twitter share facebook share ۱۴۰۰ مهر ۲۴ 1032

آیا توافق هسته ای را باید مرده تلقی کرد؟ مشکلاتی که بر سر احیای ان وجود دارد نشان می دهد که جواب این سؤال مثبت بوده و براستی برجام مرده است.

پیش از انتخابات امریکا، بایدن از این می گفت که احیای برجام اولویت دولت او است اما زمان نشان داد که چنین چیزی نبوده است. تأخیرهای هر دو طرف ایران و آمریکا، مذاکرات را دچار مشکل کرده است و حالا هر دو از این می گویند که زمان رو به اتمام است. شرایط آنقدر تغییر کرده که حالا شاید هیچکدام دلیل قانع کننده ای برای بازگشت به میز مذاکره نداشته باشند. اما حتی اگر این کار را انجام دهند آیا پیشرفتی بدست خواهد آمد؟ آیا برای دو طرف، مذاکره و احیای برجام ارزش دارد؟

در شرایطی که ایران علیرغم فشار تحریم ها، سطح غنی سازی هسته ای خود را روز به روز افزایش می دهد، احتمال تجدید توافق دورتر از همیشه به نظر می رسد. حتی بازگشت به میز مذاکرات وین نیز کار راحتی نیست؛ مذاکرات غیرمستقیمی که پیش از 4 ماه وقفه ی اخیر در جریان بود، منتج به تهیه پیش نویسی شد که نکات مهم زیادی داشت. بنابراین واضح است که برجام قدیمی مرده و آنچه دو طرف بر سر آن چانه زنی می کنند قرارداد جدیدی است که در آن دولت های ایران و آمریکا باید واقعیت هایی را که در سال اول روی کار آمدن خود با آن روبرو بوده اند، مد نظر قرار دهند.

هر دو دولتِ بایدن و رئیسی برنامه های داخلی بسیار متفاوتی از دولت های اوباما و روحانی دارند و شرایط بین المللی نیز نسبت به زمانی که برجام به امضا رسید تغییر زیادی کرده است. بایدن از رسیدن به توافقی طولانی مدت تر و قوی تر با ایران سخن می گوید و امیدوار است که این توافق بتواند محدودیت هایی را در مقابل برنامه موشک های بالستیک ایران ایجاد کند؛ اما تهران حتی حاضر به شنیدن چنین پیشنهادی نیست.

از نگاه بایدن مزایای رسیدن به توافق با ایران کاهش یافته است. وی با خروج از افغانستان به یکی از وعده های انتخاباتی اش عمل کرد، اما چون این خروج ناشیانه و با موفقیت کامل انجام نشد، باعث شد که در داخل هزینه زیادی بپردازد. با این وجود چون هم دموکرات ها و هم جمهوریخواهان هوادار خروج از افغانستان بودند، او تحت فشار زیادی قرار نگرفت. اما در مورد توافق با ایران قضیه فرق می کند؛ گرچه بسیاری از دموکرات ها با بازگشت به توافق و لغو تحریم ها همراه هستند اما جمهوریخواهان، بایدن را متهم می کنند که در قبال ایران بیش از حد با نرمی رفتار می کند و این می تواند در انتخابات میان دوره ای، هزینه های سیاسی زیادی برای او داشته باشد.

از دیدگاه رئیسی نیز لغو جزئی تحریم ها بدتر از حفظ وضع موجود است؛ به ویژه اگر در سه سال آینده رئیس جمهوری در آمریکا روی کار بیاید که تمام تحریم ها را بار دیگر برگرداند. رفع موقت تحریم ها اقتصاد کشور را دوباره بی ثبات می کند، به خصوص که ایران در سه سال گذشته و از زمانی که ترامپ برنامه فشار حداکثری خود را اجرا کرده، از نظر اقتصادی با تحریم ها سازگار شده است. اقتصاد ایران امسال شش درصد رشد کرد؛ حالا وابستگی کمتری به نفت دارد و تجارت بیشتری با همسایگان خود در شرق می کند.

اولین سفر خارجی رئیسی به عنوان رئیس جمهور، به آسیای مرکزی صورت گرفت؛ جایی که ماه گذشته ایران به عضویت شورای همکاری شانگهای درآمد. ایران قبلا بر رابطه با غرب و استفاده از تکنولوژی پیشرفته آن متمرکز بود اما اکنون نگاه خود را تغییر داده و چین و هند را بازارهایی خوب با رشد سریع فناوری می بیند.

علاوه بر این رهبران ایران معتقد نیستند که احیای برجام باعث بازگشت تجار و سرمایه گذاران خارجی به تهران شود. حتی با امضای برجام و رفع تحریم ها نیز، آن گشایش مالی و مشارکت با شرکت های بین المللی که ایرانیان پیش بینی می کردند حاصل نشد. این بار بانک ها و شرکت های غربی پیشاپیش اعلام کرده اند که نمی توانند تعهدی در قبال شریکان ایرانی خود داشته باشند چون هر لحظه ممکن است ایران تحت تحریم های جدیدی قرار گیرد.

در عرصه بین الملل نیز بایدن با دو معضل روبرو است: نخست سرعت غنی سازی اورانیوم ایران که آن را به شکل خطرناکی به رسیدن به سلاح هسته ای نزدیک کرده است. برخی از کارشناسان آمریکایی برآورد کرده اند که زمان لازم برای ساخت بمب در ایران به کمتر از یک ماه رسیده است. این بدان معنا است که دانش ایران در این زمینه پیشرفت زیادی حاصل کرده است و بنابراین هر مذاکره جدیدی، نمی تواند از همان جایی که متوقف شده بود آغاز شود.

گرچه با افزایش ظرفیت غنی سازی هسته ای ایران، بازرسی های آژانس بین المللی انرژی اتمی باید شدت و دقت بیشتری می گرفت؛ اما ایران در چند ماه گذشته مانع از دسترسی بازرسان به سایت های خود شده است. برجام در واقع ظرفیت غنی سازی و اورانیوم ذخیره شده ایران را محدود می کرد و این محدودیت ها سال 2030 برداشته می شد؛ اما با افزایش سطح اورانیوم غنی شده و استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته، ایران به سرعت به نقطه ای می رسد که بازگشت کامل به وضعیت قبل در برجام عملا غیرممکن می شود.

دومین معضل بایدن اسرائیل است که در یک سال گذشته کارزار مخفیانه و مخربی علیه ایران براه انداخته تا جلوی برنامه هسته ای آن را بگیرد. اسرائیل معتقد است که کارزارش موفق بوده است چراکه توانسته در ظرفیت تولید هسته ای ایران اختلال ایجاد کند. اما این اقدامات، مذاکرات هسته ای را تحت تأثیر قرار داده و با افزایش تردیدهای ایران نسبت به انگیزه های آمریکا، وضعیت را سخت تر کرده است.

تهران معتقد است که آمریکا و شریکانش اگر بخواهند می توانند جلوی اقدامات اسرائیل را بگیرند؛ از این رو اوایل ماه جاری اعلام کرد که اگر آژانس بین المللی انرژی اتمی می خواهد از تأسیسات ایران بازرسی کند، باید علنا حملات تروریستی به مراکز و فناوریهای هسته ای ما را محکوم نماید. این درحالی است که ژنرال کوچاوی فرمانده ستاد ارتش اسرائیل با صراحت اعلام کرد، هدف قراردادن برنامه هسته ای ایران ادامه می یابد. دولت بایدن می گوید راه حل برنامه اتمی ایران مذاکره است نه قدرت سخت اما ناتوانی اش در جلوگیری از اقدامات اسرائیل نشان می دهد که در عمل نسبت به مذاکرات وین پایبندی چندانی ندارد؛ به ویژه که بایدن به اسرائیل اطمینان داده است که در صورت شکست مذاکرات، گزینه های دیگر روی میز است.

شرایط منطقه و بین الملل با خروج آمریکایی ها از افغانستان و کاهش شمار آنها در عراق، برای ایران نیز تغییر کرده است. تهران در حال انجام مذاکراتی جدی با عربستان و امارات در مورد امنیت منطقه و جنگ یمن است. تجارت در خلیج فارس افزایش یافته و این احتمال وجود دارد که اگر این مذاکرات به نتیجه برسد، مسائل دیگر از جمله امنیت منطقه ای، موشک ها و حتی نقش بازیگران غیردولتی و شبه نظامیان نیز مورد بررسی و گفتگو قرار گیرد. با توجه به اینکه کشورهای ثروتمند خلیج فارس به اندازه گذشته از حمایت نظامی آمریکا احساس امنیت نمی کنند، انگیزه بیشتری پیدا کرده اند تا مشکلات خود را با همسایگانشان حل و فصل کنند. این امر انگیزه تهران را برای رسیدن به توافق جدید با واشنگتن کاهش می دهد.

دلایلی که برشمردیم نشان می دهد که هیچکدام از طرفین امید چندانی برای موفقیت مذاکرات ندارند؛ ضمن اینکه اصطکاک بین آژانس و ایران احتمالا تا دو ماه آینده به اوج خود می رسد و باعث می شود که آژانس ایران را رسما محکوم کرده یا پرونده آن را به شورای امنیت بفرستد. هر دو حالت باعث می شود که مذاکرات با مشکل مواجه شود و منجر به وضع تحریم های اتحادیه اروپا و سازمان ملل گردد.

آیا طرح جایگزینی برای ایران یا آمریکا وجود دارد؟ در حال حاضر اسرائیل پلان ب را تعقیب کرده و می کوشد از راههای مختلف ازجمله اقدامات خرابکارانه، توان هسته ای ایران را کاهش داده و دولت تهران را بی ثبات کند. از دیدگاه ایران فشارهای خارجی –به جز حمله گسترده به کشور- در واقع می تواند یک موهبت باشد چراکه بر خشم مردم افزوده و با تحریک حس میهن دوستی انان، حمایت از دولت را افزایش می دهد.

اما پلان ب برای بایدن جالب نیست؛ با افزایش درگیری های نظامی و ناآرامی های اجتماعی، ناامنی و بی ثباتی در کشورهای همسایه ایران غیرقابل اجتناب خواهد بود و چه بسا حملات تروریستی فرامرزی افزایش یابد. وی می کوشد تمرکز خود را بر مسئله چین قرار دهد حال آنکه بروز این تحولات در خاورمیانه، او را ناخواسته از هدفش منحرف می کند. با این تفاصیل مذاکره برای رسیدن به توافقی جدید با ایران تنها راه حل است.

*منبع: responsiblestatecraft

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما