دعوای خانوادگی و ایران غریبه

ضرورت دوری ایران از بحران عربستان و قطر
twitter share facebook share ۱۳۹۶ خرداد ۲۳ 891
ضرورت دوری ایران از بحران عربستان و قطر

حوزه سیاست خصوصا عرصه عمل سیاسی در نظام بین الملل و روابط با کشورها بسیار پیچیده بوده و در بروز بحران ها و مخاصمات، محاسبات ورود باید بسیار سنجیده و با مد نظر گرفتن لایه های پنهان و آشکار یک تحول و بحران باشد. خلیج فارس کماکان از مهمترین مناطق ژئوپولتیک جهان بوده و تعدد بازیگران مؤثر در آن، خود حکایت از اهمیت و حساسیت این منطقه داشته و دارد.

عربستان، مصر، امارات و بحرین در اقدامی هماهنگ تمامی ارتباطات خود را با قطر قطع کردند و جهان و خصوصا منطقه را با یک شوک مواجه نمودند. اعلام بی طرفی، تأکید بر مذاکره برای حل مشکلات، اشاره به ضرورت حفظ ثبات و امنیت خلیج فارس و عدم دخالت در امور داخلی کشورها باید مهمترین سرفصل های سیاست خارجی جمهوری اسلامی در ارتباط با بحران دوحه با چهار کشور عربی باشد. آنانی که عجولانه این تحول را فرصتی برای ایران قلمداد نموده اند، یا نسبت روابط دوحه با واشگتن و تل آویو را نمی دانند و یا توجهی ندارند که اعراب ممکن است با هم اختلاف داشته باشند اما وقتی نام ایران در میان باشد همگی با وجود اختلافات، در کنار هم خواهند بود. سیاستمدار زیرکی که آگاهی و درک راهبردی از معادلات داشته باشد، خود را وارد بحران یامنازعه ای نمی کند که هزینه برای کشورش تحمیل نماید. یادمان باشد سخن از ایران است که دولت های عربی سعی می کنند چهره ای منفورتر از اسراییل از آن در نزد افکار عمومی خود نشان دهند و در نظام بین الملل نیز، آمریکا مقابل آن ایستاده است.

در بحران میان قطر و سعودی باید به بستر زایشی آن توجه نماییم. این بحران علل مختلف داشته و باید از زوایای مختلف مورد مداقه قرار گیرد. این بستر آنقدر عمیق نیست که دوحه را به دامن تهران بیاندازد. توجه داشته باشید عراقی که از دید بسیاری، با تهران روابطی راهبردی دارد، در برخی از عرصه ها مجبور به رعایت ملاحظات عربی بوده و ما نیز بر آن چشم پوشیده ایم.

قطر و روابط ویژه آن با تل آویو، واشنگتن، آنکارا، داعش، اخوان چه چرخش راهبردی را انجام داده است که باید نسبت به آن وارد ریسک شد. دوحه در اندازه هایی نیست که بتواند ساختار شکنی کرده و در نقطه نهایی تغییر صف داده با عربستان وارد چالش جدی شود

سیاست کشورها باید بر مبنای واقعیت ها تنظیم شود و واقعیت شفاف، تنهایی ایران در منطقه ای است که همه با وجود اختلافات در مقابل آن متحد هستند. با تحلیل از شرایط گذار امروز نمی توان سهم گیری کرده و دلخوش به تغییراتی کرد که در زمین بازی آن، ما از ظرفیت چندانی برخودار نیستیم. قطر و عربستان در نقطه نهایی هر دو متحد غرب بوده و با آمریکا رابطه ویژه دارند

بنابراین در خاورمیانه، این جغرافیای پیچیده و پرابهام، گام ها در همه شرایط مخصوصا به هنگام بروز بحران، باید بسیار محاسبه شده و با مدنظر گرفتن گذشته، حال و آینده برداشته شود. در بحران میان عربستان و قطر، ایرانی که در عمق نگاه طرفین دعوا، اگر دشمن نباشد، بیگانه است، بی طرفی مثبت، بهترین موضع گیری برای تهران می باشد. اعلام درهای باز ایران برای رایزنی ها و کمک رسانی انسانی و غذایی برای دوحه، ضمن دور نمودن ایران از خطرات مترتب بر بحران، بر پرستیژ کشور افزوده و در نگاه حداقلی از انباشت بیشتر کینه ها خواهد کاست.

توجه داشته باشیم فارغ از بستر اجتماعی و سیاسی داعش، ظهور یکباره بلای داعش محصول مشترک ریاض، دوحه و آنکار بوده است. اگر ریاض آبخشور اندیشه تکفیری داعشی است، قطر پشتیبان مالی آن و آنکارا حامی لجستیک آن بوده است. تهران باید از این دست های آلوده، دور باشد. تلاش آنکارا علیه ایران در کمک به ظهور پدیده داعش نه تنها کمتر از سعودی نبوده، بلکه بیشتر نیز بوده و اظهارات علنی مقامات ترکیه علیه ایران در ارتباط با مواضع ایران در قبال تحولات سوریه و عراق تا بالاترین مقام کشور را در بر گرفته است.

محاسبه ورود به یک بحران می بایست بسیار دقیق باشد. ورود به یک بحران آسان، اما خروج از آن سخت و بسیار پرهزینه خواهد شد. باید از دام بحران دوحه – ریاض، با هوشیاری گریخت.

دوحه در انتخاب نهایی خود نه حریمی برای ما قایل خواهد بود و نه حرمی است که بشود برای آن سلحشوری کرد. قامت مردم ایران بلند است، اما بعضا گرفتار قامت های کوچکی می شوند که شایستگی هدایت آنان را نداشته و هزینه های سنگینی به کشور وارد می نمایند. منافع ملی که اصولگرا و اصلاح طلب ندارد. ما در بحران میان قطر و عربستان، بیگانه ای در دعوای خانوادگی هستیم که می تواند در روند آشتی دوحه و ریاض، قربانی مشترک باشد. کدام یک از طرفین دعوا با ما دارای روابط نزدیک به روابط راهبردی می باشند که ما توجیه ورود داشته باشیم. فریب نخوریم. محاسبات کوچک قدرت، سبب نشود خود بسترساز ورود خویش به دام باشیم.

ترکیه را باور نکنید و با آن همراه نشوید. ویرانی امروز عراق و سوریه عمدتا محصول سیاست های تخریبی و سلبی آنکارا است. بحران عامل حیات ترکیه بوده است. عضویت در ناتو و دریافت کمک های حاصل از این عضویت، کمک های طرح مارشال، استقرار سپر موشکی و... همگی نمودهای ارتزاق ترکیه از بحران بوده است. ورود آنکارا به بحران قطر و عربستان به سود دوحه، در کنار ملاحظات مشترک اخوانی، برای نانی که از تنور بحران، برای ترکیه داغ می گردد، می باشد. توجه داشته باشید آنکارا در نقطه نهایی و حساس هم از جبهه درگیری خلیج فارس دور بوده و هم در صورت گسترش دامنه بحران، تضمین ناتو را دارد. البته همه کشورهای درگیر در بحران دوحه-ریاض عضوی از اردوگاه غربند و ایران نه فقط تنها، بلکه از دید اکثریت این اردوگاه دشمنی است که اگر نابودنشدنی است، ولی باید حداقل به تغییر رفتار مجبور شود. ما نباید وارد منازعه ای شویم که حتی نسبت به تداوم فردای آن اطمینانی نیست. اگر خودکوچک بینی عیبی بزرگ است، خودبزرگ بینی نیز آفتی بزرگ می باشد. ایران، ظرفیتی به اندازه ایران است.

آمریکای شکست خورده در عراق از نگاه برخی، تنها پنج هزار کشته در عراق داشته است که عمده آنان نیز اتباع آمریکای لاتین بوده اند که به رویای دریافت گرین کارت قربانی شده اند. بغداد باشکوه و دمشق رویایی، به تاریخ پیوسته است. سیاست های آمریکا در عراق و سوریه این دو کشور را نابود کرد، خیالی آسوده برای اسرائیل ایجاد و با تعیین تاریخ همه پرسی اقلیم مقدمات تجزیه در منطقه را فراهم نموده است. در نگاه به بحران ها و تحولات باید درک راهبردی داشت. از درک راهبردی کلان واشنگتن در ایجاد جنگ ها و بحران نباید غفلت کرده و در زمین آن بازی کرد. تبعات و دامنه جنگ و بحران عراق و سوریه، فقط به این دو کشور محدود نشد. جنگ نیابتی حاصل از بحران سوریه و عراق، سبب تخلیه ظرفیت های استراتژیک کشورهایی شده است که می توانستند با آگاهی از بازی های پیچیده مترتب بر آن، از ورود به آن اجتناب نموده و ظرفیت ها را در عملی متقابل، در خدمت توسعه، صلح و همگرایی منطقه ای به کار بگیرند.

نکته آنکه، ترکیه اعلام کرده اعزام نیرو و حضورش در قطر تنها به خاطر دوحه  نبوده بلکه برای امنیت خلیج فارس می باشد!؟ ما معترض به حضور آمریکا در منطقه هستیم اما در قبال ترکیه ای که معترض حضور ما در عراق و سوریه است سکوت می نمایم. سیاست تهران در قبال آنکارا نه طنز تلخ، بلکه نمایش کمدی _تراژدی است 

توجه داشته باشیم که قطر نه عراق و سوریه است و نه یمن. دلخوش به رؤیا ها و همراه با دام های فریب نباشیم. دوحه و ریاض با هم صلح، و آنکارا با هر دو دوست خواهد شد و آنگاه کینه های تاریخی که مذهب نیز به آن دامن زده است، دشمنی میان تهران و ریاض را عمیقتر خواهد کرد. باید همه تلاش ها برای صلح و گریز و مصون ماندن از بحران باشد.

*صادق ملکی/ دیپلماسی

 

messages.comments