اگر از چنين كسى بپرسى چرا اين همه ثروت مى طلبى؟ خواهيد ديد كه جواب مشخصى نخواهد داد، و اگر امعا و احشاى او را بكاوى همه حاكى از فقر اويند.
برعكس، توانگرى در دل برخى جايگزين شده است. چنين كسى را مى بينى كه اگرچه از كالاى دنيوى دستى تهى دارد باز از آنچه از دست داده باكش نيست و اگر به اندك چيزى دست يابد به همان دلخوش است. فرد اول را حريص و شخص دوم را قانع مى خوانند.
اسلام، حرص را بسيار مى نكوهد چنانكه قناعت را بسيار مى ستايد. اسلام مى خواهد آدمى ريشه هاى فقر را از دل خويش بركَند تا ديگر هيچ انگيزه درونى وجدان او را نَخَلد و خواب شبانه از ديده او نربايد. اين همه چه سود دارد؟ هيچ. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد:
«لو كان لإبن آدم واديان من ذهب، لابتغى وراءهما ثالثاً، و لا يملأ جوف ابن آدم إلاّ التراب ويتوب على من تاب; اگر آدميزاده دو درّه مالامال ثروت داشت باز در آرزوى درّه سوم بود و شكم آدميزاده را جز خاك پُر نكند و خدا توبه كسى را كه به سوى او باز گردد مى پذيرد».
امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «منهومان لا يشبعان: منهوم علم و منهوم مال; دو آزمند سيرى نپذيرند: آن كه آز دانش دارد و آن كه آز ثروت در دل مى پرورانَد».
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: «يشيب ابن آدم و يشبّ فيه خصلتان: الحرص و طول الأمل; آدميزاده پير مى شود در حالى كه دو سرشت در او جوان مى شود: آز و آرزوهاى طولانى».
امام باقر(عليه السلام) براى فرد آزمند بهترين مثال را مى آورَد: امام(عليه السلام)مى فرمايد:
«مثل الحريص على الدنيا كمثل دودة القزّ كلّما ازدادت على نفسها لفّاً كان أبعد لها من الخروج حتّى تموت غمّاً; آزمند نسبت به دنيا همچون كرم ابريشم است كه هرچه بيشتر در پيرامون خود بتَنَد از بيرون آمدن دورتر مى شود چندان كه از غصه مى ميرد».
«لرُبّ حريص على أمر قد شقى به حين أتاه و لرُبّ كاره لأمر قد سعد به حين أتاه; چه بسا انسانى كه بر چيزى حرص ورزد و با يافتن آن دچار شقاوت شود و بسا انسانى كه چيزى را ناخوش مى شمرد و با رسيدن آن سعادتمند گردد».
امام صادق(عليه السلام) فرمود: «إنّ فيما نزل به الوحي من السماء لو أنّ لإبن آدم واديين يسيلان ذهباً و فضّة لأبتغى إليهما ثالثاً، يا ابن آدم، إنّما بطنك بحر من البحور و واد من الأودية لا يملأه شيء إلاّ التراب; آنچه از وحى آسمانى آمده يكى اين است كه اگر آدمى دو وادى داشته باشد كه سيل زر و سيم در آن به راه افتد باز خواهان وادى سوم است. اى آدميزاده! شكم تو دريايى است از درياها و درّه اى است از درّه ها كه جز خاك چيزى آن را پُر نكند».
تفاوت حريص و قانع، در آن نيست كه اوّلى در طلب دنيا بدود و دومى چنين نكند، بلكه تفاوت اين دو در آن است كه حريص همه نيروهايش را براى دنياطلبى گرد مى آورَد و از ترس فقير شدن به هيچ كس يارى نمى رسانَد، در حالى كه فرد قانع تا اندازه اى دنيا را نيز مى طلبد و آنچه را ستوده است مى پردازد، ولى حريص، نخست به خود و از آن پس به ديگرى زيان مى رسانَد، و حال آن كه فرد قانع هم به خود سود مى رسانَد هم به ديگران.
احاديث بسيارى در ستايش قناعت رسيده است كه قناعت را موجب سلامتى جسم و آسايش روان و بخشش به ديگران مى داند، و چرا بايد چنين پديده اى ستوده نباشد؟
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «طوبى لمن أسلم و كان عيشه كفافاً; خوشا به حال كسى كه اسلام آورده و زندگى بسنده اى دارد».
«ما من أحد غني و لا فقير إلاّ ودّ يوم القيامة أنّه كان في الدنيا أوتي قوتاً; هر فقير و توانگرى در روز رستخيز دوست خواهد داشت كه اى كاش در دنيا تنها قوتى براى زنده ماندن به دست مى آورد».
«أيّها الناس إجملوا في الطلب فإنّه ليس للعبد إلاّ ما كتب له في الدنيا و لن يذهب عبد من الدنيا حتّى يأتيه ما كتب له في الدنيا و هي راغمة; اى مردم طلب خود را در همه چيز محدود سازيد، زيرا بنده به چيزى نرسد مگر آنچه در دنيا براى او مقرر شده است و آدمى از دنيا نخواهد رفت مگر آن كه على رغم خواست دنيا به آنچه بايد دست يابد».
«روح الأمين نفث في روعي أنّه لن تموت نفس حتّى تستكمل رزقها فاتّقوا الله و اجملوا في الطلب; روح القدس در دل من چنين دميد: هيچ كس نميرد مگر آن كه رزق كامل خود را از دنيا برگيرد، پس پرواى خدا در پيش گيريد و طلب خويش محدود كنيد».
«كن ورعاً تكن أعبد الناس و كن قانعاً تكن أشكر الناس و أحبّ للناس ما تحبّ لنفسك تكن مؤمناً; پارسا باش تا عابدترين مردم باشى، و قانع باش تا سپاسگزارترين مردم باشى و براى خود آن دوست بدار كه براى ديگرى، تا مؤمن باشى».
در يك حديث قدسى محاجَّه اى ظريف آمده است: «يابن آدم لو كانت الدنيا كلّها لك لم يكن لك منها إلاّ القوت فإذا أنا أعطيتك منها القوت و جعلت حسابها على غيرك فأنا إليك محسن; اى آدميزاده! اگر همه دنيا از آنِ تو مى بود جز قوت خود را از آن بهره نمى بردى پس اگر من (خدا) قوت تو را از دنيا بدهم و حسابرسىِ [برخوردارى از] دنيا را براى ديگرى نويسم به تو نيكى كرده ام».
در حديث ديگرى آمده است: «إنّ موسى(عليه السلام) سأل الله تعالى، و قال: أيّ عبادك أغنى؟ قال: أقنعهم بما أعطيته; موسى(عليه السلام) از خداى متعال پرسيد كه: كدام بنده تو توانگرتر است؟ پروردگار فرمود: قانع ترين ايشان در آنچه من بدو داده ام».
اميرالمؤمنين على(عليه السلام) مى فرمايد: «ابن آدم إن كنت تريد من الدنيا ما يكفيك فإنّ أيسر ما فيها يكفيك و إن كنت إنّما تريد ما لا يكفيك فإنّ كلّ ما فيها لا يكفيك; اى آدميزاده! اگر از دنيا آن مى خواهى كه تو را بسنده باشد ساده ترين زندگى براى تو بسنده خواهد بود و اگر از دنيا آن مى خواهى كه تو را بسنده نباشد اگر همه آن را هم به تو دهند باز تو را بسنده نخواهد بود».
امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: «إيّاك أن تطمح بصرك إلى من هو فوقك فكفى بما قال الله عزّوجلّ لنبيّه(صلى الله عليه وآله): (فَلاَ تُعْجِبْكَ أَمْوَ لُهُمْ وَ لآَ أَوْلَـدُهُمْ) و قال: (وَ لاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَ جًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا) فإن دخلك من ذلك شيء فاذكر عيش رسول الله(صلى الله عليه وآله) فإنّما كان قوته الشعير و حلواه التمر و وقوده السعف إذا وجده; بپرهيز از اين كه به كسى بنگرى كه فرازتر از توست و همين سخن پروردگار به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)بس كه: «و نبايد ثروت و فرزندان ايشان تو را به شگفت آورَد» و نيز مى فرمايد: «و زنهار به سوى آنچه اصنافى از ايشان را از آن برخوردار كرديم [و فقط] زيور زندگى دنياست تا ايشان را در آن بيازماييم، ديدگان خود مدوز»، پس اگر چيزى از اينها به دلِ تو راه يافت زندگى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را به ياد آر كه قوت او جو بود و شيرينى اش خرما و سوختش شاخ و برگ نخل، آن هم اگر مى يافت».
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: «من قنع بما رزقه الله فهو من أغنى الناس; هركه به روزىِ خدا قناعت كند از توانگرترين مردمان است».
اين قاعده اى كلى براى آسايش دنيوى است: هركه به فراز دست خود بنگرد از زندگىِ خود دل تنگ خواهد شد و آن را موجب بدبختى خويش خواهد انگاشت و پيوسته در شكنجه به سر مى بَرد و هماره نگران است، زيرا مردمان در جايگاههاى مختلفى از زندگى قرار دارند، در حالى كه اگر كسى به روزىِ خدا تن در دهد در آسايش و خشنودى خواهد بود و چه زندگىِ گوارايى خواهد داشت!
امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «مكتوب في التوراة ابن آدم كن كيف شئت كما تُدين تُدان، من رضي من الله بالقليل من الرزق قبل الله منه اليسير من العمل و من رضي باليسير من الحلال خفّت مؤونته و زكت مكسبته و خرج من حدّ الفجور; در تورات نوشته آمده است كه اى آدميزاده هرگونه كه خواهى باش، هرگونه كه عمل كنى همان گونه با تو عمل خواهد شد، و آن كه به روزىِ اندك خداى راضى باشد خداى عمل اندك او را خواهد پذيرفت و هركه به مال حلال و اندك تن در دهد هزينه اش كم گردد و درآمدش پاك شود و از تبهكارى برون گردد».
«إنّ الله عزّوجلّ يقول: يحزن عبدي المؤمن إن قتّرت عليه، و ذلك أقرب له منّي، و يفرح عبدي المؤمن إنّ وسّعت عليه و ذلك أبعد له منّي; خداى عزّوجلّ مى فرمايد: هرگاه بر بنده مؤمن خود تنگ گيرم اندوهگين شود و در اين هنگام به من نزديكتر است، و هرگاه بر او فراخ گيرم شاد شود و در اين هنگام از من دورتر است».
و احاديث ديگرى از اين دست.
ممكن است كسى بپرسد: درمان فرد حريص چگونه است؟ در پاسخ بايد گفت درمان آن در واقع همان درمان ديگر ملكه هاى پست نفسانى است. نفس به ورقى سفيد مى مانَد كه محيط و جامعه و كتاب و مدرسه بر آن نقش مى زند، و شايد تمايلات نفسانى نيز در آن مؤثر باشد، چرا كه آدميان از نظر سرشت با يكديگر متفاوتند، و هرگاه نفس كسى رنگ خاصى پذيرفت بايد بكوشد تا آن را از ميان ببرد، و حرص از آنجا كه مناسب سرشتهاى پوچ است ـ كه در بيشتر موارد هم، چنين است ـ پس كوشيدن براى از ميان بردن آن نيز بسيار خواهد بود.
فرد حريص بايد به ياد داشته باشد كه با حرص به آنچه مى خواهد نمى رسد، پس چرا حرص ورزى؟ چنين كسى بايد به آيات و رواياتى كه او را از حرص باز مى دارند مراجعه كند. پس بايد در زندگى به كسى بنگرد كه فروتر از اوست تا از زندگيش خشنود گردد.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «إذا نظر أحدكم إلى من فضّله الله عليه في المال و الخلق، فلينظر إلى من هو أسفل منه; هرگاه كسى از شما فردى را ديد كه خداى وى را در مال و اندام برترى داده به كسى بنگرد كه در مال و اندام از او پست تر است».
ابوذر(رحمه الله) مى گويد: دوستم پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به من سفارش كرد و فرمود: «انظر إلى من هو تحتك و لا تنظر إلى من هو فوقك فإنّه أجدر أن لا تزدري نعمة الله عليك; به كسى بنگر كه فروتر از توست نه آن كه فرازتر از توست، كه در اين صورت نعمت خداوندى را بى مقدار نخواهى ديد (چنان نخواهى بود كه به هيچش انگارى)».
*برگرفته از کتاب ارزش ها در نگاه اسلام؛ نوشته آیت الله سید محمد شیرازی
messages.comments