twitter share facebook share ۱۴۰۳ خرداد ۰۴ 307

روز یکشنبه ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران و چند مقام دیگر از جمله حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، در سانحه سقوط بالگرد جان باختند. این حادثه بدنبال دور بی سابقه تنش بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل رخ داد و گمانه زنی هایی را درباره پیامدهای بالقوه مرگ رئیس جمهور بر سیاست منطقه ای ایران و درگیری های جاری با اسرائیل، ایجاد کرد

انتظار می رود که علیرغم ایجاد خلأ ناگهانی در رأس قوه مجریه ایران، جهت گیری استراتژیک سیاست خارجی و منطقه ای این کشور که عمدتا توسط رهبر تعیین می شود و سپاه هم در این جهت گیری نقش آفرینی می کند، بدون تغییر باقی بماند. ولی تنش اخیر بین ایران و اسرائیل بر تفکر استراتژیک ایران و محاسبات منطقه ای اش تأثیرگذار است

از نظر ایران، حمله اسرائیل در یک اوریل به سفارت این کشور در دمشق که منجر به کشته شدن چندتن از اعضای سپاه از جمله فرماندهان ارشد شد، عبور از خط قرمز بود. تهران معتقد بود که بی پاسخ ماندن این حمله می تواند اسرائیل را به هدف قرار دادن بیشتر مقامات جمهوری اسلامی در خاک ایران سوق دهد؛ ضمن اینکه مقامات ایران نگران بودند حمله دمشق مقدمه ای بر حمله اسرائیل به لبنان با هدف قطع حمایت لجستیکی از حزب الله باشد.

علاوه بر حمله اسرائیل به سفارت، ژنرال رضی موسوی مسئول پشتیبانی و لجستیک نیروی قدس سپاه در سوریه، ماه دسامبر بیرون دمشق مورد هدف قرار گرفت و حمله مشابهی نیز ماه ژانویه رخ داد که باعث کشته شدن رئیس اطلاعات سپاه در سوریه شد

در پی این حملات، ایران نیاز داشت که وجهه خود را در داخل و در میان متحدان منطقه ای خویش حفظ کند. پس از حمله ماه آوریلِ اسرائیل به سفارت ایران در دمشق، برخی از تندورها شروع به انتقاد آشکار از رهبری کردند. بنابراین نظام احساس کرد که باید به حمله اسرائیل با قدرت واکنش نشان دهد ولی این واکنش باید به نحوی می بود که ضمن جلوگیری از جنگ، بازدارندگی ایجاد کند

تهران این کار را با انجام حملات موشکی و پهپادی بزرگی آغاز کرد ولی قبل از آن به آمریکا و دیگر کشورهای منطقه خبر داد. اولویت ایران مرگ و ویرانی نبود بلکه صرفا می خواست نشان دهد که جرأت حمله به اسرائیل را دارد و ضمن آن اطلاعاتی را در مورد قدرت دفاعی اسرائیل و آمریکا بدست آورد

فرمانده نیروی هوافضای سپاه مدعی است که ایران در این حمله تنها 20% از ظرفیت عملیاتی خود را مورد استفاده قرار داد، درحالیکه اسرائیل علیرغم کمک آمریکا و سایر متحدانش، تمام زرادخانه دفاعی خود را بسیج کرد. اگر این ادعا دقیق باشد، این سؤال را ایجاد می کند که اگر ایران این بار با استفاده از سلاح های پیشرفته تر به اسرائیل حمله کند و مناطق وسیع تری را مورد بمباران قرار دهد، آیا این دفاع موفق می تواند تکرار شود؟

پس از حمله ایران و با وجودی که اسرائیل و شریکانش توانستند آن را تاحد زیادی خنثی کنند، تهران جایگاه خود را در میان حامیانش تقویت کرد و شهرت خود را در بین ملت عرب به عنوان مدافع حقوق فلسطیان افزایش داد. این درحالی بود که ایران بدون منحرف کردن توجه بین المللی از جنگ غزه، به این اهداف رسید؛ چنانکه شاهد بودیم بعد از حمله ایران، اعتراضات طرفداران فلسطین در دانشگاه های ایالات متحده و برخی از کشورهای اروپایی با شدت بیشتری ادامه یافت

حمله ایران نه از جهت دستاورد نظامی بلکه از این جهت که توانست یک دشمن قدرتمند را که تحت حمایت یک ابرقدرت دیگر بود مستقیما هدف قرار دهد، موفقیت آمیز بود. همانگونه که رهبر اظهار داشت، سیگنال مهمی که ایران به اسرائیل فرستاد، بازدارندگی آن کشور از عملیات های بیشتر بود

ولی تهدیدی که فرمانده کل سپاه بلافاصله بعد از پاسخ ایران کرد و گفت هر حمله ای به اهداف ایرانی با پاسخ مستقیم تهران به خاک اسرائیل مواجه خواهد شد، با حمله بعدی اسرائیل به اصفهان تهدیدی توخالی از آب درآمد. 19 آوریل اسرائیل با حمله ای موشکی که از حریم هوایی عراق انجام شد، رادار سامانه دفاع موشکی اس300 ایران را در نزدیکی تأسیسات هسته ای نطنز منهدم کرد و به این ترتیب خط قرمز ایران را زیرپا گذاشت

بازگشت به وضعیت جنگ در سایه، نتیجه ای قابل قبول برای ایران است. تهران امیدوار است راهی برای محدود کردن دامنه حملات اسرائیل به محموله ها و تأسیسات ایران در سوریه پیدا کند و حداقل جلوی عملیات تحقیرآمیز اسرائیل درخاک خود و هدف قرار گرفتن فرماندهان ارشدش را بگیرد. اینکه آیا ایران می تواند به هریک از این اهداف دست یابد یا خیر، هنوز روشن نیست

درحالی که اسرائیل و آمریکا به خود می بالیدند که کشورهای عرب منطقه را در رهگیری پرتابه های ایران باخود همراه کرده اند، کشورهای عرب مایل بودند نامی از آنها برده نشود و نقش آنها شائبه طرفداری از اسرائیل را ایجاد نکند. برخلاف تلاش اسرائیل برای توصیف اقدامات کشورهای عرب به عنوان نشانه ای از ظهور یک اتحاد منطقه ای ضد ایرانی، رهبران عرب نگران بودند که تنش بین ایران و اسرائیل دامن آنها را بگیرد

به نظر می رسد رهبران ایران متقاعد شده اند که پاسخشان به حمله اسرائیل به سفارت، موفق بوده و احتمال تشدید تنش بیشتر را فعلا کاهش داده است. این که دفاع از اسرائیل در برابر پرتابه های ایران بیش از یک میلیارد دلار هزینه داشت و مستلزم تلاش گروهی –شامل حداقل پنج کشور- شد درحالیکه حمله ایران تنها 200 میلیون دلار هزینه برداشت، نشان می دهد که نه اسرائیل و نه آمریکا بدنبال تنش بیشتر نیستند

علیرغم ادعای ایران مبنی بر موفقیت آمیز بودن عملیاتش، ارزیابی مقامات آمریکایی این است که هدف ایران از این حمله «ایجاد خسارت و مرگ و میر قابل توجهی بوده» و از این منظر ایران نتوانسته است به اهداف خود برسد. پهپادهای ایران که مسافتی طولانی را طی می کردند، به موقع شناسایی شدند و بسیاری از پرتابه ها قبل از آنکه به خاک اسرائیل برسند، مورد رهیگری قرار گرفتند. برای اصلاح این ناکامی، ایران ممکن است درصدد توسعه و انباشت تسلیحات در نقطه ای نزدیک به خاک اسرائیل برآید. برای این منظور ایران به حضور پررنگ تر در خاک سوریه و توسعه موشک های پیشرفته تر از جمله موشک های مافوق صوت نیاز دارد

از سوی دیگر اقدام تلافی جویانه اسرائیل، به رهبران ایران یادآوری کرد که اسرائیل توانایی آسیب رساندن به تأسیسات هسته ای ایران را دارد. این حمله همچنین کاستی های دفاعی ایران –فقدان سیستم های دفاع هوایی توانمندتر مانند اس400- و نفوذ آسان اسرائیل به حریم هوایی کشورهای همسایه را اشکار کرد. برای رفع ضعف نخست، تهران احتمالا تلاش های خود را برای دستیابی به تسلیحات پیشرفته روسی در ازای موشک های بالستیک مضاعف می کند و حتی برایش اهمیتی ندارد که این کار ممکن است به روابط ایران و اروپا آسیب بیشتری وارد آورد

برای رفع ضعف دوم نیز ممکن است بدنبال کمک روسیه –به ویژه در سوریه- برآید. در عراق ارتش آمریکا مانعی بر سر تحقق اهداف و برنامه های ایران است؛ بنابراین ایران با استفاده از شبه نظامیان تحت حمایت خود، پایگاه های آمریکا را هدف قرار داده و فشار را بر دولت عراق برای بیرون راندن 2500 نیروی آمریکایی باقی مانده در آن کشور افزایش می دهد

تهران همچنین تلاش خود را برای از بین بردن کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه بر شرق رود فرات تشدید خواهد کرد. این امر می تواند به ایران دسترسی زمینی بیشتری به سوریه و لبنان دهد و درعین حال نفوذ تهران را در استان دیرالزور تقویت کند. در نهایت تهران بر شکست سازمان های اطلاعاتی خود که باعث شده است در داخل آسیب پذیر شود و فرماندهان ارشدش در خارج مکررا مورد حمله قرار گیرند، تمرکز خواهد نمود

رهبران ایران بر این باور هستند که قدرتی که محور مقاومت از زمان حمله 7 اکتبر حماس از خود نشان داده –ظرفیت جنگ نامتقارن شریکان منطقه ای اش و تصویر ماندگار پرتابه های ایران بر فراز آسمان اسرائیل- در کنار پیامدهای جنگ غزه، می تواند نظم جدیدی را بر منطقه حاکم کند

از دید تهران، اسرائیل به طور فزاینده ای در جهان طرد خواهد شد، آمریکا دیگر محوری ترین بازیگر منطقه نخواهد بود زیرا قدرت های دیگری مانند روسیه، چین و هند نفوذ خود را گسترش می دهند و کشورهای عرب خلیج فارس از متحد شدن علیه ایران دوری خواهند کرد و در عوض درصدد بهبود روابط خود با متحدان ایران مانند سوریه و حزب الله بر می ایند

در چنین شرایطی تمایل ایران برای رسیدن به موقعیت آستانه –کشوری که می تواند در کوتاه ترین مدت کلاهک هسته ای تولید کند- هر توافقی را در آینده با هدف بازگرداندن بخش قابل توجهی از توانایی های هسته ای ایران، پیچیده تر می کند؛ به ویژه که تهران نسبت به قدرت و تمایل غرب برای کاهش مؤثر و پایدار تحریم ها تردید دارد

ولی نکته ای که رهبران ایران باید در نظر داشته باشند، این است که خطر همیشه درکمین است. هم ایران و هم اسرائیل ممکن است دچار اشتباه محاسباتی شوند؛ به ویژه که در تهران کسانی درحال قدرت گرفتن و تصدی پست های کلیدی هستند که معتقدند ایران باید صبر استراتژیک را کنار بگذارد و موضعی تهاجمی تر بگیرد. در پایان آنچه ایران به عنوان نظم جدید درحال ظهور در خاورمیانه می بیند، می تواند برخلاف خواسته اش کشورهای عربی خلیج فارس را بر آن دارد که از آمریکا تضمین های امنیتی قوی تری بگیرند و این چیزی است که تهران آن را تهدیدی علیه خود می بیند

منبع: فارین پالیسی

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما