دنيا همانند درياى پرتلاطمى است كه انسان در آن حركت مى ‏كند، لذا در بيان لقمان حكيم و در لسان خاتم الانبياء و ائمه عليهم ‏السلام دنيا اين‏گونه معرفى شده است:

الدنيا بحر عميق قد غرق فيها خلق كثير؛ دنيا درياىی است ژرف كه مردم بسيارى در آن غرق شده ‏اند.

براى رهايى از اين درياى مواج و به سلامت بيرون آمدن از آن و به ساحل نجات رسيدن بايد سه كار انجام داد تا بدين ترتيب فضائل و مكارم اخلاق در قالب واقعيت ريخته شود، چرا كه اگر فضائل، شكل واقعى (خارجى) به خود نگيرد تصور مى ‏شود از مختصات پيامبر و ائمه معصومين عليهم‏ السلام است و به ما ربطى ندارد. اگر فضائل در قالب واقعيت درج شود، متوجه اين مطلب مى‏ شويم كه اين‏ها درسى است براى مسلمانان، تا از آنها پيروى كنند و اسلام را دين جهانى سازند، اما اگر مسلمانان در وضعيت فعلى‏ شان باقى بمانند، روزگارى تلخ و بدتر از امروز نصيبشان خواهد شد.

مسلما مسلمانان بايد با يك جهش بلند فكرى و برنامه ‏ريزى حساب شده و دقيق وارد ميدان فعاليت شوند و سه كار انجام دهند. البته اگرچه كار در اين زمينه بسيار مشكل است، ولى خدا به گروه عاملين نويد داده، مى ‏فرمايد:

«وَ الَّذِينَ جَـهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الُْمحْسِنِينَ»؛ و كسانى كه در راه ما كوشيده‏ اند، به يقين راه‏هاى خود را بر آنان مى ‏نماييم و در حقيقت خدا با نيكوكاران است.

سه كارى كه مسلمانان بايد انجام دهند به شرح زير است:

الف) آگاهى از نقشه ‏هاى استعمارگران

از روزى كه استعمارگران در بلاد اسلامى رخنه كردند، حوزه ‏هاى علميه اسلامى به دو صورت عمل كردند:

1. حوزه ‏هاى تسنن كه پيرو حكام جور خود گشته و آلتى در دست آنها گرديدند و به اسم اسلام و دين، صدماتى به اسلام و دين رساندند، از جمله دانشگاه الازهر كه دراواخر زمان حكومت فاروق فتوا صادر كرد كه ابوذر كمونيست بوده است  سپس در زمان جمال عبدالناصر فتوا داد كه ابوذر اولين شخصى بود كه اسلام را درست فهميد. و علت آن [موضع ‏گيرى ‏هاى متضاد] چيزى نبود جز اين كه دانشگاه الازهر از گرايش‏ هاى قدرت حاكم پيروى مى ‏كرد و بر اساس آن فتوا مى ‏داد. لذا ما بايد كارى كنيم كه حوزه ‏ها از امور دنيوى و نقشه ‏هاى استعمارى آگاهى كامل پيدا كنند و اين مطلب را بفهمند كه از كجا و از سوى كدام دشمن هدف قرار گرفته ‏اند.

اگر درس‏هاى حوزه ‏هاى علميه اهل سنت براى اداره شئون زندگى كافى بود، چرا حكام اكثر بلاد اسلامى حاكمان جور و فساد هستند.

2. حوزه ‏هاى علميه شيعه كه بر روش صحيح باقى ماندند، ولى برنامه ‏هاى آنها براى اداره حيات فعلى كافى نيست.

ما روايات اجتماعى اسلام را در حوزه ‏هاى علميه شيعه رواج نداده ‏ايم؛ رواياتى كه از رهگذر آن بتوانيم يك جامعه به تمام معنا و كاملاً انسانى اسلامى به دنيا عرضه و دنيا را شيفته اسلام كنيم. همچنين در زمينه ديگر علوم مهم روز كه در اسلام به صورت مفصل مورد بحث قرار گرفته، از قبيل: اقتصاد، سياست، اجتماع (جامعه ‏شناسى) و روان ‏شناسى كه دنياى غرب و شرق به واسطه آن توانستند بر دنيا مسلط شوند، كوتاهى كرده، به معرفى آن به جهانيان نپرداخته ‏ايم. بنابراين بايد حوزه ‏هاى علميه اسلامى بر اسلوب صحيح سازمان ‏دهى شوند و نظام يابند.

ب) ايجاد احزاب آزاد اسلامى

به ياد دارم كه در عراق چهل و چهار حزب وجود داشت، ولى همانند: حزب مودودى در پاكستان و حزب ماشومى در اندونزى و حزب اخوان المسلمين در مصر و حزب تحرير در اردن و احزاب ديگر، همگى از خارج سرچشمه مى ‏گرفتند. البته احزاب وطنى (ملى) نيز وجود داشت، اما روحانيت عراق چون داراى حزب و تنظيمى (سازمانى) نبود، جايگاهى هم در عراق نداشت و در نتيجه روحانيت از عراق بيرون رانده شد. بلى، آنان كه به زمان خود آگاهى يافتند و علم‏ شان بر آن حاكم شد «لوابس» بر آن‏ها هجوم نمى ‏برد، چنان‏كه در حديث آمده است:

العالم بزمانه لاتهجم عليه اللوابس؛ آگاه به زمان خويش، مورد هجوم شبهه و شك‏ها قرار نخواهد گرفت.

لازم است براى سازمان‏ها و احزاب آزاد اسلامى، مرجعى ايجاد شود، به طورى كه بتوان در سطح جهانى به كار و فعاليت پرداخت و بدين وسيله بتوان در مقابل احزاب و سازمان‏هاى جهانى قد علم كرد تا نتوانند ما را از بين ببرند.

ج) آگاه كردن مسلمانان

پنجاه سال قبل، هنگامى كه يهودیان (صهيونيست) مى ‏خواستند فلسطين را اشغال كنند و آن را به تصرف خود در آورند، مرحوم حاج شيخ محمد حسين كاشف الغطاء، فلسطينيان را برانگيخت تا در مقابل آن‏ها ايستادگى كنند، ولى اكثر مردم به دليل عدم هوشيارى و ناآگاهى مى ‏گفتند: اين (وجود صهيونيسم و اشغال فلسطين) چه خطرى براى مسلمانان دارد و چه ربطى به ما دارد؟ بگذاريد آنان نيز از اين سرزمين استفاده كنند!!.

پيامبر اكرم فرمودند: لاترجعوا بعدي كفارا يضرب بعضكم وجه بعض؛ بعد از من به كفر بر نگرديد [كه در آن صورت] عليه يكديگر قيام كرده و همديگر را از بين مى ‏بريد.

متأسفانه وضعيت به گونه ‏اى است كه مسلمانان كنونى برعكس اين روايت عمل كرده ‏اند و در حالى كه دشمن خارجى و استعمارگران با گرايش ‏هاى دينى و مذهبى و گويش ‏هاى مختلف خود با هم متحد و هماهنگ شده ‏اند، اما مسلمانان بر اثر ناآگاهى عليه يكديگر قد برافراشته و دشمن را بر خود مسلط كرده ‏اند. ازباب نمونه آمريكا بيش از هفت هزار مؤسسه در جهان دارد كه موظفند نتايج كار و برنامه ‏هاى خود را براى دو هزار كارمند كاخ سفيد بفرستند، بر روى آن طرح ‏ها كار و فكر كنند و دنيا را زير سلطه خويش درآورند. آيا مسلمانان در مقابل اين گونه روش‏ها، دستگاه و تشكيلات منظمى دارند كه با آنان مقابله كنند؟ دريغا كه مسلمانان در بى‏ خبرى خود به سر مى ‏برند و روزى به خود خواهند آمد كه ـ شايد ـ دير باشد.

در روايت دارد كه روز قيامت همه نادانان به بهشت و بعضى از علما به جهنم مى ‏روند، زيرا علما مى ‏بايست فكر مى ‏كردند و به مردم فكر مى ‏دادند و آنان را ارشاد مى‏ كردند، اما بدين وظيفه نپرداختند. حضرت صادق درباره مسئوليت علما و وظيفه آگاهى بخشى فرمودند:

لأحملن ذنوب سفهائكم على علمائكم؛ به يقين گناه سفيهانتان را بر [گردن] عالمانتان مى ‏گذارم.

به هر حال اگر گذشته را جبران نكنيم، آينده مسلمانان مشكل ‏تر مى ‏شود، چون امروز توطئه‏ هاى استعمار عليه مسلمانان خيلى زياد شده است، پس اگر مسلمانان اين سه كار را انجام بدهند ـ ان شاءاللّه‏ تعالى ـ اميد به بيدارى و نجاتشان از بند استعمارگران بيشترخواهد شد.

برگرفته از کتاب از چشمه سار معرفت؛ نوشته آیت الله سید محمد شیرازی

 

نظر شما