با گذشت مدت کوتاهی از شروع قیام مردم سوریه در سال 2011 تقریبا همه کشورهای اتحادیه اروپا روابط دیپلماتیک خود را با سوریه قطع کردند. اکنون که حدود یک دهه از قطع رابطه گذشته است، کشورهای اتحادیه همچنان بر موضع خود باقی مانده اند؛ با این وجود، اجماع اعضا در حال تضعیف است.
درحالیکه فرانسه و آلمان همچنان مخالف به رسمیت شناختن بشار اسد به عنوان رئیس جمهور مشروع و قانونی سوریه هستند و از ادامه تحریم های دمشق حمایت می کنند، برخی از دولت های پوپولیست در جنوب و مرکز اروپا، مخالف رویه سختگیرانه اتحادیه علیه اسد می باشند. جمهوری چک هیچگاه روابط خود را با سوریه قطع نکرد؛ مجارستان به سمت عادی سازی دوباره روابط با حکومت اسد گام بر می دارد و آنگونه که گزارش ها نشان می دهد، اتریش و لهستان نیز همین رویه را در پیش گرفته اند و گشایش بیشتری در روابط آنها با سوریه ایجاد شده است. در تازه ترین رویداد، یونان و قبرس روابط دیپلماتیک خود را با دولت سوریه مجددا برقرار کرده اند.
تاریخچه روابط دوستانه بین دو کشور
آنگونه که روزنامه «یونان سیتی تایمز» گزارش می دهد: «انتصاب «تاسیا آتاناسیو» به عنوان نماینده ویژه یونان در امور سوریه، اولین گام به سمت بازگشایی سفارت یونان در دمشق است». گرچه این اقدام، دولت های مختلف اروپایی، نهاد های اتحادیه اروپا، بخشی از جامعه یونان و مخالفان سوری را ناراحت می کند، اما سایر بخش های جمعیتی یونان معتقدند که این اقدام باید زودتر از اینها انجام می شد. «طلوع طلایی» جنبشی بیگانه ستیز در یونان است که قویا از برقراری مجدد رابطه با دمشق دفاع می کند. دلیل حمایت طلوع طلایی از برقراری روابط با نظام اسد این است که فکر می کند با این کار پناهندگان سوری زودتر به موطنشان باز می گردند؛ همین تفکر را دولت راستگرا و پوپولیستی مجارستان نیز دارد.
علیرغم تفکرات حزب طلوع طلایی، خود دولت یونان نیز انگیزه های زیادی برای عادی سازی روابط با اسد دارد. توجه به تاریخچه پیوندهای برادرانه بین یونان و اعراب شرق مدیترانه، برای درک چگونگی نگاه و رویکرد آتن به وضعیت سوریه مهم است. به گفته «جمیله اطراقچی» متخصص امور سوریه: «برای دهه ها یونان و قبرس حامی حقوق فلسطینیان و سوری ها بودند و از اشغال خاک زمین های اعراب توسط اسرائیل انتقاد می کردند. تصمیم آتن برای بستن سفارتخانه اش در دمشق در سال 2012 به دلیل تصمیم اتحادیه اروپا بود؛ وقتی اروپا بسیج شد و پشت بهار عربی ایستاد، یونان مجبور شد خود را با سایر کشورهای اروپایی مطابقت دهد و از این تصمیم تبعیت کند».
هدف گرفتن مسیحیان
گرچه روابط رسمی دیپلماتیک بین دو کشور سال 2012 پایان یافت، اما این قاعده در خصوص روابط اقتصادی جاری نشد و یونان نقش مهمی در کمک به سوریه برای رهایی از انزوای بیشتر در شرق مدیترانه ایفا کرد. طبق گزارش ها، تجارت فسفات بین دو کشور نقش مهمی در ادامه حیات اقتصادی دولت اسد در میانه جنگ داشت.
مذهب یکی دیگر از دلایل تلاش برای عادی سازی روابط بود. کلیسای ارتدکس یونانی اتوسفالی، تاریخچه ای غنی در سوریه دارد که به قرن چهاردهم بر می گردد. درسالهای اخیر مسیحیان سوریه هدف حملات داعش و گروههای مرتبط با القاعده قرار گرفتند؛ این گروههای افراطی، بدنبال ریشه کن ساختن اقلیت های دینی باستانی سوریه بودند. در یونان نیز همچون مجارستان، کسانی که از رئیس جمهور سوریه حمایت می کنند، او را حافظ مسیحیان سوریه –که تقریبا 503000 عضو کلیسای ارتدکس یونانی هستند- می بینند.
