بزرگترین جمعیت شیعه جهان، پس از ایران در پاکستان حضور دارند و طبق تخمین ها 15 تا 20 درصد جمعیت آن کشور را تشکیل می دهند. گرچه آنان در چهار استان و شهر بزرگ پاکستان، اقلیت قابل ملاحظه ای هستند؛ اما اکثریت در منطقه خودمختار «گلگت بلتستان» در شمال پاکستان سکونت دارند. روابط بین شیعیان پاکستان و جامعه اهل سنت آن کشور، در سال 1947 که مسلمانان با جدا شدن از هند، کشور پاکستان را تشکیل دادند، خوب بود؛ فرقه گرایی هیچگاه در سیاست های بنیانگذارِ سکولار کشور «محمدعلی جناح» که از شیعیان اسماعیلی بود، جایی نداشت و او در پی آن بود که کشوری مترقی و دموکرات بسازد که همه مردم با یکدیگر در صلح و آرامش و مدارا زندگی کنند.
اما در اواخر دهه هفتاد و دوران حکمرانی ژنرال «ضیاء الحق» که با کودتا به قدرت رسید، ایده های جناح در مورد پاکستان، کمرنگ شد و اسلام گرایی در کشور رو به گسترش گذاشت. سال 1979 برای پاکستان سالی سرنوشت ساز بود؛ با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، حکومت اسلامی (شیعی) در آن کشور آغاز به کار کرد و از آن طرف شاهد شروع جنگ شوروی و افغانستان بودیم که تا دهه بعد طول کشید و موجب گشت که پاکستان روابطی قوی با عربستان و آمریکا برقرار کند. این رویدادها پیامدهای زیانباری برای شیعیان پاکستان داشت و باعث شد که از دهه هشتاد، تحت آزار سیستماتیک سازمان های شبه نظامی ضد شیعه قرار بگیرند.
«بریلوی» ها و «دیوبندی» ها دو فرقه اصلی پاکستان هستند که سنی حنفی بوده و اکثریت جامعه را تشکیل می دهند. بریلوی ها که با جمعیتی 50 تا 60 درصدی بزرگترین فرقه به شمار می روند، تمایلات صوفیانه دارند و در دیدگاههای مذهبی خود معتدل و میانه رو می باشند. در مقایسه با دیوبندی ها که 20% جمعیت را تشکیل می دهند و غالب مدارس دینی در اختیار و کنترل آنهاست، بریلوی ها به شیعیان نزدیک تر هستند. (طالبان افغانستان از پیروان حنفی فرقه دیوبندی می باشند). علاوه بر این دو فرقه، «اهل حدیث» یا همان سلفی ها را شاهد هستیم که جمعیتشان رو به فزونی دارد. دیوبندی ها و اهل حدیث از نظر ایدئولوژی به وهابیت عربستان نزدیک هستند و تفسیری که عالمان آن کشور از اسلام ارائه می دهند را قبول دارند.
از زمان ضیاء الحق کشورهای عرب خلیج فارس به ویژه سعودی مشغول صرف پول در پاکستان و تأمین مالی مدارس و مساجد فرقه دیوبندی شدند. همزمان با این رویداد، بودجه مدارس و مؤسسات آموزشی دولتی پاکستان کاهش یافت و خشونت های فرقه گرایانه افزایش پیدا کرد. بخشی از این کمک های مالی خارجی، صرف حمایت از گروههای جهادی فرقه گرا مانند «سپاه صحابه» و «لشکر جهنگوی» می شد، تا جلوی نفوذ انقلابی گری شیعه ی ایران گرفته شود. این گروهها توسط سازمان های اطلاعاتی پاکستان نیز حمایت مالی می شدند و سال 2002 و بعد از حملات یازده سپتامبر بود که توسط رئیس جمهور وقت «پرویز مشرف» در لیست گروههای تروریستی قرار گرفتند. با این حال این گروهها همچنان فعال هستند و دولت با آنها مدارا می کند.
شیعیان بسیاری در پی دهها حمله تروریستی به مراسم های مذهبی، مساجد و محلات شیعیان و زائرانی که از ایران باز می گردند، کشته یا ناپدید شدند و برخی هم مجبور به مهاجرت گشتند. این رویدادها، فعالان و سازمان های حقوق بشری را بر آن داشته است که وضعیت شیعیان پاکستان را نسل کشی مداوم بنامند؛ ضمن اینکه به گفته این سازمان های حقوق بشری، دولت نه تنها در تأمین امنیت شیعیان شکست خورده که با تبانی کردن با مرتکبین این جنایات، این امکان را در اختیارشان می گذارد تا از پیگرد قانونی فرار کنند.
قانون هم در تسهیل آزار شیعیان و سایر اقلیت های دینی همچون مسیحیان و مسلمانان احمدیه نقش داشته است. برای مثال بین سالهای 1987 تا 2019 صدها مورد توهین به مقدسات به مقام های قضایی گزارش شده است. سپاه صحابه لایحه ای را با نام «ناموس صحابه» (به منظور حفظ عزت و حرمت صحابه) به مجلس ارائه داده است تا توهین و مخالفت با چهار خلیفه نخست مسلمانان را در شمار موارد اتهامی کفر قرار دهد.
با توجه به اینکه شیعیان قرائت تاریخی یکسانی با سنی ها ندارند و دیدگاه آنان در خصوص شخصیت هایی که برای سنی ها عزیز و قابل احترام هستند متفاوت با اهل سنت است، معلوم است که طرح و تصویب چنین قوانینی جامعه شیعه را بیش از سایر فرقه های اسلامی تحت آزار و پیگرد قرار خواهد داد. ماه ژوئیه مجلس پنجاب -بزرگترین نهاد قانونگذاری در پاکستان- لایحه ای را تصویب کرد که به موجب آن در راستای حمایت بیشتر از اسلام، قانون کفر و توهین به مقدسات سخت تر می شود. تصویب این لایحه انتقادات گسترده ای را برانگیخت و این ترس را ایجاد کرد که کشور در نتیجه قانون جدید، شاهد فرقه گرایی و تندروی بیشتری شود.
بر اساس بیانیه ای که اوایل این ماه کمیسیون حقوق بشر پاکستان منتشر کرد، ماه گذشته حدود 40 مورد افراط گرایی گزارش شده است. از زمان تصویب این لایحه، شمار زیادی از روحانیون و مداحان شیعه در طول ماه محرم بدلیل اشعار و سخنانی که به مناسبت روز عاشورا بر فراز منبر گفته اند، دستگیر شده اند. در روزهای بعد هم تظاهرات بزرگی با حضور دهها هزار نفر از اعضای سپاه صحابه و لشکر جهنگوی و سایر گروههای افراطی برگزار شد و انان در این تظاهرات شیعیان را متهم به کفر کردند.
جای تعجب نیست که در پی تصویب این لایحه، قتل های هدفمند شیعیان افزایش پیدا کرد و چند مورد از این قتل ها هم پوشش گسترده رسانه ای یافت. یکی از این حوادث که توجهات زیادی را هم برانگیخت، قتل یک مغازه دار شیعه به نام «قاسم عمران» بود؛ تصاویر دوربین مدار بسته نشان می داد که ضاربان پس از چندین بار تیراندازی به سمت وی از فاصله نزدیک، از صحنه جنایت متواری شدند.
این تحولات باعث نگرانی شدید شیعیان پاکستان می شود؛ به ویژه که دولت نه تنها در حمایت از آنها ناکام مانده که رفتارش به نحوی است که سبب بلندتر شدن صدای افراط گرایان و بی پروایی آنان در بروز هرگونه خشونتی شده است. شیعیان پاکستان برای تضمین بقای خود راهکارهای زیادی پیش رو ندارند و ممکن است تنها راه نجات خود را روی آوردن به ایران و سپاه پاسداران ببینند.
سپاه در آموزش و مسلح کردن گروههایی همچون حزب الله لبنان و نیروهای بسیج مردمی عراق پیشینه دارد؛ هر دوی این گروهها به دلیل به حاشیه رانده شدن شیعیان و بی کفایتی دولت ها در حفاظت از آنها ظهور کردند. سپاه دسته هایی از افغانی ها و پاکستانی ها را نیز اموزش داده است.
هرچه آزار شیعیان پاکستان افزایش یابد، نیاز آنها به دفاع از خودشان بیشتر شده و ممکن است منجر به این شود که «تیپ زینبیون» تمرکز خود را از روی سوریه برداشته و متوجه پاکستان گردد. به عبارت دیگر سیاست عربستان و ضیاء الحق برای مهار نفوذ ایران در پاکستان از طریق تقویت گروههای تندروی سنی، ممکن است نتیجه عکس دهد.
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما