درباره حقوق حيوانات روايات فراوانى وارد شده است كه به حدود صد روايت
مى‏ رسد، در قرآن نيز آيات بسيارى آمده است. توجه قرآن به حيوانات اهلى و با كاربرد كشاورزى به حدى است كه در برخى آيات به آن‏ها سوگند ياد كرده و اوصافى در نهايت زيبايى براى آن‏ها آورده‏ است؛ در يك نگاه كلان، حيوانات در قرآن از سويى از نعمت‏هاى الهى‏ اند كه انسان بايد شكر آن را بگذارد و از طرفى در زمره آيات هستى وربوبيت پروردگار قرار دارند.

وجوب تأمين نفقه حیوان

تأمين نفقه چهارپايان اهلى كه ملك انسان است واجب است، چه حلال گوشت
باشند و چه حرام گوشت و بايد همه نيازهاى آن‏ها تأمين گردد. پس اگر حيوان با
چريدن نياز خود را تأمين مى‏ كند، نيازى به تأمين نفقه او نيست وگرنه واجب است
[صاحب حيوان] به اندازه كافى آب و غذا در اختيار او قرار دهد و از گرما و سرماى كشنده حفظش كند. همچنين نبايد او را در معرض آزار و اذيّت حيوانات ديگر قرار دهد.

در كتاب جواهرالكلام در اين باره از پيامبر خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله ‏وسلم چنين نقل شده ‏است:

در شب معراج در بهشت، زن بدكاره‏ اى را ديدم و از علت داخل شدن وى به
بهشت پرسيدم. در پاسخ به من گفتند: او بر سگى گذشت كه در گودالى افتاده
بود و از شدت تشنگى سخت بى‏ تاب شده بود. پس لباس خود را خيس كرد و
آب آن را در دهان سگ فشرد [و اين عمل را آن قدر تكرار كرد] تا سگ
سيراب شد. خداوند به همين دليل او را بخشيد.

اما جايز بودن قتل حيواناتى كه زيان جدى براى انسان
دارند، تنها در زمانى است كه راه ديگرى براى رهيدن از اذيت آن‏ها نباشد( این حکم در مورد حشرات موذی همچون مگس و سوسک صدق نمی کند).

آزمايش روى حيوانات

انجام انواع آزمايش‏هاى علمى روى حيوانات جايز است به شرط آن‏كه حيوان اذيت نشود. به عنوان نمونه، حيوان را به هنگام آزمايش بیهوش كنند و يا
عضو آزمايش شده را بیحس نمايند، مگر آن كه مسأله علمى، بسيار اهميت داشته
باشد كه در اين فرض بدون بیهوش كردن و يا بیحس نمودن حيوان، جايز است آزمايش علمى روى او انجام گيرد . همچنین می توان پس از مرگ حيوان يا ذبح او ، بدن آن را تشريح نمود و نيز جايز است حيوان را براى استفاده از گوشت ، پوست و ديگر منافع او ذبح يا شكار كنند، البته با شرايط متعددى كه در باب «صيد و ذباحه» آمده است.

بی‏هوش كردن حيوانات قبل از ذبح

امروزه در برخى كشورهاى غربى، حيوانات را قبل از ذبح بیهوش مى‏ كنند. ظاهر آن است كه جايز است پيش از ذبح، حيوان را بیهوش كنند، بلكه احتمالاً
اين عمل مستحب باشد، زيرا نوعى مهربانى و ملاطفت نسبت به حيوانات است. مؤيد حكم «استحباب بیهوش كردن»، روايات متعددى است كه درباره مهربانى
نسبت به حيوانات، پيش از ذبح آن‏ها وارد شده است:

1ـ مستحب بودن تيز كردن وسیله ذبح، تا ذبح به سرعت انجام گيرد و حيوان كم‏تر اذيت شود.

2ـ با قدرت كشيدن چاقو و با قوت ذبح كردن، تا ذبح با شتاب انجام شود و حيوان
احساس درد بيش‏ترى نكند.

3ـ سرعت بخشيدن در ذبح، تا حيوان زودتر از درد خلاص شود.

رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) مى‏ فرمايد:

«إنّ اللّه‏ تعالى كتب عليكم الإحسان في كلّ شيء... فإذا ذبحتم فأحسنوا الذبحة؛
خداوند بر شما نيكى كردن و احسان بر هر چيزى را واجب كرده است... از اين رو
هرگاه خواستيد حيوانى را ذبح كنيد ذبح را به نيكويى انجام دهيد.»

4ـ مكروه بودن ذبح حيوانى در برابر حيوان ديگر.

مستند اين فتوا روايتى است كه غياث بن ابراهيم از امام صادق عليه ‏السلام و آن حضرت از امير مؤمنان عليه‏ السلام نقل كرده است كه فرمود:« گوسفند و شتر را در حالى كه گوسفند و شترى ديگر به آن‏ها نگاه مى‏ كنند، ذبح نكن.»

ظاهر نهى، برحرام بودن اين گونه ذبح دلالت دارد و شايد به همين دليل باشد كه شيخ طوسى اين عمل را حرام دانسته است.

5ـ كشتن حيوانى كه انسان، خود آن را پرورانده و سال‏ها با او انس داشته است
نوعى بى‏ رحمى و نامهربانى به شمار مى ‏آيد و در روايات از آن نهى شده‏ است و
گروهى از فقها آن را مكروه دانسته ‏اند.

ابو صحارى مى‏ گويد: به امام صادق عليه ‏السلام عرض كردم: « شخصى شتر يا گوسفندى را مى‏ خرد و براى او از اين جا و آن جا علوفه فراهم مى ‏كند تا اين كه زمان ذبح آن فرا مى‏ رسد و آن‏ها را سر مى‏ بُرد؟

حضرت فرمود: [چنين نكند] و هر گاه وقت انجام چنين كارى رسيد، داخل بازار
مسلمانان شود و حيوانى بخرد و آن را ذبح كند.»

انقراض نسل حيوانات و وظيفه حكومت در اين باره

يكى از مشكلات بزرگ زيست محيطى در روزگار ما انقراض و يا در معرض
انقراض قرار گرفتن نسل صدها هزار گونه ی حيوانى است.

در اسلام صيد حيوانات و ماهيان حلال است، اما شرايطى دارد كه «تفريحى نبودن
شكار» در زمره آن‏هاست و هر گاه صيد حيوانات و يا ماهيان به مرحله‏ اى برسد كه
زمينه انقراض نسل آن‏ها را پديد آورد، به يقين شرعا داراى اشكال، بلكه حرام است، زيرا اگرچه بنا بر اصل، حتى در اين فرض، صيد جايز است، امّا نابود كردن نسل حيوانات «فساد» است و فساد از گناهان بزرگ به شمار مى‏ رود. همچنين مالكيت كره زمين و تصاحب آن حق همه انسان‏ها در تمام عصرها و نسل‏ها است و نه گروه خاصى؛ و از آن‏جا كه انقراض نسل حيوانات سبب مى‏ شود نسل‏هاى بعدى نتوانند ازآن‏ها بهره برند ، ظلم در حق آنان است، از اين رو نابود كردن نسل حيوانات و ديگر مواهب طبيعى كره زمين و آسمان جايز نيست.

و ممكن است به اين آيه شريفه استناد كرد كه مى ‏فرمايد: «وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِى
الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ الْفَسَادَ * وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ
اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالاْءِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ»؛ «و چون برگردد [يا رياستى
يابد
]كوشش مى‏ كند كه در زمين فساد نمايد و كشت و نسل را نابود كند و خداوند
تباهكارى را دوست ندارد. و چون به او گفته شود: «از خدا پروا كن» نخوت، وى را به
گناه كشاند. پس جهنم براى او بس است و چه بد بسترى است».

نحوه استدلال به آيه شريفه آن است كه واژه «نسل» شامل نسل حيوانات نيز
مى‏ شود.

احترام به حيوانات

همه حيوانات از نوعى احترام برخوردارند و لازم است حرمت آن‏ها پاس داشته
شود، این مسأله آنچنان قابل اهمیت است که اگر مالك از علوفه دادن به حيوان«قابل ذبح» سر باز زند [حاكم] او را مجبور خواهد ساخت بر علوفه دادن يا فروختن و يا ذبح كردن آن و اگر از هر سه حكم ياد شده امتناع ورزد، حاكم شرع با فروش املاك او نفقه حيوانات ياد شده را تأمين مى‏ كند.
 

اگر راهى ديگر براى تهيه خوراك و علوفه دام، جز غصب مال مردم نباشد و مالك حيوان هم نتواند عوض مال غصب شده را بپردازد، غصب آن مال براى حفظ
جان حيوان جايز است، البته نبايد از نظر دور داشت كه واجب است مثل يا قيمت آن را به صاحبش بپردازد.

جايز نيست حيوان را به بيش از آنچه توان دارد؛ مانند بردن بار سنگين و ادامه سفر، وادار كنند و جايز نيست دوشيدن شير حيوان در صورتى كه براى او زيان‏ آور باشد.

امام صادق عليه ‏السلام فرمودند: « حيوان نسبت به صاحبش شش حق دارد: بار سنگين بيش از طاقتش بر او حمل نكند؛ هنگامى كه مى‏ خواهد با كسى صحبت كند، از پشت حيوان پياده شود و در حال سواره جلسه نگيرد؛ هنگامى كه به مقصد رسيد، بلافاصله به او علف بدهد؛ به او دشنام ندهد؛ به صورت او نزند و به او ضرر نرساند، زيرا او تسبيح خدا را مى‏ گويد؛ هنگامى كه از آب عبور مى‏ كند، اجازه دهد او آب بخورد».

همچنين راوندى از امام صادق عليه‏السلام چنين نقل كرده است:

مردى نزد رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم آمد و به حضرت سلام كرد. حضرت در پاسخ[به صيغه جمع ]فرمود: عليكم السلام.  آن مرد عرض كرد: اى پيامبر خدا، من يك نفر هستم در حالى كه شما پاسخ سلام را جمع دادى. حضرت فرمود: بر تو و اسبت سلام كردم.

درمان حیوان

اگر حيوان مريض شود و با مراجعه به دام پزشك بهبودى حيوان ممكن باشد، بايد چنين كند.  

در اين باره فقيه فرزانه جناب فاضل هندى در كتاب كشف اللثام نوشته است: «همان طور كه اگر حيوان به خاطر گرسنگى در معرض تلف باشد جايز است علوفه و خوراك دام را كه ملك ديگران است براى نجات آن از گرسنگى غصب كرد، نخ جراحى را براى [جراحى حيوان و] نجات او از بيمارى نيز مى‏ توان غصب كرد، زيرا دليل هر دو مسأله مشترك است و آن عبارت است از لزوم احترام به روح حيوان و ضرر نزدن به آن».

اگر حيوان بالغ باشد به گونه ‏اى كه نداشتن جفت، به حيوان آسيب و زيان رساند، واجب است براى آن جفت تهيه شده و يا حيوان فروخته شود تا ديگران جفت آن را فراهم كنند. همچنین در صورتى كه ترساندن حيوان، زيان‏ آور باشد، اين كار جايز نيست.

عقیم ساختن و به جنگ وا داشتن حيوانات

عقیم سازی حيوانات جايز است، ليكن بايد اين عمل به گونه‏ اى انجام شود كه حيوان درد كم‏ترى را تحمل كند.

اما بارها مشاهده كرده ‏ايم كه برخى از مردم، حيوانات را به درگيرى و نزاع با يكديگر وا مى‏ دارند و آن‏ها را به جان هم انداخته و از تماشاى آن لذت مى‏ برند، غافل از اين‏كه در روايات از اين مسأله نهى شده است.

حق حيوانات شيرخوار

صاحب جواهر در اين باره نوشته است: «اگر حيوان، بچّه شيرخوار داشته باشد،
تنها آن مقدار از شير را كه زايد بر غذاى بچه است، جايز است بدوشند و اگر دوشيدن شير به حيوان ضررى برساند، جايز نيست». دليل اين فتوا آن است كه پرداخت نفقه به حيوان واجب است و اين حكم، حيوان شيرخوار را نيز شامل مى‏شود.

هرگاه بلندى ناخن‏هاى دوشنده شير سبب اذيت حیوان شود، واجب است ناخن‏ها را كوتاه كند، همچنین حمل بارهاى سنگين بيش از حد متعارف و اذيت كردن حيوان از اين طريق نيز حرام است. از اين رو، در روايتى كه يعقوب بن سالم از حضرت على عليه‏السلام نقل كرده است، چنين مى‏ خوانيم:امير مؤمنان فرمود: پيامبر صلى‏ الله عليه‏ و‏آله‏ وسلم فرمودند: سه نفر بر يك حيوان سوار نشوند، زيرا [در اين صورت ]يكى از آنان ملعون خواهد بود.

شكار حيوانات

همان طور كه فقيهان شيعه در كتاب «صيد و ذباحه» (شكار و ذبح حيوانات)
آورده ‏اند، شكار حيوانات از سر خوشگذرانى و تفريح حرام است، زيرا بر طبق
قاعده، افزون بر اين‏كه كشتن هر موجود زنده ‏اى براى تفريح و سرگرمى به هيچ وجه جايز نيست، بلكه از روشن‏ ترين مصاديق اسراف به شمار مى‏ آيد و در روايتى از
پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه‏ و‏آله‏ وسلم چنين نقل شده است: كسى كه به منظور سرگرمى گنجشكى را بكشد، روز قيامت آن گنجشك خواهد آمد در حالى كه فريادش بر دور عرش الهى بلند است، مى‏ گويد: پروردگار من، از اين انسان سئوال كن كه چرا بدون اين كه قتل من براى او هيچ سودى داشته باشد، مرا كُشت؟

همان طور كه پيش از اين اشاره شد هر گاه شكار حيوانات سبب انقراض نسل
گونه‏ هاى حيوانات شود، حكومت بايد شكار را ممنوع كند.

حقوق حيوانات را با چند روايت به فرجام مى‏ رسانيم.

در روايات متعددى از مُثله كردن حيوانات نهى شده است.

در عوالى اللآلى از پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏آله ‏وسلم نقل شده‏ است كه آن حضرت مُثله كننده حيوان را لعنت كرد.

علامه مجلسى روايت كرده است: «شبى كه در صبحگاه آن امير مؤمنان عليه‏ السلام ضربت خورد در خانه دخترش ام كلثوم بود. از ام كلثوم نقل شده است كه گفت: چون زمان اذان فرا رسيد، نزد آن حضرت رفتم و ظرفى از آب براى ايشان بردم. آن حضرت وضو گرفت و در را گشود. در حياط خانه مرغابيانى بودند كه برادرم حسين به من هديه داده بود و چون آن حضرت به صحن خانه آمد، مرغابى ‏ها پشت سر آن حضرت براه افتادند. آن حضرت به من فرمود: به حقى كه بر تو دارم آن‏ها را آزاد كن، زيرا موجودى را حبس كرده ‏اى كه زبان ندارد و چون گرسنه يا تشنه شود نمى‏ تواند سخن بگويد؛ خوراك آن‏ها را بده و سيرابشان كن و گر نه آن‏ها را رها كن بروند و از گياهان زمين بچرند.»

برگرفته از کتاب اسلام و محیط زیست نوشته آیت الله سید محمد شیرازی

 

نظر شما