twitter share facebook share ۱۴۰۴ تیر ۱۹ 735
بر اساس محاسبات جدید قدرت که به‌شدت به نفع اسرائیل متمایل است، توافق پیش‌رو میان سوریه و اسرائیل بیش از آن‌که شراکتی برابر باشد، معامله‌ای تحمیلی خواهد بود

به‌مدت نیم قرن، مرز میان اسرائیل و سوریه در ارتفاعات جولان نمونه‌ای از ثبات خصمانه بود. سلاح‌ها خاموش بودند، اما خصومت‌های ریشه‌دار همچنان ادامه داشت و تلاش‌های دیپلماتیک مکرر و ناموفق این دشمنی را گاه‌گاه شعله ور می‌کرد.

اکنون، پس از فروپاشی ناگهانی رژیم بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴ و جنگ ۱۲روزه میان اسرائیل و ایران که برتری نظامی اسرائیل را در منطقه تثبیت کرد، یخ‌های بین سوریه و اسرائیل در حال ترک برداشتن‌اند.

در چرخشی شگفت‌انگیز و غیرقابل‌تصور، اسرائیل و سوریه برای پایان‌دادن به خصومت‌ها درحال مذاکره هستند. گزارش‌ها حاکی از آن است که نشستی در کاخ سفید برای اوایل سپتامبر برنامه‌ریزی شده و قرار است رئیس‌جمهور سوریه، احمد الشرع، و نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، توافقی امنیتی‌ را امضا کنند که مسیر عادی‌سازی روابط را هموار می‌کند. اما این مذاکرات و توافقات نه از سر محبت و برادری، بلکه نمایشی از واقع‌گرایی سیاسی است؛ پیوندی اجباری میان اسرائیل پیروز و سوریه‌ ورشکسته، با میانجی گری واشنگتن.

یک طرف توافق احمد الشرع است؛ رئیس‌جمهور جدید سوریه، فرمانده پیشین جهادی که لباس رزم را با کت‌وشلوار عوض کرده است. الشرع که شش ماه پیش به قدرت رسید، بر دولتی انتقالی حکومت می‌کند که از ویرانه‌های جنگ داخلی ۱۴ساله برخاسته و عمدتاً متشکل از نیروهای سابق گروهش، هیئت تحریر الشام (HTS) است. او کشوری را اداره می‌کند که در ویرانی مطلق به سر می‌برد و برای نجات اقتصادی و رهایی از جنگ بی‌وقفه به‌شدت درمانده است.

طرف دیگر، اسرائیل است که به‌تازگی عملیاتی نظامی علیه ایران را پشت سر گذاشته و با موفقیتی که در این کارزار بدست آورده، جسورتر از همیشه شده است. نتانیاهو از «فرصت های گسترده منطقه‌ای» سخن می‌گوید و دولتش پس از این جنگ به‌شدت در پی گسترش پیمان‌ ابراهیم است.

گیدئون ساعر، وزیر خارجه اسرائیل، در تاریخ ۳۰ ژوئن اعلام کرد: «ما علاقه‌مند به افزودن کشورهایی چون سوریه و لبنان به حلقه صلح و عادی‌سازی هستیم.» برای اسرائیل، کشاندن سوریه به این دایره، جایزهٔ نهایی خواهد بود؛ تبدیل یکی از ستون‌های تاریخی رد موجودیت اسرائیل در جهان عرب به شریک، و شاید رسمی‌کردن تصرف ۵۸ ساله و غیرقانونی خود بر بیشتر بخش‌های ارتفاعات جولان.

از زمان سقوط رژیم بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴، اقدامات اسرائیل، به‌وضوح نشانگر پویایی جدید قدرت بوده است. نیروهای اسرائیلی نه تنها بقایای زیرساخت نظامی سوریه را درهم کوبیده‌اند، بلکه وارد منطقه غیرنظامی‌ تحت نظارت سازمان ملل شده‌اند و بخش‌هایی از خاک سوریه را تصرف کرده‌اند (از جمله قله استراتژیک کوه حرمون که مشرف به دمشق است.)

توافق احتمالی—چه به‌صورت پیمان عدم تجاوز باشد، چه عادی‌سازی گسترده‌تر—با بهایی سنگین همراه است که تماماً باید از سوی سوریه پرداخت شود. بنا بر اظهارات مقامات اسرائیلی، آن بها، ارتفاعات جولان است. این نقطه استراتژیک که از سوی جامعه بین‌الملل بخشی از خاک سوریه محسوب می‌شود، در جنگ ۱۹۶۷ توسط اسرائیل تصرف شده است. گرچه گفت‌وگوهای میان اسرائیل و سوریه در هاله‌ای از ابهام صورت می‌گیرد، اما اسرائیل موضع خود را در قبال جولان به‌روشنی اعلام کرده است: وزیر خارجه اسرائیل اظهار داشته که این منطقه «بخشی از کشور اسرائیل خواهد ماند» و نتانیاهو گفته که جولان «برای همیشه» در اختیار اسرائیل خواهد بود.

هرگونه پذیرش سوریه مبنی بر واگذاری ارتفاعات جولان، اصل «زمین در برابر صلح» را در قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت سازمان ملل زیر پا می‌گذارد. این همان فرمولی بود که اساس پیمان کمپ دیوید ۱۹۷۹ میان مصر و اسرائیل شد و منجر به بازگشت کامل شبه‌جزیره سینا به مصر گردید. همچنین در معاهده ۱۹۹۴ میان اسرائیل و اردن، همین اصل منجر به بازگشت حدود ۳۸۰ کیلومتر مربع از اراضی تحت اشغال اسرائیل به اردن شد. مهم‌تر آنکه، اصل «زمین در برابر صلح» مبنای تمام مذاکرات پیشین، هرچند ناکام، با سوریه بوده است: از کنفرانس مادرید ۱۹۹۱ گرفته تا گفت‌وگوهای میانجی‌گری‌شده توسط ترکیه در ۲۰۰۸.

تعهد غیررسمی نخست‌وزیر فقید اسرائیل، اسحاق رابین، مبنی بر عقب‌نشینی کامل از جولان در ازای عادی‌سازی کامل روابط، در مذاکرات تحت حمایت آمریکا در دهه ۹۰، دهه‌ها معیار انتظارات سوریه بوده است. اکنون اسرائیل این استاندارد را با مطالبهٔ تملک دائمی جولان، دگرگون کرده است.

پیمان‌ ابراهیم در سال ۲۰۲۰ الگوی جدیدی را پیش برد که عادی‌سازی را از امتیازدهی سرزمینی توسط اسرائیل یا پیشرفت واقعی در تشکیل کشور فلسطین جدا می‌کرد. برای امارات متحده عربی و بحرین، و سپس مراکش و سودان—کشورهایی که هیچ‌کدام با اسرائیل مرز مشترک ندارند—این توافق‌ها مزایایی در بر داشت. مراکش به‌رسمیت‌شناختن حاکمیت خود بر صحرای غربی را از آمریکا و اسرائیل گرفت؛ امارات وعده‌ای نمادین مبنی بر توقف الحاق بخش‌هایی از کرانه باختری را دریافت کرد؛ و بحرین یک متحد قدرتمند در برابر رقیب بزرگ‌ترش، ایران، به دست آورد.

سودان نیز برای خروج از فهرست کشورهای حامی تروریسم آمریکا انگیزه داشت. بااین‌حال، صلح رسمی‌اش با اسرائیل هرگز به‌طور کامل تحقق نیافت، چراکه این کشور به جنگ داخلی فرو رفت.

اکنون اسرائیل همان دکترین را، هرچند به‌شکل خشن‌تر و اجباری‌تر، بر سوریه اعمال می‌کند. کنترل ادامه‌دار آن بر بیشتر بخش‌های جولان—که در ۱۹۸۱ به‌طور رسمی ضمیمه شد (حرکتی که تنها آمریکا در دوره ریاست‌جمهوری ترامپ در ۲۰۱۹ به‌رسمیت شناخت)—غیرقابل‌مذاکره اعلام شده است. اکنون حدود ۳۰ هزار شهرک‌نشین اسرائیلی در آن ساکن‌اند و از زمان روی‌کارآمدن الشرع، طرح‌هایی برای افزایش جمعیت در این بخش تصویب شده است.

برخی منابع ناشناس گفته‌اند که دمشق پیشنهادهایی مطرح کرده تا شاید بتواند دست‌کم یک‌سوم از ارتفاعات جولان را پس بگیرد. وزیر خارجه سوریه، اسعد الشیبانی، نیز پس از تماس با وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد که سوریه خواهان بازگشت به توافق تفکیک نیروها در سال ۱۹۷۴ است. این موضع، نشانه‌ای از عقب‌نشینی آشکار از درخواست‌های سابق دمشق برای بازگرداندن کامل جولان است.

اما حتی این درخواست محافظه‌کارانه نیز با مخالفت جدی روبه‌رو است؛ نه فقط از سوی دولت نتانیاهو، بلکه از طرف چهره‌های میانه‌روتر مانند بنی گانتز، وزیر دفاع پیشین و رهبر اپوزیسیون. او گفته است که اسرائیل «نباید از مواضع استراتژیک» در مناطق تازه تصرف‌شده عقب‌نشینی کند. اصرار او بر حفظ «برتری امنیتی اسرائیل» گویای اجماع میان دولت و اپوزیسیون میانه‌رو است و در عمل، امکان هرگونه مذاکره واقعی بر سر خاک سوریه را از بین می‌برد.

در این مذاکرات، تمام برگ‌های برنده در دست اسرائیل است: نیروهایش خاک سوریه را اشغال کرده‌اند، سلاح‌هایشان به سوی دمشق نشانه رفته و اقدامات نظامی اخیر—از کارزار ۱۲روزه علیه ایران تا جنگ جاری در غزه—توانایی اسرائیل در اِعمال زور برای تحمیل خواسته‌هایش را آشکار کرده‌اند.

در شرایطی که چنین رابطه نابرابری بین دو طرف حاکم است، دونالد ترامپ در ادامه تصمیم گیری های شخص محور خود و در پی دیداری کوتاه در ماه مه، نسبت به احمد الشرع احساس نزدیکی کرد، او را جوان، کاریزماتیک و سرسخت یافت و همین تصویر ذهنی، به همراه فشارهای سیاسی از سوی عربستان و ترکیه، کافی بود تا کاخ سفید مسیر چند دهه‌ای خود در قبال سوریه را ناگهان تغییر دهد.

فرستادگان او، تام باراک و استیو ویتکاف، در پیام‌رسانی بین دو طرف بی‌وقفه فعال بوده‌اند. باراک از سوریه به‌عنوان «آزمایشگاهی برای سریع‌ترین اجرای توافق تاریخ» نام برد و ویتکاف نوید «اعلامیه‌های بزرگ» در خصوص پیمان‌ ابراهیم داد. اما همین نمایندگان آمریکا نیز به میدان مین سیاسی پیش‌روی الشرع واقف‌اند. خود باراک گفته این روند باید با احتیاط مدیریت شود تا از واکنش‌های داخلی در سوریه جلوگیری شود. «او نباید در چشم مردم خودش، تحت فشار یا اجبار برای پیوستن به پیمان‌ ابراهیم دیده شود. پس باید آهسته پیش رفت».

اما این ملاحظات ظاهری، تغییری در استراتژی بنیادی ایجاد نمی‌کنند. لغو سریع تحریم‌های آمریکا—که در دستور اجرایی ۳۰ ژوئن رسمی شد—ابزار کلیدی این معامله است. اما بخشش تحریم ها، کامل و بدون قید نیست؛ بلکه روندی تدریجی و مشروط است.

تحریم‌هایی که علیه سوریه و شخص احمد الشرع وجود دارند، هنوز لغو نشده‌اند بلکه فقط در حال بررسی‌اند. آمریکا آن‌ها را فعلاً نگه داشته تا بتواند در آینده از آن‌ها به‌عنوان ابزار فشار یا امتیازدهی در مذاکرات استفاده کند.

این ساختار، برای واشنگتن ابزارهایی از جنس «چماق و هویج» فراهم می‌کند: ارائه تسکینی اقتصادی و فوری برای سوریه، درحالی‌که امتیازات نهایی، یعنی حذف شخص الشرع از فهرست سیاه، به «گام‌های ملموس برای عادی‌سازی با اسرائیل» گره خورده‌اند (چنان‌که در برگه اطلاعات کاخ سفید درباره لغو تحریم‌های سوریه تصریح شده است).

با این حال، بسیاری از سوری‌ها با دیدی بدبینانه به هرگونه توافق با اسرائیل می‌نگرند. در پاسخ به مطالبه اسرائیل مبنی بر خلع‌سلاح جنوب سوریه در فوریه، اعتراضاتی با شعار «نتانیاهو خوک، سوریه تقسیم‌شدنی نیست!» درگرفت. جوامع دروزی در السویدا، که اسرائیل سعی در جلب آن‌ها داشته، بنرهایی برافراشته‌اند با این پیام که: «قانون سوریه نگهبان آن‌هاست.» برای بسیاری از سوری‌ها، فارغ از مذهب یا قومیت، اسرائیل نه در پی صلح، که بدنبال بهره‌برداری از ضعف کشورشان برای رسمی‌کردن اشغال است؛ برداشتی که با خشونت بی‌سابقه در غزه و گسترش سریع شهرک‌سازی در کرانه باختری تقویت شده است.

علاوه بر این، مسئله فلسطین، که ریشه اولیه نزاع چندده‌ساله است، کماکان بی‌پاسخ مانده، و چشم‌انداز راه‌حل دوکشوری بیش از هر زمان دیگر دور از دسترس به‌نظر می‌رسد.

برای دمشق، که ورشکسته و ویران است، مسئله توافق نه دریافت امتیاز از سوی اسرائیل، بلکه متوقف‌کردن زیاده‌خواهی‌های آن است.

جایزهٔ احتمالی برای سوریه دوگانه است: پایان حملات هوایی بی‌وقفه و خروج نیروهای اسرائیلی از منطقه حائل تحت نظارت سازمان ملل که پس از ۲۰۲۴ اشغال شد؛ نتیجه‌ای که البته تضمین‌شده نیست. با توجه به عدم توازن قدرت، این‌ها نه خواسته‌های سوریه، بلکه امتیازاتی احتمالی از سوی اسرائیل‌اند در ازای پذیرش واقعیت جدید جولان از سوی دمشق.

در نهایت، بر اساس محاسبات جدید قدرت که به‌شدت به نفع اسرائیل متمایل است، توافق پیش‌رو میان سوریه و اسرائیل بیش از آن‌که شراکتی برابر باشد، معامله‌ای تحمیلی خواهد بود. تنها پرسش واقعی، شکل برگزاری مراسم است: آیا آن‌گونه که آمریکا و اسرائیل می‌خواهند، جشن عادی‌سازی کامل در چمن‌زار کاخ سفید خواهد بود؟ یا آن‌طور که دمشق ناگزیر است، آتش‌بسی محتاطانه و آبرومندانه در پشت درهای بسته؟

منبع: responsiblestatecraft

 

سوری‌ها نگران‌اند که عادی‌سازی روابط با اسرائیل کشور را دوباره به جنگ بکشاند

سوری‌ها بیم آن دارند که اگر حاکمان جدید این کشور به سمت عادی‌سازی روابط با اسرائیل حرکت کنند، کشور دوباره به ورطه جنگ کشیده شود.

هفته گذشته، گیدئون ساعر، وزیر خارجه اسرائیل، به خبرنگاران گفت که دولتش به دنبال توافقات بیشتر برای عادی‌سازی در منطقه است و سوریه و لبنان از جمله کشورهایی هستند که اسرائیل با وجود جنگ جاری در غزه، به دنبال برقراری روابط رسمی دیپلماتیک با آن‌هاست.

ساعر درخصوص توافقات ابراهیم، که در دوره نخست ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ در سال ۲۰۲۰ و با میانجی‌گری ایالات متحده میان اسرائیل و امارات، بحرین، مراکش و سودان امضا شد، گفت: «اسرائیل علاقه‌مند است دایره صلح و عادی‌سازی توافقات ابراهیم را گسترش دهد.»

او افزود: «ما علاقه‌مند به افزودن کشورهایی چون سوریه و لبنان، همسایگان‌مان، به دایره صلح و عادی‌سازی هستیم، در حالی که منافع اساسی و امنیتی اسرائیل حفظ شود.»

اظهارات او چند روز پس از آن مطرح شد که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، اعلام کرد که درگیری اخیر با ایران، «مسیر گسترش چشمگیر توافق صلح» را گشوده است.

علاء ابراهیم الحاجی، مهندس فناوری اطلاعات، سخنان وزیر اسرائیلی را تأسف‌بار خواند و هشدار داد که «هرگونه حرکت به سمت عادی‌سازی، خشم گسترده مردمی را شعله‌ور خواهد کرد و این امر می‌تواند مشروعیت دولت را زیر سؤال ببرد.»

او گفت: «من نمی‌خواهم سوریه پس از تمام ویرانی‌هایی که تحمل کرده، به جنگ دیگری کشیده شود.»

سوریه بیش از ۱۳ سال درگیر یک جنگ داخلی خونبار بود تا اینکه نیروهای شورشی تحت رهبری گروه قدرتمند هیئت تحریر الشام در دسامبر گذشته، تهاجمی برق‌آسا را آغاز کردند و دمشق، حلب و دیگر مناطق کلیدی را تصرف نمودند.

بلافاصله پس از سقوط خاندان اسد، اسرائیل شروع به تصرف اراضی بیشتری در نزدیکی ارتفاعات اشغالی جولان کرد و اعلام کرد که نگران روی کار آمدن دولت موقت رئیس‌جمهور احمد الشرع است؛ دولتی که آن را «جهادی» توصیف کرده است.

از زمان رسیدن به قدرت، الشرع اذعان کرده که دولتش در حال انجام «مذاکرات غیرمستقیم» با اسرائیل است. سه‌شنبه گذشته، منابع سوری به روزنامه اسرائیلی «یدیعوت آحرونوت» گفتند که رئیس‌جمهور سوریه با مشاور امنیت ملی اسرائیل، تساخی هنگبی، در ابوظبی دیدار کرده است. دفتر نخست‌وزیری اسرائیل بعداً این دیدار را تکذیب کرد.

اسرائیل و سوریه از زمان نخستین جنگ عرب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ به‌طور رسمی در حالت جنگ بوده‌اند. تنش‌های شدید و دشمنی عمیق میان دو کشور در جریان جنگ ۱۹۶۷ که مصر و اردن نیز در آن دخیل بودند، تشدید شد. در همان جنگ بود که اسرائیل ارتفاعات جولان سوریه را اشغال کرد.

مذاکرات معنادار

الحاجی رویکرد دولت سوریه نسبت به اسرائیل را محکوم کرد و گفت که برای هیچ سوری‌ای قابل‌قبول نیست که توافقی برای عادی‌سازی روابط امضا شود، در حالی که حملات به غزه همچنان ادامه دارد.

او گفت: «سوری‌ها نمی‌توانند جنایات اسرائیل علیه کودکان و غیرنظامیان بی‌گناه را نادیده بگیرند.»

برای بیش از ۲۱ ماه، اسرائیل بی‌وقفه نوار غزه را بمباران کرده، ۲.۳ میلیون نفر ساکن این منطقه را چندین بار آواره کرده و بیش از ۵۷ هزار فلسطینی را کشته است که اکثراً غیرنظامی بوده‌اند.

این آمار همچنین شامل دست‌کم ۱۴۰۰ نفر از کارکنان بخش سلامت، ۲۸۰ نفر از کارکنان سازمان ملل—بالاترین آمار تلفات کارمندان سازمان ملل در تاریخ—و دست‌کم ۲۲۸ روزنامه‌نگار می‌شود، که بیشترین شمار خبرنگاران کشته‌شده در یک درگیری از زمان آغاز ثبت داده‌ها توسط کمیته حفاظت از روزنامه‌نگاران (CPJ) در سال ۱۹۹۲ بوده است.

در روزهای اخیر، تام باراک، یکی از نمایندگان کلیدی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در امور خاورمیانه، گفته است که سوریه و اسرائیل از طریق آمریکا در حال انجام مذاکرات «معنادار» هستند که هدف آن آرام‌کردن اوضاع در مرزهای مشترک است.

در همین حال، گزارش‌هایی در رسانه‌های اسرائیلی مطرح شده که می‌گویند ترامپ احتمال توافق عادی‌سازی میان سوریه و اسرائیل را به‌عنوان یک مشوق در برابر پایان جنگ در غزه از سوی اسرائیل مطرح کرده است.

حسن نیفی، نویسنده سوری، به وبسایت MEE گفت که الشرع برای جلب حمایت عمومی از توافق عادی‌سازی با مشکل مواجه خواهد شد، اما اگر به‌طرز معجزه‌آسایی چنین کاری انجام دهد، کشور را به لبه پرتگاه خواهد کشاند.

او گفت: «واکنش عمومی به‌شدت منفی خواهد بود، به‌ویژه با توجه به آنچه در غزه در حال وقوع است. همه می‌دانند که این توافق صرفاً به نفع اسرائیل خواهد بود.»

هنوز برای صحبت از عادی‌سازی زود است

رهبران اسرائیل بارها از آمریکا خواسته‌اند سوریه را ضعیف و غیرمتمرکز نگه دارد. اوایل امسال، بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی اسرائیل، وعده داد که جنگ در غزه تنها زمانی پایان خواهد یافت که فلسطینی‌ها به‌زور آواره شوند و سوریه تجزیه شود.

اسرائیل همچنین تلاش کرده از وضعیت اقلیت دروز سوءاستفاده کند و بارها به اهدافی در سوریه حمله نموده که مدعی است علیه منافع این گروه مذهبی اقدام می‌کنند.

نیفی گفت: «هدف واقعی اسرائیل، نابودی زیرساخت نظامی سوریه است تا این کشور دیگر نتواند از خود دفاع کند. مهم‌تر از آن، اسرائیل می‌خواهد از فروپاشی امنیتی و اقتصادی سوریه بهره‌برداری کند تا امتیازات سیاسی بگیرد؛ در صدر این امتیازات، عادی‌سازی روابط است».

با این حال، وائل علوان، پژوهشگر مرکز مطالعات جسور، گفت که هنوز برای صحبت از عادی‌سازی روابط میان این دو دشمن قدیمی زود است.

او گفت: «هنوز مسائل ریشه‌دار عمیقی میان دو طرف وجود دارد. اسرائیل همچنان موضعی سخت‌گیرانه در قبال دولت جدید سوریه دارد، بخش‌های بزرگی از جنوب سوریه را اشغال کرده و همچنان می‌خواهد برای تحقق اهداف خود در آنجا مداخله نظامی کند؛ همه این‌ها حاکمیت سوریه را تضعیف می‌کند.»

او یادآور شد که مگر اینکه اسرائیل واقعاً وارد میز مذاکره شود و اجماع گسترده عربی درخصوص عادی‌سازی شکل گیرد—اجماعی که مستلزم حل مسئله فلسطین و دریافت تضمین‌های امنیتی منطقه‌ای از سوی اسرائیل باشد—بعید است سوریه در آینده نزدیک اسرائیل را به‌طور رسمی به‌رسمیت بشناسد.

محمد بن سلمان، ولیعهد و حاکم عملی عربستان سعودی، بارها اعلام کرده که کشورش تنها زمانی با اسرائیل روابط عادی برقرار خواهد کرد که مسیر روشنی برای تشکیل کشور فلسطین وجود داشته باشد.

منبع: میدل ایست ای

*برای مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع کنید به:

اعلام آمادگی رئیس جمهور سوریه برای عادی سازی رابطه با اسرائیل


نظر شما