twitter share facebook share ۱۴۰۲ مهر ۳۰ 660
نگاه متفاوت اعراب به جنگ اسرائیل و حماس

صحنه آمبولانس ها، اجساد و انفجار، تمام شب از کانال های خبری پخش می شد. حماس اسرائیل را مسئول انفجار بیمارستان الاهلی غزه اعلام کرد. وزارت بهداشت غزه از کشته شدن صدها نفر خبر داد. اسرائیل انجام این حمله را رد کرد و گفت انفجار ناشی از شلیک اشتباه موشک جهاد اسلامی بوده است. ولی این تکذیب اهمیتی نداشت و فاجعه الاهلی باعث اعتراضات زیادی در کرانه باختری، اردن، تونس و.. شد

به سختی می توان یک مسئله را به کل جهان عرب که مجموعه ای متشکل از 450 میلیون نفر در نزدیک به 22 کشور و هزاران کیلومتر مساحت است، تعمیم داد؛ اما به جرأت می توان گفت که اکثر اعراب همچنان با آرمان فلسطین همدل هستند. سلب مالکیت فلسطینیان از خانه و سرزمین شان، همچنان موضوعی است که می تواند خشم و اعتراض مردم را در سراسر خاورمیانه برانگیزد و آنان را بسیج کند

جنگ بین اسرائیل و حماس که اکنون در دوازدهمین روز خود است، به طور شبانه روزی از تلویزیون ها پخش شده و در رسانه ها مورد بحث قرار گرفته است. این جنگ موجی از حمایت از فلسطینیان را در بین مردم برانگیخته است؛ با این حال در مقایسه با جنگ های گذشته از جمله جنگ 50 روزه غزه در سال 2014 چند تفاوت وجود دارد

یکی از این تفاوت ها ژئوپلیتیک است؛ از سال 2020 چهار کشور عربی -بحرین، مراکش، امارات و سودان- روابط خود را با اسرائیل عادی کردند. پیشتر اسرائیل تنها با دو کشور مصر و اردن رابطه داشت؛ عربستان نیز در حال مذاکره برای انجام همین کار است. این موضوع روی نحوه پوشش برخی از رسانه های عربی تأثیر گذاشته است

الجزیره که از قطر پخش می شود، به وضوح از حماس حمایت می کند ولی کانال هایی که از عربستان و امارات پخش می شوند، رویه متفاوتی را در پیش گرفته اند. آنها گرچه صحنه های ویرانی غزه را نشان می دهند اما با مقامات حماس مصاحبه نمی کنند و در عوض یهودیان اسرائیلی عرب زبان را به عنوان مهمان دعوت می کنند. همچنین در حالی که پیشتر در بحث های خود واژه ارتش اشغالگر را به کار می بردند، در جنگ اخیر از عنوان ارتش اسرائیل یاد می کنند

تفاوت دوم ترس از وقوع یک درگیری گسترده است. جنگ 2014 محدود به فلسطین بود اما این بار خطر گسترده تر شدن درگیری می رود و همین امر باعث تغییر نگاه برخی از کشورها به ویژه کشورهای همسایه اسرائیل شده است. برای مثال آمریکا و چند کشور عرب از مصر خواسته اند تا گذرگاه رفح را باز کند و به غیرنظامیان اجازه دهد از غزه وارد مصر شوند؛ اما بخش وسیعی از جامعه مصر معتقدند که دولت باید در برابر این فشار مقاومت کند

ابراهیم عیسی مجری یک برنامه گفتگو محور در پیامی خطاب به حماس پرسید: «چرا این جنگ را به ما تحمیل کردی؟ می خواهی ما به خاطر تو 100 میلیون مصری را به خطر بیندازیم؟» کارشناسان دیگر نیز نگاه و نظر مشابهی دارند و نگاه آنها انعکاس افکار عمومی مصر است. نظرات در لبنان نیز مشابه است؛ لبنان چهار سال است یکی از بدترین بحران های اقتصادی تاریخ مدرن را تجربه می کند و بسیاری از مردم این کشور نگران هستند که حزب الله جبهه دومی را علیه اسرائیل بگشاید و لبنان را وارد جنگ ویرانگر دیگری همچون سال 2006 کند. دیما صادق روزنامه نگار مشهوری که حامی فلسطین و منتقد حزب الله است، در این خصوص خطاب به نیروهای مقاومت نوشت: «ما را وارد جهنم نکنید»

تفاوت سوم ناشی از قطبی تر شدن منطقه است. برای بسیاری از سوری ها صحنه های غزه یادآور جنایاتی است که بشار اسد علیه آنها انجام داد؛ ولی انها تمایلی به تشویق حماس –گروهی که توسط ایران حمایت می شود- ندارند. در لبنان نیز برخی از مردم علیرغم نگاه منفی نسبت به اسرائیل ،امیدوار هستند که این جنگ در نهایت منجر به تضعیف ایران و حزب الله شود

در گفتگوهایی که دوازده روز گذشته در محافل مختلف انجام شده، برخی از مقامات عرب در مورد حماس و غزه به نحوی صحبت می کنند که گویی دارید اظهارات اسرائیلی های راستگرا را می شنوید. آنها هیچ همدردی با حماس –به عنوان گروه اسلام گرای مورد حمایت ایران- ندارند ولی ترجیح می دهند که این اظهارات را علنی بیان نکنند

کشورهای عرب با نگرانی جنگ اخیر را نظاره می کنند. نجیب میقاتی نخست وزیر لبنان در مورد احتمال وقوع جنگ در لبنان، با صراحت صحبت کرد و گفت «جلوگیری از این اتفاق از دست من خارج است». رهبران مصر و اردن بیم دارند که جنگ باعث بی ثباتی بیشتر در کشورشان شود و پایه های لرزان حکومتشان را سست تر کند. کشورهای حاشیه خلیج فارس از دشمنی با ایران نگران هستند و می ترسند که نیروهای نیابتی ایران، ریاض و ابوظبی را هدف حمله قرار دهند. این جنگ تهدیدی علیه موجودیت اسرائیل نیست ولی برخی حاکمان عرب بیم دارند که موجودیت آنها را به مخاطره اندازد

منبع: اکونومیست

نابودی حماس پایان بخش مقاومت مسلحانه فلسطین نیست

وعده نتانیاهو برای نابودی حماس، نگرانی ها را در مورد عواقب حمله زمینی به غزه افزایش داده است. حمله حماس به اسرائیل باعث کشته شدن بیش از 1400 اسرائیلی –اعم از نظامی و غیرنظامی- زخمی شدن هزاران نفر و اسارت 200 تن شد

مرحله اول واکنش اسرائیل بمباران 11 روزه نوار غزه و کشته شدن بیش از 3000 فلسطینی –عمدتا غیرنظامی- بود. اسرائیل همچنین دست به محاصره کامل غزه زده، دسترسی مردم به مواد غذایی، آب و سایر منابع را محدود کرده و یک فاجعه انسانی ایجاد کرده است

اکنون نیروهای اسرائیلی برای حمله زمینی آماده می شوند ولی معلوم نیست که این عملیات چگونه خواهد بود و چه دستاوردی خواهد داشت. نتانیاهو و دیگر مقامات اسرائیلی بارها اعلام کرده اند که هدف از این جنگ از بین بردن حماس است

حماس از زمانی که تشکیلات خودگردان فلسطین را در سال 2007 شکست داد، بر نوار غزه حکومت می کند. در این مدت، عملیات های مکرر اسرائیل نه تنها این جنبش را تضعیف نکرده که سبب تقویت آن شده است

ارلینگ لورنزن مدرس مطالعات خاورمیانه در دانشگاه اسلو می گوید: «عملیات زمینی اسرائیل در غزه برای این کشور آسان نخواهد بود؛ این عملیات ممکن است شبیه جنگ سال 2006 باشد. در آن جنگ اسرائیل به لبنان حمله کرد تا ظرفیت نظامی حزب الله را از بین ببرد اما تمام دستاوردهایی که داشت از حملات هوایی بود. حمله زمینی برای ارتش اسرائیل فاجعه بود زیرا حزب الله در زمین خود می جنگید و به شدت در برابر حمله اسرائیل مقاومت می کرد. این امر منجر به تلفات زیاد نیروهای اسرائیلی شد و این نیروها بدون پیروزی مجبور به عقب نشینی شدند»

