twitter share facebook share ۱۴۰۱ شهریور ۲۱ 389

حدود 18 ماه از تلاش‌های ایران و قدرت‌های جهانی برای احیای برجام گذشته و در این مدت چیزهای زیادی تغییر کرده است. سه کشور از هفت کشور امضا کننده توافق، رهبران جدیدی دارند و چهارمین کشور وارد جنگ با همسایه‌اش شده است. مذاکره کنندگان هر چند ماه یکبار برای دیدار و گفتگو، در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در وین دور هم گرد می آیند.

ماه گذشته همه‌طرف‌ها خوش‌بین بودند؛ آمریکا و ایران برخی از مسائل فیمابین را حل کرده بودند. اتحادیه اروپا متن نهایی توافق را آماده کرده بود و صحبت از سفر وزیران خارجه به وین برای امضای توافق بود.

اما ایران –نه برای اولین بار- این تلاش‌ها را نقش بر آب کرد. این کشور اول سپتامبر پاسخی رسمی به پیش‌نویس اتحادیه اروپا داد. آمریکا این پاسخ را غیرسازنده دانست و دیپلمات‌های اروپایی از آن ابراز نارضایتی کردند. حالا به نظر می‌رسد که مذاکرات وارد وقفه‌ای دو ماهه شده و به بعد از انتخابات میان دوره‌ای آمریکا در ماه نوامبر موکول شده است. حتی دیپلمات‌های غربی که حامی توافق بودند، حالا این سؤال را مطرح می‌کنند که آیا ایران براستی دنبال رسیدن به توافق است یا صرفا می‌خواهد زمان بخرد؟ آنها تا چه زمان باید پا به پای ایران بیایند؟

از زمانی که ترامپ از برجام خارج شد، ایران پیشرفت غیرقابل برگشتی در برنامه تولید اورانیوم داشته است. این کشور هزاران سانتریفیوژ پیشرفته نصب کرده است و به گفته آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم‌اکنون 56 کیلو اورانیوم غنی شده با خلوص 60% دارد که برای ساخت بمب کافی است.

با توجه به بندهای غروب در توافقِ برجام، بخش‌هایی از تعهدات ایران اوایل سال آینده شروع به فسخ شدن می‌کند و بسیاری از محدودیت‌هایی که روی سانتریفیوژها وجود دارد، سال 2024 و 2025 به پایان می‌رسد. بنابراین در صورت احیای توافق، غرب در مقایسه با سال 2015 مزایای کمتری بدست خواهد آورد. ولی با این وجود غرب احیای برجام را بهتر از مرگ آن می‌داند و معتقد است توافق همچنان این قابلیت را دارد که وضعیت را از آنچه که هست بهتر کند.

اما هر زمان که احیای توافق نزدیک به نظر می‌رسد، ایران خواسته‌هایی مطرح کرده و گفتگوها را از مسیر خارج می‌کند. برخی از خواسته‌های ایران معقول است، برای مثال تضمین‌هایی که از آمریکا می‌خواهد تا با روی کار آمدن یک رئیس جمهور جمهوری‌خواه از توافق خارج نشود. اما موارد دیگری همچون حذف نام سپاه از لیست گروه‌های تروریستی، خارج از محدوده برجام است. البته ایران از هردو خواسته عقب‌نشینی کرده است: تحقق خواسته اول به دلیل نظام سیاسی حاکم بر آمریکا غیرممکن است و در مورد خواسته دوم، بایدن از پذیرش آن خودداری می‌کند.

حالا اخرین مانعی که برجام به ان برخورد کرده، به تحقیقات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره گذشته فعالیت‌های هسته‌ای ایران مربوط می‌شود. آژانس آثاری از اورانیوم غنی شده در سه سایت هسته‌ای فاش نشده در ایران پیدا کرده و حالا از ایران می‌خواهد در رابطه با آن توضیح دهد. ایران بسته شدن پرونده تحقیقات آژانس را به عنوان شرط احیای برجام مطرح کرده است؛ حال آنکه نه آمریکا و نه اروپایی‌ها این شرط را نمی‌پذیرند.

اگر این بن‌بست شکسته نشود، مذاکرات احتمالا متوقف خواهد شد. طبق قانون آمریکا، کنگره سی روز فرصت دارد تا توافق هسته‌ای با ایران را بررسی کرده و قطعنامه‌ای در مخالفت با لغو برخی از تحریم‌ها توسط بایدن تصویب کند؛ البته بایدن نیز حق وتوی چنین قطعنامه‌ای را دارد. اخیرا 34 نماینده دموکرات کنگره به رئیس جمهور نامه‌ای نوشتند و نگرانی عمیق خود را درباره توافق ابراز کردند. ولی دموکرات‌ها می‌خواهند قبل از انتخابات میان دوره‌ای که 8 نوامبر برگزار می‌شود، وارد درگیری بر سر برجام نشوند.

اختلافات بر سر برجام در اسرائیل نیز وجود دارد. موساد مخالف احیای توافق هسته‌ای است و معتقد است ایران با احیای توافق به میلیاردها دلار از دارایی‌هایش دست پیدا خواهد کرد و می‌تواند نیروهای نیابتی‌اش را تأمین مالی کند؛ این درحالی است که با آغاز زمان اجرای بندهای غروب آفتاب، تعهدات ایران بسیار کاهش یافته و امکان ساخت بمب را خواهد یافت. در مقابل، ارتش اسرائیل توافق هسته‌ای را گرچه ناقص ولی مفید می‌داند و معتقد است دستاوردهای مالی ایران از این توافق بیش از حد ارزیابی شده است زیرا سال‌ها طول می‌کشد تا شرکت‌های غربی تجارت با ایران را از سر بگیرند. ضمن اینکه یک توقف هرچند موقت در فعالیت هسته‌ای ایران، به اسرائیل زمان بیشتری می‌دهد تا برای مقابله با تهدیداتی که علیه خود می‌بیند برنامه‌ریزی بهتر و دقیق‌تری داشته باشد. اسرائیلی‌ها همچنین در مورد اینکه آیا حمله نظامی می‌تواند جلوی فعالیت هسته‌ای ایران را بگیرد، اختلاف نظر دارند. نیروی هوایی فکر می‌کند که با حمله نظامی می‌تواند برنامه هسته‌ای ایران را دو تا سه سال به تعویق بیندازد اما بسیاری از اسرائیلی‌ها با این نظر مخالف هستند.

در این میان یائیر لاپید نخست‌وزیر فعلی اسرائیل و نتانیاهو که امیدوار است پس از انتخابات نوامبر جانشین لاپید شود، هر دو با موساد هم‌نظر هستند. لاپید معتقد است که اسرائیل نفوذ کمی بر تصمیم‌گیری‌های بایدن دارد ولی نتانیاهو که بدنبال جلب نظر رأی دهندگان است، می‌گوید دولت اسرائیل باید بایدن را وادار کند تا برای همیشه برجام را کنار بگذارد.

نه بایدن و نه قدرت‌های اروپایی خواهان مرگ برجام نیستند، ولی ادامه این مذاکرات بی‌پایان نیز مسخره به نظر می‌رسد. ماه ژانویه آنتونی بلینکن گفت تنها چند هفته برای حفظ توافق باقی مانده است؛ حالا از آن زمان 34 هفته گذشته و برجام نه احیا شده و نه کاملا مرده است.

ناظران مسائل ایران مطمئن نیستند که آیا ایران توافق را می‌خواهد یا نه. یک دیدگاه این است که ایران در نهایت توافق را امضا می‌کند اما با این تعلل‌ها می‌خواهد از آمریکا امتیاز بیشتری بگیرد. وضعیت ایران در شرایط مطلوبی نیست و به توافق نیاز دارد؛ ریال سقوط کرده، تورم به 50% رسیده است و ایران روزانه ده‌ها میلیون دلار از درامد نفتی خود را از دست می‌دهد.

حتی اگر یک جمهوری‌خواه، سکان ریاست جمهوری آمریکا را در سال 2025 بدست بگیرد، ایران دو سال از تخفیف تحریم‌ها برخوردار شده است. بیژن خواجه‌پور اقتصاددان ایرانی تخمین می‌زند که توافق شش امیتاز به رشد تولید ناخالص داخلی در سال 2024 اضافه کند و نرخ بیکاری را دو امتیاز کاهش دهد. با این وجود برخی از مشاوران ابراهیم رئیسی دائما از این می‌گویند که درمان مشکلات اقتصادی کشور درد دارد و چاره‌ای جز تحمل این درد نیست.

در نهایت اینکه بن‌بست در مذاکرات ممکن است به نفع ایران باشد. ایران توانسته است سه سال را صرف غنی‌سازی اورانیوم خود بکند، بدون اینکه تحریم‌های بیشتری توسط اروپاییان وضع شود یا مکانیسم ماشه که در برجام در نظر گرفته شده است فعال گردد.

*منبع: اکونومیست

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما