اسلام هرگونه پیچیدگی در رفتار و گفتار را ناخوش می دارد، چنانکه عقل نیز آن را نکوهش می کند. دروغ پردازی از زشت ترین مصادیق پیچیدگی است و مادر هر پلیدی شمرده می شود. نفاق، دورویی، چاپلوسی و ستایش هر کسی که سزاوار آن نیست، همگی زاییده دروغ است. آدمی دروغ نمی گوید مگر به سبب نارسایی نفسانی، پیچیدگی درونی و درهم شکستگی روانی، وگرنه انسان صریح نیازی به دروغ ندارد.
چرا آدمی دروغ می گوید؟ آیا برای انکه مالی را برباید؟ مقامی را به چنگ آورد؟ خیری را ابقا کند یا از خطری بگریزد، آیا دروغ گمان او را بر می آورد؟ هرگز، بلکه برعکس دروغ دربردارنده نابودی و سقوط است و راستی و درستی دربردارنده نجات و والایی.
آری، ممکن است دروغ خیری خیالی را برآورد ولی جامه پیچیدگی به شتاب از او رخت بربندد و آنگاه مردم، او را با چهره زشتش می بینند و نزدیکان او را کنار نهند، دوران از او دوری ورزند، هرکس و ناکسی او را وانهد و هیچکس برای سخنش ارزش و اعتباری قایل نشود. به هر روی اسلام با دروغ پردازان جنگی بی امان دارد. قرآن کریم می فرماید: «تنها کسانی دروغ پردازی می کنند که ایمان ندارند».
از امام صادق علیه السلام روایت شده است که: «بی تردید دروغگو با دلایل روشن هلاک می شود و دنباله روهای خود را با شبهه ها هلاک می نماید». امام باقر علیه السلام نیز می فرماید: «خداوند برای شر، قفل هایی گذاشته و کلیدهای آن قفل ها را شراب قرار داده و دروغ از شراب هم بدتر است».
یکی از آثار دروغ، کاهش روزی است، زیرا مردم از دروغگو دوری می کنند و بدین سان کسب و کار آن دروغگو کاهش می یابد و خود موجب کاهش روزی می گردد.
دروغ، تنها به سخن اختصاص ندارد، بلکه اشاره، نگارش و تظاهر به بیماری را نیز در بر می گیرد. از اقسام دروغ، گواهی دادن دروغ است که از بزرگ ترین محرمات است، زیرا این کار نه تنها دروغ است بلکه موجب می شود حقوق جا به جا گردد.
گونه دیگر دروغ، قسم دروغ است. پیامبر اکرم صل الله علیه و اله می فرماید: «بازرگانان تبهکارانند. عرض شد: یا رسول الله! آیا خدا خرید و فروش را حلال نکرده؟ حضرت فرمود: آری، ولی انها سوگند می خورند و به گناه می افتند و سخن به دروغ می گویند».
رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید: «آیا از بزرگترین گناهان آگاهتان کنم؟ شریک قرار دادن برای خدا، عاقّ پدر و مادر و سخن زور» یعنی دروغ.
حرمت دروغ بستن بر خدا، پیامبر و امامان
دروغ بستن بر خدا و پیامبر و ائمه بدترین گونه دروغ است و دلیل آن هم آشکار است، زیرا گفتار، رفتار و تأیید ایشان حجتی است که باید ان را معتبر شمرد، پس دروغ بستن بر آنها تأثیر بسیار دارد.
امام باقر علیه السلام خطاب به یکی از یاران خویش فرمود: «ای ابانعمان، هیچگونه دروغی بر ما نبند که با این کار از دین پاک خارج می شوی، ما را وسیله ارتزاق خود قرار نده که فقیر می شوی؛ زیرا ناگزیر روزی تو را می ایستانند و از تو می پرسند. آنگاه اگر راست گفته باشی تصدیقت می کنیم و اگر دروغ گفته باشی تکذیب».
نهی از دروغ گفتن درباره مسائل کوچک و بزرگ چه به جد و چه به شوخی
امام سجاد علیه السلام می فرمایند: «از دروغ گفتن بپرهیزید، چه کوچک باشد و چه بزرگ و در هر سخن جدی و شوخی؛ زیرا آنگاه که آدمی در امور کوچک دروغ بگوید برای دروغ گفتن در امور بزرگ جرأت پیدا می کند».
گاهی انسان در شوخی دروغ می گوید و با خود می پندارد شوخی چه زیانی در پی دارد؟ شوخی بسیاری اوقات ملکه می شود و پس از آن نوبت به مسائل جدی می رسد. وانگهی کدام انگیزه انسان را در شوخی به دروغ وا می دارد؟ آیا نمی توان بدون دروغ شوخی کرد؟
امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «دروغ نه جدی اش جایز است و نه شوخی اش؛ نیز جایز نیست که یکی از شما به فرزند خردسالش وعده ای دهد و بدان وفا نکند. بی تردید دروغ به تبهکاری می انجامد و تبهکاری نیز آدمی را به دوزخ می رساند».
روزی ابوذر خطاب به پیامبر صل الله علیه و اله عرض کرد: «ای رسول خدا، توبه مردی که از روی عمد دروغ می گوید چیست؟ حضرت پاسخ داد: استغفار و نمازهای پنج گانه».
جواز دروغ گفتن برای اصلاح و منع راستگویی برای فتنه انگیزی
از امام صادق علیه السلام روایت شده است که: «سه مورد است که دروغ گفتن در آنها نیک است: فریب دادن در جنگ، وعده ای که به اهلت می دهی و آشتی دادن بین مردم. همچنین سه مورد است که راست گفتن در آنها ناپسند است: سخن چینی، آنجا که به یک مرد درباره خانواده اش خبری دهی که ناخوشش می دارد (مانند گزارش بدکارگی زوجه) و جایی که چنان خبری را تکذیب کنی و راست را به مرد بگویی (که مایه فتنه و آشوب می شود)».
روزی یکی از اصحاب از امام صادق علیه السلام درباره آیه 70 سوره یوسف که در آن یوسف خطاب به اهل قافله و برادرانش می فرماید: «ای اهل قافله، شما دزد هستید» و نیز آیه 63 سوره انبیا که در آن ابراهیم پس از شکستن بت ها به قبیله خود می فرماید: «این کار را بزرگشان کرده، از انها بپرسید اگر سخن می گویند»، پرسش نمود. حضرت در پاسخ فرمود: «خدا دو چیز را دوست دارد و از دو چیز متنفر است: خطر کردن در میان دو لشکر و دروغ گفتن در راه اصلاح و آشتی را دوست دارد و تکبر در راهها و معابر و دروغ گفتن در امری غیر از اصلاح را مغبوض می دارد. به یقین، ابراهیم تنها برای این گفت: این کار را بزرگشان کرده، که می خواست اصلاح کند و بر این راهنمایی کند که بتها توان انجام کاری را ندارند، یوسف نیز برای اصلاح، آن سخن را گفت».
در پایان باید به این نکته توجه داشت که موارد جواز دروغ که در روایات بدان اشاره شده است، مواردی اضطراری و از سر ناچاری و یا برای اصلاح می باشد.
برگرفته از کتاب های اسلام و جامعه و ارزش ها در نگاه اسلام، هر دو نوشته آیت الله سید محمد شیرازی
messages.comments