twitter share facebook share ۱۳۹۹ شهریور ۱۰ 1285

حجت‌الاسلام والمسلمین سروش محلاتی، در نشست «عاشورا و امروز ما»، با اشاره به این پرسش اساسی که مسئله اصلی امام حسین(ع) در عاشورا چیست؟ گفت: قطعاً مسائل مختلفی در وقوع حادثه عاشورا مؤثر بوده، اما پرسش اینجاست که مسئله اصلی چیست؟ دعوت مردم کوفه، نهی از منکر یا خودداری از بیعت در کنار شهادت طلبی و مسائل دیگر مطرح است. اما به نظر می‌رسد مسئله اصلی امام، مواجهه با سلطان جائر است.

وی در همین راستا به طرح دو پرسش پرداخت: اول اینکه اساساً سلطان جائر با تعریفی که امام حسین(ع) ارائه می‌دهد، چیست؟ و دوم این که با سلطان جائر چه باید کرد؟ تا هم موضوع شناخته شود و هم حکم رفتار در برابر آن.

سروش محلاتی با بیان این که تعبیر «سلطان جائر» از هزار سال قبل تاکنون در ادبیات فقهی ما رایج است، گفت: در مواردی، فقهای سلف احکامی را درباره سلطان جائر مطرح کرده‌اند. مثلاً بحث فقهی داریم در اصل و حیطه قبول ولایت از سوی سلطان جائر یا بحث جوائز و هدایای سلطان جائر. بحث فقهی درباره درآمد‌های حکومت سلطان جائر که آیا پرداخت زکات به نماینده سلطان جائر جایز است؟ و آیا زکات را ساقط می‌کند یا باید مجدداً زکات را پرداخت؟

وی سه تعریف موجود از سلطان جائر را این گونه برشمرد: اول: جائر به معنای فاسق در برابر عادل، به معنای کسی که ملکه تقوی و خودداری از گناه ندارد. دوم: کسی که حق حکومت ندارد و حکومتش مشروع نیست. در این تعریف سلطان جائر همان سلطان غاصب است که به ناحق، حکومت را تصاحب کرده است. اما تعریف سوم سلطان جائر را حاکمی می‌داند که در حق مردم ظلم می‌کند. هر یک از این تعبیر‌ها به جنبه‌ای متفاوت می‌پردازد. تعریف اول به رابطه فرد حاکم با خدا؛ تعریف دوم به حق حکومت کردن فرد و مشروعیت حکومتش و تعریف سوم به رابطه حاکم با مردم می‌پردازد.

این پژوهشگر فقه سیاسی افزود: فقها عموماً از زاویه دوم به موضوع می‌پردازند و حکومت را حق خدا و اولیای خدا می‌دانند و فرد غیر از آن‌ها را سلطان جائر می‌دانند، اما مرحوم نایینی تعبیر دیگری دارد. ایشان در کتاب تنبیه الامه، نظام استبدادی را دارای سه ظلم می‌داند: ظلم اول نسبت به خداست که حاکم مستبد خود را در جایگاه خدایی و غیر پاسخگو قرار می‌دهد. ظلم دوم را به امام وارد می‌کند، چون حق حکومت امام را غصب می‌کند و ظلم سوم نسبت به حقوق مردم است. ایشان می‌گوید در نظام مشروطه دو ظلم از بین می‌رود: حاکم از جایگاه خدایی به پاسخگویی تنزل می‌یابد و نسبت به مردم هم پاسخگو می‌شود، اما ظلم دوم نسبت به امام باقی می‌ماند.

وی ادامه داد: مسئله اصلی در حکومت عدالت محور، رفتار حکومت و پای بندی به موازین عادلانه است و شرط عدالت در حاکم، وسیله و زمینه‌ای برای این پای بندی است و لذا این شرط اصالت و موضوعیت ندارد.

سروش محلاتی سپس به بررسی این موضوع در حرکت عاشورا پرداخت و با بیان این که از آغاز نهضت حسینی، مسئله سلطان جائر مطرح بوده، گفت: در نامه سلیمان بن صرد خزاعی به امام حسین آمده است: خدا را شکر که جبار عنید کشته شد. جبار عنید یعنی ظالم و مستبدی که اموال عمومی مردم را تصاحب کرده و در تصمیمات حکومت، کاری به خواست مردم ندارد، یعنی فساد اقتصادی و سیاسی دارد. هرکسی که اعتراض دارد می‌کشند و مال خدا را هم بین خود تقسیم می‌کنند؛ بنابراین کسانی که حضرت را دعوت کردند و امام دعوتشان را پذیرفت، مشکل اصلی را سلطنت جائر می‌دانستند.

وی افزود: امام در سخنرانی برای لشکر حر نیز می‌فرمایند:‌ ای مردم، پیامبر فرمودند: هرکس سلطان جائر را ببیند و سکوت کند، در آخرت جای او و سلطان جائر یکی است. امام سپس شرایط حکومت را با سلطان جائر تطبیق می‌کند. اگر امام می‌فرمایند، نهی از منکر، منظورشان هر منکری نیست، بلکه حکومت سلطان جائر در راس منکرات است. حتی قبل از حکومت یزید هم امام حسین زمانی که اظهار نظر می‌کند درباره سلطان جائر سخن می‌گوید.

حجت‌الاسلام سروش محلاتی با اشاره به نامه حاکم مدینه به معاویه و خبر دادن او از تحرکات امام حسین علیه حکومت گفت: پس از آن، معاویه نامه‌ای به امام حسین می‌نویسد و ایشان را دعوت به آرامش و سازگاری با حکومت می‌کند. معاویه می‌نویسد: حسین! تقوا داشته باش تا بین مردم اختلاف و فتنه‌ای به وجود نیاوری. اما پاسخ امام حسین به معاویه این است: مرا از فتنه بر حذر می‌داری، در حالیکه بزرگترین فتنه امت تویی و من برای خود و امت، بالاتر از جهاد امری نمی‌شناسم.

وی نتیجه‌گیری کرد: این نشان می‌دهد بزرگترین مسئله از نگاه امام، سلطان جائر است. در حالیکه ما می‌بینیم برخی می‌خواهند مسائل دیگر مانند مسائل عرفانی، اخلاقی یا اجتماعی را در نهضت حسینی برجسته کنند. در حالیکه اصل مسئله به صراحت توسط امام بیان شده و آن مسئله سلطان جائر است و بقیه نگاه‌ها در درجه دوم اهمیت است.

استاد حوزه علمیه قم بیان کرد: امام با صراحت به معاویه می‌نویسد: اولین جرم تو این است که افراد را به صرف ظن و اتهام دستگیر و مجازات می‌کنی. دوم اینکه انسان‌های بی‌گناه را به صرف متهم بودن به قتل می‌رسانی. سوم، افرادی را بدون گناه تبعید کردی و چهارم، بیعت گرفتن به زور برای فرزندت و موروثی کردن حکومت؛ بنابراین حضرت در اینجا به غاصب بودن و فاسق بودن معاویه اشاره نمی‌کند و آن‌ها را در درجه پایین‌تر نسبت به ظلم به مردم می‌داند و ظلم به مردم را در درجه بالاتر اهمیت نسبت به ظلم به خدا و غصب حق امام می‌داند.

سروش محلاتی با بیان این که «در مورد غصب، بالاتر از غصب حق امیرمؤمنان در حکومت نداریم»، افزود: با این حال حضرت در شورای پس از خلیفه دوم فرمودند اگر حق من غصب شود، اما حکومت درست اداره شود، حق مردم ادا شود و ظلم نشود، من از حق خود می‌گذرم.

وی گفت: درباره حق الله و حق‌الناس، همه فقها معتقدند حق الله از حق‌الناس اهمیت کمتری دارد و حتی خون شهید که همه گناهان را می‌شوید، حق‌الناس را برطرف نمی‌کند؛ بنابراین ظلم به مردم در درجه اول و ظلم به امام و خدا در درجه بعد اهمیت قرار دارد و اگر ناچار باشیم بین این سه حق یکی را انتخاب کنیم، حق مردم اولویت دارد.

این پژوهشگر فقه سیاسی ادامه داد: البته برای ما که در زمان غیبت و عدم حضور امام هستیم، مسئله غصب حق امام هم متفاوت است. مرحوم آیت‌الله العظمی حائری یزدی، مؤسس حوزه قم معتقد است: در عصر حضور، حکومت حق امامان بوده و حاکمان جائر حق امام را غصب می‌کنند، اما در زمان غیبت، امام زمان از این حق صرف نظر کرده و اگر کسی جامعه را به عدالت اداره کند، حق امام را غصب نکرده است.

وی گفت: حتی با این فرض که امام زمان نایب تعیین کرده، باز هم بالاتر از حق امامت امیرمؤمنان نیست که فرمودند با حکومت عادل بر مردم مخالفتی ندارم. حالا برخی می‌گویند ولایت بر عدالت تقدم دارد. اصل ایجاد این تقابل البته عجیب است که چرا باید ولایت با ظلم کنار هم باشد؟! در حالیکه به بیان حضرت امیر، ولایت برای عدالت است و اگر عدالت نباشد ولایت با غیر ولایت چه فرقی دارد؟

سروش محلاتی در پایان گفت: با توجه به این موارد، از نگاه امام حسین، در حکومت رفتار با مردم و عدالت سیاسی و اقتصادی اهمیت اساسی دارد، نه اینکه چه کسی حاکم است و اگر حاکم جائر باشد، ایستادگی مقابل او ضرورت دارد.

*ایکنا

نظر شما