طحان مصطفی تحلیلگر فلسطین در گروه بین المللی بحران می گوید که اسرائیل در تلاش است تا کل جنبش حماس را ریشه کن کند و مشروعیت، پشتیبانی، زیرساخت ها و حضور فیزیکی آن را از بین ببرد «ولی اسرائیل آنچه که زمینه ساز ظهور حماس شده است را نادیده گرفته است. حماس در پاسخ به اشغالگری اسرائیل ایجاد شد؛ به عبارت دیگر این گروه یک جنبش مقاومت سازمان یافته در برابر اشغالگری اسرائیل است. فلسطینیان قبل از حماس مقاومت می کردند و بعد از حماس هم به مقاومت در برابر اشغال در اشکال گوناگون ادامه می دهند». این امر توسط اسرائیل نادیده گرفته شده است؛ چنانکه می بینیم به جای پرداختن به علت تهدیدات علیه امنیت خود، به اشغال نظامی 56 ساله سرزمین های فلسطینی ادامه می دهد

حتی اگر حماس ریشه کن شود، گروههای مسلح جدید فلسطینی برای مبارزه با اشغالگری اسرائیل سربرخواهند آورد. ضمن اینکه خشونت افسارگسیخته ای که اسرائیل برای از بین بردن یا تضعیف حماس بکار می برد، خود می تواند سبب شکل گیری گروههای مقاومت جدید و اشکال جدید مقاومت مسلحانه شود

اسرائیل در محاسبات خود برای تأمین امنیتش، فاقد یک راه حل سیاسی است؛ حال آنکه هیچ راه حل نظامی بدون راه حل سیاسی نمی تواند به نتایج بلندمدت پایدار برسد. ظهور گروههای مسلح فلسطینی پدیده جدیدی نیست؛ چنین گروههایی در طول انتفاضه اول و دوم و با هر دوره تشدید ظلم و محدود شدن بیشتر حقوق فلسطینیان، شکل گرفته اند

در کرانه باختری نسل جدیدی از گروههای مسلح فلسطینی از سال 2021 در پاسخ به سیاست های سرکوبگرانه اسرائیل، افزایش حملات خشونت آمیز، ادامه شهرک سازی و فقدان یک راه حل سیاسی شکل گرفته اند و استراتژی ها، تاکتیک ها و اهداف متنوعی دارند

از جمله این گروهها، لانه شیر در نابلس و بریگاردهای جنین هستند. جناح های مسلح جدید فلسطینی نه تنها علیه اسرائیل می جنگند که برای انکه تشکیلات خودگردان موجودیت سیاسی آنها را به رسمیت بشناسد، تلاش می کنند. به گفته طحان مصطفی نسل جدید گروههای مسلح معمولا از جوانانی تشکیل شده اند که بین 18 تا 25 سال سن دارند و قبلا در گروههای قدیمی تر عضو بودند

لانه شیرها یکی از معروف ترین گروههای جدید است؛ اعضای ان جوانانی هستند که پیشتر در جبهه مردمی برای آزادی فلسطین، حماس، جهاد اسلامی و فتح عضویت داشتند. صحنه سیاست فلسطین به دلیل درگیری های جناحی بین حماس و فتح و اختلافات داخلی احزاب، بیش از هر زمان دیگری از هم گسیخته شده است؛ هدف جوانان از تشکیل گروههای جدید این است که بر این اختلافات سیاسی غلبه کنند

به گفته مصطفی «این گروهها امیدوار هستند که دوباره توجهات را روی علل اصلی بدبختی فلسطینیان متمرکز کنند. مردم اغلب از فساد واستبداد شکایت دارند ولی اینها پیامدهای اشغال است. این جوانان قصد دارند انرژی خود را به سمت مبارزه با عامل اصلی بدبختی فلسطینیان هدایت کنند»

با توجه به فاصله زیاد نظامی که بین این گروهها و اسرائیل وجود دارد، آنها ترجیح می دهند در داخل اردوگاهها و محله های پناهندگان –به ویژه در طول عملیات جستجو و دستگیری توسط اسرائیل- موضع دفاعی بگیرند

مصطفی می گوید: «آنها سعی می کنند غیرنظامیان اسرائیلی را در حین انجام عملیات هدف قرار ندهند زیرا می دانند این کار مجازات دسته جمعی فلسطینیان را به همراه دارد و این امر را اکنون می توان با بمباران غزه به تلافی حمله حماس دید». مصطفی معتقد است حمله به غیرنظامیان اسرائیلی در حادثه اخیر خودسرانه انجام شده و برنامه ریزی شده نبوده است «هدف آنها فقط مبارزه با اسرائیل است؛ آنها هدف و برنامه مشخصی در ذهن ندارند، ساختار مشخصی ندارند و فاقد رهبر هستند»

به گفته یکی دیگر از کارشناسان، کاهش مشروعیت ومحبوبیت تشکیلات خودگردان، اعتماد مردم فلسطین را به توانایی این گروه برای نمایندگی آنها از بین برده است؛ در نتیجه گروههای مسلح جدیدی ظهور کرده اند که در مناطق مختلف کرانه باختری به طور متفاوتی عمل می کنند؛ به طوری که تشکیلات خودگردان در برخی مناطق مانند نابلس کنترل بشتری دارد و در برخی مناطق مانند جنین کنترلش کمتر است «شبکه های مسلح جدید بین جناح های مختلف همکاری دارند. تاکنون این گروهها چالش مهمی برای ارتش اسرائیل در کرانه باختری ایجاد نکرده اند زیرا تشکیلات خودگردان آنها را محدود کرده است»

اسرائیل و تشکیلات خودگردان هر دو در راستای تأمین منافع خود، درمورد خطر امنیتی این گروهها اغراق می کنند. اسرائیل برای پیگیری برنامه های امنیتی و سیاست های تندروانه خود علیه فلسطینیان، از این گروهها استفاده می کند و از سوی دیگر ظهور این گروهها به تشکیلات خودگردان امکان داده تا به بهانه سرکوب انها، کمک های مالی و لجستیکی بیشتری دریافت نماید

به گفته مصطفی «اسرائیل برای مبارزه با تهدید این گروهها به تشکیلات خودگردان نیاز دارد؛ تشکیلات هم چون علاقه ای به ایجاد گروههای مخالف و رقیب ندارد، با اسرائیل همکاری می کند. این گروهها ممکن است امروز با تشکیلات خودگردان مبارزه نکنند ولی چه بسا فردا وارد جنگ شوند و این مسئله باعث ترس تشکیلات خودگردان و فتح شده است»

مصطفی در مورد جنگ اسرائیل در غزه دو سناریو ارائه می دهد: اگر حماس در برابر اسرائیل مقاومت کند، می تواند الهام بخش مقاومت مسلحانه فلسطینیان در کرانه باختری شود و برعکس اگر شکست بخورد، ممکن است سبب تضعیف مقاومت مسلحانه شود؛ زیرا گرچه حماس به دلیل حضور تشکیلات خودگردان کنترل مستقیمی روی این گروهها ندارد، ولی به آنها کمک مالی و اموزشی می کند

کوتاه سخن اینکه انجام عملیات نظامی اسرائیل در غزه، بدون توجه به علت اصلی بحران -که چیزی نیست جز اشغالگری اسرائیل- چرخه خشونت را قطع نمی کند و تا زمانی که راه حل سیاسی ارائه نشود، گروههای مسلح جدید فلسطینی ظهور پیدا خواهند کرد

 منبع: العربی الجدید

حمله موشکی و پهپادی حوثی ها به دریای سرخ؛ دلایل و پیامدها

19 اکتبر دبیر مطبوعاتی پنتاگون ژنرال پت رایدر تأیید کرد که شبه نظامیان حوثی ناو یو اس اس کارنی را در دریای سرخ هدف گرفته اند. بنابر گزارش ها این ناو سه موشک کروز و چند پهپاد را بدون اینکه موفق به وارد کردن خسارتی بشوند، رهگیری کرده است. این پهپادها و موشک ها احتمالا از استان های حدیده و حجه در سواحل دریای سرخ شلیک شده اند و بدون هدف مشخص به سمت شمال حرکت کرده اند. به گفته رایدر مسیر حرکت آنها به سمت اسرائیل بوده است

این حمله به نظر نمادین بوده و هدف آن ارسال پیامی سیاسی است زیرا حوثی ها عضو محور مقاومت هستند. حمله اخیر حوثی ها همزمان بود با حملات گروههای شبه نظامی طرفدار ایران به پایگاههای آمریکایی در التنف سوریه و عراق. این حملات چند روز پس از آن صورت گرفت که حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه ایران اعلام کرد محور مقاومت می تواند اقدام پیشگیرانه انجام دهد و نسبت به وقوع جنگ در چند جبهه در صورت حمله زمینی اسرائیل به غزه، هشدار داد

چند عامل داخلی و خارجی پشت حملات حوثی ها وجود دارد: نخستین عامل خارجی این است که جناح تندرو حوثی ها که 25 سپتامبر نیز نیروهای بحرینی را در مرز عربستان و یمن مورد حمله قرار دادند، بدنبال تقویت نقش خود در محور مقاومت هستند. ایران در بین این جناح نفوذ زیادی دارد و سرمایه گذاری بلندمدت سیاسی، مالی و نظامی کرده است

دوم: حوثی ها همچون سایر گروههای طرفدار ایران می خواهند موقعیت منطقه ای خود را تثبیت کنند و از حمایت بیشتر جامعه عرب و مسلمان برخوردار شوند

سوم: حوثی ها بدنبال ارسال این پیام به آمریکا هستند که می توانند در آینده منافع آمریکا یا اسرائیل را در منطقه از جمله در دریای سرخ و تنگه باب المندب هدف قرار دهند

اما چهار عامل، داخلی است: نخست اینکه حوثی ها همیشه ادعای حمایت از فلسطین دارند؛ شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل، لعنت بر یهودیان و پیروزی با اسلام است سر می دهند. 10 اکتبر عبدالمالک حوثی رهبر حوثی ها گفت اگر آمریکا مستقیما در غزه مداخله نظامی کند، گروه او همراستا با محور مقاومت از پهپادها و موشک های خود استفاده خواهد کرد؛ بنابراین حوثی ها با انجام این حمله نمادین، خواستند جدی بودن تهدیدات خود را نشان دهند

دوم: در شرایطی که بسیاری از کشورهای اسلامی و عربی نسبت به رنج مردم غزه واکنش هایی محتاطانه و ناکافی نشان می دهند ،حوثی ها در پی این هستند که از این تنش برای جلب افکار عمومی در داخل و خارج استفاده کنند. دستگیری حداقل 1500 غیرنظامی توسط حوثی ها که جشن شصت و یکمین سالگرد انقلاب 26 سپتامبر 1962 جمهوری عربی یمن را جشن گرفته بودند، بحران عدم حمایت مردمی از حوثی ها را نشان می دهد و این عدم حمایت با توجه به ضعف خدمات دولتی در سالهای اخیر، بیشتر هم شده است

سوم: این حمله روحیه نیروهای حوثی و حامیان آنها را در کوتاه مدت تقویت کرده، به آنها کمک می کند تا افکار عمومی را نسبت به وضعیت یمن منحرف کنند و نارضایتی فزاینده را مهار نمایند

چهارم: حوثی ها بدنبال افزایش اهرم خود در مذاکرات جاری با عربستان هستند. این مذاکرات نه تنها به دلیل تحولات اخیر متوقف نشده، که شتاب بیشتری گرفته است. 18 اکتبر شاهزاده خالد بن سلمان وزیر دفاع عربستان که پرونده یمن را در دست دارد، با شورای رهبری یمن دیدار کرد تا درباره یک راه حل سیاسی جامع گفتگو کند. به گفته یزید الجداوی «عربستان از فروپاشی مذاکرات و بازگشت به حالت اول می ترسد». با توجه به عزم عربستان برای کاهش تنش و تمرکز روی توسعه داخلی، ریاض ترجیح می دهد دوباره درگیر جنگ مستقیم و طولانی با حوثی ها نشود. دیپلمات های آمریکایی نیز غیرمستقیم در این مذاکرات حضور دارند و از طریق عربستان و عمان و کانال های دیگر با حوثی ها پیام ردوبدل می کنند

با توجه به موشک هایی که گفته می شود حوثی ها در اختیار دارند و می توانند اهدافی را تا فاصله 2500 کیلومتری مورد حمله قرار دهند، حمله حوثی ها به اسرائیل بیشتر مسئله اراده است تا توانایی و در صورتی که این گروه تمایل داشته باشد، می تواند این حملات را از داخل صنعا انجام دهد. سال 2022 ژنرال عبدالله الجعفری به این توانایی حوثی ها اشاره کرد و گفت «همان موشک ها و پهپادهایی که امروز به امارات رسیده اند، به تل آویو و بندر ایلات خواهند رسید»

حمله اخیر حوثی ها در دریای سرخ پیامدهای زیادی برای یمن و منطقه دارد. جناح تندرو حوثی ها با این حمله تأکید کرد که پروژه محور مقاومت در اولویت برنامه هایش است؛ این حمله همچنین اراده شبه نظامیان حوثی را برای مشارکت در درگیری های نظامی تحت شرایط خاص نشان داد

این حمله منجر به حضور نظامی بیشتر آمریکا در دریای سرخ و عرب می شود و لزوم بازدارندگی، رهگیری و تأمین آزادی دریانوردی را آشکار می کند. بین سالهای 2016 تا 2023 نیروی دریایی آمریکا، عربستان، استرالیا، انگلیس و فرانسه بیش از 17 محموله تسلیحاتی ایران را به مقصد حوثی ها رهگیری و توقیف کردند. این محموله ها شامل موشک های زمین به هوا، موشک های کروز، تفنگ، نارنجک و قطعات پهپاد و بمب دست ساز بود

منبع: مؤسسه خاورمیانه

حرکت بعدی حزب الله چیست؟

حماس و دیگر گروههای مستقر در غزه زیر چتر محور مقاومت به رهبری ایران قرار گرفته اند. گروههای مقاومت تا حد امکان اختلافات خود را کنار گذاشته اند؛ این امر در مورد حماس، در جنگ داخلی سوریه مشهود بود. در آغاز درگیری ها، اهل سنت بودن نیروهای حماس باعث شد تا این گروه در برابر اسد بایستد؛ ولی با گذشت زمان –حدودا از اواسط سال 2017- حماس شروع به نادیده گرفتن جنگ سوریه کرد؛ نه همچون دیگر نیروهای مقاومت برای بقای اسد جنگید و نه اصلا درباره این جنگ اظهار نظر کرد. در واقع از سال 2017 تا سال 2022 که حماس با دمشق آشتی کرد، چشم خود را به روی جنگ سوریه بست و به گونه ای رفتار کرد که انگار این جنگ جریان ندارد. محور مقاومت تصمیم گرفته بود اختلافاتی را که باعث تفرقه بین نیروها و تضعیف آنها می شد، کنار بگذارد و بر اهداف مشترک خود که از بین بردن نفوذ منطقه ای آمریکا و نابودی اسرائیل بود متمرکز شود

گروههای تشکیل دهنده محور مقاومت باهم همکاری نظامی دارند و در کشورهایی مانند سوریه در کنار هم می جنگند. این همکاری می تواند اشکال مختلفی داشته باشد، مانند به اشتراک گذاشتن اطلاعات، دانش و تجربه نظامی، برنامه ریزی و هماهنگی مشترک، قرض دادن نیرو و دادن مشاوره به یکدیگر

در لبنان بحران اقتصادی ادامه دارد و روز به روز بدتر می شود. این مسئله توان حزب الله را برای حمله مستقیم به اسرائیل در چهار سال گذشته محدود کرده است. ترس از کاهش حمایت عمومی و برانگیخته شدن خشم مردم علیه حزب الله، باعث شده است که این گروه نبرد با اسرائیل را به شریکان فلسطینی خود واگذار کند

رابطه ایران با نیابتی های خود از بالا به پایین است اما تهران شرایط و نیازهای این گروهها را در نظر می گیرد؛ به این ترتیب هدف اصلی محور مقاومت که نابودی اسرائیل است، بدون به خطر افتادن یا نابودی یکی از نیروها ادامه می یابد

درک این مسئله می تواند به پیش بینی گام های بعدی حزب الله، ایران و محور مقاومت کمک کند. تاکنون گروههای مقاومت به ویژه حزب الله پیام های متناقضی را ارسال کرده اند؛ درحالی که حسن نصرالله دبیرکل حزب الله از زمان شروع جنگ سکوت کرده، ایران از جانب محور مقاومت پیام می فرستد. حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه ایران دو بار اسرائیل را تهدید به مداخله گسترده تر محور مقاومت کرد و 16 اکتبر اعلام نمود که «حمله پیشگیرانه محتملی از سوی مقاومت، ظرف چند ساعت آینده انجام خواهد شد». این تهدید عملی نشد ولی آقای خامنه ای نیز روز بعد پیام مشابهی داد

تمایز بین تهدیدهای نمایشی و واقعی محور مقاومت مهم است. دومین بیانیه جنجالی امیرعبداللهیان سه روز پس از دیدار او با نصرالله در 13 اکتبر صادر شد؛ در این دیدار دو طرف در مورد توانایی حزب الله برای مداخله و محدودیت هایی که پیش روی این گروه وجود دارد گفتگو کردند. از جمله این محدودیت ها فروپاشی اقتصادی لبنان و غیرممکن بودن کمک های اقتصادی پس از جنگ است؛ به ویژه اگر حمله توسط حزب الله آغاز شود و واکنش مردم علیه این گروه برانگیخته گردد

حزب الله به مقامات لبنان قول داده است تا حد امکان از دخالت در جنگ بپرهیزد، مگر اینکه اسرائیل لبنان را مورد هدف قرار دهد. نجیب میقاتی نخست وزیر لبنان در این خصوص گفت که تماس های داخلی و خارجی برای بیرون نگه داشتن لبنان از جنگ ادامه دارد و تأکید کرد که «ماجراجویی برای گشودن یک جبهه جدید علیه اسرائیل از جنوب لبنان، به نفع هیچکس نیست زیرا لبنانی ها حاضر به تحمل عواقب جنگ نیستند»

حزب الله که بین تعهداتش در قبال تهران و خواست خویش مبنی بر کشیده نشدن پای خود به جنگ گیر کرده، یک راه میانه را در پیش گرفته است و ان تسهیل حملات گروههای فلسطینی از خاک لبنان است. این استراتژی به حزب الله اجازه می دهد تا ضمن هدف گرفتن نیروهای اسرائیلی، از مسئولیت حملات شانه خالی کند و از پیامدهای انتقام جویی اسرائیل و درگیری مستقیم مصون بماند. تاکنون برخوردهایی که بین اسرائیل و حزب الله صورت گرفته، در مزارع شبعا بوده که مدتهاست دو طرف این قسمت را به عنوان میدان مجاز برای جنگ پذیرفته اند

همین رویکرد حزب الله موجب شده است که اسرائیل نتواند تمام تمرکز خود را روی غزه بگذارد و مرزهای شمالی را نیز زیر نظر و مراقبت قرار دهد. این امر سرعت تهاجم اسرائیل به غزه را کاهش داده و برای محور مقاومت زمان می خرد اما اگر اسرائیل دست به حمله زمینی علیه غزه بزند، دیگر نمی توان نسبت به ادامه این رویکرد توسط حزب الله مطمئن بود

ایران –از طریق حزب الله- نیرو و بودجه قابل توجهی را صرف ساخت نوار غزه در جبهه جنوبی محور مقاومت علیه اسرائیل کرده است و زمان و انرژی زیادی را صرف حمایت از حماس و دیگر گروههای فلسطینی نموده است. با تکیه بر این کمک ها بود که محور مقاومت توانست عملیات طوفان الاقصی را علیه اسرائیل انجام دهد و مذاکرات عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل را برهم بزند. طی این عملیات 1500 تن در اسرائیل کشته شدند که تقریبا معادل دو گردان است اما گروههای فلسطینی شدت پاسخ اسرائیل را دست کم گرفتند زیرا فکر می کردند که اختلافات داخلی دولت یهود، مانع از پاسخی کوبنده می شود. اکنون محور مقاومت در خطر از دست دادن جبهه جنوبی خود است

گام بعدی ایران بستگی به این دارد که حفظ نیروهای نیابتی در غزه برای تهران تا چه حد اهمیت داشته باشد. عدم مداخله حزب الله و ایران نه تنها می تواند خطر نابودی جبهه جنوبی را به همراه داشته باشد، که به اعتبار ایران در مسئله فلسطین آسیب می رساند. از سوی دیگر دستور ایران به حزب الله به مداخله در جنگ، حزب الله را که مهمترین نیروی نیابتی ایران است، در معرض آسیب شدید ناشی از حملات اسرائیل قرار می دهد و خشم لبنان را علیه این گروه برمی انگیزد؛ این درحالی است که تمام این هزینه ها برای نجات گروههایی داده می شود که وفاداری شان به جمهوری اسلامی مورد تردید و سؤال است

منبع: شورای اتلانتیک

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما