تحلیلگران مسائل ایران اتفاق نظر دارند که سپاه پاسداران و نهاد روحانیت مهمترین ابزارهای قدرت آقای خامنه ای هستند؛ ولی در اینکه کدامیک از این دو، قدرت و نفوذ بیشتری دارند اختلاف نظر وجود دارد.
با فرض تداوم جمهوری اسلامی، ارزیابی نفوذ و قدرت این دو نهاد در دوران پسا خامنه ای حائز اهمیت است. سؤال اصلی این است که پس از پایان رهبری آقای خامنه ای، چه تغییراتی ممکن است در جایگاه این دو نهاد رخ دهد.
قدرت روحانیت
در دوران رهبری آقای خامنه ای، نفوذ نظامیان در مقایسه با نفوذ روحانیت افزایش بیشتری داشته و علیرغم حمایت قابل توجه حکومت از نهادهای مذهبی، نفوذ حوزه های علمیه و مراجع دینی در سیاست و اجتماع کاهش یافته است.
ولی نمی توان نفوذ فقیهان و مراجع دینی را با روحانیت همسو با رهبر یکی دانست. برای درک تفاوت نفوذ این دو، باید به سمت هایی که روحانیون منصوب رهبری در نظام دارند توجه کرد. این روحانیون در سمت های عالی قضائی مانند رئیس قوه قضائیه و دادگاه ویژه روحانیت حضور دارند. رؤسای دیوان عالی کشور، بازرسی کل و دادستان کل نیز روحانیونی هستند که از سوی رئیس قوه قضائیه منصوب می شوند و غیرمستقیم منصوب ولی فقیه هستند.
از دوازده عضو شورای نگهبان، شش نفر از فقیهان شیعه هستند که از سوی ولی فقیه منصوب می شوند و شش نفر دیگر حقوقدان هستند که توسط مجلس از میان افرادی که توسط رئیس قوه قضائیه معرفی شده اند، انتخاب می شوند. در مجلس خبرگان نیز تمام اعضا، فقیه هستند.
علاوه بر این آقای خامنه ای در تمام 31 استان ایران نمایندگانی روحانی دارد که اکثر آنها نماز جمعه را در مراکز استان برگزار می کنند. قدرت این نمایندگان معمولا از قدرت و اختیارات استانداران بیشتر است. همین امر در مورد ائمه جمعه شهرهای ایران نیز صدق می کند؛ ائمه جمعه توسط نمایندگان آقای خامنه ای در استان های مربوط به خود منصوب می شوند و معمولا از دیگر مقامات شهری اختیارات بیشتری دارند. همه ائمه جماعات زیر نظر شورای سیاستگذاری ائمه جمعه هستند؛ نهادی که رئیس و تمامی اعضایش توسط ولی فقیه منصوب می شوند. علاوه بر اینها دهها نماینده روحانی در نیروهای مسلح و سازمان های وابسته وجود دارند.
مناصب عالی رتبه دیگری نیز در کشور هست که توسط منصوبان روحانی رهبر اشغال می شوند؛ مثلا رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از سوی ولی فقیه انتخاب می شود. متصدی این پست قانونا لازم نیست روحانی باشد ولی از بدو تأسیس در سال 1367 روحانی بوده است.
به غیر از روحانیونی که از سوی ولی فقیه در مناصب عالی گمارده می شوند، دهها هزار روحانی دیگر هستند که در مناصب پایین تر خدمت می کنند. برای مثال همه مساجد ایران یک روحانی دارند که در مقام امام جماعت عمل می کنند. همه آنها توسط ستاد اقامه نماز که زیر نظر دفتر رهبری است، منصوب می شوند.
قانون اساسی ایران همچنین شرط تصدی مقام رهبری را روحانیت دانسته است. در چنین شرایطی می توان انتظار داشت که رهبر بعدی نیز به نصب صدها روحانی در نهادهای مختلف حکومتی ادامه دهد؛ اما این بدان معنا نیست که سهم روحانیت از قدرت به اندازه سپاه است.
قدرت سپاه
سپاه قدرتمندترین نهاد نظامی-امنیتی و بزرگترین کارتل اقتصادی ایران است. نفوذ این نهاد در دوران رهبری آقای خامنه ای افزایش قابل توجهی داشته که یکی از دلایل آن، افزایش حضور و نقش آفرینی سپاه در منطقه بوده است.
سپاه تحت فرمان ولی فقیه عمل می کند. رهبر شخصا فرمانده کل سپاه، معاون فرمانده کل سپاه، معاون هماهنگ کننده سپاه، رئیس مرکز راهبردی سپاه و مسئول قرارگاه فرهنگی و اجتماعی سپاه -که مسئول جنگ نرم است- را منصوب می کند. رهبر همچنین وظیفه تعیین فرماندهان نیروی زمینی، هوایی و دریایی سپاه و نیز فرمانده نیروی قدس –شاخه برون مرزی سپاه- رئیس سازمان بسیج و فرمانده سازمان ضدجاسوسی سپاه را برعهده دارد.
همزمان آقای خامنه ای انتصاب های کلیدی در نیروهای مسلح –از جمله مقامات عالی رتبه ارتش و وزارت دفاع- را بر عهده دارد و کنترل خود را بر تمام نهادهای نظامی اعمال می کند.
بخشی از کنترل آقای خامنه ای بر سپاه، از طریق انتصاب روحانیون وفادار به نظام انجام می شود. مهمترین انها نماینده ولی فقیه در سپاه است که مستقیما به رهبر گزارش می دهد. در اساسنامه سپاه آمده است که نماینده ولی فقیه بر تمام تصمیمات فرماندهان نظارت دارد، تا از همسویی این تصمیمات با مبانی عقیدتی و رهنمودهای رهبری اطمینان حاصل کند. رهبر در تمام ارگان های نظامی از جمله نیروی زمینی، هوایی و دریایی و نیز نیروی قدس، بسیج و سازمان ضد جاسوسی و سپاه تمام استان ها، نمایندگان روحانی دارد.
نماینده ولی فقیه ریاست سازمان بزرگی را با عنوان دفتر نماینده ولی فقیه در سپاه بر عهده دارد که شامل معاونت های مختلف می شود. یکی از این معاونت ها معاونت سیاسی است که بر دفتر سیاسی سپاه نظارت دارد. این دفتر مستقیما بر امور سیاسی رسیدگی نموده، پرسنل سپاه را راهنمایی می کند که برای مثال چگونه در برابر مقامات کشوری که از ولی فقیه نافرمانی می کنند، موضع بگیرند.
سپاه، روحانیت یا ولی فقیه؟
هم سپاه و هم روحانیت هرکدام به شیوه خود نفوذ تعیین کننده ای در نظام دارند؛ ولی سپاه به دلیل قدرت نظامی-امنیتی دست برتر را دارد. حدود دو دهه است که سپاه قدرت نظامی-امنیتی خود را به شدت افزایش داده و از ان برای مقابله با دشمنان خارجی جمهوری اسلامی در منطقه استفاده کرده است. این نهاد توان خود را در مقابله با مخالفان داخلی نیز نشان داده است. در دوران رهبری آقای خامنه ای سپاه با روحانیونی که به ولی فقیه پشت کردند، درگیر شده و در دوران پسا خامنه ای نیز از قدرت خود علیه این گروه از روحانیون –صرف نظر از رتبه و مقامشان- استفاده خواهد کرد.
مزیت دیگر سپاه نسبت به روحانیت، ساختار سازمانی منسجم آن است. گرچه منصوبان روحانی آقای خامنه ای از قدرت قابل توجهی در نهادهای مختلف برخوردارند ولی از یک ساختار واحد برخوردار نیستند. این درحالی است که فرماندهان سپاه همگی به یک سازمان تعلق دارند که مجهز به سلاح، بودجه، رسانه و زندان است و این امکان را به آنها می دهد تا بر تصمیمات حکومت تأثیر بگذارند.
تا زمانی که آقای خامنه ای در قدرت است، سپاه به عنوان مجری سیاست های او عمل می کند. این نهاد از حمایت بی دریغ رهبرین انقلاب برخوردار بوده و همین امر نفوذ و قدرت آن را افزایش داده است. در ازای این حمایت، سپاه هم به ولی فقیه وفادار است و با دشمنان ان مقابله می کند.
بقای جمهوری اسلامی منوط به این است که وحدت سپاه و ولی فقیه حفظ شود؛ ولی می توان پیش بینی کرد که در دوران پسا خامنه ای ،جایگاه سپاه در مقایسه با رهبری فعلی، تقویت شود؛ وابستگی سپاه به ولی فقیه در دوران جانشینی اقای خامنه ای کاهش یابد و اتکای ولی فقیه به این نهاد نظامی افزایش پیدا کند.
دلیل افزایش اتکای ولی فقیه آینده به سپاه این است که نامزدان بالقوه جانشینی، همگی در جایگاه پایین تری نسبت به رهبر فعلی قرار دارند. آنها علاوه بر اینکه بین مردم از محبوبیت زیادی برخوردار نیستند، با انتقادات قابل توجهی نیز مواجه اند و اعتبارشان در بین حامیان نظام کم است؛ در نتیجه برای تحکیم قدرت خود چاره ای جز اتکا به سپاه ندارند.
برای درک بهتر این موضوع یاداوری شرایط به قدرت رسیدن آقای خامنه ای ضروری است. آقای خامنه ای در مقایسه با آقای خمینی جایگاه بسیار پایین تری داشت و بسیاری از روحانیون او را مرجع تقلید نمی دانستند. با این وجود آقای خامنه ای از حمایت سیاسی قابل توجهی از سوی مقامات دولتی و شخصیت های بانفوذ برخوردار بود؛ به نحوی که حتی سرسخت ترین منتقدانش با رهبری وی مخالفتی نکردند.
رهبر بعدی ایران در شرایطی قدرت را در دست می گیرد که فضا بسیار آشفته تر از دوران به قدرت رسیدن آقای خامنه ای است. این وضعیت باعث می شود که سپاه نقش تعیین کننده ای در انتقال قدرت به رهبر بعدی ایفا کند.
اگر دوران گذار با بحران های ناشی از اعتراضات عمومی و تقابل خارجی همراه شود، این نقش اهمیت بیشتری پیدا می کند. در چنین شرایطی اولویت اصلی حکومت، حفظ جمهوری اسلامی در برابر هرگونه سرنگونی احتمالی است. این مسئله اهمیت سپاه را به عنوان ضامن امنیت جمهوری اسلامی افزایش می دهد و از این طریق نفوذ این نهاد را در ایران تثبیت می کند.
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما