twitter share facebook share ۱۴۰۰ فروردین ۰۱ 1096

ارنست مونیز وزیر سابق انرژی آمریکا که در دولت اوباما نقش مهمی در مذاکرات هسته ای و تحقق برجام ایفا کرد، اخیراً در مصاحبه ای با CNBC گفت: «شاید حدود ده هفته برای انجام دیپلماسی و گفت و گوهای جدی زمان باقی باشد... معمولا قبل از انتخابات ایران، کمی گشایش ایجاد می شود». تجربه نشان داده است که سیاست های انتخاباتی ایران می تواند اتفاقات جالب و خوبی را در عرصه سیاست خارجی رقم زند؛ اما در انتخابات ریاست جمهوری 18 ژوئن این امر بعید است زیرا احتمال می رود که قدرت به دست تندروها بیافتد.

این فکر که تندروها با پیروزی در انتخابات، دست به انجام اقدامات و سیاست هایی می زنند که در کشور تابو محسوب می شود و اصلاح طلبان از انجام آن ناتوان هستند، غلط است. در دو سال گذشته کسانی که مخالف مذاکره و رسیدن به هر گونه توافقی با آمریکا هستند، سلطه و قدرت خود را بر دستگاههای مختلف کشور تحکیم بخشیدند و کنترل مجلس این فرصت را برای آنان فراهم ساخت تا قوانینی با هدف ایجاد مانع در مسیر دیپلماسی با غرب تصویب کنند. بر اساس همین مشاهدات بود که آقای مونیز اظهار داشت «زمان ایالات متحده برای دیپلماسی با ایران رو به اتمام است». با تنگ شدن زمان برای دو طرف، کاخ سفید و تهران باید بین این دو گزینه یکی را انتخاب کنند: منتظر انتخابات ژوئن بمانند یا در پشت صحنه، گفتگوها را آغاز کنند.

سرگردانی بایدن

تلاش تندروها برای کنترل سیاست خارجی، دولت بایدن را دچار تحیر و سرگردانی کرده است. درحالیکه فضای سیاسی در ایران برای رسیدن به توافق به سرعت در حال تنگ تر شدن است، کاخ سفید نیز در مقابل پیش شرط ایران برای حذف تحریم ها مقاومت می کند. رابرت مالی مذاکره کننده ارشد دولت آمریکا در گفتگو با آژانس خبری Axios عنوان کرد که «موضع آمریکا تحت تأثیر انتخابات ایران نیست؛ آنچه سرعت و نحوه عمل ما را تعیین می کند، این است که ببینیم چگونه می توانیم منافع امنیت ملی خود را تأمین کنیم»

این موضع دولت آمریکا قابل درک است و اگر آمریکا نشان دهد که برای رسیدن به توافق عجله دارد، دیپلماسی بدی را در پیش گرفته و در داخل هم مورد هجمه و انتقاد قرار خواهد گرفت. اما تیم کاخ سفید در امور ایران و از جمله آقای مالی، در مورد پیامدی که شکست مذاکره بر سیاست داخلی ایران دارد بی توجه هستند. سیاست گذاران دولت ترامپ تفاوتی بین تندرو و میانه رو قائل نبودند اما تیم سیاست خارجی بایدن دانش و تجربه کافی دارند و می دانند که مبارزات و نزاع های داخل ایران، نقش مهمی در تعیین حد و مرزهای سیاست خارجی ایفا می کند. مشکل دولت بایدن این است که این مرزها به نحوی تغییر کرده که اعمال نفوذ را برای آن دسته از رهبران ایران که خواهان دیپلماسی هستند، سخت و حتی غیرممکن کرده است.

تلاش تندروها برای به دست گرفتن سکان سیاست خارجی ایران

این وضعیت صرفا پیامد خروج ترامپ از برجام نیست، بلکه تنگ شدن عرصه دیپلماسی برای حسن روحانی و جواد ظریف ناشی از ترس دیرینه تندروها از این است که پیروزی رقبایشان در عرصه سیاست خارجی، منجر به افزایش نفوذ و قدرت اصلاح طلبان در داخل شود. به عبارت دیگر آنها نگران هستند که تنش زدایی در خارج، تنش زدایی سیاسی در داخل را نیز به همراه داشته باشد. لذا تندروها مصمم هستند که هر چهره سیاسی را که جرأت پیشبرد اصلاحات سیاسی یا برنامه ای اعتدالی داشته باشد ساکت کنند.

آخرین تلاش در راستای تحقق چنین اصلاحاتی بهار 2019 انجام شد؛ در آن زمان اصلاح طلبان که 40% کرسی های پارلمان را در دست داشتند، در اقدامی که در راستای نمایش قدرتشان محسوب می شد –و چه بسا به این دلیل بود که از احتمال پیروزی تندروها در انتخابات 2020 آگاه بودند- پیشنهاد دادند قانون برای تقویت اقتدار پارلمان و کاهش قدرت شورای نگهبان اصلاح شود. اما تندروها از روابط متشنجی که کاخ سفید در زمان ترامپ با ایران داشت برای بی اعتبار کردن روحانی و سایر اصلاح طلبان بهره بردند و تلاش مجلس را ناکام گذاشتند.

انتخابات ژوئن 2020 مجلس که باعث تسلط تندروها بر آن شد، زمینه بروز درگیری سیاسی بی وقفه ای را بین رئیس جمهور و مخالفانش باز کرد. تندروها در ژوئیه 2020 وپس از آن در ماه اکتبر، خواستار استیضاح روحانی شدند و یک نماینده مجلس، از اعدام روحانی سخن گفت. سخنگوی دولت خواهان پیگرد قانونی چند نماینده به اتهام توهین به رئیس جمهوری به عنوان جرمی عمومی شد؛ اما روحانی کمکی از طرف قوه قضائیه دریافت نکرد و سخنگوی این قوه اظهار داشت که پیگرد متهمان، منوط به طرح دعوی از طرف شخص رئیس جمهور است.

اکتبر 2020 و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، روحانی با استناد به صلح امام حسن علیه السلام، از صلح با دشمن به خواست اکثریت مردم سخن گفت و سعی کرد توجیهی شرعی برای برگزاری همه پرسی فراهم کند تا مشخص شود که آیا بیشتر ایرانیان خواهان گفتگو با امریکا هستند یا نه. این سخنان واکنش تند مطبوعات تندرو را بدنبال داشت و همزمان با تلاش مجلس برای استیضاح وی، برخی او را به خیانت متهم کردند.

تلاش روحانی برای کاهش واکنش سلبی تندروها، به موفقیت نرسیده است. مانع عمده ای که پیش روی او قرار دارد، اظهارات رهبر انقلاب است که اعلام کرده مادامی که آمریکا تمام تحریم های مرتبط با برنامه هسته ای را بر ندارد، ایران به تعهدات برجامی خود باز نمی گردد و افزایش سطح غنی سازی را متوقف نمی کند. هیچ مقام ایرانی جرأت عبور از این خط قرمز را ندارد زیرا علاوه بر اجتناب از برخورد قهری تندروها، مقاومت در برابر فشارهای خارجی برای همه احزاب و گروهها مایه غرور و افتخار ملی است.

متحدان اصلاح طلب روحانی در مواجهه با این محدودیت ها، سایر موضوعات مربوط به سیاست خارجی را مورد استناد قرار داده و آن موضوعات را سبب شرمساری تندروها می دانند. برای مثال آگوست 2020 علی مطهری نماینده سابق مجلس، تندروها و تشکیلات روحانیت را متهم کرد که چشم خود را به روی اقداماتی که چین علیه اقلیت مسلمان اویغور انجام می دهد بسته اند. وی با اشاره به اینکه مسلمانان چین تفاوتی با مسلمانان یمن و فلسطین ندارند، گفت که تندروها دنباله رو چین شده اند.

آمادگی تندروها برای انتخابات ریاست جمهوری 18 ژوئن

اکنون تندروها خود را برای انتخابات ریاست جمهوری 18 ژوئن آماده می کنند و با توجه به تجارب قبلی خود، هدفشان این است که روی یک کاندیدا اجماع کرده و آراء هواداران خود را پراکنده ننمایند؛ زیرا اگر این اتفاق نیافتد، زمینه برای رأی آوردن نامزدی اصلاح طلب یا محافظه کاری سنتی همچون علی لاریجانی فراهم می شود.

نام های مطرح کاندیداتوری، همه افرادی هستند که سابقه فعالیت در دستگاههای امنیتی دارند. محمدباقر قالیباف رئیس مجلس، سعید محمد که اخیرا از شغل خود در قرارگاه خاتم الانبیاء استعفا داد، حسین دهقان وزیر سابق دفاع و محمود احمدی نژاد از جمله این افراد هستند. از بین این افراد تنها آقایان دهقان و محمد، قصد خود را برای نامزدی اعلام کرده اند.

علیرغم اینکه همه این افراد سابقه مشاغل امنیتی دارند، اما اختلافات شخصی یا عقیدتی زیادی بین آنها هست و این امر شکافی که در اردوگاه تندروها وجود دارد را آشکار می کند. آنچه عامل وحدت این افراد می باشد سوء ظنی است که به اصلاح طلبان دارند اما این امر برای ایجاد اجماع بین آنها کافی نیست. در اردوگاه اصلاح طلبان نیز اختلاف نظر وجود دارد و این احتمال قوی وجود دارد که شورای نگهبان، جدی ترین نامزد آنها را رد صلاحیت کند.

به احتمال زیاد هرکدام از نامزدان که به ریاست جمهوری انتخابت شوند، موضعی در راستای خواست و اراده رهبر گرفته و با دفاع از شروط ایران در قبال برجام، با آمریکا سازش نخواهند کرد. در هفته های اخیر آیت الله خامنه ای، رهبران ایران را دعوت کرد که صفوف خود را به یکدیگر نزدیک کنند؛ با توجه به بحران کرونا و وضعیت شکننده اقتصاد، رهبر نگران است که جمعیت چندانی در انتخابات شرکت نکنند و این امر به انزوای بیشتر نظام در عرصه بین الملل بیانجامد. از این رو ممکن است که آیت الله خامنه ای به جای حمایت از شخصیت کم تجربه سپاهی، از محافظه کاران سنتی همچون لاریجانی اعلام حمایت کند و ایجاد تغییرات اندک را به تغییرات وسیع و گسترده ترجیح دهد.

سخن آخر اینکه: انتظار آمریکا تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران، ممکن است سبب تقویت مخالفان مذاکره، در داخل و منطقه شود. واقعیت این است که کاخ سفید قدرت کمی بر اجبار ایران به برداشتن گام های اساسی و مهم دارد؛ در چنین شرایطی تنها دلیلی که می تواند امید ما را برای یافتن راه تعامل بین ایران و آمریکا زنده نگه دارد، این است که با شکست دیپلماسی، دو طرف در مسیری قرار می گیرند که هیچ تمایلی بدان ندارند.

*منبع: responsiblestatecraft

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما