twitter share facebook share ۱۴۰۰ بهمن ۲۶ 781
عربستان نقش وهابیت را در تاریخ خود کمرنگ می‌کند

از زمانی که ملک سلمان به سلطنت رسید به ویژه از زمانی که پسر مورد علاقه‌اش محمد بن سلمان ولیعهد شد تغییراتی بر محور تقویت ملی‌گرایی و کمرنگ کردن نقش دین در عربستان رخ داده است

آخرین تحول رخ داده در عربستان جالب است: سال‌های متمادی محققان اتحاد بین محمد بن سعود -رئیس یکی از قبایلی که بر منطقه دریه در مرکز عربستان حکومت می‌کرد- و یک مبلغ اسلامی به نام محمد عبدالوهاب را -که سال 1745 بدلیل انتقاد از اسلامِ مردم محلی و تبلیغ اسلام افراطی، از روستاهای مجاور فرار کرده و به این منطقه پناه گرفته بود- نقطه آغازین تشکیل کشور عربستان می‌دانستند. ترکیب قدرت جنگی و رهبری محمد بن سعود در کنار غیرت دینی عبدالوهاب، به جنگ و فتح قلمروهای بیشتر در شبه جزیره عربستان انجامید و این رابطه با ازدواج محمد بن سعود با یکی از دختران عبدالوهاب تقویت شد

اما 27 ژانویه ملک سلمان فرمانی صادر کرد که بر اساس آن اولین دولت سعودی سال 1727 هجده سال قبل از فرار عبدالوهاب به دریه تأسیس شده و در این سال محمد بن سعود رهبری قبیله را پس از مرگ پدرش سعود بن محمد به دست گرفته است. در مقاله‌ای که 31 ژانویه در یک روزنامه انگلیسی زبانِ چاپ عربستان منتشر شد نیز، تلاش شده تا دریه به عنوان یک دولت شهر توصیف شود و گفته شده که محمد بن سعود مصمم بود تا آن را به یک دولت-ملت تبدیل کند و صلح و وحدت را برای شبه جزیره عربستان به ارمغان آورد

اینها نشان می‌دهد که دولت عربستان در حال دستکاری تاریخ است. 29 ژانویه در وب سایت سفارت عربستان در واشنگتن این سطور در مورد تاریخ اولین دولت سعودی نوشته شده بود: «محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود به توافق رسیدند که خود را وقف ترویج آموزه‌های اسلام ناب محمدی در میان مسلمانان کنند. با این نگاه بود که بن سعود نخستین دولت سعودی را تأسیس کرد و تحت هدایت معنوی محمد بن عبدالوهاب معروف به شیخ پیشرفت نمود»

اما در 9 فوریه در همان بخش وب‌سایت میخوانیم: «با این نگاه بود که بن سعود نخستین دولت سعودی را در سال 1727 تأسیس کرد و تحت هدایت معنوی محمد بن عبدالوهاب معروف به شیخ پیشرفت نمود»

ملک سلمان و پسرش با انتخاب سال 1727 به عنوان تشکیل نخستین دولت سعودی، نقش تاریخی روحانیون وهابی را که تا قبل از پادشاهی ملک سلمان شریک در تشکیل کشور عربستان معرفی می‌شدند، کمرنگ می‌کنند

*منبع: انستیتو واشنگتن

روزهایی تاریک برای افغانستان در پیش است

11 فوریه دولت بایدن اعلام کرد که قصد دارد 3.5 میلیارد دلار از دارایی‌های مسدود شده افغانستان را به خانواده‌های قربانیان یازده سپتامبر دهد. این مقدار تقریبا نیمی از ذخایر خارجی افغانستان است که واشنگتن در بحبوحه تسلط طالبان بر آن کشور در اواسط اوت 2021 مسدود کرد

آمریکا قرار است نیمی دیگر از ذخایر خارجی مسدود شده افغانستان را برای کمک به مردم ان کشور اختصاص دهد و بدنبال راهی است تا این منابع بدون اینکه به دست طالبان بیافتد به مردم افغانستان رسد

به زبان ساده دولت ایالات متحده در حال تصرف ثروت افغانستان آن هم در شرایطی است که شش ماه تحریم‌های فلج کننده بر آن کشور اعمال کرده است

در شرایطی که اقتصاد افغانستان در حال فروپاشی است، تصمیم بایدن فاجعه انسانی‌ای که هم اکنون در افغانستان شاهد هستیم را تشدید خواهد کرد

بسیاری از افغان‌ها از دستور اخیر بایدن خشمگین هستند. بسیاری بر این باور هستند که تحریم‌ها و محدودیت‌های اقتصادی‌ای که واشنگتن بر افغانستان وضع کرده «کمک چندانی به تنبیه طالبان ننموده و در عوض آسیب‌های ویرانگری به میلیون‌ها انسان عادی وارد کرده است»

طبق گزارش سازمان ملل احتمالا 4.7 میلیون افغان در سال 2022 قربانی سوء تغذیه شدید خواهند شد و سه چهارم در فقر مطلق زندگی می‌کنند

تصمیم اخیر بایدن نمایشی ضد انسانی است. به گفته دکتر رابعه اختر کارشناس ارشد مرکز آسیای جنوبی شورای آتلانتیک: «در این زمان که کم‌ترین پولی برای نجات انسان‌ها در افغانستان اهمیت دارد، تقسیم ثروت افغان‌ها بین دیگران اقدامی غیر انسانی و ظالمانه است»

در اینجا خوب است بپرسیم حرکت بایدن چه تأثیری بر جایگاه طالبان بین دیگر کشورها دارد؟

به گفته دکتر اختر با بدتر شدن بحران انسانی افغانستان، طالبان امیدوارند که جامعه جهانی شرایطی را که برای به رسمیت شناختن انها گذاشته‌اند فراموش کرده و از این گروه برای مدیریت بحران‌های حاکم بر آن کشور حمایت کنند «اگر طالبان بتوانند مردم را از گرسنگی، بیماری و مرگ نجات دهند و حداقلِ معیشت را برای بقا در این بحران انسانی برای انها فراهم کنند، مشروعیت و اعتبار آنها در داخل تقویت می‌شود. با تشدید بحران انسانی، بسیاری از کشورها و سازمان‌های بین‌المللی حاضر هستند از شروطی که برای به رسمیت شناختن انها گذاشته‌اند چشم‌پوشی کنند و برای نجات مردم اعطای کمک‌های مالی را در اولویت قرار دهند»

او می‌افزاید: «اما کشورهای هم‌مرز با افغانستان همچون پاکستان، ایران و چین، طالبان را به خاطر مسائل بشردوستانه به رسمیت نمی‌شناسند؛ بلکه اگر این کار را انجام دهند به خاطر تأثیر سیاست‌ها و رفتار طالبان بر امنیت ملی کشورشان است»

به گفته دکتر مراد اصلان محقق بنیاد ستا: «برای قدرت‌های خارجی مهم نیست که طالبان به نیازهای مردمش پاسخ می‌دهد یا نه؛ برای آنها مهم این است که طالبان تهدیدی علیه امنیت و برنامه‌هایشان نباشد». برای مثال اکنون چین بیش از هر کشور دیگری نگران وضع موجود است؛ زیرا اویغورهای ترکستان شرقی، بین خود و سیاست‌های طالبان نزدیکی زیادی می‌بینند و این احتمال وجود دارد که در افغانستان برای خود تشکیلاتی ایجاد کنند.

در روابط بین طالبان و پاکستان نیز سه مسئله برجسته است: نخست مرز دیورند که موضع طالبان در مورد ان روشن نیست؛ دوم حصارکشی در مرز افغانستان و پاکستان که طالبان با آن موافق نیست اما برای امنیت پاکستان وجود این حصار ضروری می‌باشد و سوم تقویت گروه تحریک طالبانِ پاکستان و استفاده از خاک افغانستان برای انجام حمله علیه دولت پاکستان

در مورد رابطه ایران و طالبان، از هر دو سو برای تقویت روابط تمایل وجود دارد و هیچیک خواهان بازگشت خصومت -شبیه به آنچه در دهه 1990 و اوایل 2000 دیدیم- نیست

ایران نگران جایگاه مسلمانان شیعه و هزاره‌های افغانستان تحت حکومت طالبان است اما طالبان به تهران تضمین داده که همه شهروندان کشور فارغ از دین و نژاد از امنیت برخوردار خواهند بود. اما این نگرانی باعث نشده که ایران پس از خروج آمریکا از افغانستان دست به اقدامات خاصی بزند. به گفته دکتر مراد «فعلا ایرانی‌ها نظاره‌گر ماجرا هستند. چون از خروج آمریکا از افغانستان سود می‌برند با طالبان مدارا می‌کنند و در عین حال فعالیت‌های این گروه را زیر نظر دارند»

مهمترین نگرانی ایران تهدید ناشی از داعش خراسان است و به گفته دکتر اختر همین امر دلیل کافی برای همکاری با طالبان را در اختیار ایران می‌گذارد. موضع ایران در قبال طالبان متأثر از توان این گروه در جلوگیری از گسترش داعش در افغانستان است

با توجه به انچه گفتیم مسئله امنیت ملی در روابط کشورها با طالبان مقدم بر مسئله حقوق بشر و رفاه مردم افغانستان است. آنگونه که راتب نوری مدیر خبری دفتر رادیو آزادی در کابل می‌گوید: «کشورهای منطقه و جهان بدنبال منافع خود هستند و برایشان مهم نیست چه کسی حکومت کند، بلکه مهم این است که چگونه بتوانند از افغانستان به نفع خود استفاده کنند. مسئله آزادی بیان، آزادی زنان و کودکان، دموکراسی و غیره برای همه کشورها از جمله غرب در حد شعار است و فعالیت‌های اخیر آنها نشان می‌دهد که مردم افغانستان برای آنها مهم نیستند»

کوتاه سخ غانستان برای غرامت به خانواده‌های آمریکایی که بیشترین آسیب را از حملات ن اینکه: تصمیم دولت بایدن مبنی بر تقسیم 7 میلیارد دلار از دارایی‌های مردم اف تروریستی یازده سپتامبر متحمل شدند، خبر از روزهای تاریک‌تری برای مردم افغانستان می‌دهد

*منبع: العربی الجدید

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما