چالش الیگارشهای یهودی برای اسرائیل
با تحریمهایی که غرب علیه تاجران نزدیک به ولادیمیر پوتین وضع کردهاست، اسرائیل با چالشی جدید مواجه شده و آن شیوه برخورد با دهها الیگارش یهودی روسی است.
دولت اسرائیل کمیتهای تشکیل داده است تا ببیند که چگونه میتواند جایگاه خود را به عنوان مأمن همه یهودیان حفظ کند، بدون اینکه تحریمهایی که غرب علیه حلقه نزدیکان پوتین وضع کرده را نادیده بگیرد.
دهها سرمایهدار یهودی روسی در سالهای اخیر تابعیت یا اقامت اسرائیل را گرفتهاند. بسیاری از انها روابط خوبی با کرملین دارند و حداقل چهار نفر از آنها –رومن ابراموویچ مالک باشگاه چلسی، میخائیل فریدمن، پتر آون و ویکتور وکسلبرگ- بدلیل ارتباط با پوتین در سطح بینالمللی تحریم شدهاند.
اسرائیل که کوشیده است بین روسیه و اکراین میانجیگری کند، به تحریمهای اعمال شده توسط امریکا، بریتانیا و اتحادیه اروپا نپیوسته است؛ اما با طولانی شدن جنگ و اضافه شدن نامهای دیگر به فهرست تحریمها، فشارها بر اسرائیل برای موضعگیری علیه روسیه نیز افزایش مییابد.
ویکتوریا نولند معاون وزیر خارجه آمریکا در امور سیاسی در مصاحبه با شبکه تلویزیونی کانال 12 اسرائیل از تلآویو خواست به کشورهایی که روسیه را تحریم کردهاند بپیوندد.
او گفت: «ما میخواهیم که همه دموکراسیهای جهان به ما در تحریم مالی بپیوندند» و خطاب به مجری اسرائیلی افزود که شما هم قطعا نمیخواهید کشورتان به محلی امن برای پولهای کثیفی بدل شود که به پوتین در ادامه دادن جنگ کمک میکند.
اسرائیل که پس از هولوکاست به عنوان پناهگاهی برای یهودیان تأسیس شد، به هرکس که تبار یهودی داشته باشد به طور خودکار شهروندی میدهد. از زمان فروپاشی شوروی در سی سال پیش، حدود یک میلیون یهودی از روسیه و سایر جمهوریهای شوروی سابق به اسرائیل نقل مکان کردند. در سالهای اخیر هم تعداد فزایندهای از سرمایهداران اتحاد جماهیر شوروی رو به سوی اسرائیل اوردهاند.
برخی از آنها مانند لئونید نوزلین غول سابق انرژی، پس از آنکه با پوتین دچار اختلاف شدند، به اسرائیل آمدند اما دیگران به شهروندی اسرائیل به عنوان راهکاری برای غلبه بر مشکلاتی که خارج از روسیه به آن دچار میشدند، مینگریستند.
به عنوان مثال آبراموویچ سال 2018 پس از آنکه انگلیس از تمدید ویزای او خودداری کرد، تابعیت اسرائیل گرفت و املاک و مستغلاتی را در این کشور خریداری کرد. بریتانیا این تصمیم را پس از آن گرفت که یک جاسوس سابق روسیه در انگلیس مسموم شد و مقامات بریتانیا را بر آن داشت تا فشار بر دوستان و نزدیکان پوتین را بیشتر کنند.
برخی از این یهودیان روسی سعی میکنند توجهات را به سوی خود جلب نکنند؛ ولی برخی دیگر در کارهای خیریه و بشردوستانه فعال هستند یا در بخش فناوری پیشرفته اسرائیل سرمایهگذاری کردهاند.
رسانههای اسرائیلی از ورود و خروج هواپیماهای خصوصی الیگارشها به کشور طی روزهای اخیر سخن میگویند. کانال 12 روز یکشنبه از ورود هواپیمای آبراموویچ به اسرائیل خبر داد.
در این میان سازمانهای یهودی نیز در روابط خود با الیگارشهای روسی احتیاط بیشتری پیشه کردهاند. هفته گذشته یاد واشم –یادبود ملی هولوکاست اسرائیل- گفت که کمک مالی ده میلیون دلاری آبراموویچ را با توجه به تحولات اخیر به حالت تعلیق درآورده است.
یائیر لاپید وزیر خارجه اسرائیل نیز به همکاران خود توصیه کرده است که از الیگارشها فاصله بگیرند «مواظب باشد این افراد میتوانند با شما تماس تلفنی بگیرند و از شما چیزهایی بخواهند. هیچ تعهدی را نپذیرید زیرا این کار مشکلات دیپلماتیک به همراه دارد. بگویید نمیتوانید به آنها کمک کنید و شماره وزارت خارجه را به آنها بدهید».
وی افزود که اسرائیل به مسیری برای دور زدن تحریمهای اعمال شده علیه روسیه تبدیل نخواهد شد.
چرا غرب نمیتواند افغانستان را نادیده بگیرد؟
بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان چالشی امنیتی برای جامعه بینالملل بود. با روی کار آمدن این گروه، بحرانی بشردوستانه رخ داد؛ میلیونها نفر در فقر فرو رفتند و اقتصاد کشور شروع به پاشیدن کرد.
قدرتهای بزرگ جهانی برای مقابله با این وضعیت تلاش کردند اما با گذشت هفت ماه بعد از ان ماجرا، افغانستان دیگر دغدغه اصلی قدرتهای غربی نیست و آنها تمرکز خود را روی حمله روسیه به اکراین گذاشتهاند.
به گفته ناظران، طالبان فرصت مناسب را برای اجرای سیاستهای تندروانه خود بدست آورده است زیرا میداند که جامعه بینالملل جای دیگری مشغول است.
تمیم عاصی رئیس اجرایی انستیتو مطالعات جنگ و صلح کابل معتقد است که فقدان علاقه جامعه بینالملل به بحران افغانستان، میتواند راه را برای جمع شدن و قدرت گرفتن گروههای تروریستی و شبکههای جنایتکار هموار کند.
او به دویچهوله گفت: «متأسفانه افغانستان در اولویت جامعه بینالملل نیست؛ این امر افغانستان را به سمت آشفتگی بیشتر سوق میدهد و فرصتی را برای ایجاد و تقویت شبکههای جنایی فراملی فراهم میکند».
در غرب تعداد کمی متوجه تهدید امنیتی فوری افغانستان هستند. طالبان بدنبال به رسمیت شناخته شدن بینالمللی و کمکهای مالی است و لذا تاکنون بیشتر به رویکرد دیپلماتیک تمایل داشته تا استفاده از تاکتیکهای خشونتآمیز.
اما کارشناسان میگویند که این آرامش واقعی نیست و ممکن است برای مدتی طولانی دوام نیاورد.
شمروز خانِ مسجدی تحلیلگر سیاسی افغانستان میگوید: «تاریخ به ما نشان میدهد که بحرانهای بشردوستانه میتواند منتهی به درگیریهای خشونتآمیز شود. فعالیت گروههای تروریستی در کشوری که با آشفتگی اقتصادی مواجه است آسان است. افغانستان نیز از این قاعده مستثنی نیست».
اگر بحران بشردوستانه در افغانستان تشدید شود، حتی طالبان نیز نمیتوانند اوضاع را مدیریت کنند. این حقیقتی است که حملات خشونتآمیز اخیر داعش نشان داد.
صلاحالدین لودین کارشناس سیاسی افغانستان میگوید که زندگی برای اکثر افغانها دشوار شده است «سازمانهای بینالمللی دیگر به کشور کمک نمیکنند. طالبان قادر به پرداخت دستمزد کارمندان دولت نیست؛ بخش مراقبتهای بهداشتی در آشفتگی قرار دارد».
جدای از رنج روستاییان، مردم شهری نیز از تأمین زندگی خود عاجز هستند. به گفته لویدن بسیاری از افغانها پساندازهای خود را در حسابهای بانکی گذاشتهاند «اکنون آنها نمیتوانند به پسانداز خود دسترسی داشته باشند. به عنوان مثال تاجران افغان نمیتوانند نقل و انتقالات بینالمللی انجام دهند و این امر سبب افزایش قیمت کالاها شده است».
طالبان از آمریکا خواسته که داراییهای مسدود شده افغانستان را آزاد کند تا دولت بتواند با بحران اقتصادی مقابله کند. به گفته کارشناسان امتناع واشنگتن از تحویل این پول، سبب شده است حاکمان اسلامگرای افغانستان بدنبال گرفتن کمک مالی از بازیگران غیر دولتی باشند.
سردار محمد رحمان سفیر پیشین افغانستان در اکراین میگوید که جهان در حال فراموش کردن بحران افغانستان است.
وی با بیان اینکه حتی رسانههای بینالمللی نیز بحران افغانستان را پوشش نمیدهند، افزود که طالبان اکنون در اجرای سیاستهای قهقرایی خود در کشور آزاد است.
به گفته برخی ناظران وضعیت کنونی به طرز نگران کنندهای شبیه اواخر دهه 1990 است. طالبان سال 1996 قدرت را به دست گرفت اما جامعه جهانی پیامد این رویداد را درک نکرد و با بیتوجهی جامعه جهانی، این کشور به مرکز گروههای شبهنظامی محلی و بینالمللی تبدیل شد.
به گفته فرید امیری یکی از مقامات پیشین افغانستان، طالبان با تروریستهای بینالمللی ارتباط دارد. بازگشت آنها به قدرت باعث جسارت سازمانهای جهادی در منطقه شده است. با تحکیم قدرت طالبان، روابط تاکتیکی و استراتژیک این گروه با تأمین کنندگان مالی و حامیانش افزایش مییابد و در نهایت صلح و امنیت، منطقه و فراتر از منطقه به خطر میافتد.
طارق فرهادی مشاور اشرف غنی با این نظر موافق است. وی اضافه میکند «جامعه بینالملل افغانستان را از سال 1996 تا 2001 در زمان اولین رژیم طالبان فراموش کرد؛ ممکن است این کار را دوباره تکرار کند».
به گفته امیری هرچه طالبان بیشتر در قدرت بماند، حفظ ثبات منطقه دشوارتر خواهد شد «قدرتهای منطقهای حمایت از نیروهای نیابتی را برای محدود ماندن خشونت در داخل مرزهای افغانستان آغاز خواهند کرد اما این راهحلی کوتاه مدت برای درگیریهای افغانستان خواهد بود».
ترک تحصیل جوانان لبنانی
قبل از شروع بحران مالی ویرانگر لبنان، فرج فکر میکرد که میتواند با ورود به دانشگاه، از محله فقیرنشین بیروت رهایی یابد و استقلال مالی پیدا کند؛ ولی همچون بسیاری دیگر از جوانان لبنانی، هزینههای سرسامآور، این جوان 19 ساله را مجبور کرد یک سال قبل از آنکه تحصیلات متوسطه خود را به پایان رساند ترک تحصیل کند «خانوادهام نمیتوانند برای اتمام تحصیلم به من کمک کنند، شغلی هم نیست». وی افزود که با وجود رفتن به مدرسه دولتی، امکان تأمین هزینه حملونقل را نداشت.
تحقیقات سازمان ملل که در ژانویه منتشر شد، نشان داد که 30% از افراد 15 تا 24 ساله در لبنان ترک تحصیل کردهاند. این نظرسنجی گویای این بود که هر روز جوانان بیشتری از وعدههای غذایی خود کم میکنند و نیازهای درمانی و پزشکی خود را نادیده میگیرند.
فرج به همراه والدین، دو برادر بیکار و دو خواهر کوچکترش، در دو اتاق زندگی میکنند؛ در محلهای با خیابانهای باریک و شلوغ که سال 2020 بر اثر انفجار بندر بیروت آسیب دید.
همهگیری کرونا و انفجار بندر، بحران اقتصادی لبنان را –که بانک جهانی آن را بدترین فروپاشی اقتصادی از اواسط قرن نوزده توصیف کرده است- عمیقتر کرد. فقر 80% افزایش یافته و بسیاری برای تهیه غذا و دارو با مشکل مواجه هستند.
فرج در برنامهای که تحت حمایت آژانس کودکان سازمان ملل یونیسف است، برای آرایشگری آموزش میبیند. هدف از این برنامه کمک به جوانان لبنانی است که با بیکاری فزاینده دست به گریبان هستند و ان عدهای هم که میتوانند کار پیدا کنند، حدودا 2 دلار در روز دستمزد میگیرند.
به گفته الکساندر شانی رئیس بخش جوانان یونیسف در لبنان، هنگامی که یک جوان در سن 13 تا 15 سالگی ترک تحصیل میکند، بازگرداندن او به مدرسه دشوار است و با کمبود آموزش و مهارت، نمیتواند در بازار کار دوام آورد. پیامد این مشکل این است که مهارتهایی که برای بازسازی لبنان و خروج آن از بحران لازم است، در این کشور وجود ندارد.
دادههای سازمان ملل و دولت گویای کاهش شمار دانشآموزان زیر 15 سال و افزایش کودکان کار است. برخی از خانوادهها فرزندان خود را از مدارس خصوصی بیرون آورده و در مدارس دولتی ثبتنام کردهاند. در موقع شیوع کرونا اموزش از راه دور بود اما بعد از بازگشایی مدارس، معلمان به دلیل دستمزد پایین اعتصاب کردهاند.
همچنین بسیاری از کارکنان اموزشی مدارس و دانشگاهها شغل خود را رها کرده و کشور را ترک کردهاند.
به گفته عباس الحلبی وزیر آموزش و پرورش، مشکلات آموزشی پیامد بحران سیاسی و اقتصادی کشور است «جوانان لبنانی به تدریج امید خود را به ادامه زندگی در لبنان از دست میدهند. بسیاری از خانوادهها هستند که دیگر تحصیل را مهم نمیدانند؛ اما آموزش همچنان برای بسیاری از لبنانیها مهم است زیرا آن را تنها سلاحی میدانند که میتوانند در اختیار فرزندان خود بگذارند».
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما