twitter share facebook share ۱۴۰۰ آذر ۲۴ 1199

بسیاری از تحلیلگران، نتایج انتخابات اخیر پارلمانی در عراق را نشانه‌ای بر کاهش نفوذ ایران تفسیر کردند؛ اما واقعیت به این سادگی نیست. قبل از هرگونه نتیجه‌گیری باید پایگاه‌های قدرت شیعه، سنی و سکولار، گروه‌های قومی، جهت‌گیری‌ مقتدی صدر، نقش و نفوذ خاندان حکیم و نفوذ حشد شعبی را بررسی کرد.

واضح است که در انتخابات 10 اکتبر احزاب منتقد مصطفی کاظمی نخست وزیر عراق کرسی‌های خود را از دست دادند که یکی از این گروه‌های منتقد، ائتلاف فتح از نیروهای نزدیک به ایران بود. از دیگر بازندگان انتخابات، حزب عمار حکیم روحانی میانه‌روی شیعه و ائتلاف نصر به رهبری حیدر عبادی نخست وزیر سابق بودند که هیچکدام طرفدار ایران به‌حساب نمی‌آمدند. از سوی دیگر حزب نوری مالکی که به تهران نزدیک است سومین برنده بزرگ انتخابات بود و نسبت به دور قبل کرسی‌های بیشتری بدست آورد.

نتیجه نهایی انتخابات که اعلام شد تحلیلگران این گونه تفسیر کردند که بلوک صدر بر محبوبیت خود افزوده و حمایت از فتح کاهش یافته است. اما مجموع آراء را که در نظر بگیریم، می‌بینیم که این تفسیر درست نیست. صدری‌ها درحالی از نظر تعداد کرسی بر گروههای زیرمجموعه حشدشعبی پیشی گرفتند که گروههای حشد تقریبا به همان اندازه رأی کسب کردند. در واقع آراء گروه فتح و متحدانش حتی اندکی از صدری‌ها بیشتر بود؛ فتح حدود 670,000 رأی و صدری‌ها 650,000 رأی بدست آوردند.

این نشان می‌دهد که ناآگاهی از قانون جدید انتخابات و عدم استفاده صحیح از مکانیزم آن بود که باعث شد فتح کرسی‌های کمتری کسب کند، نه کاهش محبوبیت و نزدیکی این گروه به تهران. (دلیل شکست احزاب نزدیک به ایران و نااگاهی آنان از مکانیزم جدید انتخابات در عراق را در اینجا بخوانید)

از میان دو حزب اصلی کردستان عراق، اتحادیه میهنی که نسبت به حزب دموکرات به ایران نزدیک‌تر است 16 کرسی بدست آورد لذا نتایج اولیه را رد کرد و مدعی تقلب در انتخابات توسط حزب دموکرات کردستان شد. حزب دموکرات 33 کرسی به خود اختصاص داد.

با اعلام نتایج انتخابات، ایران با وضعیتی متناقض روبرو است: اگر از ادعاهای ائتلاف فتح در مورد تقلب در انتخابات حمایت نکند، احتمال اینکه دولت بعدی عراق به سوی خلع سلاح حشد‌شعبی حرکت کند افزایش می‌یابد و اگر از ادعای تقلب حمایت کند، در میانه دعواهای داخلی میان جناح‌های مختلف سیاسی و پارلمان عراق گیر خواهد کرد.

برای حل این تناقض ایران باید هزینه و فایده هرکدام را مورد محاسبه قرار دهد. نفوذ در عراق برای مقامات ایران بسیار مهم است و حاضر نیست آن را از دست بدهد. ایرانیان از مدت‌ها قبل نفوذ داخلی در کشورهای منطقه را در اولویت اصلی برنامه‌های خود قرار داده‌اند و تاکنون هم تمام هزینه‌های آن را پذیرفته‌اند.

تلاش برای ترور کاظمی

7 نوامبر سوء‌قصدی نافرجام علیه نخست وزیر عراق رخ داد. هیچ گروهی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفت اما این ظن متوجه ایران بود، تا اینکه منابع نظامی آمریکایی اعلام کردند که گرچه گمان می‌رود این حمله توسط شبه نظامیان شیعه انجام شده باشد اما «به‌نظر می‌رسد ایران کنترل خود را روی شبه‌نظامیان از دست داده و حمله پهپادی با حمایت ایران انجام نشده است». کمیته تحقیقات عراق نیز 28 نوامبر اعلام کرد که مواد منفجره و پهپادهای مورد استفاده، داخل خاک عراق ساخته شده است.

استدلال مقامات ایران این بود که نیروهای حشد شعبی بیشترین ضرر را از حمله پهپادی کردند و لذا حمله کار انها نبوده است. حسن دانایی‌فر سفیر سابق ایران در عراق گفت: «این حمله فتنه‌ای بود که برای ایجاد اختلال در روند دموکراسی در عراق و تأثیرگذاری بر تشکیل دولت بعدی انجام شد. ساده اندیشی است که این موضوع را به گردن یک گروه عراقی بیاندازیم». علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران نیز این حمله را کار «اندیشکده‌های خارجی» دانست.

روزنامه‌های رسمی ایران از جمله کیهان حمله را به «دشمنان ایران و عراق» نسبت دادند. روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران احتمال داد که خود کاظمی پشت حمله بوده است. مضمون مشترک رسانه‌های ایران این بود که حمله مشکوک بوده و توسط دشمنان عراق انجام شده است.

8 نوامبر فرمانده نیروی قدس سپاه اسماعیل قاآنی به بغداد سفر کرد و با کاظمی و دیگر مقامات ارشد عراق دیدار کرد. قاآنی تأکید داشت که «عراق به ثبات و امنیت نیاز دارد» لذا باید از هر اقدامی که امنیت عراق را تهدید می‌کند اجتناب نمود و «ضروری است که خواسته‌های عراقی‌هایی که به نتایج انتخابات معترض هستند در نظر گرفته شود اما در چارچوب قانون». پس از دیدارهای او حشد شعبی و دولت عراق توافق کردند که تنش‌ها را کاهش دهند.

صدر

مقتدی صدر، هم منتقد ایران است و هم منتقد گروه‌های مورد حمایت آمریکا و عربستان؛ بنابراین پیروزی وی در انتخابات می‌تواند به معنی افزایش فشار برای خنثی کردن نفوذ گروه‌های تحت حمایت ایران و همزمان فشار برای خروج کامل نیروهای آمریکایی از عراق باشد. چنانکه به گفته رسانه‌های عراقی بسیاری از نمایندگان منتخب پارلمان نیز بدون توجه به وابستگی سیاسی‌شان، از این خواسته‌ها حمایت می‌کنند.

بسیاری انتظار داشتند که انتخابات اخیر به بن‌بست سیاسی در عراق پایان دهد اما بغداد همچنان با بحران‌های متعدد مواجه است. در چنین فضایی درهای سیاستِ این کشور همچنان به روی نفوذ و دخالت خارجی باز می‌ماند البته با توجه به ترکیب جدید پارلمان، شکل این دخالت‌ها ممکن است تغییر کند.

تهران دریافته که گروههای زیرمجموعه حشد‌شعبی در پارلمان و دولت آینده به حاشیه رفته‌اند؛ بنابراین ممکن است بخواهد دستور کار سیاسی خود را در عراق کمتر از طریق این نیروها پیش ببرد و بیشتر بر استفاده از اهرم‌های دیپلماتیک و اقتصادی همچون تأمین برق، گاز، مصالح ساختمانی، گردشگری و نزدیکی قومی و مذهبی دو ملت تکیه کند.

البته این بدان معنا نیست که حشد و فتح دیگر فایده‌ای برای تهران ندارند؛ اگر گروه‌های حشدشعبی تصمیم بگیرند اقدامات نظامی خود را کاهش داده و فعالیت‌های سیاسی خود را بیشتر کنند، ممکن است هنوز فرصت داشته باشند که پایگاه انتخاباتی خود را گسترش داده و به قدرت بازگردند. اما تا آن زمان بهترین گزینه برای ایران همکاری با گروههای پیروزی مانند جناح مالکی، میانه‌روهایی همچون حکیم و متحدانی مانند اتحادیه میهنی کردستان است.

*منبع: شورای اتلانتیک

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما