عصر پیشرو عصر برخورد و مبارزهی فرهنگها و تمدنهای بشری است؛ در میانهی این رویارویی ایجاد شبهه در نسل جوان امری معمول به شمار میرود. بیگانگان میکوشند با ایجاد شک در میان جوانان آنان را به انحراف و جهالت سوق دهند؛ اما فرهنگ، مسیر حرکت نسلها را ترسیم کرده، راهِ تعامل با پدیدهها و حوادث را مشخص کرده و آیندهی مسلمانان را رقم میزند.
اگر این فرهنگ فرهنگِ اصیل اسلامی باشد، امت را در حیات فکری، عملی، نظری و رفتاری بهگونهای میسازد که راهی متمایز در پیش گیرند. در عصر شکوهِ تمدنِ اسلام رشد و پیشرفت مسلمانان، نتیجهی بهرهگیری از فرهنگِ اسلامی و توجه به علم و دانش بود؛ امّا پس از آن جانشینانشان در ادامهی این مسیر کوتاهی ورزیده و موجباتِ زوالِ جامعهی اسلامی را فراهم ساختند؛ در مقابل کشورهای غربی از سستی مسلمانان نهایت استفاده را بُرده ، با بهرهگیری از دستآوردهای علمی آنان روزبهروز بر دانش خود افزودند و زمینهی رشد و ترقی جوامعِ خود را فراهم نمودند. مسلمانان این حدیث حضرت علی ـ علیه السلام ـ را که فرمود: «واللهوالله فيالقرآن لايسبقكم بالعمل به غيركم»؛ خدا را خدا را در مورد قرآن که در عمل به آن دیگران بر شما پیشی نگیرند، نادیده گرفتند. بنا بر دیدگاه آیتالله سید محمد شیرازی آنچه فرهنگ یک جامعه را رو به تعالی بُرده و ترویج و تبلیغ شبهات مختلف را بر فرد بیتأثیر میکند، علم اندوزی و بالا بردن سطح آگاهی یک ملّت است.
امام صادق ـ علیه السلام ـ میفرماید:« وَ الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِسُ»؛ آگاه به زمانِ خود، گرفتار شبههها نمیشود؛ از این روست که اسلام بر لزوم کسب دانش و تفکر تأکید بسیار دارد. آیات متعددی در قرآن به این مسئله اشاره نموده است، از جمله آیهی 11 سورهی مجادله که درجات دانشپژوهان را از سایر مردم برتر میداند: «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنکمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ» ؛ همچنین آیهی 9 سوره زمر که میفرماید: «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ»؛ آیا آنها که میدانند و آنها که نمیدانند برابرند.
در احادیث نیز به این مسئله توجه ویژه ای مبذول داشته شده است؛ رسولخدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ میفرماید: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَة»؛ دانشپژوهی بر هر مسلمانی واجب است. مسلمان جاهل نه تنها تأثیری بر رشد و پیشرفت جامعهی خود نداشته و در مقابلِ شبهات و دسیسههای دشمنان تاب ایستادگی بر عقاید و اندیشههای خود را ندارد، بلکه با اعمال و رفتار جاهلانهی خود ممکن است باعث بیزاری و دوری جستن پیروان سایر ادیان و عقاید از اسلام شود. دین اسلام برای تحصیل علم و دانش هیچ حد و مرزی قائل نیست؛ همگان حدیث معروفی که مسلمانان را تشویق به کسب علم میکند حتی اگر در چین باشد شنیدهاند؛ حدیثی که علاوه بر شکستن محدودیتهای مکانی تحصیل علم را حتی اگر منبع آن کفار و غیر مسلمانان باشند نه تنها جایز شمرده که تشویق نیز میکند. در این خصوص حدیث دیگری وجود دارد که به صراحت به این مسئله اشاره مینماید: «حکمت گمشدهی مؤمن است، آن را به چنگ آورید گرچه در دست مشرکان باشد.» این حدیث دربرگیرندهی یک نکتهی دیگر نیز هست و آن اینکه دانشی که اسلام تحصیل آن را تشویق کرده و بر همگان واجب میداند، تنها محدود به علوم دینی نیست که اگر اینگونه بود در اختیار مشرکان نبود، بلکه هر علم نافع و سودمندی را در بر میگیرد. امّا کلید دستیابی به علم و دانش، اندیشه است و خردورزی. عقل و خرد، قدرت تجزیه و تحلیل است و عاقل کسی است که از خود توان تجزیه و تحلیل مطالب گوناگون را دارد. آیهی «الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»؛ مصداق کسی است که دارای قدرت نقد و انتقاد باشد و بتواند مسائل را تجزیه و تحلیل کند؛ بنابراین نیروی عقل امکان اتخاذ تصمیم مستقل و آزاد از فشار اجتماعی و تاریخی را در اختیار انسان قرار میدهد. در قرآن به اشکال گوناگون اهمیت تعقل و خردورزی مورد اشاره قرار گرفته است، از جمله:
1- اوامر و تأکیدهایی که برای تفکر در تاریخ آفرینش و سایر امور شده است.
2-انتقاد از کسانی که از فکر خود استفاده نمیکنند، از جمله آیهی ذیل: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابَّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُکمُ الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ»؛ بدترین جنبندهها کسانی هستند که حقایق را نمیبینند، نمیشنوند و اندیشه نمیکنند.
3- اشاره به نظام علّی و معلولی که پایهی تفکرات عقلی است، مانند : «إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ»؛ خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر خودشان دست به کار تغییر شوند.
موارد گفته شده از جملهی این اشارات قرآنی است؛ در احادیث نیز اهمیت تفکر مورد تأکید قرار گرفته است؛ در حدیثی یک ساعت تعقل از هفتاد سال عبادت برتر دانسته شده و در حدیث دیگر عقل بهعنوان پیغمبر درونی مکمل پیامبران دانسته شده است، به نحوی که هیچیک بهتنهایی نمیتواند بشر را به سعادت برساند. امّا این همه تأکید بر اندیشه و دانشپژوهی برای چیست؟ اسلام در پی آن است که سطح فکر و دانش مسلمانان را بالا بَرَد تا در همهی زمینهها سلامت باشند، در نتیجه ضربههای دشمنان پراکنده و نابودشان نسازد و با آثاری که خلق میکنند چراغی فراروی رهگمکردگان و رهجویان حق و حقیقت قرار دهند.
نظر شما