«جرجیس اپیتیدیوس» عضو یونانی پارلمان اروپا که از حزب طلوع طلایی است، سال 2015 از مخمصه ای که مسیحیان سوریه در آن گرفتار شده اند اینگونه سخن گفت «به دلیل همکاری با دولت قانونی سوریه هدف حمله مخالفان واقع می شوند و توسط سازمان های شبه نظامی و گروههای مسلحی که متأسفانه توسط غرب حمایت می شوند، مورد آزار و اذیت قرار می گیرند». وی ادامه داد «در سالهای اخیر تمام روستاها متروکه شده، زیرا ساکنانشان مجبور شده اند از خانه و کشانه خود بگریزند؛ رهبران مذهبی ربوده شده اند؛ کلیساها مورد بی حرمتی قرار گرفته و تخریب شده اند و آثار باستانی که قدمتشان به دوران هلنیستی بر می گردد، آسیب دیده اند. گروههای اسلامی در تلاش برای منقرض ساختن جامعه مسیحیان ارتدکس یونانی، نوشیدنی های آنان را مسموم کرده اند. مسیحیان بسیاری از کشور گریخته اند و کسانی که باقی مانده اند در ترس دائمی زندگی می کنند؛ شرایط زندگی شان هم زیر حد استاندارد است؛ بدون آب و غذا به سر می برند و کاملا به کمک های بشردوستانه وابسته اند. نمی توانند آزادانه رفت و آمد کنند، زیرا تک تیراندازهای گروههای اسلام گرا آنان را می کشند. به طور خلاصه مسیحیان ارتدکس یونانی در سوریه قربانی نسل کشی شده اند.»
نزاع با آنکارا
بدون شک مهمترین عامل در برقراری دوباره روابط دیپلماتیک بین سوریه و یونان، درک مشترکی است که هر دو از تهدید ترکیه دارند. تنش های بین یونان وترکیه در ماههای اخیر تشدید شد که علاوه بر موضوع ایاصوفیه، از نزاع بر سر حاکمیت شرق دریای مدیترانه که سرشار از نفت و گاز است، نشأت می گرفت. هیچ نشانه ای مبنی بر حل آسان و مسالمت آمیز این مشکلات در کوتاه مدت وجود ندارد. رهبران یونان و سوریه، بهبود و برقراری مجدد روابط دیپلماتیک را، ابزاری برای تضعیف موقعیت ژئوپلیتیکی آنکارا در شرق مدیترانه و سیاست خارجی نوعثمانی گری این کشور در منطقه می بینند.
آتن می کوشد روابط خود را با همه بازیگران اروپایی و عربی که ترکیه را قدرت خطرناکی می بینند و خواهان ایستادگی در مقابل بلندپروازی آن هستند، تقویت کند؛ این کشورها علاوه بر سوریه، قبرس، مصر، فرانسه، شرق لیبی، اسرائیل، عربستان و امارات را نیز شامل می شود.
اما روابط یونان با واشنگتن -با توجه به قدرت آمریکا در نظام مالی جهان- مشارکت و همکاری اقتصادی قوی بین آتن و دمشق را محدود خواهد کرد. اجرای قانون سزار توسط واشنگتن در ماه ژوئن، تحریم های اقتصادی سختی را بر سوریه تحمیل می کند و انجام تجارت با بخش های اقتصادی دولتی در سوریه (مثل بخش های بانکداری، ساخت و ساز و انرژی) را برای دولت ها، شرکت ها و افراد در سراسر جهان، پرمخاطره می سازد.
به گفته یکی از اساتید دانشگاه یونان «اصلی در سیاست خارجی وجود دارد که کفه منفعت باید سنگین تر از کفه هزینه و پیامد باشد. آمریکا شریک محوری یونان است و ما باید انتظار داشته باشیم که تمام کشورهای اروپایی از قوانین مربوط به تحریم ها تبعیت کنند»
چالش های امنیتی
در نهایت اینکه یونان خود را در یکی از بی ثبات ترین مناطق ژئوپلیتیکی جهان می بیند. چالش های امنیتی شرق مدیترانه و موازنه قدرت در منطقه، معضل بزرگی برای آتن ایجاد کرده است. مقامات یونان به این نتیجه رسیده اند که عادی سازی رابطه با دولت اسد می تواند به مقابله با تهدیداتی که بر سر منافع آن کشور وجود دارد، کمک کند. سوال اساسی این است که آیا دولت یونان بابت نزدیکی اش به دمشق، با واکنش شدید واشنگتن و کشورها و سازمان های اتحادیه اروپا مواجه شده و بهای گزافی خواهد پرداخت؟
نکته آخر اینکه: نزدیکی دولت یونان به سوریه، سبب تضعیف اجماع اروپائیان در رفتارهای سختگیرانه و قهری علیه اسد می شود. این امر به تقویت نظام سوریه نیز خواهد انجامید؛ به ویژه که حکومت سوریه تلاش دارد بار دیگر به جامعه بین الملل بپیوندد.
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما