twitter share facebook share ۱۴۰۳ بهمن ۱۲ 34

چند سال پیش ابومحمد جولانی یک جهادگر وابسته به القاعده بود که عمامه بر سر می گذاشت. پس از مدتی زندگی مشابه با چه گوارا در پیش گرفت، تا اینکه 8 دسامبر پیروزمندانه وارد مسجد اموی شد و با تغییر نام خود به احمد الشرع و پوشیدن کت و شلوار و کراوات، بر خواست خود برای برقراری ثبات در کشور و منطقه تأکید کرد

شرع از اینکه دیگران بخواهند او را با تکیه بر گذشته اش به عنوان یک دگم اندیش و عقب مانده بشناسند، بیزار است و از کسانی که نگاه به گذشته دارند انتقاد می کند. 22 دسامبر شرع در دیدار با ولید جنبلاط رهبر دروزی های لبنان، به مداخله ایران برای دفاع از بشار اسد اشاره کرد و گفت ایران با تکیه بر داستان هایی درباره جنگ قدرت در میان جانشینان پیامبر اسلام، شبه نظامیان شیعه را از پاکستان و دیگر کشورها بسیج کرده بود تا در سوریه بجنگند؛ اما «رویدادهایی که 1400 پیش رخ داده است چه ربطی به ما دارد؟ این چه ذهنیت و منطقی است؟»

وجود رهبر توانمندی همچون شرع در سوریه در این شرایط حساس، در عین مزایایی که دارد مایه نگرانی است زیرا او می تواند به مدد قدرت و کاریزمای خود، به رهبری اقتدارگرا تبدیل شود و این امر برای سوریه ای که تازه از زیر بار دیکتاتوری خارج شده، امر مطلوبی نیست

یاسین الحاج صالح متفکر سیاسی سوریه، با کاربرد اصطلاحات «فاشیست های کراواتی» و «فاشیست های ریش دار» می گوید که مسئله اصلی، فاشیسم است نه نوع لباس. تاکنون شرع کوشیده است تا از فاشیسم دوری کند و طبق خواست مردم رفتار نماید؛ او از برگزاری انتخابات و حکومت غیرنظامیان سخن می گوید. البته باید دید که منظورش از انتخابات چیست زیرا جریان سلفی-جهادی که شرع از میان آنان برخواسته، دموکراسی را امری غیراسلامی می داند. بنابراین سؤالی که مطرح است این است که آیا شرع به واقع نظر خود را تغییر داده است؟ آیا مردان تحت فرمانش تن به این تغییر نظر می دهند؟ آیا شرع و زیردستانش برای متقاعد کردن مردم و جلب حمایت آنها، از زور و قدرت استفاده خواهند کرد یا راه احزاب سیاسی را رفته و روش های دموکراتیک را در پیش می گیرند؟

تأکید شرع بر حاکمیت غیرنظامیان، برای مردم سوریه و نیز برای قدرت های خارجی اهمیت زیادی دارد. این پیام نشان می دهد که قرار است نظامیان کنار بایستند، جنگجویان مسلمان خارجی که به سقوط نظام اسد کمک کردند خلع سلاح شوند و تابعیت سوریه را بگیرند. درکل، جامعه سوریه درحال غیرنظامی شدن است؛ دانش آموزان مدرسه دیگر روز را با سلام نظامی شروع نمی کنند، سربازی اجباری پایان می یابد و به جای آن ارتشی حرفه ای با حضور نیروهای داوطلب ساخته می شود

کسانی که به حکومت اسلامی گرایش دارند، اشاره می کنند که این شبه نظامیان اسلامگرا بودند که سوریه را آزاد کردند. این حرف درست است ولی تمام حقیقت نیست؛ از بسیاری جهات شهروندان غیرمسلحی که خواهان آزادی، کرامت و عدالت اجتماعی بودند، سبب زنده ماندن انقلاب شدند. در حرکتی که سال 2024 به سقوط بشار اسد منجر شد، مبارزانی از درعا و حمص حضور داشتند که لزوما اسلامگرا نبودند و گرچه از نظر اجتماعی در شمار محافظه کاران قرار می گرفتند، ولی با اعضای هیأت تحریر شام فاصله زیادی داشتند. بخشی دیگر از انقلابیون، شبه نظامیان دروزی بودند که قبل از پیشروی به سمت دمشق، نیروهای اسد را از سویدا بیرون راندند. حتی تمام نیروهای هیأت تحریر شام نیز لزوما در مسائل سیاسی و فرهنگی دیدگاه های سلفی-جهادی ندارند و دیده شده که برخی از آنها به شیوه صوفیان جشن آزادی را برگزار کردند

با همه اینها منصفانه است که بگوییم مبارزان پیروز عموما برخاسته از اجتماعی محافظه کار هستند که اسلام جذابیت زیادی برای آنها دارد. نکته مهم دیگر این است که مسلمانان سنی سوریه تا حدی به دلیل هویت مذهبی شان مورد ظلم قرار گرفتند. اسناد امنیتی رژیم اسد نشان می دهد که حتی شرکت در نماز جماعت صبح در مسجد محل، می توانست باعث شود که فرد تحت بازجویی و نظارت پلیس قرار گیرد و حتی دستگیر شود. سرکوب جامعه سنی نسبت به سایر جوامع، شدیدتر بود. از ابتدای انقلاب معترضان در محله های علوی یا مسیحی نشین یا محله های مختلط به صورت انفرادی تحت تعقیب قرار می گرفتند و در صورت دستگیری، شکنجه یا کشته می شدند. ولی در محله های سنی نشین خشونت شدید نه تنها علیه معترضان، که علیه کل جامعه اعمال می شد؛ برای مثال سال 2012 حکومت اسد دست به قتل عام زنان و کودکان سنی در بخش مرکزی کشور –بین حمص و حما- زد

همه اینها ممکن است باعث شود که نه فقط مبارزان، بلکه بخش بزرگی از جامعه احساس کنند زمان برقراری نوعی حکومت اسلامی فرا رسیده است. جنگ و آسیب روحی مردم را به دینشان نزدیک تر می کند و این درحالی است که ما در مصر و تونس که شاهد جنگ فرقه ای هم نبودند، دیدیم که مردم در اولین انتخابات آزاد، احزاب اسلامگرا را به قدرت رساندند

روی آوردن به حکومت دینی نه تعجب آور است و نه به خودی خود مشکل ساز. در جامعه ای که مردم عمدتا مؤمن و مسلمان هستند، طبیعی و منطقی است که بخواهند ساختارهای سیاسی و حکومتی خود را بر اساس اصول و ارزش های دینی و فرهنگی خود بنا کنند. اساسا دموکراسی در جهان اسلام و عرب ناگزیر با نسخه های غربی متفاوت است و مشکلات خود را دارد

اما جامعه سوریه را تنها متدینان و مسلمانان تشکیل نمی دهند؛ ضمن اینکه بسیاری از مسلمانان مؤمن نیز خواهان حکومت دینی نیستند. اکنون سؤال کلیدی این است که این اختلافات بین اقشار مختلف جامعه، از طریق گفتگو حل خواهد شد یا خشونت؟

19 دسامبر زمانی که صدها نفر در مرکز دمشق گرد آمدند تا برای برقراری سکولاریسم و دولت مدنی تظاهرات کنند، حاکمان جدید سوریه نماینده ای را برای سخنرانی در میان جمعیت فرستادند. او در میان معترضان فریاد «نه به فرقه گرایی» سر داد و با تشویق جمعیت مواجه شد؛ اما در ادامه وقتی که گفت اسلام با فرقه گرایی مخالف است، جمعیت با شعار «نه به حکومت دینی» اجازه ادامه صحبت را به او ندادند

این رویداد از یکسو امیدوارکننده بود و از سوی دیگر ناامیدکننده؛ سوی امیدوارکننده اش این بود که مردم نظرات مخالف خود را آزادانه در خیابان بیان کردند و کسی دستگیر نشد. اما سوی ناامیدکننده این بود که مردم و نماینده حکومت با دو زبان سیاسی کاملا متفاوت صحبت می کردند و به نظر می رسید که قادر به درک یکدیگر نیستند

با انتشار ویدئوهای مربوط به تظاهرات در شبکه های اجتماعی، مشخص شد که بسیاری از معترضان، پیشتر از حامیان اسد بوده اند و بنابراین این تظاهرات بیشتر اعتراضی از سوی حامیان اسد نسبت به نظم جدید بوده است، نه اظهار تعهد به سکولاریسم و آزادی. این مسئله نشان داد که گاه پشت تقابل اسلامگرا و سکولار، اختلافات و تنش های دیگری پنهان است. اصولا در جهان اسلام سکولاریسم همیشه به نفع دموکراسی نبوده و گاه خود به عنوان مانعی در برابر دموکراسی عمل کرده است. یکی از شعارهایی که در مصر علیه دولت منتخب محمد مرسی داده می شد، سکولاریسم بود و سکولاریسم برای بازگرداندن حکومت نظامیان مورد سوء استفاده قرار گرفت.

در سوریه ترس هایی برای از دست رفتن آزادی های فردی وجود دارد اما این ترس ها پایه و اساسی ندارد. در دمشق نه تنها میکده ها باز است، که توسط مقامات اسلامگرا محافظت می شود. 18 دسامبر مردی که ادعا می کرد عضو هیأت تحریر شام است، وارد یک میکده در دمشق شد و شروع به اعتراض کرد؛ وقتی محافظان میکده با پلیس تماس گرفتند، آن فرد دستگیر شد. علاوه بر این مقامات به نیروهای خود دستور داده اند که در پوشش زنان مداخله نکنند. اساسا هیأت تحریر شام در سالهایی که اداره استان ادلب را بر عهده داشت، پلیس دینی ایجاد نکرد. از دیگر اقدامات حاکمان جدید سوریه این بود که برای اولین بار در تاریخ این کشور، یک زن را به عنوان فرماندار در استان سویدا منصوب نمودند. در کل به نظر می رسد که رویکرد حکومت جدید مبتنی بر عملگرایی و انعطاف پذیری است و سعی می شود که قوانین در هر استان بر اساس هنجارهای اجتماعی تعدیل گردد. به عنوان مثال در طرطوس که جمعیت متشکل از علویان و مسیحیان است، هیچ قانونی در باب الکل و حجاب وجود ندارد

دیدگاه کنونی هیأت تحریر شام شبیه به نظام عثمانی است. در نظام عثمانی جوامع و فرقه های مختلف قوانین خود را داشتند و تا حد زیادی از خودمختاری برخوردار بودند. در ان نظام از حقوق فردی محافظت می شد، یک مسلمان سنی باید قوانین اسلام را رعایت می کرد و یک مسیحی ارتدکس قوانین کلیسا را. در سوریه، تطبیق قوانین بر اساس فرقه و موقعیت جغرافیایی می تواند راه حل خوبی باشد؛ به این ترتیب اگر یکی از ساکنان ادلب سبک زندگی سکولار را بخواهد، می تواند به طرطوس نقل مکان کند یا آخر هفته ها را انجا بگذراند و بالعکس.

این مدل حکومت داری در سال های انقلاب تاحدی تجربه شد. در ان سالها بیش از 800 شورای محلی مدیریت مناطق آزاد شده را بر عهده داشتند و مدل های مختلف حکومتی را طبق خواست مردم منطقه ای که با رأی آنها انتخاب شده بودند، اجرا می کردند. این خودسازماندهی محلی، سیستمی ارزشمند است که بکارگیری آن در کل سوریه می تواند از ظهور مستبدی دیگر در کشور جلوگیری کند. البته برخی بابت تحقق فدرالیسم نگرانی های مشروعی دارند زیرا فدرالیسم می تواند به شکاف های منطقه ای منجر شود و این شکاف ها مورد سوء استفاده کشورهای خارجی متخصام همچون اسرائیل و ایران قرار گیرد. اما آنچه که ما درصدد بیانش هستیم با فدرالیسم تفاوت دارد؛ در فدرالیسم به استان ها قدرت دائمی و غیرقابل برگشت داده می شود درحالی که در خودسازماندهی محلی، قدرتی که به مقامات استانی داده می شود، در صورت بروز اختلاف و تعارض قابل پس گرفتن است. ضمن اینکه مقامات صرفا تصمیم گیری در مسائل اجتماعی و فرهنگی را در اختیار دارند نه مسائل امنیتی و نظامی را. همین پذیرش تفاوت های اجتماعی و فرهنگی می تواند به وحدت ملی کمک کند و کشور را در برابر تهدیدات خارجی محافظت نماید

ملاک قضاوت درباره اینکه یک کشور چقدر آزاد است، نباید سکولاریسم یا اسلامگرایی باشد؛ بلکه باید این باشد که حکومت چقدر اقتدارگرا است. در کشورهای غربی سکولاریسم اغلب مساوی با آزادی فرض می شود ولی در جهان اسلام، اغلب حکومت های سکولار با ظلم و سرکوب همراه بوده اند. سکولاریسم اسد به مردم اجازه می داد مشروب بنوشند و دامن کوتاه بپوشند ولی در عین حال خودکامه و فرقه گرا بود. سکولاریسم کمالیستی در ترکیه مانند شکل حکومت تونس تا سال 2011 بود؛ ضد مذهبی بود و زنانی را که حجاب داشتند از عرصه عمومی حذف می کرد

از سوی دیگر موارد نادری هم بودند که در آن اسلام گرایان حقوق مدنی و حقوق بشر را رعایت می کردند. شبه نظامیان انقلابی در حومه دمشق، «شهدای اسلام» نام داشتند که تحت تأثیر نظریه اسلام لیبرال شیخ جودت سعید بودند و بر اهمیت مشارکت مردم در حکومت و حقوق زنان و اقلیت ها تأکید داشتند  

در جوامع اسلامی پیشامدرن، دولت ها تمام رفتار مردم را کنترل نمی کردند؛ در سوریه معاصر نیز در امور اجتماعی و ایدئولوژیک، باید تصمیم گیری در اختیار مردم باشد. اجبار از بالا به پایین، نه فقط اقلیت ها که دیگر بخش های جامعه را نیز به سمت مقاومت سوق می دهد. در سوریه جدید بهتر است به جای قالب کردن یک ایدئولوژی به مردم، به سمت برقراری جامعه ای عادلانه بر اساس اصول اسلامی حرکت کرد و در این مسیر می توان از حزب عدالت و توسعه در ترکیه الهام گرفت. تجربه بهتر از ترکیه، رویکرد راشد غنوشی در تونس است؛ به اعتقاد غنوشی آنچه ارزش دینی دارد، این است که فرد آزادانه دینداری را انتخاب کند و دینداری اش از روی اجبار نباشد. غنوشی دست به تأسیس حزب النهضه زد و پس از انقلاب 2011 تونس حکومت را در دست گرفت ولی توسط قیس سعید زندانی شد

کوتاه سخن اینکه سوریه پس از دهه ها جنگ و استبداد، به کارهای عملی نیاز دارد نه شعار و نمایش های ایدئولوژیک. دین باید در عمل به عنوان عنصری مثبت و سازنده ظاهر شود، نه به عنوان ابزاری برای تحمیل نمادها و قوانین سخت گیرانه

شیخ احمد سیاسنه روحانی انقلابی که از درعا تبعید شده بود و اکنون به شهر خود بازگشته، می گوید: «حکومت منتخب مردم چه دینی باشد و چه نباشد، مهمترین چیز این است که سوریه را به شکل دموکراتیک اداره کند. ایجاد ترس و سلطه بر شهروندان نباید بخشی از سازوکار دولت جدید باشد»

و به عنوان نکته پایانی لازم به ذکر است که حکومت چه مذهبی باشد و چه سکولار، سوریه نیاز به یک جامعه قوی دارد نه یک فرد قوی

منبع: نیولاینز

مترجم: فاطمه رادمهر


نظر شما