می سازد. اما طالبان در جهت مخالف حرکت می کند و باعث تزلزل پایه های حکومتش می شود
در آخر اینکه: مبارزه نظامی طالبان علیه آمریکا و متحدان افغانش، اعضای این گروه را در کنار یکدیگر قرار داده بود. اکنون که این عامل اتحاد از بین رفته، به احتمال زیاد شاهد اختلافات شدید بین طالبان خواهیم بود. چنانکه تنها با گذشت یک ماه پس از تسخیر طالبان، گزارش هایی مبنی بر درگیری لفظی شدید بین ملا عبدالغنی برادر و خلیل الرحمان حقانی (که هر دو از رهبران ارشد طالبان هستند) و نزاع بین هواداران این دو بر سر اینکه پیروزی این گروه با دیپلماسی بدست آمد یا جنگ، منتشر شد. با گذشت زمان اختلافات داخلی طالبان بزرگ تر و عمیق تر خواهد شد
مترجم: فاطمه رادمهر
messages.comments