معضلی به نام چشم و هم چشمی

خودانکاری و توجه به دیگران حداقل آسیب چشم و هم چشمی است. اگر فرد خود را از شخصی که مورد قیاس قرار داده پایین تر ببیند حقیر می شود و اگر بالاتر ببیند دچار تکبر می گردد.
twitter share facebook share ۱۳۹۵ بهمن ۰۲ 2241
خودانکاری و توجه به دیگران حداقل آسیب چشم و هم چشمی است. اگر فرد خود را از شخصی که مورد قیاس قرار داده پایین تر ببیند حقیر می شود و اگر بالاتر ببیند دچار تکبر می گردد.

چقدر پیش آمده که بخواهید خود و سطح زندگیتان را با دیگری مقایسه کنید، یا در نوع پوشش، لوازم زندگی، شغل، خانه، ماشین و از دیگری بالاتر و بهتر به نظر بیایید؟ همه این مقایسه ها که نتیجه ای جز حقارت و یا تکبر فرد ندارد مواردی از چشم و هم چشمی هاست. امری که متأسفانه به بزرگسالان محدود نگشته و در میان کودکان نیز رو به گسترش است.

«بچه‌های این مدرسه مرفه هستند. بین ۲۰ تا ۲۵ میلیون تومان در سال شهریه می‌دهند. بیشترشان در تعطیلات، مسافرت‌های خارجی می‌روند و طبیعتاً وقتی مهرماه یا بعد از عید به مدرسه می‌آیند، اشتیاق دارند برای هم از سفر و خاطرات‌شان تعریف کنند. این تعریف کردن، برایشان حالت پز دادن دارد. متأسفانه می‌بینیم که بچه‌های دبستانی مدام در حال فخرفروشی به هم هستند و چشم و هم چشمی هم بین‌شان زیاد است. درست است این بچه‌ها همه‌شان مرفه هستند اما بینشان بچه‌هایی هم هست که شرایط اقتصادی خانواده‌هایشان متوسط است و خانواده‌ها از رفاه خودشان می‌زنند تا بچه‌شان در چنین مدرسه‌ای درس بخواند. این بچه‌ها دچار تعارض می‌شوند.»

این‌ها را احمد سبحانی، مربی آموزشی یکی از همین مدرسه‌ها می‌گوید؛ مدرسه‌ای در شمال شهر تهران. او ادامه می‌دهد: «به خاطر همین فخرفروشی‌ها بین بچه‌ها خیلی اختلاف ایجاد می‌شود. حتی بچه‌هایی که وضع مالی‌شان مثل هم است. مادر یکی از دانش‌آموزان آمده بود و شکایت داشت از اینکه فرزندش از همراه شدن با پدر و مادرش در سفر مالزی امتناع می‌کند چون به نظرش سفر غیر اروپایی خیلی بی‌کلاس است و خجالت می‌کشد به دوستانش بگوید برای تعطیلات عید، مالزی رفته. از این موارد باز هم داریم. فقط هم مربوط به سفر نمی‌شود. بچه‌ها با ماشین پدر و مادرشان و منزل مسکونی و باقی دارایی‌هایشان به هم فخرفروشی می‌کنند. برای اینکه جلوی این رفتار را بگیریم، به معلم‌ها توصیه‌هایی کرده‌ایم؛ از جمله اینکه اجازه ندهند بچه‌ها در مورد چنین مسائلی باهم بحث کنند. گفته‌ایم معلم‌ها حتی گوشی تلفن همراه‌شان را جلوی بچه‌ها بیرون نیاورند چون مواردی بوده که دانش‌آموزان سر مارک گوشی معلم‌ها باهم بحث کرده‌اند. معلم‌ها همچنین نباید روز تولدشان را به دانش‌آموزان بگویند چون باز هم سابقه داشته بچه‌ها برای معلم هدیه آورده‌اند و سر اینکه هدیه چه کسی گران‌تر است، باهم اختلاف پیدا کرده‌اند. همچنین روز معلم هم کسی حق گل و هدیه آوردن ندارد.»

رقابت بین دانش‌آموزان همیشه وجود دارد. معمولاً هم رقابت درسی، که البته چیز بدی نیست و باعث می‌شود برای موفقیت بیشتر، تلاش‌شان را چند برابر کنند. اما اینکه دانش‌آموزان بر سر اینکه ساعت مچی کدام‌شان گران‌تر است و برند معروف‌تری دارد، باهم رقابت کنند، نه موفقیتی در پی دارد و نه تلاشی برای بهتر شدن. آنچه ایجاد می‌شود، فقط انرژی منفی است که تلاش برای تحصیل و آموزش در سایه‌اش رنگ می‌بازد؛ آفتی که به جان بعضی مدارس افتاده و بخشی از آن ناشی از سیاست‌های نادرست آموزشی است و بخشی دیگر، تربیت نادرست از سوی والدین و از همه مهمتر اقتصاد بیماری که طبقه‌ای را یک شبه به زمین می‌زند و طبقه‌ای دیگر را یک شبه به آسمان می‌برد.

«دانش‌آموزی که در محیط خانه، مدام شاهد چشم و همچشمی از سوی پدر و مادر و دیگران است، تحت تأثیر این فضا قرار می‌گیرد و فخرفروشی را به‌عنوان یک ارزش تلقی می‌کند. بحث هویت سازی، در وهله اول از خانواده شروع می‌شود که متأسفانه خیلی وقت‌ها الگوی مناسبی نیستند. همچنین نظام آموزشی هم نتوانسته در به سامان رساندن این مسأله مهم موفق باشد.»

زهرا اوجانی، کارشناس آموزشی این را می‌گوید و ادامه می‌دهد: «دانش‌آموزان در مدارس خصوصی، بیشتر وقت‌شان را در محیط مدرسه و شرکت در کلاس‌های مختلف می‌گذرانند و طبیعی است که در این شرایط از اولیای مدرسه و دیگر دانش‌آموزان تأثیر می‌گیرند. حتی همین کلاس‌های آموزشی، گاهی اوقات ابزاری برای فخرفروشی خانواده‌ها و خود دانش‌آموزان است. به‌طوری که اگر دانش‌آموزی در تمام کلاس‌های فوق برنامه که از سوی مدرسه برگزار می‌شود شرکت نکند، احساس سرافکندگی می‌کند.»

ریشه فخرفروشی بین دانش‌آموزان کجاست؟ از چه زمانی این رفتار بینشان رایج شد؟ آیا این موضوع به گسترش فرهنگ نوکیسگی و منفعت‌طلبی ارتباطی دارد؟ دکتر سیدحسن حسینی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در گفت‌و‌گو با «ایران» در این‌باره می‌گوید: «در جامعه‌ای که فخرفروشی در تمام لایه‌های آن وجود دارد، طبیعی است که چنین رفتاری به نظام آموزشی و دانش‌آموزان هم سرایت می‌کند. ما اصولاً جامعه فخرفروشی داریم. در یک اداره از پایین‌ترین سطح، با ارباب رجوع با فخرفروشی برخورد می‌کنند و بسته به اینکه ارباب رجوع دارای چه طبقه اجتماعی است، رفتارشان با او متفاوت است. در واقع با این کار، قدرت خود را به رخ می‌کشند. مشابه همین رفتار در خانواده و محیط‌های اجتماعی هم دیده می‌شود. متأسفانه در مدارس خصوصاً مدارس خصوصی، به جای اینکه دانش‌آموزان بر اساس ارزش علمی و رفتاری سنجیده شوند، کسی که خانواده‌اش کمک بیشتری به مدرسه بکند و بیشتر پول خرج کند، با ارزش‌تر شمرده می‌شود و نوع رفتار اولیای مدرسه هم با او متفاوت است. خانواده‌ها در بسیاری از موارد تلاش می‌کنند با ارائه خدمات خاص به مدرسه، برای فرزندشان جایگاه ویژه‌ای فراهم کنند. درحالی که یکی از وجوه سیستم‌های رسمی که مدرسه و محیط آموزشی هم جزو آنها محسوب می‌شود، این است که صرف نظر از طبقه اجتماعی به افراد نگریسته شود. یعنی فرد در مدرسه فقط دانش‌آموز است.»

این جامعه‌شناس ادامه می‌دهد: «در ایران به‌عنوان‌ها خیلی بها داده می‌شود. عناوینی مثل دکتر و غیره. حتی به کسی می‌گوییم «حاجی» صرف نظر از بهره معنوی او از سفر حج، این پیام را انتقال می‌دهیم که او پول بیشتری داشته و به این سفر رفته است. استفاده از همین عناوین باعث ایجاد نظام طبقاتی در جامعه می‌شود که البته با نظام سرمایه‌داری متفاوت است. در کشوری مثل فرانسه که سرمایه‌داری محسوب می‌شود، هیچ گاه نمی‌بینیم با دانش‌آموزان در مدارس بر اساس عناوین خانواده و میزان ثروت‌شان رفتار شود. به همین دلیل هم هست که در نظام آموزشی به جای اینکه فرهنگ انسانی برابری طلبانه رواج داشته باشد، فرهنگ نابرابری طلبانه داریم که باعث انواع به رخ کشیدن‌های اجتماعی و فرهنگی می‌شود.»

علی اکبر مرتضوی کیاسری، رییس انجمن مراکز خدمات روانشناسی در گفتگو با شفقنا می گوید: ریشه چشم وهم چشمی در یک ویژگی روحی و روانی قرار دارد که به اصطلاح به آن خصیصه مقایسه گری می گوییم. انسان زمانی به چشم و هم چشمی روی می آورد که گرفتارموضوع نامناسبی به نام مقایسه شده باشد.

وی افزود: در فرهنگ دینی و مباحث فقهی قیاس باطل است و جایگاهی ندارد. حتی در بعضی از احادیث آمده که قیاس، عملی شیطانی است. در مباحث اجتماعی و ارتباطی نیز قیاس عامل خطرناکی است که به پیدایش بسیاری از اختلالات شخصیتی یا اختلال در روابط اشخاص با اجتماع می انجامد.

این روانشناس تاکید کرد: بی شک چشم و هم چشمی یک تهدید برای خانواده ها محسوب می شود و یکی از ویژگیهای آن، این است که انسان را از واقعیت موجودی که در آن قرار دارد غافل می کند، لذا فرد حرکت را بر اساس تَمکّن، دارایی، فرهنگ، احساس، تمایل و افکار دیگری تنظیم می کند؛ بنابراین نتیجه چشم و هم چشمی، غفلت از خود، یعنی رها سازی خود و وابستگی به دیگران است.

او ضمن بیان اینکه مقایسه احساس حقارت می آورد، ادامه داد: خودانکاری و توجه به دیگران حداقل آسیب این ناهنجاری است. اگر فرد خود را از شخصی که مورد قیاس قرار داده پایین تر ببیند حقیر می شود و اگر بالاتر ببیند دچار تکبر می گردد. این دو از ویژگیهای تهدید کننده روحی و روانی افراد و خانواده هاست.

وی معتقد است: برای رهایی از مسئله چشم و هم چشمی باور ایمانی و آگاهی عقلانی لازم است. وقتی افراد به زیانهای یک موضوع پی میبرند از آن دوری می کنند. همچنین در قالب تقوا و تدین نیز باید به این موضوع توجه کنیم یعنی یقین داشته باشیم که این پدیده موجب رضایت پروردگار نیز نیست. در این میان رسانه ها، مطبوعات و گفتمان های جمعی موظف به آگاهی دادن هستند. انسان زمانی از آسیب ها پرهیز می کند که به آن یقین داشته باشد. بیشتر خانواده هایی که دچار این گرفتاری هستند هنوز به عارضه و نتایج خطرناک آن نرسیده اند.

کیاسری خاطرنشان کرد: یکی از خطرات چشم و هم چشمی پرورش حسادت است. پیامبر (ص) نیز در این مورد فرموده اند: «حسادت ایمان را می خورد، همچنان که آتش هیزم را». حسد علاوه بر روح و روان، جسم انسان را نیز بیمار می کند، فرد حسود همیشه رنجور است، آه می کشد، غمگین است و همیشه حسرت در دلش موج می زند. پس، اگر انسان مقایسه گر شود، چشم و هم چشمی می کند، اگر چشم و هم چشمی کند، حسود شده و دچار حسرت و سرخوردگی می شود.

او درباره رواج این خصیصه در میان فرزندان یک خانواده و همچنین رفتار والدین در جهت کنترل آنها نیز گفت: به طور طبیعی فرزندان هم انسانند و چشم و هم چشمی صددرصد در میان آنها نیز وجود دارد اما عواملی که میتواند آنها را کنترل کند یکی همان آگاهی دادن و دیگری رفتار پدر و مادر است.

نظر شما