twitter share facebook share ۱۳۹۹ خرداد ۲۱ 1254

گرچه شیوع کرونا تمام کشورهای جهان را دستخوش مشکل و گرفتاری کرده است، اما به نظر می رسد که روسیه را به شکل ویژه ای تحت تأثیر قرار داده و سبب ایجاد چالش های جدید و پیچیده ای برای ولادیمیر پوتین شده است.

یافته های یک مطالعه جدید نشان می دهد، وضعیتی که در پی شیوع کرونا در روسیه حاکم شده، توانایی کرملین را برای حرکت به سمت رشد اقتصادی و رفع نیازهای عمومی مردم به شدت تضعیف کرده است؛ حال آنکه رشد اقتصادی و ارائه مطلوب خدمات عمومی، نقاط قوت پوتین و منشأ قدرت و ثبات وی محسوب می شد.

از ابتدای دهه 2000 تا همین اواخر، پوتین حمایت دو گروه را همراه خود داشت: نخست متخصصان و طبقه متوسط که مجذوب وعده های رشد اقتصادی وی شدند و دوم گروههای کم درآمد از جمله کارمندان بخش های دولتی و بازنشستگان که وابسته به حمایت های مالی دولت هستند و هنوز هم یادآوری دوران شوروی برایشان جذاب است؛ این گروه هم با وعده های پوپولیستی و صحبت هایی که پوتین از تبدیل روسیه به قدرتی جهانی می کرد به حمایت از او برخاستند.

روس ها همیشه و در طول تاریخ، تأمین حقوق و خدمات اجتماعی را بر حقوق مدنی مقدم می دانستند و از نظر آنها دولتی که بیش از حقوق شهروندی، به خدمات اجتماعی اهمیت داده و در رفع آن بکوشد بهتر است. این میراثی است که از دوران کمونیست باقی مانده و استراتژی پوتین هم بر این مبنا قرار گرفته است.

اما بحران مالی سال 2008 ضربه ای سخت به سیستم حاکم بر روسیه وارد کرد. رکود اقتصادی که در پی این بحران ایجاد شد، حمایت از دولت را به شدت کاهش داد و منجر به شکل گیری اعتراضات سراسری در سال 2011 و کاهش چشمگیر آرای حزب پوتین در انتخابات آن سال مجلس شد. درحالیکه کاهش حمایت از پوتین در سال 2013 هم ادامه یافت، وی موفق شد با الحاق کریمه از اوکراین در سال 2014 موقتاً این روندِ کاهشی را معکوس کند و موج ملی گرایی و میهن پرستی را برانگیزد. این روند معکوس تنها حدود دو سال و نیم طول کشید و کاهش حمایت از پوتین بار دیگر در سال 2017 نمایان شد.

شیوع کرونا ممکن است ضربه ای به مراتب بدتر از بحران مالی سال 2008 به روسیه وارد کند. افت شدید قیمت نفت در کنار توقف فعالیت های اقتصادی، خسارت عمیق و طولانی مدتی به اقتصاد آن کشور وارد خواهد کرد. گزارش های رسیده نشان می دهد که تأخیر در پرداخت دستمزدها، کاهش حقوق و اخراج از کار، در ماه می 2020 دو برابر بیشتر از ماه اکتبر 2019 بوده است. همچنین ارزیابی روس ها نشان می دهد که رشد اقتصادی این کشور در سال پیش رو، شدیدترین افت را از زمان بحران مالی 2008 تجربه خواهد کرد؛ حتی قبل از آنکه سیاست های فاصله گذاری اجتماعی در اکثر نقاط روسیه پیاده شود، مطالعات مرکز تحقیقاتی «لوادا» نشان می داد که تمایل به مصرف گرایی در بین مردم 20% کاهش یافته است.

در بحث حمایت مردمی و جایگاه رئیس جمهور نیز، شرایط از سال 2008 بدتر است. برای مثال در یک نظرسنجی، از مردم روسیه پرسیدند: به کدام رهبر سیاسی اعتماد بیشتری دارند؟ نتایج نظرسنجی نشان می دهد که میزان اعتماد مردم به پوتین از 35% در ماه ژانویه به 25% در ماه می 2020 رسیده است. این شاخص در طول بیست سال گذشته چنین سقوطی را تجربه نکرده بود؛ پیشتر پایین ترین میزان این شاخص در سال 2013 بود که به 30% رسیده بود. یکی دیگر از شاخص های مورد بررسی در این نظرسنجی، میزان تأیید و همراهی با پوتین است که آن هم تنزل یافته و به 59% رسیده است.

شاید وضعیت اقتصادی کنونی قابل مقایسه با سال 2008 باشد، اما نباید از این نکته غافل شد که بحران سال 2008 درحالی رخ داد که حمایت مردم از پوتین در اوج خود بود، زیرا وی توانسته بود رشد اقتصادی کشور را به مدت هفت سال پیاپی رو به جلو نگاه دارد. اواخر سال 2014 هم بحران اقتصادی دیگری رخ داد که چون در ان سال پوتین کریمه را به خاک روسیه ملحق کرد، بازهم حمایت بی شائبه مردم را همراه خود داشت.

آنچه سال 2020 را متفاوت از بحران های گذشته می کند، این است که کرونا زمانی شیوع پیدا کرد که حمایت از پوتین بدلیل افزایش سنّ بازنشستگی و کاهش حقوق، چندین سال بود که رو به کاهش گذاشته بود و سال 2018 ارتش موفق شد جای ریاست جمهوری را (به عنوان قابل اعتمادترین نهاد بین مردم روسیه) بگیرد.

کرونا توان کرملین را نیز در ارائه خدمات عمومی تضعیف کرد. مطالعاتی که توسط مرکز تحلیل سیاست های اروپا و مرکز لوادا انجام شده، نشان می دهد که حتی پیش از شیوع کرونا، پاسخ دهندگان به نظرسنجی، نگران کمبود امکانات و خدمات پزشکی بودند. این افراد که 40% از افراد پرسش شونده را تشکیل می دادند، اطمینان کمی به برنامه های دولت داشتند و همراهی شان با پوتین کم شده بود.

کرونا نواقص سیستم بهداشتی روسیه را بیش از پیش آشکار کرد. رسانه های محلی به نمایش ویدئوهایی از کیفیت ضعیف بیمارستان های روسیه و حوادث و مرگ و میرهایی که به سبب تجهیزات پزشکی بی کیفیت رخ می دهد، می پردازند. از آنجا که کرونا در سراسر کشور منتشر شده است، مردمِ بیشتری، کمبود و نقص سیستم درمانی کشور را شخصاً تجربه می کنند.

در حال حاضر اعتماد به پوتین در میان پرسش شوندگان بالاتر از 55 سال بیشتر است و 37% از کسانی که در این رده سنی قرار دارند، در نظرسنجی ماه می اعتماد خود را به پوتین اعلام کرده اند؛ درحالی که تنها 10% از افراد بین 18 تا 24 سال گفتند به پوتین اعتماد دارند. اما آنگونه که مطالعات نشان می دهد، آن دسته از پرسش شوندگان که نواقص سیستم بهداشتی روسیه را شخصاً تجربه کرده بودند، در نگرش خود نسبت به پوتین و سیستم سیاسی کشور نیز دستخوش تردید شده اند.

شرایط فعلی کشور و تضعیف موقعیت پوتین را نمی توان کوتاه مدت و موقتی دانست، بلکه این شرایط در بلندمدت هم به نفع او نیست. جامعه روسیه به حرکت خود به سوی مدرن شدن ادامه می دهد؛ در نتیجه شهرنشینی، هم اکنون یک چهارم جمعیت روسیه ساکن شهرهای بزرگ هستند؛ بیش از 40% مردم روسیه برای کسب اطلاعات به اینترنت و شبکه های اجتماعی مراجعه می کنند و تلویزیون و سایر رسانه های حامی پوتین را نادیده می گیرند.

در سالهای اخیر اهمیت حقوق شهروندی نیز برای روس ها بیشتر شده است؛ برای مثال در نظرسنجی اخیر، در پاسخ به این سوال که «به نظر شما کدامیک از حقوق و آزادی ها بااهمیت تر است؟» نسبت کسانی که آزادی بیان را انتخاب کرده بودند از 34% در سال 2017 به 58% در سال 2019 رسیده است. نسبت های دیگر نیز به این شرح است: حق «تجمعات مسالمت آمیز» از 13% به 28% رسیده و حق «دسترسی آزاد به اطلاعات» از 25% به 39% افزایش یافته است. پاسخ دهندگانی که سه حق مهم را «حیات، آزادی و کمال» می دانند از 72% به 78% رسیده اند؛ نسبت «مراقبت های بهداشتی» 70% باقی مانده است و «محاکمه عادلانه» از 50% به 64% رشد یافته است. در کل، تمایل به بهادادنِ بیشتر به آزادی، بین جوانان و افراد تحصیلکرده بیشتر دیده می شود و این نشان می دهد که این احساسات در آینده رشد خواهد کرد.

این یافته ها برای ثبات رژیم پوتین به چه معناست؟ درحالیکه بحران های سابق مانند بحران اقتصادی سال 2008 به عنوان مشکلات قابل حل دیده می شد، شیوع کرونا و پیامدهای حاصل از آن، باعث می شود که کرملین در تحقق رشد اقتصادی و ارائه خدمات اجتماعی به مردم ناکام بماند؛ بحران مراقبت های درمانی نیز قریب الوقوع است و این امر حرکت مردم به سمت رویگردانی از کرملین را تسریع می کند. درکنار اینها، درحالیکه پوتین هر روز مسن تر می شود، جامعه روسیه مدرن تر و شهرنشین تر شده و وابستگی کمتری به رسانه های دولتی پیدا می کند. در آخر اینکه، روسیه دیگر جامعه ای نیست که بتوان آن را با روش های استبدادی اداره کرد و تا سال 2024 -که انتخابات برگزار می شود- این تغییرات ممکن است انقدر عمیق شود که ادامه قدرت پوتین دیگر ممکن نباشد.

*منبع: فارین پالیسی

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما